متن درس
بازنمایی فلسفه وجود: تبیین نظریه اتحاد عاقل و معقول
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۱۶)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، نظریه اتحاد عاقل و معقول، چونان گوهری درخشان در حکمت متعالیه صدرالمتألهین، جایگاهی بس والا دارد. این نظریه، که پیوندی عمیق میان وجود، ادراک و وحدت برقرار میسازد، نهتنها به تبیین فرآیند ادراک عقلی میپردازد، بلکه افقهایی نو در متافیزیک وجود و ظهور میگشاید. درسگفتار شماره ۲۱۶ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه و نوآورانه، این نظریه را در پرتو اصالت وجود و نقد مفاهیم سنتی چون ماهیت و ممکن، بازخوانی کرده و چارچوبی نوین برای فهم فلسفه اسلامی پیشنهاد میدهد.
بخش نخست: تبیین نظریه اتحاد عاقل و معقول
گستردگی و عمق نظریه اتحاد
نظریه اتحاد عاقل و معقول، چونان دریایی ژرف و گسترده، در حکمت متعالیه صدرالمتألهین جایگاهی محوری دارد. این نظریه، که فرآیند ادراک عقلی را به وحدت وجودی میان عاقل (فاعل ادراک)، معقول (موضوع ادراک) و عقل (قوه ادراک) پیوند میدهد، نهتنها به فلسفه ذهن، بلکه به متافیزیک وجود و وحدت نیز گره خورده است. استاد فرزانه قدسسره، در درسگفتار خویش، با تأکید بر گستردگی این بحث، به اهمیت بررسی جنبههای گوناگون آن، از جمله شرایط، آثار، احکام و لوازم فلسفی، اشاره میفرمایند. این نظریه، چونان درختی تناور، شاخههای فراوانی دارد که هرکدام نیازمند تأمل و کاوشی دقیق است.
| درنگ: نظریه اتحاد عاقل و معقول، نهتنها به تبیین ادراک عقلی میپردازد، بلکه پلی است میان فلسفه ذهن و متافیزیک وجود، که در حکمت متعالیه، جایگاهی بیبدیل دارد. |
روششناسی بررسی اتحاد و عاقل و معقول
برای فهم دقیق نظریه اتحاد، باید دو ساحت بررسی شوند: نخست، خصوصیات اتحاد به عنوان مفهومی متافیزیکی که در زمینههای گوناگون، از جمله عاقل و معقول یا سایر موجودات، قابل تأمل است؛ دوم، خصوصیات خاص عاقل و معقول که به فرآیند ادراک عقلی اختصاص دارد. این تقسیمبندی، چونان نقشهای راهنما، ما را به سوی تحلیلی نظاممند هدایت میکند. استاد فرزانه قدسسره، با ارائه این روششناسی، بر لزوم کاوشی جامع در ابعاد مختلف اتحاد تأکید میورزند و چارچوبی منسجم برای پژوهشگران فراهم میآورند.
اتحاد در قلمرو وجود
اتحاد، چونان جریانی زلال، تنها در ساحت وجود جاری است و در غیر وجود، مانند ماهیت یا مفاهیم ذهنی، راهی ندارد. این اصل، ریشه در حکمت متعالیه دارد که وجود را حقیقت بنیادین میداند. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این نکته، استدلال میکنند که مفاهیم، ماهیتها یا عناوین ذهنی، به دلیل فقدان حقیقت وجودی، نمیتوانند متحد شوند. این دیدگاه، چونان نوری که تاریکیهای ابهام را میزداید، نشان میدهد که اتحاد، امری وجودی است و تنها در قلمرو وجود محقق میشود.
| درنگ: اتحاد، تنها در ساحت وجود امکانپذیر است و مفاهیم یا ماهیتها، به دلیل فقدان حقیقت وجودی، از این وحدت بیبهرهاند. |
استدلال صدرالمتألهین در اسفار
صدرالمتألهین، در صفحه ۶۷ جلد نخست اسفار اربعه، استدلال میکند که اتحاد میان دو موجود، به معنای وجودی، ممکن نیست، زیرا دوئیت با حقیقت اتحاد ناسازگار است. وی میفرماید: «و حينئذ لا شبهة فى ان المتحدين لا يمكن ان يكونا موجودين جميعا بحسب الحقيقه». این استدلال، چونان ستونی استوار، بر این اصل استوار است که برای تحقق اتحاد، یا یکی از دو موجود باید محو شود یا هر دو نابود گردند و موجود سومی پدید آید. استاد فرزانه قدسسره، این استدلال را تأیید کرده و آن را مبنایی برای تحلیلهای بعدی قرار میدهند.
تمایز وحدت و اتحاد
وحدت، چونان قلهای رفیع، فراتر از اتحاد است. در وحدت، هیچگونه تغایری راه ندارد، اما در اتحاد، نوعی تغایر جایز است. استاد فرزانه قدسسره، با این تمایز، چارچوبی مفهومی برای تحلیل روابط وجودی ارائه میدهند. وحدت، که به حقیقت الهی نسبت داده میشود، فاقد هرگونه کثرت است، در حالی که اتحاد، به روابط میان موجودات یا مراتب وجود مربوط میشود. این تمایز، چونان کلیدی است که درهای فهم فلسفی را میگشاید و نشاندهنده عمق حکمت متعالیه است.
| درنگ: وحدت، به معنای فقدان هرگونه تغایر، مختص حق تعالی است، در حالی که اتحاد، با نوعی تغایر سازگار است و به مراتب وجودی مربوط میشود. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این کتاب، با تبیین نظریه اتحاد عاقل و معقول، به گستردگی و عمق این نظریه در حکمت متعالیه پرداخت. بررسی خصوصیات اتحاد و عاقل و معقول، تأکید بر وجود به عنوان تنها ساحت اتحاد، و تحلیل استدلالهای صدرالمتألهین، نشاندهنده اهمیت این نظریه در فلسفه اسلامی است. تمایز میان وحدت و اتحاد، چارچوبی منسجم برای فهم روابط وجودی ارائه داد و راه را برای کاوشهای بعدی هموار ساخت.
بخش دوم: نقد و بازسازی نظریه اتحاد
اتحاد بهعنوان امر حقیقی
جهت اتحاد، امری حقیقی است، نه اعتباری. استاد فرزانه قدسسره، با تأکید بر این نکته، استدلال میکنند که اتحاد، تنها میان دو حقیقت وجودی ممکن است و میان مفاهیم یا ماهیتهای اعتباری راه ندارد. این دیدگاه، چونان آینهای زلال، حقیقت وجود را بازمیتاباند و نشان میدهد که صدرالمتألهین، با تمرکز بر اصالت وجود، اتحاد را به ساحت حقیقت وجودی محدود ساخته است.
نقد پذیرش صورت در اتحاد
صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، معقول را به صورت حاصله در ذهن تعریف کردهاند، اما استاد فرزانه قدسسره، با نقدی ژرف، استدلال میکنند که صورت، به دلیل ماهیت ظاهری و غیروجودی، نمیتواند با عالم یا ذات دیگر متحد شود. صورت، چونان سایهای بر دیوار وجود، تنها ظهری از حقیقت است و نه خود حقیقت. این نقد، نشاندهنده ضعف نظریه صدرایی در تبیین اتحاد عاقل و معقول است و دیدگاهی اصلاحی را مطرح میسازد.
| درنگ: صورتهای ذهنی، به دلیل فقدان حقیقت وجودی، نمیتوانند متحد شوند؛ اتحاد عاقل و معقول باید در ساحت وجود و بدون واسطه صور تبیین شود. |
علم بهعنوان تعین نفس
استاد فرزانه قدسسره، با رد مفهوم صور معقوله، علم را بهعنوان تعینات نفس عالم تبیین میکنند. معقول، تعین نفس است و این تعین، بدون نیاز به صورت ذهنی، در ظرف وجودی نفس ظاهر میشود. این دیدگاه، چونان نسیمی که غبار ابهام را میزداید، اتحاد را به وحدت میان متعین (معقول) و معین (عالم) بازمیگرداند و از مشکلات ناشی از کثرت صور اجتناب میکند.
نقد مفاهیم سنتی
مفاهیم سنتی مانند ماهیت، ممکن، مفهوم کلی و ترکیب ماهیت و وجود، که در فلسفه صدرالمتألهین و حاجی سبزواری مطرح شدهاند، از نظر استاد فرزانه قدسسره کهنه و غیرقابل دفاعاند. این مفاهیم، چونان زنجیرهایی کهنه، فلسفه را از پویایی بازمیدارند. استاد، با نقدی رادیکال، استدلال میکنند که وجود، یک حقیقت واحد است و تعینات آن، ظهورات این حقیقتاند، نه موجوداتی مرکب از ماهیت و وجود.
| درنگ: مفاهیم سنتی مانند ماهیت و ممکن، مانعی برای تبیین حقیقت وجود و ظهور هستند و باید از فلسفه کنار گذاشته شوند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد نظریه اتحاد عاقل و معقول و مفاهیم سنتی، به بازسازی چارچوبی نوین برای فلسفه اسلامی پرداخت. تأکید بر اتحاد بهعنوان امری حقیقی، نقد پذیرش صور ذهنی، و تبیین علم بهعنوان تعین نفس، نشاندهنده رویکردی نوآورانه است که از نظریه صدرایی فراتر میرود. رد مفاهیم کهنه، راه را برای ارائه فلسفهای پویا و متناسب با نیازهای معاصر هموار میسازد.
بخش سوم: وحدت و کثرت در فلسفه وجود
وحدت حقیقی مختص حق تعالی
صدرالمتألهین، در صفحه ۱۸۷ جلد نخست اسفار، استدلال میکند که وحدت حقیقی، مختص حق تعالی است، زیرا هر ممکنی، مرکب از ماهیت و وجود است. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را نقد کرده و با رد مفهوم ماهیت و ممکن، وحدت را در دو سطح تبیین میکنند: وحدت وجودی، که مختص حق است، و وحدت ظهوری، که به مخلوقات نسبت داده میشود.
وحدت ظهوری مخلوقات
مخلوقات، فاقد وحدت وجودیاند، اما وحدت ظهوری دارند، زیرا ظهورات حق تعالیاند. کثرت ظاهری مخلوقات، ناشی از تفاوت در مراتب ظهور است، نه تفاوت در حقیقت ظهور. این دیدگاه، چونان آیینهای که وحدت را در کثرت بازمیتاباند، نشان میدهد که مخلوقات، در حقیقت، ظهورات یک حقیقت واحدند.
| درنگ: مخلوقات، وحدت ظهوری دارند و کثرت آنها، در مراتب ظهور است، نه در اصل حقیقت وجود. |
کثرت به معنای مراتب تعینات
کثرت در مخلوقات، به معنای تباین نیست، بلکه به معنای تفاوت در مراتب تعینات است. استاد فرزانه قدسسره، با این تبیین، کثرت را به مراتب ظهور نسبت میدهند و استدلال میکنند که تعینات، ظهورات حقاند و تفاوت آنها، ناشی از مراتب است، نه وجود حقیقتهای متباین.
وحدت ظهوری به لحاظ حق
وحدت ظهوری مخلوقات، به لحاظ حق، فراتر از اتحاد است، زیرا تعدد و دوئیت در آن راه ندارد. این دیدگاه، چونان نوری که از قله حقیقت ساطع میشود، نشان میدهد که مخلوقات، در حقیقت، ظهورات حقاند و وحدت آنها، در ساحت حق، بالاتر از اتحاد است.
اتحاد در ظرف مراتب
اتحاد، در ظرف مراتب ظهور، مانند رابطه نفس و تعینات آن، محقق میشود، اما وحدت، به لحاظ معین (حق)، برقرار است. این تمایز، چونان نقشهای دقیق، روابط وجودی را در مراتب گوناگون تبیین میکند و نشان میدهد که اتحاد، به مراتب ظهوری مربوط است، در حالی که وحدت، به حقیقت حق تعالی بازمیگردد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین وحدت و کثرت در فلسفه وجود، چارچوبی نوین برای فهم روابط وجودی ارائه داد. وحدت حقیقی مختص حق، وحدت ظهوری مخلوقات، و کثرت بهعنوان مراتب تعینات، نشاندهنده عمق و غنای این دیدگاه است. این تحلیل، با رد مفاهیم سنتی و تأکید بر ظهورات حق، فلسفهای پویا و منسجم را پیشنهاد میکند.
بخش چهارم: بازسازی فلسفه اسلامی
رد مفاهیم کلامی
مفاهیم کلامی مانند ماهیت، ممکن، مفهوم کلی و ترکیب، به فلسفه تعلق ندارند و باید کنار گذاشته شوند. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی قاطع، استدلال میکنند که این مفاهیم، مانعی برای تبیین حقیقت وجود و ظهور هستند. فلسفه، چونان جویباری زلال، باید از این موانع کهنه آزاد شود.
| درنگ: مفاهیم کلامی مانند ماهیت و ممکن، به فلسفه تعلق ندارند و باید از نظام فلسفی کنار گذاشته شوند. |
اصالت وجود به معنای حقیقت وجود
اصالت وجود، به معنای حقیقت وجود است، نه تقابل با ماهیت. استاد فرزانه قدسسره، با بازتعریف این اصل، ماهیت را امری انتزاعی و فاقد حقیقت میدانند. این دیدگاه، چونان خورشیدی که تاریکیهای ابهام را میزداید، وجود را بهعنوان حقیقت بنیادین معرفی میکند.
ظهورات بهعنوان تعینات وجود
همه موجودات، ظهورات حقاند و تعینات وجودیاند، نه موجوداتی مرکب از ماهیت و وجود. این تبیین، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشان میدهد که کثرت ظاهری موجودات، ناشی از مراتب ظهور است، نه وجود حقیقتهای متباین.
صفات و افعال بهعنوان ظهورات ذات
صفات و افعال حق، ظهورات ذاتاند. صفات، عین ذاتاند و وجوب وجودی دارند، اما افعال، ظهور ذات در مراتباند و وجوب ظهوری دارند. این تمایز، چونان کلیدی است که درهای فهم مراتب ظهور را میگشاید و نشاندهنده عمق فلسفه اسلامی است.
| درنگ: صفات، عین ذات حقاند و وجوب وجودی دارند، اما افعال، ظهور ذات در مراتباند و وجوب ظهوری دارند. |
ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی
فلسفه اسلامی، به دلیل وابستگی به مفاهیم کهنه مانند ماهیت و ممکن، نیازمند بازسازی و ارائه در چارچوبی نوین است. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی روشمند، بر ضرورت پالایش این مفاهیم و ارائه نظامی فلسفی که با نیازهای معاصر سازگار باشد، تأکید میورزند.
تأثیر فلسفه نوین بر جهان
فلسفهای نوین، با کنار گذاشتن مفاهیم کهنه و ارائه تبیینی صاف و شفاف از حقیقت، میتواند جهان را متحول کند. این فلسفه، چونان نوری که از افق حقیقت ساطع میشود، قادر است حقیقت را به گونهای ارائه دهد که حتی غیرمسلمانان را به سوی آن جذب کند.
مثال تاریخی معاویه و امیرالمؤمنین
استاد فرزانه قدسسره، با ارجاع به تاریخ صدر اسلام، مثال معاویه و امیرالمؤمنین علیهالسلام را مطرح میکنند تا نشان دهند که موانع سیاسی و روانشناختی میتوانند مانع پذیرش حقیقت شوند. معاویه، بهرغم آگاهی از حقانیت امیرالمؤمنین، به دلیل جاهطلبی سیاسی با او مخالفت کرد. این مثال، چونان آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، نشاندهنده تأثیر عوامل غیرفکری بر پذیرش حقیقت است.
نقد کهنگی فلسفه موجود
فلسفه موجود، به دلیل وابستگی به مفاهیم کهنه، نمیتواند در جهان معاصر تأثیرگذار باشد. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی صریح، بر ضرورت پالایش این فلسفه و ارائه آن در چارچوبی نوین تأکید میورزند.
پیشنهاد ارائه فلسفه پالایششده
فلسفه اسلامی باید پالایش شود، مفاهیم کهنه کنار گذاشته شوند، و نظامی نوین ارائه شود که مورد پذیرش جهانی قرار گیرد. این پیشنهاد، چونان بذری است که در خاک حقیقت کاشته میشود و میتواند درختی تناور از حکمت و معرفت به بار آورد.
| درنگ: فلسفه اسلامی، با پالایش مفاهیم کهنه و ارائه نظامی نوین، میتواند جهانی را به سوی حقیقت هدایت کند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر ضرورت بازسازی فلسفه اسلامی، چارچوبی نوین برای ارائه حقیقت وجود و ظهور پیشنهاد کرد. رد مفاهیم کلامی، بازتعریف اصالت وجود، و تبیین ظهورات بهعنوان تعینات وجود، نشاندهنده عمق و غنای این دیدگاه است. مثال تاریخی معاویه و امیرالمؤمنین، ضرورت توجه به موانع غیرفکری در پذیرش حقیقت را روشن ساخت.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با بازنمایی درسگفتار شماره ۲۱۶ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نظریه اتحاد عاقل و معقول را در پرتو اصالت وجود و نقد مفاهیم سنتی تبیین کرد. با تأکید بر تمایز وحدت و اتحاد، رد مفاهیم کهنه مانند ماهیت و ممکن، و ارائه دیدگاهی نوین مبتنی بر ظهورات حق، این نوشتار چارچوبی منسجم و پویا برای فلسفه اسلامی پیشنهاد داد. این دیدگاه، چونان جریانی زلال، فلسفه را از بند مفاهیم کهنه آزاد ساخته و راه را برای ارائه نظامی نوین که با نیازهای معاصر سازگار باشد، هموار میسازد.
| با نظارت صادق خادمی |