متن درس
نقد متافیزیکی عقل فعال و عالم مثل در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۹۶)
دیباچه
این کتاب، بازنویسی علمی و فاخر درسگفتار شماره ۱۹۶ از مجموعه درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره است که در تاریخ سوم اردیبهشت ۱۳۷۹ ارائه شده و به نقد دو مفهوم بنیادین در فلسفه اسلامی، یعنی عقل فعال و عالم مثل، میپردازد.
بخش یکم: نقد مفهوم عقل فعال در فلسفه اسلامی
نفی وجود عقل فعال به دلیل فقدان دلیل
استاد فرزانه قدسسره در بررسی مفهوم عقل فعال، دیدگاهی نقادانه اتخاذ کرده و وجود این مفهوم را به دلیل نبود دلایل فلسفی یا شرعی معتبر مورد تردید قرار دادهاند. عقل فعال، که در فلسفه مشائی بهعنوان موجودی مخلوق و واسطهای در فرآیند آفرینش مطرح شده، فاقد پشتوانه استدلالی محکم است. این دیدگاه، رویکردی شکاکانه را در برابر ادعاهای متافیزیکی بدون سند نشان میدهد، گویی کسی ادعای مالکیت خانهای کند، اما سندی برای اثبات آن ارائه ندهد. این تمثیل، به زیبایی ضرورت استدلال در فلسفه را نشان میدهد، که بدون آن، پذیرش هر ادعایی به ورطه غیرعلمی بودن فرو میغلتد.
محدودیت حوزه فلسفه در مسائل جزئی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که بحث از عقل فعال، به دلیل جزئی بودن، از قلمرو فلسفه بهعنوان علمی کلی خارج است. فلسفه، چونان دریایی ژرف، به اصول عام وجودشناسی میپردازد و نه به موجودات خاص مانند عقل فعال، عرش، لوح یا قلم. این امور، به حوزه شریعت یا عرفان تعلق دارند. فیلسوف، به جای فرو رفتن در جزئیات، باید به مفاهیم کلی مانند وجود مجرد یا ماده بپردازد. این تمایز، فلسفه را از درآمیختن با علوم جزئی بازمیدارد و بر استقلال روششناختی آن تأکید میورزد.
نقد عالمتراشی و ضرورت دلیل شرعی
استاد فرزانه قدسسره، طرح مفاهیمی چون عالم دَهری، عقل فعال، ربالنوع یا جزیره خضراء را به عالمتراشی بیمورد تشبیه کردهاند که به آشفتگی مفهومی میانجامد. این عالمتراشی، چونان ساختن کاخهایی خیالی بدون پی است که به فروپاشی معرفتی منجر میشود. ایشان تأکید دارند که اگر شریعت وجود عقل فعال یا عوالم دیگر را تأیید کند، این برای اعتقاد کافی است؛ اما در نبود چنین دلیلی، پذیرش آنها غیرموجه است. به عنوان مثال، وجود جن با آیه شریفه وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ [مطلب حذف شد] : «و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند») اثبات میشود، که سندی شرعی برای اعتقاد به آن فراهم میآورد. اما عقل فعال، چنین پشتوانهای ندارد.
محدودیت معرفت عرفانی
استاد فرزانه قدسسره، ادعاهای عرفانی درباره عوالم خاص را معتبر برای خود عارف میدانند، اما الزامآور برای دیگران نمیشمارند، زیرا ممکن است مبتنی بر خطا باشد. این دیدگاه، چونان آینهای روشن، محدودیت اعتبار معرفت عرفانی را نشان میدهد و بر ضرورت استدلال عقلانی در فلسفه تأکید میورزد. عرفان، هرچند برای سالک راهی به سوی حقیقت است، اما نمیتواند برای دیگران سند معتبری فراهم آورد.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با نقد مفهوم عقل فعال، بر فقدان دلیل فلسفی و شرعی برای پذیرش آن تأکید کرد. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلات روشن و استدلالهای دقیق، نشان دادند که فلسفه، بهعنوان علمی کلی، نباید در دام جزئیات متافیزیکی گرفتار شود. شریعت، در صورت ارائه دلیل، میتواند مرجعی معتبر باشد، اما عقل فعال از چنین پشتوانهای بیبهره است. این نقد، دعوتی است به تأمل در روششناسی فلسفی و پرهیز از پذیرش مفاهیم بدون استدلال.
بخش دوم: نقد عالم مثل و ربالنوع
انتقال به عالم مثل و نقد اولیه
استاد فرزانه قدسسره، پس از نفی عقل فعال، به بررسی عالم مثل و ربالنوع میپردازند و این مفاهیم را نیز به دلیل فقدان دلیل فلسفی یا شرعی مورد تردید قرار میدهند. عالم مثل، که در فلسفه افلاطونی مطرح شده، به دلیل آشفتگی مفهومی و نبود تعریف دقیق، فاقد اعتبار است. این دیدگاه، چونان بادبانی است که کشتی فلسفه را از گرداب مفاهیم مبهم دور میسازد.
نقد شعر میرفندرسکی و تشبیه گردو
استاد فرزانه قدسسره، به شعر میرفندرسکی اشاره میکنند که میگوید: «چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی / صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی». این شعر، هرچند زیبا و شاعرانه، نمیتواند دلیلی برای اثبات عالم مثل باشد. ایشان این مفهوم را به گردویی تشبیه میکنند که پوست آن در عالم ناسوت و مغز آن در عالم مثل است، اما این ادعا نیازمند دلیل است. این تمثیل، چونان چراغی است که ضعف استدلالی ادعای عالم مثل را روشن میسازد.
ضرورت تعریف دقیق ربالنوع
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که پیش از بحث درباره وجود یا عدم ربالنوع، باید تعریف دقیقی از آن ارائه شود: ربالنوع چیست؟ کجاست؟ و چه نسبتی با خدا دارد؟ این پرسشها، چونان کلیدهایی برای گشودن قفل ابهامات متافیزیکی، بر اهمیت وضوح مفهومی تأکید دارند. ایشان ربالنوع را به عنقاء تشبیه میکنند که ابتدا باید تصور شود و سپس برای وجودش دلیل ارائه گردد.
آشفتگی تاریخی مفهوم ربالنوع
مفهوم ربالنوع، در تاریخ فلسفه، دستخوش دستکاری و تحریف شده است. استاد فرزانه قدسسره، این مفهوم را به پارچهای تشبیه میکنند که بارها دستمالی و دستکاری شده، تا جایی که هویت اصلی آن گم شده است. این آشفتگی، اعتبار ربالنوع را تضعیف کرده و پذیرش آن را دشوار ساخته است.
اختلافات تاریخی در فلسفه یونان
استاد فرزانه قدسسره، به سه چهره برجسته فلسفه یونان، یعنی سقراط، افلاطون و ارسطو، اشاره میکنند که تأثیر عمیقی بر فلسفه داشتهاند. سقراط و افلاطون وجود عالم مثل را پذیرفتهاند، اما ارسطو آن را رد کرده است. استدلالهای ارسطو، به دلیل نزدیکی زمانی و وضوح بیشتر، معتبرتر از دیدگاههای سقراط و افلاطون دانسته شدهاند. اسناد تاریخی این دو فیلسوف، به دلیل انتقال دستبهدست، قابل اعتماد نیستند.
تداوم اختلافات در فلسفه اسلامی
اختلافات یونانی در فلسفه اسلامی نیز ادامه یافته است. فیلسوفانی چون ابنسینا، فارابی و ملاصدرا در بحث عالم مثل دچار اختلاف شدهاند. برخی آن را نفی کرده و برخی به توجیه و دستکاری آن پرداختهاند. استاد فرزانه قدسسره، به نقل از ملاصدرا در جلد دوم اسفار، صفحه ۴۶، اشاره میکنند که او عالم مثل را با صور مجرده در عالم الهی مرتبط دانسته، اما این تبیین نیز مورد نقد قرار گرفته است.
ابهام در تعریف عالم الهی
استاد فرزانه قدسسره، ابهام در تعریف عالم الهی را یکی از چالشهای اصلی عالم مثل میدانند. آیا این عالم در علم خداست یا خارج از او؟ این ابهام، چونان مهی غلیظ، بحث را پیچیده کرده و به اختلافات در تفسیر منجر شده است.
نقد تطبیق ربالنوع با اعیان ثابته
برخی ربالنوع را با اعیان ثابته یکی دانستهاند، اما استاد فرزانه قدسسره این تطبیق را نادرست میدانند، زیرا اعیان ثابته ماهیت نیستند و کثرت ندارند. این نقد، چونان تیغی تیز، تمایز بین این دو مفهوم را روشن میسازد.
وجه تسمیه مثل و نقد آن
استاد فرزانه قدسسره، به نقل از حاجی سبزواری، دو دلیل برای نامگذاری ربالنوع به «مثال» را بررسی میکنند: نخست، اینکه مظاهر اسماء الهیاند؛ دوم، اینکه مثالهایی برای موجودات ناسوتیاند. اما هر دو وجه مورد نقد قرار میگیرند. اگر ربالنوع مثال اسماء الهی باشد، ارتباط آن با ناسوت نامشخص است، زیرا همه موجودات تنزیل اسماء الهیاند. همچنین، اگر مثال موجودات ناسوتی باشد، باید ناسوت مثال ربالنوع باشد، نه برعکس، زیرا مثال همیشه پایینتر از ممثل است. این نقد، چونان آینهای، تناقضات منطقی در تعریف مثال را نمایان میسازد.
نقد دیدگاه شیخ اشراق
استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه شیخ اشراق را که عالم ناسوت را طلسمات و ظلمات عالم مثل میداند، نادرست میشمارند، زیرا رابطه مثال و ممثل را معکوس میکند. این نقد، چونان نسیمی که پردههای ابهام را کنار میزند، ضعف این دیدگاه را آشکار میسازد.
نقد دوگانگی انسان در عالم مثل
ادعای وجود دو انسان (یکی مادی و فانی، دیگری متجرد و باقی) در عالم مثل، مبهم و نیازمند تبیین است. استاد فرزانه قدسسره، این مفهوم را چونان معمایی حلنشده میدانند که فاقد استدلال روشن است.
دعوت به تأمل و سختگیری فلسفی
استاد فرزانه قدسسره، مخاطبان را به تأمل و تحقیق درباره عالم مثل دعوت میکنند و تأکید دارند که فلسفه نیازمند دقت و سختگیری است، نه تساهل. ادعاهای بدون دلیل، چونان علفهای هرز، به آشوب و بینظمی معرفتی میانجامند. این دعوت، چونان مشعلی فروزان، راه را برای پژوهش علمی روشن میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد عالم مثل و ربالنوع، بر فقدان دلیل فلسفی و شرعی، آشفتگی مفهومی و دستکاریهای تاریخی این مفاهیم تأکید کرد. استاد فرزانه قدسسره، با استدلالهای روشن و تمثیلات فاخر، نشان دادند که پذیرش این مفاهیم بدون تعریف دقیق و دلیل معتبر، به آشوب معرفتی میانجامد. اختلافات تاریخی و پیچیدگیهای فلسفه اسلامی نیز بر دشواریهای این مفاهیم افزوده است.
نتیجهگیری نهایی
این کتاب، با بازنویسی درسگفتار شماره ۱۹۶ استاد فرزانه قدسسره، به نقد دو مفهوم عقل فعال و عالم مثل در فلسفه اسلامی پرداخت. عقل فعال، به دلیل فقدان دلیل فلسفی و شرعی، و عالم مثل، به دلیل آشفتگی مفهومی و نبود استدلال معتبر، مورد تردید قرار گرفتند. تأکید بر روششناسی دقیق، پرهیز از عالمتراشی و دعوت به تأمل فلسفی، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی تبدیل کرده است. این کتاب، چونان باغی پربار، خوانندگان را به تأمل در حقیقت و روشهای استدلال فلسفی دعوت میکند.