متن درس
تحلیل و تبیین وصول و اتحاد در عالم ناسوت از منظر فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۸۲)
مقدمه: ناسوت، ظرف وصول و اتحاد
عالم ناسوت، بهمثابه دریچهای به سوی تجلیات وجودی، در فلسفه اسلامی جایگاهی بس والا دارد. این عالم، که مرتبه مادی و ظاهری هستی را نمایندگی میکند، در نگاه برخی از حکما، چون ملاصدرا، از ظرفیت وصول و اتحاد نفسانی محروم انگاشته شده است. بااینحال، استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار شماره ۱۸۲، با نقدی عمیق و روشمند بر دیدگاه ملاصدرا، ناسوت را نهتنها ظرف وصول، بلکه بستری برای تحقق اتحاد وجودی میان عاشق و محبوب، عالم و معلوم، و سالک و حقیقت هستی میدانند.
درنگ: عالم ناسوت، برخلاف دیدگاه ملاصدرا، نهتنها ظرف وصول است، بلکه بستری برای اتحاد وجودی میان نفس و حقیقت اشیاء فراهم میآورد. این اتحاد، در مرتبه نفسانی و وجودی، فراتر از محدودیتهای مادی تحقق مییابد.
بخش اول: نقد دیدگاه ملاصدرا در باب وصول و ناسوت
محدودیت وصول در ناسوت: دیدگاه ملاصدرا
ملاصدرا در جلد هفتم اسفار اربعه (صفحه ۱۷۸) مدعی است که عالم ناسوت، به دلیل ماهیت مادی خود، ظرف وصول نیست و نفس انسانی نمیتواند در این مرتبه به ماده یا شیء ناسوتی واصل شود. وی شوق دائم را، حتی در مواجهه عاشقانهای که التزام جوارح را در بر دارد، نشانهای بر عدم تحقق وصول میداند. این دیدگاه، ناسوت را بهمثابه ساحتی ناتوان از میزبانی وحدت نفسانی و وجودی معرفی میکند.
نقد استاد فرزانه: امکان وصول در ناسوت
استاد فرزانه قدسسره این ادعا را نادرست میدانند و با استدلالی روشمند، امکان وصول در عالم ناسوت را اثبات میکنند. ایشان با تکیه بر تحلیلهای وجودی و نفسانی، ناسوت را نهتنها محروم از وصول نمیدانند، بلکه آن را ظرفی جامع برای تحقق وحدت میان نفس و حقیقت اشیاء معرفی میکنند. بهتعبیر ایشان، وصول در ناسوت، مانند نسیمی است که از میان شاخسارهای هستی میوزد و نفس را به سوی محبوب بالذات هدایت میکند.
تبیین شوق دائم و تزاید وصول
ملاصدرا شوق دائم را نشانه فقدان وصول میانگارد، حالآنکه استاد فرزانه این شوق را نه به معنای ناکامی در وصول، بلکه بهمثابه گواهی بر تزاید مراتب وصل میدانند. شوق، چونان جویباری است که هرگاه به مقصدی میرسد، عطش رسیدن به سرچشمهای والاتر در آن بیدار میشود. این تزاید، پویایی وصول را در ناسوت نشان میدهد و هر وصل را به هجرانی نوین پیوند میزند.
درنگ: شوق دائم در ناسوت، نه نشانه عدم وصول، بلکه گواهی بر تزاید مراتب وصل است. هر وصل، هجرانی نو میآفریند و نفس را به سوی مراتب والاتر سوق میدهد.
بخش دوم: وحدت علم و حب در فرآیند وصول
تشبیه علم و حب: وحدت ساختاری
یکی از محورهای کلیدی درسگفتار، تشبیه وحدت ساختاری میان علم و حب در فرآیند وصول است. همانگونه که در علم، معلوم بالذات در نفس عالم موجود است و متعلق بالعرض آن در خارج قرار دارد، در حب نیز محبوب بالذات در ظرف نفس عاشق تحقق مییابد و متعلق بالعرض آن در عالم خارج است. این تشبیه، مانند آیینهای است که حقیقت وحدت نفسانی را در دو ساحت علم و حب بازمیتاباند.
معلوم و محبوب: تمایز بالذات و بالعرض
در علم، معلوم بالذات در نفس عالم ظهور مییابد و معلوم بالعرض، چون سایهای، در عالم خارج قرار دارد. بههمینسان، در حب، محبوب بالذات در ظرف نفس عاشق موجود است و محبوب بالعرض (مانند گل، پدر، یا کعبه) در خارج متجلی است. این تمایز، حب و علم را بهعنوان دو فعل نفسانی معرفی میکند که وحدت وجودی را در ناسوت ممکن میسازند.
اتحاد وجودی در علم و حب
اتحاد در علم، میان وجود عالم و معلوم بالذات رخ میدهد و در حب، میان وجود عاشق و محبوب بالذات تحقق مییابد. این اتحاد، چونان پیوند دو رود در یک بستر است که در مرتبه نفسانی به وحدت میرسند، بیآنکه به ماهیت یا وجود خارجی وابسته باشند.
مثالهای عینی: حجرالاسود و کعبه
استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، لمس حجرالاسود یا طواف کعبه را نمونههایی از وصول نفسانی در ناسوت میدانند. در این اعمال، متعلق بالعرض (کعبه یا حجرالاسود) در خارج است، اما وصول در نفس سالک رخ میدهد. این مثال، مانند چراغی است که تاریکیهای تردید را درباره امکان وصول در ناسوت روشن میکند.
درنگ: وصول در ناسوت، مانند لمس حجرالاسود یا طواف کعبه، فعل نفسانی است که متعلق بالعرض آن در خارج و حقیقت آن در نفس سالک تحقق مییابد.
بخش سوم: وصول و اتحاد در مراتب ناسوت
امکان وصول به ماده و جسم
برخلاف ادعای ملاصدرا، استاد فرزانه امکان وصول به ماده و جسم در عالم ناسوت را تأیید میکنند. ایشان با استدلالی وجودی، ناسوت را ظرفی برای وصول به اشیاء مادی، از سنگ و خاک تا دلبر، معرفی میکنند. این وصول، چونان نسیمی است که از میان گلستان هستی میگذرد و نفس را به حقیقت اشیاء پیوند میدهد.
نقد مثال لحاف واحد
ملاصدرا در مثالی، وصول در «لحاف واحد» را نفی میکند و شوق باقیمانده را نشانه عدم وصول میداند. استاد فرزانه این دیدگاه را نقد کرده و وصول نفسانی را حتی در این حالت ممکن میدانند. ایشان شوق دائم را نه نشانه فقدان وصول، بلکه گواهی بر تزاید مراتب وصل میشمارند.
آیات قرآن کریم و وحدت نفسانی
آیه شریفه هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ [مطلب حذف شد] : «آنان برای شما لباسیاند و شما برای آنان لباسی هستید») به وحدت نفسانی در حب اشاره دارد. این آیه، مانند آیینهای است که رابطه متقابل و وجودی عاشق و محبوب را بازمیتاباند.
صورة روحانیة در ناسوت
ملاصدرا صورة روحانیة را به عوالم غیرناسوتی نسبت میدهد، اما استاد فرزانه تأکید میکنند که این صورة در ناسوت نیز موجود است. این دیدگاه، ناسوت را بهمثابه بستری برای ظهورات روحانی معرفی میکند که وصول نفسانی را ممکن میسازد.
درنگ: صورة روحانیة، برخلاف دیدگاه ملاصدرا، در عالم ناسوت نیز موجود است و وصول نفسانی را در این مرتبه ممکن میسازد.
بخش چهارم: مراتب وصل و هجران
پویایی وصل و هجران
وصل و هجران، چونان دو روی یک سکه، در همه عوالم هستی، از ناسوت تا لقاء حق، همراهاند. هر وصل، هجرانی نو میآفریند و هر هجران، شوق وصلی والاتر را برمیانگیزد. این پویایی، مانند موجهای اقیانوسی است که هر موج، موجی دیگر را در پی دارد.
لقاء حق و تجدیدپذیری
حتی در لقاء حق، وصل کامل با هجران همراه است، زیرا حق تعالی، بهفرموده قرآن کریم، کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است»). این آیه، مانند چراغی است که تجدیدپذیری و پویایی حق را در مراتب وصل روشن میکند.
نقد شعر عرفانی و پیشنهاد اصلاح
استاد فرزانه شعرهایی چون «خوشا راهی که پایانش تو باشی» را نادرست میدانند، زیرا وصل به حق پایانی ندارد. ایشان پیشنهاد میکنند که بهجای آن، گفته شود: «خوشا هجری که وصلانش تو باشی». این اصلاح، مانند نسیمی است که غبار از آیینه ادبیات عرفانی میزداید و حقیقت پویای وصل را آشکار میکند.
متشابهات در بهشت
آیه شریفه وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا [مطلب حذف شد] : «و به آنها چیزی همانند آن داده میشود») به تازگی و نوبهنو بودن نعمات بهشتی اشاره دارد. این تازگی، مانند گلی است که هر لحظه شکوفهای نو میدهد و وصل را در مراتب الهی پویا میسازد.
درنگ: وصل و هجران در همه عوالم، از ناسوت تا لقاء حق، همراهاند و هر وصل، هجرانی نو میآفریند که شوق مراتب والاتر را برمیانگیزد.
بخش پنجم: وحدت وجودی و تسبیح موجودات
اتحاد وجودی در ناسوت
اتحاد در ناسوت، وجودی و ظهوری است، نه نعشی یا جسمانی. سالک در این مرتبه، با وجود اشیاء (نه ماهیت یا جسم آنها) متحد میشود. این اتحاد، مانند پیوند دو پرتو نور است که در یک نقطه به وحدت میرسند.
تسبیح موجودات
سالک در وصول، صدای تسبیح همه موجودات را میشنود، چنانکه قرآن کریم میفرماید: یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ [مطلب حذف شد] : «آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میکند»). این تسبیح، مانند نوایی است که از ژرفای هستی برمیخیزد و وحدت وجودی را به سالک نشان میدهد.
دواسمی بودن موجودات
استاد فرزانه همه موجودات را دواسمی میدانند: یک اسم ظاهری (مانند سنگ) و یک اسم باطنی (ظهور حق). این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ [مطلب حذف شد] : «و برای خدا نامهای نیکوست»)، مانند کلیدی است که قفل حقیقت وجودی اشیاء را میگشاید.
نقد سنگینی سنگ
استاد فرزانه سنگینی سنگ را به جاذبه نسبت میدهند، نه به ماهیت آن. سنگ، در حقیقت، وجودی است که ظهور حق را نمایندگی میکند. این تحلیل، مانند نسیمی است که پردههای توهم را کنار میزند و حقیقت وجودی اشیاء را آشکار میکند.
درنگ: همه موجودات دواسمیاند: یک اسم ظاهری که عوارض مادی را نشان میدهد و یک اسم باطنی که ظهور حق را متجلی میسازد.
بخش ششم: مراتب وصول و نقش اراده
وصول موقت و دائم
وصول ممکن است موقت یا دائم باشد، بسته به مرتبه سالک. کاملین، که به وحدت وجودی دست یافتهاند، وصلی پایدار دارند، درحالیکه دیگران ممکن است وصلی لحظهای تجربه کنند. این تفاوت، مانند فرق میان خورشیدی است که همواره میدرخشد و ستارهای که گاه در آسمان میدرخشد.
نقش اراده در وصول
قوت اراده، مانند بالی است که سالک را به سوی مراتب والاتر وصل پرواز میدهد. استاد فرزانه تأخیر انزال را نشانهای از اراده قوی میدانند که وصول نفسانی را تعمیق میبخشد.
ناسوت قوی و عرفان
ناسوت قوی، مانند شارژری توانمند، وصول عرفانی را تقویت میکند. کاملین، که از سر و صدای عالم خسته شدهاند، با موجودات گفتوگو میکنند و حتی به زبان عرفانی، از آنها میخواهند که «کلمینی یا حمیرا» (با من سخن بگو). این گفتوگو، مانند نوایی است که از ژرفای ناسوت برمیخیزد و وحدت عرفانی را متجلی میسازد.
درنگ: ناسوت قوی، مانند شارژری توانمند، ظرفیت وصول عرفانی را تقویت میکند و کاملین را به گفتوگو با موجودات و تسبیح هستی رهنمون میسازد.
جمعبندی: ناسوت، ظرف وحدت و پویایی
این اثر، با بررسی دقیق درسگفتار شماره ۱۸۲ استاد فرزانه قدسسره، ناسوت را بهمثابه ظرفی جامع برای وصول و اتحاد معرفی کرد. برخلاف دیدگاه ملاصدرا، که ناسوت را از ظرفیت وصول محروم میداند، این تحلیل نشان داد که ناسوت نهتنها ظرف وصول است، بلکه بستری برای تحقق وحدت وجودی میان نفس و حقیقت اشیاء فراهم میآورد. وصول در ناسوت، در دو مرتبه حب و وجود تحقق مییابد: در مرتبه حب، محبوب بالذات در نفس عاشق موجود است و در مرتبه وجود، سالک با حقیقت اشیاء متحد میشود. آیات قرآن کریم، مانند هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ و کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ، پویایی و تجدیدپذیری وصل را در همه عوالم، از ناسوت تا لقاء حق، تأیید میکنند. این اثر، با نقد دیدگاههای محدودکننده و ارائه تحلیلهای عمیق، ناسوت را بهمثابه دریچهای به سوی حقیقت هستی معرفی میکند که در آن، وصل و هجران، چونان دو بال، سالک را به سوی کمال پرواز میدهند.
با نظارت صادق خادمی