در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 215

متن درس

 

تحلیل و تبیین فلسفه ادراک: بررسی اتحاد عاقل و معقول

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱۵)

دیباچه

بحث اتحاد عاقل و معقول، چونان گوهری درخشان در سپهر فلسفه اسلامی، از دیرباز ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که به وحدت وجودی میان فاعل ادراک (عاقل) و موضوع ادراک (معقول) می‌پردازد، در اندیشه‌های صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) و نقدهای علامه طباطبایی به آن، جایگاهی محوری یافته است. درس‌گفتار شماره ۲۱۵، با تمرکز بر این مسئله، به تحلیل استدلال‌های ملاصدرا، نقدهای علامه طباطبایی، و ارائه تبیینی نوین از علم به‌عنوان حقیقتی غیرصوری و ظهوری می‌پردازد.

بخش نخست: تبیین اتحاد عاقل و معقول در اندیشه ملاصدرا

اهمیت و محوریت اتحاد عاقل و معقول

اتحاد عاقل و معقول، چونان پلی میان وجود عاقل و معقول، یکی از پیچیده‌ترین و بنیادی‌ترین مسائل فلسفه اسلامی است. این مفهوم، که به وحدت وجودی میان فاعل ادراک و موضوع ادراک اشاره دارد، در فلسفه ملاصدرا جایگاهی ویژه یافته است. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۲۱۵، این موضوع را با دقتی کم‌نظیر مورد کاوش قرار داده و بر اهمیت آن در فلسفه ادراک تأکید ورزیده‌اند. این بحث، چونان کلیدی برای گشودن ابهامات ادراک، در پی تبیین رابطه‌ای است که عقل را با حقیقت معقول پیوند می‌دهد.

درنگ: اتحاد عاقل و معقول، به‌مثابه وحدتی وجودی، بنیان فلسفه ادراک را تشکیل می‌دهد و تلاش برای رفع ابهامات استدلالی آن، ضرورتی عمیق در فلسفه اسلامی است.

استدلال‌های سه‌گانه ملاصدرا

ملاصدرا برای اثبات اتحاد عاقل و معقول، سه دلیل بنیادین ارائه کرده است: نخست، لحاظ وجود فی‌نفسه؛ دوم، امکان و فعلیت؛ و سوم، تضايف. این استدلال‌ها، چونان ستون‌هایی استوار، بنای نظریه اتحاد را در فلسفه او تشکیل می‌دهند.

  • لحاظ وجود فی‌نفسه: ملاصدرا بر این باور است که معقول، در وجود فی‌نفسه، با عاقل متحد است، زیرا وجود معقول در ظرف عقل، همان وجود عاقل است.
  • امکان و فعلیت: این دلیل بر تحقق بالفعل معقول در ظرف عقل تأکید دارد. معقول، که پیش‌تر در مرتبه امکان قرار داشت، با ادراک عاقل به فعلیت می‌رسد.
  • تضايف: ملاصدرا رابطه عاقل و معقول را به‌مثابه رابطه‌ای متقابل می‌بیند که در آن، وجود یکی به دیگری وابسته است، و این وابستگی، وحدت وجودی را ایجاب می‌کند.

این استدلال‌ها، چونان نهرهایی که به یک رودخانه می‌پیوندند، همگی به سوی اثبات وحدت وجودی عاقل و معقول جاری‌اند. با این حال، استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، این استدلال‌ها را مورد ارزیابی قرار داده و به اشکالات آنها پرداخته‌اند.

درنگ: استدلال‌های سه‌گانه ملاصدرا (وجود فی‌نفسه، امکان و فعلیت، تضايف) هسته اصلی نظریه اتحاد را تشکیل می‌دهند، اما به دلیل صوری بودن معقول، با چالش‌هایی روبه‌رو هستند.

نقد استاد فرزانه به استدلال‌های ملاصدرا

استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، اشکال اصلی ملاصدرا را در قائل شدن به صورت معقول می‌دانند. به باور ایشان، اگر معقول صورتی غیرداتی باشد، غیریتی میان عاقل و معقول پدید می‌آید که با اصل اتحاد ناسازگار است. این نقد، چونان تیغی تیز، به قلب دیدگاه صوری ملاصدرا فرو می‌رود و نشان می‌دهد که صورت، به‌مثابه امری عارضی، نمی‌تواند وحدت وجودی را تضمین کند. معقول، در نگاه استاد فرزانه، نه صورتی مستقل، بلکه ظهوری از عاقل است که با آن در وحدتی وجودی به‌سر می‌برد.

این نقد، نشان‌دهنده رویکردی نوین است که از چارچوب‌های سنتی فلسفه ادراک فراتر می‌رود. استاد فرزانه، با تشبیه معقول به تنفس، که ظهوری از ذات انسان است، این وحدت را به زیبایی تبیین می‌کنند. همان‌گونه که تنفس، جدای از انسان نیست، معقول نیز جدای از عاقل نیست، بلکه تعینی از اوست.

درنگ: قائل شدن به صورت معقول، به دلیل ایجاد غیریت، با اتحاد عاقل و معقول ناسازگار است. معقول، ظهوری از عاقل است، نه صورتی مستقل.

بخش دوم: نقدهای علامه طباطبایی به ملاصدرا

اشکال علامه طباطبایی به دیدگاه ملاصدرا

علامه طباطبایی، در حاشیه جلد سوم اسفار (صفحه ۳۱۴، سطر ششم)، به نقل قول ملاصدرا اشکال وارد کرده و می‌فرماید:

قوله رحمه الله إن الصورة المعقولة معقولة بالفعل سواء عقلها عاقل من خارج أم لا.

علامه این دیدگاه را ممنوع می‌داند، زیرا معتقد است معقول بالفعل بدون لحاظ عاقل قابل تصور نیست. به باور او، معقول به‌طور ذاتی به عاقل وابسته است و نمی‌توان آن را بدون عاقل فرض کرد. این اشکال، به اصل تضايف در استدلال ملاصدرا بازمی‌گردد، که رابطه متقابل عاقل و معقول را پیش‌فرض اتحاد می‌داند.

استاد فرزانه، با دقتی ستودنی، این اشکال را بررسی کرده و آن را وارد نمی‌دانند. به باور ایشان، ملاصدرا معقول بالفعل را نه بدون عاقل مطلق، بلکه متحد با عاقل داخلی (نفس) می‌داند. بنابراین، اشکال علامه ناشی از سوء‌تفاهم از عبارت ملاصدرا است. ملاصدرا، در صفحه ۳۱۵ اسفار، چنین می‌فرماید:

لا يمكن حكم المعقول بالفعل… لأن ذلك الكون في نفسه هو بعينه معقوليته سواء عقله غيره أو لم يعقله غيره… فهو معقول الهوية بالفعل من غير حاجة إلى عاقل آخر.

این عبارت نشان می‌دهد که ملاصدرا معقول را در ظرف عاقل داخلی (نفس) متحد می‌داند، نه مستقل از هر عاقلی. استاد فرزانه، با این تحلیل، از نیت اصلی ملاصدرا دفاع کرده و سوء‌تفاهم علامه را روشن می‌سازند.

درنگ: اشکال علامه به ملاصدرا، ناشی از برداشت نادرست از عبارت اوست. ملاصدرا معقول را متحد با عاقل داخلی (نفس) می‌داند، نه مستقل از هر عاقلی.

استدلال علامه در نهایة الحکمة

علامه طباطبایی، در نهایة الحکمة (صفحه ۲۱۴، فصل دوم)، دلیلی برای اتحاد عالم و معلوم ارائه کرده است:

علم الشيء بالشيء هو حصول المعلوم… أي الصورة العلمية للعالم… وحصول الشيء وجوده ووجوده نفسه… فالعلم هو عين المعلوم بالذات.

علامه معتقد است که علم، حصول معلوم نزد عالم است، و این حصول، که به‌صورت صورة علمیة نمود می‌یابد، وجود معلوم است. از این‌رو، علم و معلوم بالذات یکی‌اند، و حضور معلوم نزد عالم، اتحاد عالم با معلوم را ایجاب می‌کند.

استاد فرزانه، این استدلال را به دلیل صوری بودن علم نقد می‌کنند. به باور ایشان، اگر علم صورتی عارضی باشد، غیریتی میان عالم و معلوم پدید می‌آید که با اتحاد ناسازگار است. این نقد، چونان مشعلی فروزان، ضعف دیدگاه صوری علامه را آشکار می‌سازد.

درنگ: استدلال علامه در نهایة الحکمة، به دلیل قائل شدن به صورة علمیة، نمی‌تواند اتحاد عالم و معلوم را اثبات کند، زیرا صورت، غیریت ایجاد می‌کند.

بخش سوم: تبیین نوین استاد فرزانه از علم و اتحاد

نفی صورت در علم

استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی نوآورانه، علم را حقیقتی غیرصوری و ظهوری می‌دانند. به باور ایشان، علم فاقد صورت است، زیرا صورت، به‌مثابه امری عارضی، غیریت ایجاد می‌کند و اتحاد عاقل و معقول را مختل می‌سازد. این دیدگاه، چونان نسیمی که پرده‌های کهنه را کنار می‌زند، فلسفه ادراک را از قیود سنتی آزاد می‌کند.

استاد فرزانه، معقول را تعین، نزول، یا ظهور عاقل می‌دانند که با آن در وحدتی وجودی به‌سر می‌برد. این تبیین، علم را به‌مثابه تنفس انسان معرفی می‌کند که ظهوری از ذات اوست، نه امری مستقل و جدای از او. این تشبیه، چونان نوری که تاریکی را می‌شکافد، وحدت عاقل و معقول را به زیبایی روشن می‌سازد.

درنگ: علم، حقیقتی غیرصوری و ظهوری است که با نفس در وحدتی وجودی قرار دارد. معقول، تعینی از عاقل است، نه صورتی مستقل.

تفاوت علم حضوری و حصولی

استاد فرزانه، تفاوت علم حضوری و حصولی را نه در صوری بودن، بلکه در مراتب تعین می‌دانند. علم حضوری، تعینی مقدم و نزدیک به نفس است، در حالی که علم حصولی، تعینی مؤخر و دورتر است. با این حال، هر دو فاقد صورت‌اند و در ذات خود ظهوراتی از نفس‌اند. این تبیین، چونان نقشه‌ای دقیق، مراتب ادراک را روشن می‌سازد و از خلط میان علم حضوری و حصولی جلوگیری می‌کند.

علامه طباطبایی، با ترکیب علم حضوری و حصولی در استدلال خود، این دو را به اشتباه یکسان گرفته است. استاد فرزانه، این ترکیب را نادرست می‌دانند، زیرا علم حضوری، به دلیل فقدان صورت، ذاتاً متحد است، در حالی که علم حصولی، در دیدگاه سنتی، به صورتی عارضی وابسته است.

درنگ: تفاوت علم حضوری و حصولی در تقدم و تأخر تعین است، نه در صوری بودن. هر دو فاقد صورت‌اند و ظهوراتی از نفس‌اند.

نفی مفهوم به‌عنوان علم

استاد فرزانه، با تأکید بر اینکه علم مفهوم نیست، آن را حقیقتی وجودی می‌دانند. مفهوم، تنها انتزاعی از علم است، نه خود علم. این دیدگاه، علم را از قیود ذهنی آزاد کرده و آن را به‌مثابه جریانی وجودی معرفی می‌کند که با نفس در وحدتی ناگسستنی قرار دارد. این تبیین، چونان کلیدی طلایی، درهای جدیدی به سوی فهم فلسفه ادراک می‌گشاید.

درنگ: علم، حقیقتی وجودی است و مفهوم، تنها انتزاعی از آن است. این نفی مفهوم، علم را از قیود ذهنی آزاد می‌کند.

بخش چهارم: نقد تضايف و نتیجه‌گیری نهایی

نقد تضايف به‌عنوان دلیل اتحاد

استاد فرزانه، تضايف را به‌عنوان دلیلی برای اتحاد عاقل و معقول ناکافی می‌دانند، زیرا تضايف، ذاتاً غیریت را در بر دارد. همان‌گونه که رابطه پدر و پسر، معیتی را نشان می‌دهد، نه عینیتی وجودی، تضايف نیز نمی‌تواند وحدت عاقل و معقول را اثبات کند. این نقد، چونان تیری که به هدف می‌نشیند، ضعف استدلالی ملاصدرا و علامه را آشکار می‌سازد.

درنگ: تضايف، به دلیل در بر داشتن غیریت، نمی‌تواند دلیلی برای اتحاد عاقل و معقول باشد.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۲۱۵، با کاوشی عمیق در مسئله اتحاد عاقل و معقول، دیدگاه‌های ملاصدرا و علامه طباطبایی را با دقتی بی‌نظیر نقد و بررسی کرده و تبیینی نوین از علم ارائه داده است. ملاصدرا، با استدلال‌هایی مبتنی بر وجود فی‌نفسه، امکان و فعلیت، و تضايف، به اثبات اتحاد پرداخته، اما استاد فرزانه، به دلیل صوری بودن معقول، این استدلال‌ها را ناکافی می‌دانند. علامه طباطبایی، ضمن نقد ملاصدرا، خود دلیلی مبتنی بر صورة علمیة ارائه کرده که به دلیل غیریت ناشی از صورت، از سوی استاد فرزانه مردود شناخته شده است.

تبیین استاد فرزانه، که علم را ظهوری غیرصوری و تعینی از نفس می‌داند، گامی بلند در فلسفه ادراک است. این دیدگاه، با نفی صورت و مفهوم، علم را به‌مثابه جریانی وجودی معرفی می‌کند که با نفس در وحدتی ناگسستنی قرار دارد. این تبیین، چونان چشمه‌ای زلال، فلسفه ادراک را از قیود سنتی رها ساخته و افقی نوین پیش روی پژوهشگران می‌گشاید.

در پایان، دعای درس‌گفتار، که در متن اصلی آمده، با احترام بازنویسی می‌شود:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

این دعا، که درخواستی است برای درود بر محمد و آل او و تعجیل در فرج ایشان، چونان گوهری در پایان این درس‌گفتار می‌درخشد.

با نظارت صادق خادمی