متن درس
نقد نظریه مثل افلاطونی در فلسفه ملاصدرا: بازخوانی جلد دوم اسفار اربعه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۰۶)
دیباچه
فلسفه، چونان چراغی فروزان، راه حقیقتجویان را روشن میسازد و در این میان، نظریه مثل افلاطونی، چونان گوهری پربحث، در کانون توجه فیلسوفان اسلامی قرار گرفته است. ملاصدرا، حکیمی که فلسفهاش پلی میان عرفان و عقل است، در جلد دوم اسفار اربعه به تبیین این نظریه پرداخته و با عباراتی شاعرانه و استناداتی روایی، کوشیده است وجود عالم مثل را اثبات نماید. اما آیا این تلاشها بر پایه استدلال عقلی استوار است؟ درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی انتقادی، این نظریه را به بوته نقد میسپارد و با تکیه بر روششناسی عقلگرایانه، جایگاه عالم مثل را در چارچوب فلسفه اسلامی بازخوانی میکند.
بخش نخست: نقد نظریه مثل افلاطونی در فلسفه ملاصدرا
تأکید ملاصدرا بر نظریه مثل
ملاصدرا، در جلد دوم اسفار اربعه، صفحه ۷۷، با اصرار بر صحت نظریه مثل افلاطونی، شواهدی را برای اثبات آن ارائه میدهد. او با بهرهگیری از عباراتی چون «تلویح استناری»، «ایقاظ عقلی» و «تنویر رحمانی»، کوشیده است وجود عالم مثل را بهعنوان واقعیتی متعالی تثبیت کند. این تأکید، ریشه در تأثیرپذیری عمیق وی از فلسفه افلاطون دارد که با چارچوب عرفانی و اسلامی او درآمیخته است. بااینحال، درسگفتار با رویکردی انتقادی استدلال میکند که این شواهد فاقد دلیل عقلی معتبرند و بیشتر به خطابهای شاعرانه شبیهاند تا استدلالی فلسفی.
درنگ: تأکید ملاصدرا بر نظریه مثل، بیش از آنکه بر استدلال عقلی استوار باشد، از رویکردی عرفانی و شاعرانه سرچشمه میگیرد که نیازمند بازنگری فلسفی است.
انکار عالم مثل: روششناسی عقلگرایانه
درسگفتار با صراحت اعلام میدارد که عالم مثل افلاطونی وجود ندارد و هیچ دلیل عقلی برای اثبات آن ارائه نشده است. این دیدگاه، همسو با نقد ابنسینا بر نظریه مثل است که در فلسفه مشائی، این نظریه را به دلیل فقدان استدلال منطقی رد کرده است. استاد فرزانه، با تکیه بر روششناسی عقلگرایانه، هر ادعای فلسفی را نیازمند استدلالی روشن و منطقی میداند و عبارات شاعرانه ملاصدرا را ناکافی برای اثبات وجود عالم مثل ارزیابی میکند.
درنگ: انکار عالم مثل، مبتنی بر روششناسی عقلگرایانه است که تنها استدلال منطقی را معیار صحت ادعاهای فلسفی میداند.
نقد استنادات ملاصدرا: قسمها و عبارات شاعرانه
ملاصدرا در تبیین عالم مثل، به قسمهای مکرر به مقدسات و عباراتی چون «نقاء»، «صفا» و «تعالی از آفات» متوسل شده است. او با این عبارات، عالم اعلی را توصیف میکند و میکوشد وجود عالم مثل را بهعنوان واقعیتی متعالی اثبات نماید. درسگفتار اما این قسمها را بیفایده میداند و آنها را جایگزینی برای استدلال عقلی نمیشمارد. استاد فرزانه، با تشبیه این عبارات به «منبرگویی»، بر لزوم ارائه دلیل منطقی تأکید میورزد و عبارات شاعرانه را فاقد محتوای استدلالی ارزیابی میکند.
درنگ: قسمها و عبارات شاعرانه ملاصدرا، هرچند از نظر ادبی فاخرند، اما در مقام استدلال فلسفی، فاقد اعتبار و کاراییاند.
تمایز عالم عقلی و عالم مثل
درسگفتار با تمایز نهادن میان عالم عقلی و عالم مثل، چارچوب وجودی فلسفه اسلامی را بازتعریف میکند. عالم عقلی، شامل مراتبی چون احدیت، واحدیت، اعیان ثابته، عقول، نفوس و جبروت، مورد پذیرش است و در فلسفه اسلامی جایگاهی تثبیتشده دارد. اما عالم مثل، بهعنوان واقعیتی مستقل، محل نزاع است. استاد فرزانه، با بهرهگیری از تمثیل «قهوهخانه محبت»، از ملاصدرا میخواهد جایگاه عالم مثل را در مراتب وجود مشخص کند. این تمثیل، چونان آیینهای، نارسایی استدلالهای ملاصدرا را نمایان میسازد و عالم مثل را غیرضروری و اثباتنشده معرفی میکند.
درنگ: تمایز میان عالم عقلی و عالم مثل، عالم مثل را بهعنوان مفهومی زائد در چارچوب فلسفه اسلامی معرفی میکند.
نقد استناد به روایات
ملاصدرا برای اثبات عالم مثل، به روایاتی چون «لِلَّهِ سَبْعُونَ أَلْفَ حِجَابٍ مِنْ نُورٍ وَظُلْمَةٍ» و حدیث «هَذَا النَّارُ مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ غُسِلَتْ بِسَبْعِينَ مَاءً ثُمَّ أُنْزِلَتْ» استناد میکند. درسگفتار اما این روایات را غیرمرتبط با عالم مثل میداند و استدلال به آنها را فاقد اعتبار فلسفی ارزیابی میکند. استاد فرزانه، با اشاره به تناقض زمانی حدیث آتش جهنم، استدلال میکند که جهنم، بهعنوان ظرف آخرت، نمیتواند پیش از ناسوت وجود داشته باشد و ازاینرو، ارتباط آن با عالم مثل منتفی است.
وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ۖ [مطلب حذف شد] : «سوختش مردمان و سنگهاست، که برای کافران آماده شده»)
درنگ: استناد به روایات، بدون تبیین عقلی، نمیتواند وجود عالم مثل را اثبات کند و از منظر فلسفی، فاقد اعتبار است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با تمرکز بر نقد نظریه مثل افلاطونی در فلسفه ملاصدرا، نشان داد که استدلالهای وی، هرچند از نظر ادبی و عرفانی غنیاند، اما از منظر عقلی و فلسفی ناکافیاند. استاد فرزانه، با تکیه بر روششناسی عقلگرایانه، عالم مثل را مفهومی زائد در چارچوب فلسفه اسلامی معرفی میکند و بر تمایز میان عالم عقلی و عالم مثل تأکید میورزد. این نقد، نهتنها به بازتعریف مراتب وجود کمک میکند، بلکه راه را برای تبیین دقیقتر فلسفه اسلامی هموار میسازد.
بخش دوم: بازخوانی ظهورات وجودی در فلسفه ملاصدرا
ظهورات عالم عقلی و ناسوت
ملاصدرا عالم ناسوت را ظهور عالم عقلی میداند و همه موجودات را تنزیلات حق تعالی معرفی میکند. او با عباراتی چون «قطرة به نسبة إلی بحر ذلك الجمال» و «نور انوار»، عالم ناسوت را چونان قطرهای از اقیانوس جمال مطلق عالم ملکوت توصیف میکند. درسگفتار این دیدگاه را تأیید میکند، اما تأکید دارد که این ظهورات، نیازی به فرض عالم مثل ندارند. استاد فرزانه، با تشبیه عالم ناسوت به آیینهای که نور عالم عقلی را بازمیتاباند، بر وحدت وجود تأکید میورزد و عالم مثل را غیرمرتبط میداند.
درنگ: عالم ناسوت، ظهور عالم عقلی است و نیازی به فرض عالم مثل برای تبیین مراتب وجود ندارد.
وحدت نور و آتش
درسگفتار، با نقد قیاس ملاصدرا میان نور و آتش، استدلال میکند که نور و آتش مراتب یک حقیقتاند، نه دو حقیقت متمایز. ملاصدرا آتش جسمانی را شرارهای از قهر الهی و نور را تنزیلیافته از عالم اعلی میداند، اما استاد فرزانه این قیاس را نادرست ارزیابی میکند و نور را از عالم جبروت میداند، نه جهنم یا بهشت. این دیدگاه، چونان چشمهای زلال، وحدت وجودی را در مراتب نور و آتش روشن میسازد و عالم مثل را غیرضروری معرفی میکند.
درنگ: نور و آتش، مراتب یک حقیقت وجودیاند و نیازی به عالم مثل برای تبیین آنها نیست.
فلسفه نفس و کمالات روحانی
ملاصدرا نفس را در کمالات روحانی بینیاز از ماده میداند و انسان را به اجتهاد برای استفاده بهینه از هیکل جسمانی دعوت میکند. درسگفتار، با تمثیل «ماشین اجارهای»، این دیدگاه را تأیید میکند و بدن را امانتی میداند که باید بهطور معقول از آن بهره برد. استاد فرزانه، با اشاره به آیاتی چون وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ [مطلب حذف شد] : «و به زندگی دنیا خشنود شدند و بدان اطمینان یافتند، و همانانند که از آیات ما غافلند»)، غفلت از امور اخروی را نکوهش میکند و بر آمادگی برای برزخ تأکید میورزد.
درنگ: بدن، چونان امانتی الهی، باید بهطور معقول برای نیل به کمالات روحانی به کار گرفته شود.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این نوشتار، با تمرکز بر ظهورات وجودی و فلسفه نفس در اندیشه ملاصدرا، نشان داد که عالم ناسوت، آیینه عالم عقلی است و نیازی به فرض عالم مثل ندارد. وحدت نور و آتش، بهعنوان مراتب یک حقیقت، و تأکید بر استفاده بهینه از هیکل جسمانی، از جمله نوآوریهای درسگفتار است که فلسفه اسلامی را از زاویهای عقلگرایانه بازخوانی میکند.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازخوانی انتقادی نظریه مثل افلاطونی در فلسفه ملاصدرا، گامی بلند در جهت بازتعریف مراتب وجود در فلسفه اسلامی برداشت. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکیه بر روششناسی عقلگرایانه، نشان داد که استدلالهای ملاصدرا برای اثبات عالم مثل، هرچند از نظر ادبی و عرفانی غنیاند، اما از منظر فلسفی ناکافیاند. تمایز میان عالم عقلی و عالم مثل، نقد عبارات شاعرانه و روایات غیرمرتبط، و تأکید بر وحدت وجود، از جمله دستاوردهای این درسگفتار است که فلسفه اسلامی را در قالبی علمی و آکادمیک بازنمایی میکند. این تحلیل، چونان چراغی، راه را برای پژوهشگران فلسفه روشن میسازد و دعوتی است به تأمل عمیقتر در مراتب وجود و حقیقت.
با نظارت صادق خادمی