در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 189

متن درس





اتحاد عاقل و معقول در فلسفه اسلامی: کاوشی در آرای ابن‌سینا، ملاصدرا و وحدت وجودی

اتحاد عاقل و معقول در فلسفه اسلامی: کاوشی در آرای ابن‌سینا، ملاصدرا و وحدت وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۸۹)

دیباچه

در سپهر اندیشه فلسفی اسلامی، مسأله اتحاد عاقل و معقول چونان ستاره‌ای درخشان، ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. این بحث، که در کانون فلسفه مشاء و حکمت متعالیه جای دارد، به کاوش در رابطه میان نفس ناطقه (عاقل) و موضوع ادراک عقلی (معقول) می‌پردازد و پرسشی بنیادین را پیش می‌نهد: آیا عاقل و معقول می‌توانند در حقیقتی واحد متحد شوند، یا این اتحاد، چونان سرابی در بیابان معرفت، دست‌نیافتنی است؟ در این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۸۹ استاد فرزانه قدس‌سره، به تاریخ ۱۴/۱۲/۱۳۷۸، و تحلیل‌های تفصیلی آن، این مسأله با دقتی آکادمیک و زبانی فاخر بررسی می‌شود. سه دیدگاه محوری—آرای ابن‌سینا، ملاصدرا و رویکردی مبتنی بر وحدت به جای اتحاد—چونان سه شاخه از درختی تناور، در این اثر کاوش شده و با استناد به متون معتبر فلسفی، مانند «اشارات و تنبیهات» و «شفاء» ابن‌سینا و «اسفار اربعه» ملاصدرا، به تبیین دقیق اختلافات و اشتراکات پرداخته شده است.

بخش یکم: مبانی نظری اتحاد عاقل و معقول

سه دیدگاه محوری در اتحاد عاقل و معقول

در فلسفه اسلامی، مسأله اتحاد عاقل و معقول در سه دیدگاه اصلی تبلور یافته است: دیدگاه ابن‌سینا، که اتحاد را نفی می‌کند؛ دیدگاه ملاصدرا، که اتحاد را در ظرف وجود تأیید می‌نماید؛ و دیدگاهی مبتنی بر وحدت، که به جای اتحاد، بر یکپارچگی وجودی تأکید دارد. این سه‌گانه، چونان سه مسیر در یک راه‌پیمایی معرفتی، هرکدام منظری خاص به این مسأله می‌گشایند. ابن‌سینا، با تکیه بر فلسفه مشاء، اتحاد را به دلیل تناقضات منطقی و استحاله ذاتی رد می‌کند. ملاصدرا، در چارچوب حکمت متعالیه، اتحاد را به صیرورت وجودی و صدق مفاهیم عقلی بر وجود واحد تفسیر می‌کند. دیدگاه وحدت‌محور، با نفی تعدد وجودی، این فرآیند را به وحدت وجودی فرو می‌کاهد. این سه دیدگاه، چونان سه آینه، زوایای مختلف این مسأله را بازتاب می‌دهند و تحلیل دقیق آن‌ها، کلید فهم ژرف‌تر این موضوع است.

درنگ: سه دیدگاه محوری در اتحاد عاقل و معقول—نفی ابن‌سینا، تأیید ملاصدرا و تأکید بر وحدت—هرکدام منظری خاص به این مسأله ارائه می‌دهند که نیازمند تحلیل دقیق برای روشن شدن اشتراکات و افتراقات است.

ضرورت تحلیل نظام‌مند

برای فهم دقیق مواضع ابن‌سینا و ملاصدرا، و همچنین دیدگاه وحدت‌محور، باید این سه رویکرد با دقت و نظام‌مندی کاوش شوند. این تحلیل، چونان نقشه‌ای است که مسیرهای معرفتی را روشن می‌سازد و امکان مقایسه‌ای منسجم را فراهم می‌کند. بدون این بررسی، فهم اختلافات و اشتراکات، مانند گم شدن در کوچه‌های تنگ و تاریک اندیشه است. از این‌رو، این کتاب با روش‌شناسی فلسفی، به تبیین دقیق این دیدگاه‌ها می‌پردازد تا جایگاه هر یک در سپهر فلسفه اسلامی روشن شود.

اشتراک و افتراق دیدگاه‌ها

این سه دیدگاه، نه کاملاً متضادند و نه یکسان؛ گاه در برخی جهات هم‌سو و گاه در زوایایی متمایزند. این اشتراک و افتراق، چونان رشته‌های به‌هم‌تنیده یک فرش نفیس، نیازمند نگاهی دقیق است تا الگوهای معرفتی آن آشکار شود. برای مثال، ابن‌سینا و ملاصدرا هر دو بر اهمیت تمایز مفهومی میان عاقل و معقول تأکید دارند، اما در امکان اتحاد وجودی اختلاف‌نظر دارند. دیدگاه وحدت‌محور، با تأکید بر یکپارچگی وجودی، به نقد مفهوم اتحاد می‌پردازد و آن را به وحدت فرو می‌کاهد. این پیچیدگی، چونان دری است که با کلید تحلیل دقیق گشوده می‌شود.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با معرفی سه دیدگاه محوری در مسأله اتحاد عاقل و معقول، بنیان نظری بحث را ترسیم کرد. این سه رویکرد—نفی ابن‌سینا، تأیید ملاصدرا و تأکید بر وحدت—چونان سه شاخه از یک تنه معرفتی، هر یک منظری خاص به این مسأله ارائه می‌دهند. ضرورت تحلیل نظام‌مند و توجه به اشتراکات و افتراقات، راه را برای کاوش عمیق‌تر در بخش‌های بعدی هموار می‌سازد. این بخش، چونان پایه‌ای استوار، بنای استدلال‌های بعدی را پشتیبانی می‌کند.

بخش دوم: دیدگاه ابن‌سینا در نفی اتحاد عاقل و معقول

مبنای فلسفی ابن‌سینا

ابن‌سینا، در چارچوب فلسفه مشاء، اتحاد عاقل و معقول را به‌کلی نفی می‌کند و معتقد است علم به غیر با اتحاد محقق نمی‌شود. او در «اشارات و تنبیهات» (نمط هفتم، فصل هفتم) و «شفاء» (فصل ششم، مقاله پنجم، فن ششم) استدلال می‌کند که جوهر عاقل نمی‌تواند با تعقل صورت عقلی، با آن متحد شود:
«صَارَ [مطلب حذف شد] : «او همان آن می‌شود»). این ادعا، از نظر ابن‌سینا، به تناقض می‌انجامد، زیرا یا هویت عاقل باطل می‌شود یا تعقل بی‌معنا می‌گردد. او این اتحاد را، چونان تلاشی برای آمیختن آب و آتش، محال می‌داند.

درنگ: ابن‌سینا اتحاد عاقل و معقول را به دلیل تناقض منطقی و استحاله ذاتی نفی می‌کند و معتقد است عاقل نمی‌تواند با معقول متحد شود، زیرا این فرآیند یا هویت عاقل را باطل می‌کند یا تعقل را بی‌معنا می‌سازد.

استدلال‌های ابن‌سینا

ابن‌سینا پرسشی بنیادین مطرح می‌کند: اگر عاقل با معقول متحد شود، آیا همان است که پیش از تعقل بود، یا چیز دیگری پدید آمده است؟ اگر همان باشد، تعقل بی‌معنا است، زیرا هیچ تغییری رخ نداده است. اگر باطل شود و چیز دیگری پدید آید، مانند استحاله آب و خاک به گل، این فرآیند اتحاد نیست، بلکه استحاله‌ای مادی است. او استدلال می‌کند که اگر عاقل (مثلاً زید) با معقول (مثلاً صورت گل یا حمار) متحد شود، یا باید ذات زید باطل شود یا معقول جای آن را بگیرد، که هر دو محال است. این استدلال، چونان مشعلی است که تاریکی‌های مفهوم اتحاد را روشن می‌سازد.

اشکال تعدد معقولات

ابن‌سینا اشکال دیگری مطرح می‌کند: اگر عاقل با معقول اول (آ) متحد شود و سپس معقول دوم (ب) را تعقل کند، آیا همچنان آ است یا ب؟ اگر هر دو باشد، چگونه یک ذات می‌تواند دو معقول متمایز را در خود جمع کند؟ اگر یکی باطل شود، تعقل معقولات لایتناهی به تبدلات لایتناهی در ذات عاقل می‌انجامد، که محال است. این اشکال، چونان خنجری است که قلب نظریه اتحاد را نشانه می‌گیرد.

جسارت به طرفداران اتحاد

ابن‌سینا با لحنی صریح، به طرفداران اتحاد، به‌ویژه فرفوریوس، حمله می‌کند و آثارشان را

درنگ: ابن‌سینا با لحنی صریح، آثار طرفداران اتحاد را بی‌ارزش خوانده و معتقد است این دیدگاه فاقد پشتوانه استدلالی است، و پاسخ‌های آن‌ها به نقدها، سست‌تر از ادعاهایشان است.

دلیل عام ابن‌سینا

ابن‌سینا دلیلی عام برای نفی اتحاد ارائه می‌دهد: اگر دو چیز متحد شوند، یا باید چیز سومی پدید آید یا یکی باقی بماند و دیگری باطل شود، که هر دو محال است. او می‌گوید:
«إِنِّيَ لَسْتُ [مطلب حذف شد] : «من سخنشان را نمی‌فهمم»). این اعتراف، چونان گواهی صادقانه‌ای است که دشواری مفهوم اتحاد را نشان می‌دهد. او معتقد است که نفس نمی‌تواند معقولات شود، زیرا این فرآیند، مانند تبدیل یک ذات به ذاتی دیگر، محال است.

محدودیت‌های تاریخی ابن‌سینا

ابن‌سینا، به دلیل فقدان استاد و منابع کافی در زمان خود، در فهم اتحاد دچار دشواری شده است. این محدودیت، چونان سایه‌ای بر آفتاب نبوغ او افتاده و فهم او از اتحاد را در ظرف ماهیت محدود کرده است. بااین‌حال، صداقت او در اعتراف به نفهمیدن، چونان گوهری است که شخصیت فلسفی او را زینت می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، دیدگاه ابن‌سینا در نفی اتحاد عاقل و معقول را با دقتی علمی بررسی کرد. او با استدلال‌هایی منطقی، مانند تناقض در هویت عاقل و محال بودن تبدلات لایتناهی، اتحاد را رد می‌کند و آن را به استحاله مادی تشبیه می‌نماید. لحن صریح او در نقد طرفداران اتحاد و اعتراف صادقانه به دشواری فهم این مفهوم، نشان‌دهنده عمق فلسفی و صداقت علمی اوست. این بخش، چونان پایه‌ای محکم، زمینه را برای بررسی دیدگاه ملاصدرا در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش سوم: دیدگاه ملاصدرا در تأیید اتحاد عاقل و معقول

روش‌شناسی ملاصدرا

ملاصدرا، در «اسفار اربعه» (جلد سوم، صفحه ۳۲۱)، با روشی منصفانه، ابتدا استدلال‌های ابن‌سینا را نقل و نقد می‌کند، سپس دیدگاه خود را ارائه می‌دهد. این روش، چونان پلی است که میان نقد و سازندگی پیوند می‌زند. او با استناد به متون ابن‌سینا، به‌ویژه «اشارات» و «شفاء»، استدلال‌های او را بررسی کرده و سپس با تکیه بر حکمت متعالیه، اتحاد را در ظرف وجود تبیین می‌کند.

درنگ: ملاصدرا با روشی منصفانه، ابتدا استدلال‌های ابن‌سینا را نقل و نقد می‌کند، سپس با تکیه بر حکمت متعالیه، اتحاد عاقل و معقول را در ظرف وجود تأیید می‌نماید.

دو اصل بنیادین ملاصدرا

ملاصدرا دو اصل را مبنای نقد و تبیین خود قرار می‌دهد: اصل وجود و سه نوع اتحاد. اصل وجود، چونان ریشه‌ای است که تمام موجودات از آن تغذیه می‌کنند. او معتقد است وجود، اصل بنیادین موجودیت است و اتحاد در ظرف وجود رخ می‌دهد، نه در ظرف ماهیت یا مفهوم. این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی‌های تمایز ماهیتی را می‌زداید.

سه نوع اتحاد

ملاصدرا اتحاد را به سه گونه تقسیم می‌کند: اول، اتحاد دو وجود به یک وجود، که محال است، زیرا وجود واحد نمی‌تواند دوگانه باشد. دوم، اتحاد دو ماهیت یا مفهوم، که به دلیل تکثر ذاتی ماهیت‌ها محال است. سوم، صیرورت وجودی، که در آن موجودی چنان ارتقاء می‌یابد که مفهوم عقلی بر آن صادق می‌شود:
«صَيْرُورَةُ مَوْجُودٍ بِحَيْثُ يَصْدُقُ عَلَيْهِ [مطلب حذف شد] : «صیرورت موجودی به‌گونه‌ای که مفهوم عقلی بر آن صادق شود»). این نوع سوم، چونان قله‌ای است که ملاصدرا در آن اتحاد را تبیین می‌کند.

درنگ: ملاصدرا اتحاد را به صیرورت وجودی تفسیر می‌کند که در آن مفهوم عقلی بر وجود صادق می‌شود، نه اتحاد با خود مفهوم، و این فرآیند را در ظرف وجود تبیین می‌نماید.

مثال فقیه

ملاصدرا با مثالی روشنگر، این صیرورت را توضیح می‌دهد: نفس با علم فقه متحد نمی‌شود، بلکه وجودش چنان ارتقاء می‌یابد که عنوان فقیه بر آن صادق می‌شود. این فرآیند، مانند رشد بذری است که به درختی تناور تبدیل می‌شود، نه آنکه با میوه‌هایش یکی شود. این مثال، چونان آینه‌ای است که حقیقت صیرورت وجودی را بازتاب می‌دهد.

ارتقاء وجودی انسان

انسان، از نطفه به مراتب بالاتر ارتقاء می‌یابد و عناوین جماد، نبات و حیوان به صورت «لا به شرط» بر او صادق می‌شود. این فرآیند، مانند سفری است که از خاک به افلاک می‌رسد، اما در وجود واحد انسان متبلور می‌گردد. ملاصدرا این ارتقاء را مبتنی بر حرکت جوهری و وحدت وجودی می‌داند.

نقد ابن‌سینا

ملاصدرا استدلال ابن‌سینا را که دو موجود نمی‌توانند واحد شوند، رد می‌کند و می‌گوید:
«هُمَا مَوْجُودَانِ [مطلب حذف شد] : «آن دو به وجود واحد موجودند»). او معتقد است مفاهیم متمایز، مانند حیوان و ناطق، می‌توانند به وجود واحد در انسان موجود شوند، مانند آب و خاک که در گل به وحدت می‌رسند. این نقد، چونان کلیدی است که قفل تناقضات ابن‌سینا را می‌گشاید.

مثال حیوان و ناطق

حیوان و ناطق دو مفهوم متمایزند، اما در انسان به وجود واحد موجودند. این مثال، مانند دو شاخه‌ای است که از یک تنه می‌رویند و در وجود واحد انسان به وحدت می‌رسند. ملاصدرا با این مثال، نشان می‌دهد که تکثر مفهومی با وحدت وجودی سازگار است.

نفس ناطقه و بساطت

نفس ناطقه، با وجود بساطت، اوصاف متعددی مانند عالم، قادر و سمیع دارد که به وجود واحد صادق‌اند. این بساطت، مانند دریای یکپارچه‌ای است که امواج گوناگون بر سطح آن پدیدار می‌شوند، اما ذاتش واحد باقی می‌ماند.

ذات احدی واجب

ذات واجب‌الوجود، مصداق همه کمالات است با وجود واحد:
«بِوُجُودٍ [مطلب حذف شد] : «با وجودی واحد و بسیط»). این اصل، مانند قله‌ای است که وحدت وجودی را در بالاترین مرتبه تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، دیدگاه ملاصدرا در تأیید اتحاد عاقل و معقول را با تکیه بر حکمت متعالیه بررسی کرد. او با نقد استدلال‌های ابن‌سینا و تبیین اتحاد به صورت صیرورت وجودی، نشان داد که مفاهیم متمایز می‌توانند به وجود واحد موجود شوند. مثال‌هایی مانند فقیه، انسان و ذات واجب‌الوجود، این وحدت وجودی را روشن ساختند. این بخش، چونان پلی است که از انکار ابن‌سینا به سوی تأیید ملاصدرا و دیدگاه وحدت‌محور می‌رسد.

بخش چهارم: دیدگاه وحدت‌محور و تمایز آن از اتحاد

وحدت به جای اتحاد

دیدگاه وحدت‌محور، به جای تأکید بر اتحاد، بر یکپارچگی وجودی تمرکز دارد. این دیدگاه، اتحاد را به وحدت فرو می‌کاهد و تعدد وجودی را نفی می‌کند. وحدت، مانند نوری است که در آن تمایزات مفهومی ذوب می‌شوند و وجود واحد، چونان خورشیدی، همه معانی را در خود جای می‌دهد.

درنگ: دیدگاه وحدت‌محور، با نفی تعدد وجودی، اتحاد را به یکپارچگی وجودی فرو می‌کاهد و بر وحدت به جای اتحاد تأکید دارد.

مثال‌های وحدت وجودی

مثال‌هایی مانند گل (ترکیب آب و خاک)، جسم (ترکیب ماده و صورت) و انسان (حیوان و ناطق) نشان می‌دهند که مفاهیم متمایز می‌توانند به وجود واحد موجود شوند. گل، نه آب است و نه خاک، بلکه حقیقتی واحد است که هر دو را در خود جمع کرده است. جسم، نه ماده است و نه صورت، بلکه وجودی واحد است که از ترکیب آن دو پدید آمده است. انسان، نه صرفاً حیوان است و نه ناطق، بلکه موجودی واحد است که هر دو مفهوم بر آن صادق‌اند. این مثال‌ها، مانند گوهرهایی هستند که وحدت وجودی را در برابر تکثر مفهومی به نمایش می‌گذارند.

ترکیب حقیقی و اعتباری

ملاصدرا میان ترکیب حقیقی و اعتباری تمایز قائل می‌شود. ترکیب حقیقی، مانند گل، وجودی واحد دارد، اما ترکیب اعتباری، مانند خانه، از اجزای متکثر تشکیل شده است که به‌طور جداگانه موجودند. این تمایز، مانند خطی است که میان حقیقت و اعتبار کشیده شده و وحدت وجودی را از تکثر ظاهری جدا می‌کند.

نقد تکثر وجودی

اگر هر مفهوم نیازمند وجودی جدا باشد، نفس ناطقه و اوصافش محال می‌شود، درحالی‌که این امر واقع است. ملاصدرا با این استدلال، تکثر وجودی را نفی کرده و وحدت را مبنای تبیین قرار می‌دهد. این دیدگاه، مانند مشعلی است که تاریکی‌های تکثر را می‌زداید.

ترکیب در کلیات خمس

نوع، ترکیبی از جنس و فصل است، اما به وجود واحد موجود است، نه به‌صورت مستقل. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که وحدت وجودی را در برابر تکثر مفهومی نشان می‌دهد. کلیات خمس (جنس، فصل، نوع، عرض خاص و عرض عام) در ترکیب خود، نوع را به‌عنوان حقیقتی واحد پدید می‌آورند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، دیدگاه وحدت‌محور را به‌عنوان منظری متمایز از اتحاد بررسی کرد. این دیدگاه، با تأکید بر یکپارچگی وجودی، تعدد را نفی کرده و اتحاد را به وحدت فرو می‌کاهد. مثال‌هایی مانند گل، جسم و انسان، و تمایز میان ترکیب حقیقی و اعتباری، این وحدت را روشن ساختند. این بخش، چونان قله‌ای است که منظر وحدت وجودی را به نمایش می‌گذارد.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این کتاب، با کاوش در مسأله اتحاد عاقل و معقول، سه دیدگاه محوری را تحلیل کرد: نفی ابن‌سینا، تأیید ملاصدرا و تأکید بر وحدت. ابن‌سینا، با استدلال‌هایی منطقی در «اشارات» و «شفاء»، اتحاد را به دلیل تناقضات و استحاله ذاتی نفی کرد. ملاصدرا، با نقد این دیدگاه و تبیین اتحاد به صورت صیرورت وجودی، نشان داد که مفاهیم متمایز می‌توانند به وجود واحد موجود شوند. دیدگاه وحدت‌محور، با فروکاستن اتحاد به یکپارچگی وجودی، تعدد را نفی کرد. مثال‌هایی مانند گل، جسم و انسان، و تمایز میان ترکیب حقیقی و اعتباری، وحدت وجودی را در برابر تکثر مفهومی تأیید کردند. ابن‌سینا، به دلیل فهم اتحاد در ظرف ماهیت، آن را محال دانست، اما ملاصدرا با مبنای وجودی، این مشکل را رفع کرد. این اثر، چونان دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق‌تر فلسفه اسلامی، که پژوهشگران را به تأمل در ژرفای وجود و وحدت دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی