متن درس
نقد اتحاد عاقل و معقول و مفهوم عقل فعال در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۹۲)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی علمی و فاخر درسگفتار شماره ۱۹۲ از سلسله درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره است که در تاریخ ۱۸/۱۲/۱۳۷۸ ارائه شده و به بررسی انتقادی مفهوم اتحاد عاقل و معقول و جایگاه عقل فعال در فلسفه اسلامی میپردازد. هدف آن است که خوانندگان را به تأمل عمیق در مفاهیم متافیزیکی و روششناسی فلسفی دعوت کند، مانند نسیمی که در باغ اندیشه وزیدن گیرد و شاخسار معرفت را به رقص آورد.
بخش یکم: چیستی عقل فعال و پرسش از اتحاد
طرح مسئله اتحاد عاقل و معقول
استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، به بررسی یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی، یعنی اتحاد عاقل با معقول و امکان اتصال نفس انسانی به عقل فعال، پرداختهاند. این پرسش که آیا عاقل میتواند با عقل فعال متحد شود یا خیر، ریشه در سنتهای فلسفی مشائی و صدرایی دارد و بهعنوان یکی از موضوعات کلیدی متافیزیک اسلامی مطرح است. ملاصدرا، فیلسوف برجسته مکتب صدرایی، در جلد سوم اسفار اربعه (فصل نهم، صفحه ۳۳۵) این مسئله را پیش کشیده و وجود عقل فعال را مسلم فرض کرده، سپس به امکان یا عدم امکان اتحاد با آن پرداخته است. اما استاد فرزانه قدسسره با نگاهی نقادانه، این پیشفرض را به چالش کشیده و بر ضرورت اثبات وجود عقل فعال پیش از بحث درباره اتحاد تأکید دارند.
|
درنگ: پرسش بنیادین از چیستی عقل فعال و لزوم اثبات وجود آن پیش از بحث اتحاد، مانند آن است که پیش از تراشیدن سر، باید وجود صاحب آن را یافت، وگرنه تیغ اندیشه کند میشود و جز هدررفتن تلاش حاصلی ندارد. |
این نقد، مانند چراغی است که در تاریکی ابهامات فلسفی میدرخشد و بر ضرورت روششناسی دقیق در بررسی مفاهیم متافیزیکی تأکید میکند. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی بدیع، ادعای اتحاد بدون اثبات وجود عقل فعال را به تراشیدن سر بیصاحب تشبیه کردهاند، که نشاندهنده پوچی چنین بحثی بدون پشتوانه استدلالی است.
تمایز بحث ثبوتی و اثباتی
استاد فرزانه قدسسره بحث عقل فعال را به دو جنبه ثبوتی و اثباتی تقسیم میکنند. جنبه ثبوتی به چگونگی اتحاد با عقل فعال میپردازد، در حالی که جنبه اثباتی، پرسش از وجود یا عدم وجود عقل فعال را مطرح میسازد. این تمایز، مانند خطکشی است که مرزهای معرفتی را مشخص میسازد و مانع از درهمآمیختگی مسائل میشود. بدون اثبات وجود عقل فعال، بحث از چگونگی اتحاد با آن، مانند سوار شدن بر مرکبی است که وجودش معلوم نیست. این روششناسی دقیق، خواننده را به تأمل در اولویتبندی مسائل فلسفی دعوت میکند.
ابهام در تعریف عقل فعال
یکی از نقدهای محوری استاد فرزانه قدسسره، ابهام در تعریف عقل فعال نزد فیلسوفانی چون ملاصدرا و حاجی سبزواری است. ایشان با طنزی فلسفی، عقل فعال را به چیزی «خوردنی یا بو کردنی» تشبیه کردهاند تا نشان دهند که فقدان تعریف روشن، مانند گم شدن در کوچههای تنگ و تاریک اندیشه است. این نقد، بر ضرورت وضوح مفهومی در فلسفه تأکید دارد و از فیلسوفان میخواهد که پیش از پرداختن به مسائل پیچیده، مفاهیم بنیادین را به روشنی تعریف کنند.
بخش دوم: مراتب عقل و چارچوب معرفتشناختی
مراتب تعقل در فلسفه اسلامی
استاد فرزانه قدسسره پیش از ورود به بحث عقل فعال، به تبیین مراتب تعقل در فلسفه اسلامی پرداختهاند تا چارچوبی معرفتشناختی برای تحلیل موضوع فراهم آورند. ایشان مراتب عقل را به دو صورت تقسیمبندی کردهاند: نخست به سه مرتبه (عقل بالقوه، عقل بالفعل اجمالی، عقل بالفعل تفصیلی) و سپس به چهار مرتبه (عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل، عقل مستفاد). این تقسیمبندیها، مانند نردبانی هستند که نفس انسانی را از استعداد خام به قله کمال معرفتی رهنمون میسازد.
- عقل بالقوه: این مرتبه، استعداد اندیشیدن را در بر میگیرد، مانند زمینی حاصلخیز که هنوز بذری در آن کاشته نشده است.
- عقل بالفعل اجمالی: در این مرتبه، علوم بهصورت کلی احضار میشوند، مانند فقیهی که پیش از پاسخ به پرسش، کل دانش فقهی را در ذهن استحضار میکند.
- عقل بالفعل تفصیلی: این مرتبه، بیان جزئیات علوم است، مانند زمانی که فقیه پاسخ خود را بهصورت مشروح ارائه میدهد.
در تقسیمبندی چهارگانه، عقل هیولانی به استعداد خام، عقل بالملکه به ادراک بدیهیات، عقل بالفعل به ادراک نظریات، و عقل مستفاد به استحضار کامل بدیهیات و نظریات بدون شاغل دیگر اشاره دارد. این مرتبه آخر، مانند آینهای است که عالم عینی را در خود بازمیتاباند و اوج کمال معرفتی انسان را نشان میدهد.
|
درنگ: مراتب عقل، از هیولانی تا مستفاد، سیر صعودی نفس انسانی را در کسب معرفت نشان میدهند، مانند جویباری که از سرچشمه استعداد به دریای کمال میریزد. |
زمینی بودن مراتب عقل
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تمامی مراتب عقل، از هیولانی تا مستفاد، در حوزه انسانی و زمینی قرار دارند و نباید آنها را به عوالم ماورایی نسبت داد. این دیدگاه، مانند خط بطلانی است بر گمانهزنیهای غیرمستند که عقل را به آسمانها میبرند و از زمین معرفت دور میکنند.
قراردادی بودن اصطلاحات
استاد فرزانه قدسسره با ظرافت خاطرنشان میسازند که نامگذاری مراتب عقل (مانند بالقوه، بالملکه، بالفعل، مستفاد) امری قراردادی است، اما معنای آنها ثابت و استوار است. این نکته، مانند کلیدی است که قفل تنوع اصطلاحات فلسفی را میگشاید و بر ثبات مفهومی تأکید میکند.
بخش سوم: نقد وجود عقل فعال
فقدان سند معتبر برای عقل فعال
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، نقد فقدان سند معتبر برای اثبات وجود عقل فعال است. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا، ادعای وجود عقل فعال را به ادعای وجود گردوهای بسیار در خانه قاضی تشبیه کردهاند که بدون شمارش و سند، اعتباری ندارد. ایشان تأکید دارند که برخلاف مفاهیمی چون عرش، لوح، و قلم که در قرآن کریم و شریعت سند دارند، عقل فعال فاقد چنین پشتوانهای است. به عنوان مثال، قرآن کریم در سوره انعام، آیه ۵۹ میفرماید:
لَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
[مطلب حذف شد] : «و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن [ثبت] است»)این آیه، به اشراف کامل اشاره دارد، اما استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که نمیتوان آن را دلیلی بر وجود عقل فعال دانست. این نقد، مانند نسیمی است که غبار گمانهزنیهای بیپایه را از اندیشه میزداید.
|
درنگ: ادعای وجود عقل فعال، مانند سخن از خانهای در کوچهای نامعلوم است که در ثبت احوال عقل و استدلال نشانی از آن یافت نمیشود. |
نقد شهود عرفانی
استاد فرزانه قدسسره با دقت خاطرنشان میسازند که شهود عرفانی، هرچند برای صاحب آن ارزشمند است، برای دیگران ارزش استدلالی ندارد. این دیدگاه، مانند خطکشی است که مرز بین معرفت عرفانی و استدلال فلسفی را روشن میسازد و بر ضرورت استدلال عقلانی در مباحث فلسفی تأکید میکند.
امکان نظری و فقدان دلیل عملی
استاد فرزانه قدسسره وجود عقل فعال را محال نمیدانند، اما تأکید دارند که سند محکمی برای اثبات آن وجود ندارد. این رویکرد شکاکانه اما منصفانه، مانند ترازویی است که ادعاها را با میزان عقل و استدلال میسنجد و از پذیرش بیدلیل پرهیز میکند. ایشان با تمثیلی از آسیاب، خاطرنشان میسازند که قدما، مانند افلاطون، هرچند عاقل بودهاند، اما این دلیل بر صحت ادعای عقل فعال نیست.
بخش چهارم: نقد اتحاد با عقل فعال
دیدگاههای متعارض در فلسفه اسلامی
استاد فرزانه قدسسره به اختلافنظر میان فیلسوفان اسلامی درباره امکان اتحاد با عقل فعال اشاره دارند. ابنسینا، فیلسوف برجسته مشائی، اتحاد عاقل و معقول و اتصال به عقل فعال را باطل میداند، در حالی که ملاصدرا و برخی دیگر آن را ممکن میشمارند. این اختلاف، مانند دو راهی است که اندیشه فلسفی را به سوی تأمل عمیقتر هدایت میکند.
پاسخ حاجی سبزواری به اشکالات
حاجی سبزواری، در شرح خود، عقل فعال را به دو وجود تقسیم میکند: وجود فینفسه (برای خودش) و وجود لانفسنا (برای ما). او معتقد است که اتحاد تنها با وجود لانفسنا ممکن است، نه با وجود فینفسه. استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندی را با تمثیلی از درخت توت توضیح میدهند: وجود فینفسه مانند گردوهای درخت است که دسترسناپذیرند، و وجود لانفسنا مانند سایه درخت است که هر کس به قدر خود از آن بهره میبرد. این تمثیل، مانند آینهای است که تمایز میان دو وجود را به روشنی بازمیتاباند.
|
درنگ: تقسیم عقل فعال به وجود فینفسه و لانفسنا، مانند تمایز میان گردوهای درخت و سایه آن است که تنها سایه در دسترس است، اما خود این تقسیمبندی نیز نیازمند اثبات است. |
نقد پاسخ حاجی سبزواری
استاد فرزانه قدسسره با نقدی دقیق، خاطرنشان میسازند که تقسیم عقل فعال به دو وجود، خود نیازمند اثبات است و مسئله وجود عقل فعال را حل نمیکند. ایشان با تمثیلی از منبر، استفاده حاجی از عبارت «اعلم» را نشانه ضعف استدلال میدانند، مانند فریادی که برای پوشاندن کاستیهای استدلالی برمیخیزد.
اشکال بساطت و ترکیب
یکی از اشکالات مطرحشده به عقل فعال، دوگان منطقی بساطت یا ترکیب آن است. اگر عقل فعال بسیط باشد، اتحاد با آن باید همه علوم را در بر گیرد؛ و اگر مرکب باشد، دیگر عقل فعال نیست. استاد فرزانه قدسسره این اشکال را با تمثیلی از قالیهای سنگین مشهد توضیح میدهند که استخراج حقیقت از آن دشوار و پرزحمت است. این تمثیل، مانند کلیدی است که پیچیدگیهای بحث را میگشاید و خواننده را به تأمل در تناقضات منطقی دعوت میکند.
بخش پنجم: نتیجهگیری و جمعبندی
این درسگفتار، با نگاهی نقادانه و روشمند، به بررسی مفهوم عقل فعال و امکان اتحاد عاقل با آن پرداخته و با استدلالهای دقیق، ضعفهای موجود در این بحث را آشکار ساخته است. استاد فرزانه قدسسره با تأکید بر فقدان سند معتبر برای وجود عقل فعال، مانند چراغی راهنما، مسیر فلسفه را از تقلید و گمانهزنی به سوی استدلال و روششناسی دقیق هدایت کردهاند. مراتب عقل، از هیولانی تا مستفاد، بهعنوان نردبانی معرفتی معرفی شدهاند که نفس انسانی را به سوی کمال هدایت میکنند، اما ارتباط این مراتب با عقل فعال همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. نقد تقلید در فلسفه و تأکید بر ضرورت سند، مانند نسیمی است که غبار تعصب را از اندیشه میزداید و راه را برای بازاندیشی در مفاهیم متافیزیکی هموار میسازد.
|
با نظارت صادق خادمی |