در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 195

متن درس





کاوشی در عقل فعال: نقد و بررسی استدلال‌های حکمت متعالیه

کاوشی در عقل فعال: نقد و بررسی استدلال‌های حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۹۵)

دیباچه

در سپهر اندیشه فلسفی، عقل فعال چونان ستاره‌ای مرموز در آسمان حکمت می‌درخشد که فلاسفه‌ای چون فارابی، ابن‌سینا و ملاصدرا بدان پرداخته‌اند. این مفهوم، ریشه در فلسفه ارسطویی دارد و در حکمت متعالیه ملاصدرا جایگاهی ویژه یافته است. با این حال، پرسش از دلیل وجود عقل فعال به‌مثابه موجودی متمایز از عالم عقول، جبروت و ملائکه، پرسشی است که پاسخ آن نیازمند استدلالی دقیق و شواهدی معتبر است. درس‌گفتار شماره ۱۹۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۷۸، با رویکردی نقادانه به بررسی استدلال‌های ملاصدرا در اثبات عقل فعال پرداخته و با طرح ایده‌ای طنزآمیز به نام «عقل نقال»، بر اهمیت استدلال محکم در فلسفه تأکید ورزیده است.

بخش نخست: پرسش از وجود عقل فعال

طرح مسأله

در فلسفه اسلامی، عقل فعال چونان پلی میان عالم جسمانی و عقلی دانسته شده که نفس انسانی را در ادراک حقایق یاری می‌رساند. با این حال، پرسش بنیادین این است که چه دلیلی بر وجود عقل فعال به‌مثابه موجودی متمایز از عالم عقول، ملائکه یا جبروت وجود دارد؟ استاد فرزانه، با ژرف‌نگری، این پرسش را مطرح می‌سازند که آیا می‌توان عقل فعال را به‌عنوان موجودی خاص اثبات کرد یا خیر؟ این پرسش، چونان تیری در قلب استدلال‌های سنتی، به لزوم شواهد معتبر برای اثبات این مفهوم اشاره دارد.

درنگ: پرسش از وجود عقل فعال، نه تنها به تمایز آن از عالم عقول، بلکه به ضرورت استدلالی محکم برای اثبات موجودی خاص تأکید دارد، گویی که فیلسوف را به جست‌وجوی گوهری کمیاب در اقیانوس حکمت فرا می‌خواند.

تحلیل تمایز عقل فعال

وجود عالم عقول، جبروت و ملائکه در فلسفه اسلامی مورد پذیرش است، اما عقل فعال به‌عنوان موجودی متمایز نیازمند دلیلی مستقل است. استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، عقل فعال را به پرنده‌ای ناشناخته در آسمان عقول تشبیه می‌کنند که وجودش بدون بال‌های استدلال نمی‌تواند به پرواز درآید. این تمایز، چالش اصلی استدلال‌های ملاصدرا را برجسته می‌سازد، که در ادامه بررسی خواهد شد.

بخش دوم: نقد استدلال‌های ملاصدرا

بررسی مقدمات سه‌گانه ملاصدرا

ملاصدرا در حکمت متعالیه، با ارائه سه مقدمه، کوشیده تا وجود عقل فعال را اثبات کند. با این حال، استاد فرزانه با دقتی بی‌مانند نشان می‌دهند که این مقدمات، چونان رشته‌هایی سست، نمی‌توانند بار اثبات عقل فعال را بر دوش کشند. این مقدمات، هرچند به عالم عقلی اشاره دارند، اما هیچ‌یک به‌طور خاص به عقل فعال منتهی نمی‌شوند. نتیجه‌ای که ملاصدرا از این مقدمات می‌گیرد نیز، به جای اثبات عقل فعال، تنها به اتحاد نفس با عالم عقلی اشاره دارد.

درنگ: مقدمات سه‌گانه ملاصدرا، گویی چونان نقشه‌ای ناقص، مسیر را به سوی عالم عقلی نشان می‌دهند، اما مقصد عقل فعال را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برند.

نقد نقل‌قول‌های منسوب به ارسطو

ملاصدرا در «اسفار اربعه» (جلد سوم، صفحه ۳۴۰) از کتابی به نام «اصول و جیا» نقل‌قول‌هایی آورده و آن‌ها را به ارسطو نسبت داده است. استاد فرزانه با بصیرت تاریخی نشان می‌دهند که این اثر نه از ارسطو، بلکه به فیلسوفانی چون افلوطین تعلق دارد. این خطای تاریخی، چونان غباری بر آینه استدلال، اعتبار شواهد ملاصدرا را مخدوش می‌سازد. افزون بر این، محتوای این نقل‌قول‌ها هیچ اشاره‌ای به عقل فعال ندارد و تنها به توصیف عالم اعلی و حیات آن می‌پردازد.

تحلیل نقل‌قول اسفار

ملاصدرا در «اسفار» (جلد سوم، صفحه ۳۳۶) می‌نویسد:
وَكَذَا ابْتَهَلْنَا إِلَيْهِ بِعُقُولِنَا وَرَفَعْنَا إِلَيْهِ أَيْدِينَا الْبَاطِنَةَ وَبَسَطْنَا أَنْفُسَنَا وَكَشَفْنَا بَعْضَ [مطلب حذف شد] : و بدین‌سان با عقل‌هایمان به سوی او التجا کردیم و دست‌های باطنی‌مان را به سویش برافراشتیم و جان‌هایمان را گستردیم و برخی از حجاب‌ها و موانع را برداشتیم). این عبارت، به شهود عالم عقلی اشاره دارد که موجودی واحد و متصل به همه موجودات است. با این حال، استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این شهود، دلیلی بر وجود عقل فعال به‌مثابه موجودی خاص نیست.

درنگ: شهود عالم عقلی، چونان آیینه‌ای است که وحدت وجود را بازمی‌تاباند، اما عقل فعال را در این بازتاب نمی‌توان یافت.

بخش سوم: اتحاد نفس و عالم عقلی

اتحاد نفس با صور عقلی

ملاصدرا در «اسفار» (جلد سوم، صفحه ۳۳۸) نتیجه می‌گیرد که نفس انسانی می‌تواند با حقایق عقلی، مانند معنای عقلی «فرس» (اسب)، متحد شود. استاد فرزانه این توانایی را تأیید می‌کنند، اما تأکید دارند که این اتحاد، به عالم عقلی به‌صورت کلی اشاره دارد، نه به عقل فعال به‌مثابه موجودی متمایز. فرس عقلی موجود در نفس، با فرس عقلی در عالم عقلی یکی است، اما این یگانگی، وجود عقل فعال را اثبات نمی‌کند.

ابهام در مفاهیم فلسفی

یکی از چالش‌های اصلی استدلال‌های ملاصدرا، ابهام در تمایز میان عقل فعال، عقل اول، رب‌النوع و عالم عقلی است. استاد فرزانه این ابهام را به باغی پر از گل‌های مشابه تشبیه می‌کنند که بدون نشانه‌ای روشن، نمی‌توان گلی خاص را از میان آن‌ها بازشناخت. این عدم وضوح، استدلال‌های ملاصدرا را تضعیف کرده و بر ضرورت تعریف دقیق این مفاهیم تأکید دارد.

درنگ: ابهام در تعریف عقل فعال، عقل اول و رب‌النوع، چونان مهی است که مسیر استدلال را تیره می‌سازد و فیلسوف را به جست‌وجوی نوری روشن‌تر فرا می‌خواند.

بخش چهارم: نقد استنادات غیرعقلی

مثال طنزآمیز عقل نقال

استاد فرزانه، با طنزی بدیع، مفهومی خیالی به نام «عقل نقال» را مطرح می‌سازند تا نشان دهند که ادعاهای بدون پشتوانه، حتی اگر مشابه عقل فعال باشند، در فلسفه پذیرفتنی نیستند. عقل نقال، چونان سایه‌ای خیالی در برابر آفتاب عقل فعال، نشان‌دهنده ضعف استدلال‌های بدون سند است. اگر دلیلی برای عقل فعال وجود دارد، همان دلیل می‌تواند برای عقل نقال نیز به کار رود، مگر آنکه تمایزی روشن ارائه شود.

نقد استناد به روایات

استناد به روایات شرعی یا ادعاهای شاگردان ارسطو و ملاصدرا برای اثبات عقل فعال، از نظر استاد فرزانه فاقد اعتبار است. ایشان با تمثیلی زیبا، این استنادات را به برگ‌هایی پراکنده در باد تشبیه می‌کنند که نمی‌توانند بنای استدلال فلسفی را استوار سازند. حتی روایاتی که از ملائکه نقال سخن می‌گویند، نمی‌توانند دلیلی برای عقل نقال یا عقل فعال در فلسفه باشند، زیرا روش‌شناسی فلسفی از کلامی متمایز است.

اصل عدم الوجدان

استاد فرزانه به اصل فلسفی «عدم الوجدان لا يدل على عدم الوجود» (عدم مشاهده دلیلی بر عدم وجود نیست) اشاره می‌کنند، اما تأکید دارند که اثبات وجود عقل فعال نیازمند دلیلی معتبر است. این اصل، چونان مشعلی است که مسیر استدلال را روشن می‌سازد، اما بدون سوخت دلیل، نمی‌تواند وجود عقل فعال را اثبات کند.

درنگ: اصل عدم الوجدان، چونان کلیدی است که قفل وجود را نمی‌گشاید، مگر آنکه دلیل محکمی آن را همراهی کند.

بخش پنجم: اهمیت استدلال در فلسفه

لزوم دلیل محکم

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که هر ادعایی، حتی اگر حق باشد، بدون دلیل معتبر پذیرفتنی نیست. ایشان با اشاره به حدیثی در باب قضاوت، که قاضی بدون علم به جهنم می‌رود، فلسفه را به دادگاهی تشبیه می‌کنند که در آن، هر حکمی باید با شواهد محکم پشتیبانی شود. این اصل، چونان ستونی استوار، روش‌شناسی فلسفه را تقویت می‌کند.

نقد نظام آموزشی فلسفه

نظام آموزشی فلسفه، از نظر استاد فرزانه، نباید به استنادات غیرمستند یا تسامح در استدلال متکی باشد. ایشان این نظام را به باغی تشبیه می‌کنند که اگر با بذرهای استدلال محکم آبیاری نشود، گل‌های معرفت در آن نخواهد رویید. این نقد، بر ضرورت اصلاح روش‌های آموزشی در فلسفه تأکید دارد.

تشبیه قباله‌نویسی عوالم

اثبات عوالم عقلی، مانند عقل فعال، نیازمند دقتی مشابه ثبت احوال است. استاد فرزانه این فرآیند را به نگارش شناسنامه‌ای تشبیه می‌کنند که هر خطای کوچک در آن، اعتبار کل سند را باطل می‌سازد. حتی دلیلی به اندازه تیمم، اگر معتبر باشد، برای اثبات کافی است، اما ملاصدرا چنین دلیلی ارائه نکرده است.

درنگ: اثبات عقل فعال، چونان نگارش شناسنامه‌ای است که هر خطای کوچک، اعتبار آن را از میان می‌برد.

بخش ششم: تبیین عالم اعلی و حیات عقلی

ویژگی‌های عالم اعلی

ملاصدرا در نقل‌قول منسوب به «اصول و جیا» می‌نویسد:
إِنَّ الْعَالَمَ الْأَعْلَى هُوَ الْحَيُّ التَّامُ الَّذِي فِيهِ [مطلب حذف شد] : عالم اعلی، حی تام است که همه اشیاء در آن است). این توصیف، عالم عقلی را موجودی مملو از حیات و غنا می‌داند، اما استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این ویژگی‌ها، عقل فعال را به‌عنوان موجودی خاص متمایز نمی‌کنند.

وحدت کیفیات در عالم عقلی

در عالم عقلی، همه کیفیات در کیفیتی واحد جمع شده‌اند، گویی که هر ذره از آن، چونان قطره‌ای از اقیانوس، همه طعم‌های وجود را در خود دارد. با این حال، این وحدت، دلیلی بر وجود عقل فعال نیست، بلکه به وحدت وجودی عالم عقلی اشاره دارد.

شهود عالم عقلی

استاد فرزانه تأیید می‌کنند که عالم عقلی قابل شهود است، اما این شهود، چونان منظره‌ای گسترده، تنها عالم عقلی را نشان می‌دهد، نه عقل فعال را به‌عنوان موجودی خاص. این تمایز، بار دیگر بر ضعف استدلال‌های ملاصدرا تأکید می‌ورزد.

درنگ: شهود عالم عقلی، چونان تماشای آسمانی پرستاره است که در آن، عقل فعال چون ستاره‌ای گم‌شده، دیده نمی‌شود.

بخش هفتم: نقد مفاهیم مرتبط

عقل اول و اتحاد

ملاصدرا می‌گوید که عقل اول، وقتی چیزی را تعقل می‌کند، با آن یکی می‌شود. استاد فرزانه این ویژگی را پذیرفته، اما تأکید دارند که این اتحاد، به عالم عقلی اشاره دارد، نه به عقل فعال. این اتحاد، چونان آمیختن قطره با دریا، وجودی واحد را نشان می‌دهد، اما عقل فعال را متمایز نمی‌سازد.

نقد نظریه مثل افلاطونی

ارسطو، برخلاف افلاطون، منکر مثل است، بنابراین استناد به او برای اثبات عقل فعال یا رب‌النوع نادرست است. استاد فرزانه این اختلاف را به دو راهی در مسیر حکمت تشبیه می‌کنند که ارسطو و افلاطون هر یک راهی جداگانه پیموده‌اند.

عقول طولی و عرضی

وجود عقول طولی و عرضی در فلسفه اسلامی پذیرفته شده است، اما عقل فعال به‌عنوان موجودی خاص در این سلسله اثبات نشده است. استاد فرزانه این عقول را به شاخه‌های درختی تشبیه می‌کنند که عقل فعال، شاخه‌ای ناپیدا در میان آن‌هاست.

درنگ: عقول طولی و عرضی، چونان شاخه‌های درختی تناورند، اما عقل فعال، شاخه‌ای است که هنوز ریشه‌اش در خاک استدلال نروییده است.

بخش هشتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

کاوش در مسأله عقل فعال، چونان سفری در ژرفای حکمت متعالیه، نشان داد که استدلال‌های ملاصدرا برای اثبات این مفهوم، از استحکام لازم برخوردار نیست. مقدمات سه‌گانه، نقل‌قول‌های منسوب به ارسطو و شهود عالم عقلی، هرچند به وحدت و کمال عالم عقلی اشاره دارند، اما عقل فعال را به‌عنوان موجودی خاص اثبات نمی‌کنند. مثال طنزآمیز عقل نقال، چونان آینه‌ای، ضعف ادعاهای بدون پشتوانه را نمایان ساخت و بر لزوم استدلال محکم تأکید ورزید. فلسفه، چونان دریایی ژرف، نیازمند کشتی استدلال است تا به ساحل حقیقت رسد.

با نظارت صادق خادمی