در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 217

متن درس

 

کاوش در اتحاد عاقل و معقول: تبیینی وجودی از علم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۱۷)

مقدمه: درآمدی بر اتحاد عاقل و معقول

در گستره فلسفه اسلامی، مسئله اتحاد عاقل و معقول به مثابه یکی از بنیادی‌ترین مسائل ادراک و معرفت‌شناسی، جایگاهی ویژه دارد. این مفهوم، که رابطه نفس انسانی را با معلوماتش کاوش می‌کند، در اندیشه فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا و صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) به گونه‌های متفاوتی تبیین شده است. درس‌گفتار شماره ۲۱۷، ارائه‌شده در تاریخ ۴ مهر ۱۳۷۹، با رویکردی نقادانه و نوآورانه، به بررسی این مسئله پرداخته و با نفی صوری بودن علم، تبیینی وجودی و ظهوری از آن ارائه می‌دهد.

بخش اول: چیستی اتحاد عاقل و معقول و ضرورت فهم آن

اهمیت شناخت خصوصیات و آثار اتحاد

اتحاد عاقل و معقول، به مثابه پلی میان نفس و معلومات، از کلیدی‌ترین مباحث فلسفه ادراک است. این مفهوم، که رابطه وجودی میان داننده و دانسته را کاوش می‌کند، نیازمند تبیینی دقیق است تا مراتب معرفت و جایگاه آن در نظام هستی‌شناختی روشن شود. استاد فرزانه قدس‌سره در درس‌گفتار ۲۱۷ تأکید دارند که شناخت خصوصیات و آثار این اتحاد، نه تنها برای فهم علم، بلکه برای درک مراتب وجودی نفس و نسبت آن با حقیقت الهی، ضرورتی بنیادین دارد. این اهمیت، از آن‌روست که اتحاد عاقل و معقول، بنیان معرفت‌شناسی فلسفی را تشکیل داده و به ما امکان می‌دهد تا تفاوت‌های بنیادین میان دیدگاه‌های فلاسفه را درک کنیم.

درنگ: اتحاد عاقل و معقول، به مثابه پلی وجودی میان نفس و معلومات، بنیان معرفت‌شناسی فلسفی را تشکیل می‌دهد و شناخت آثار آن برای فهم مراتب وجودی علم ضروری است.

سؤال بنیادین: تفاوت اتحاد و اتصاف

پرسش محوری درس‌گفتار این است که اتحاد عاقل و معقول با اتصاف چه تفاوتی دارد؟ این سؤال، دیدگاه‌های ابن‌سینا، ملاصدرا و تبیین نوین استاد فرزانه را در برابر یکدیگر قرار می‌دهد. ابن‌سینا علم را کیفی نفسانی و عارضی می‌داند که بر نفس عارض می‌شود، در حالی که ملاصدرا بر اتحاد وجودی عاقل و معقول تأکید دارد. استاد فرزانه، اما، با ارائه دیدگاهی نوین، علم را تعینات و ظهورات نفسانی معرفی می‌کنند که فراتر از صورت و ماهیت است. این تمایز، به مثابه کلیدی برای گشودن قفل پیچیدگی‌های معرفت‌شناسی، ما را به سوی فهمی عمیق‌تر از علم هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

بخش نخست، با طرح اهمیت اتحاد عاقل و معقول و تمایز آن با اتصاف، زمینه را برای بررسی دیدگاه‌های مختلف فراهم می‌سازد. این بخش نشان می‌دهد که فهم دقیق این مفهوم، نه تنها به درک رابطه نفس و معلومات کمک می‌کند، بلکه جایگاه علم را در نظام وجودی روشن می‌سازد. پرسش از تفاوت اتحاد و اتصاف، ما را به سوی تحلیل عمیق‌تر دیدگاه‌های ابن‌سینا، ملاصدرا و تبیین نوین درس‌گفتار هدایت می‌کند.

بخش دوم: دیدگاه‌های فلاسفه در باب علم و اتحاد

دیدگاه ابن‌سینا: علم به مثابه عرض و کیف نفسانی

ابن‌سینا، در چارچوب فلسفه مشائی، علم را کیفی نفسانی و عارضی می‌داند که بر نفس عارض می‌شود. در این دیدگاه، نفس متصف به علم می‌گردد و عالم می‌شود، اما این اتصاف، غیریت میان نفس و معلوم را حفظ می‌کند. علم، در این نظام، صورتی معقول است که از عقل فعال دریافت شده و در نفس جای می‌گیرد. این تبیین، با تأکید بر صوری بودن علم، اتحاد را ناممکن می‌سازد، زیرا صورت، به مثابه امری عارضی، نمی‌تواند با نفس عينيت یابد.

درنگ: در دیدگاه ابن‌سینا، علم کیفی نفسانی است که بر نفس عارض می‌شود و به دلیل صوری بودن، با اتحاد عاقل و معقول ناسازگار است.

دیدگاه ملاصدرا: تأکید بر اتحاد وجودی

صدرالدین شیرازی، در فلسفه وجودی خود، علم را حقیقتی ذاتی می‌داند که با نفس متحد است. او در جلد دوم اسفار (صفحه ۹۷) می‌فرماید: «وَالإِتِّصافُ لا یَستَلزِمُ الإِتحادَ» (اتصاف ملازمه‌ای با اتحاد ندارد). به باور ملاصدرا، اتصاف، که در دیدگاه ابن‌سینا به علم نسبت داده شده، نازل‌تر از اتحاد است. او علم را وحدتی وجودی میان عاقل و معقول می‌داند که فراتر از صور عارضی است. با این حال، پایبندی ملاصدرا به مفهوم صورت معقول، تبیین او را با چالش مواجه می‌سازد، زیرا صورت، به هر روی، غیریت را ایجاب می‌کند.

نقد ملاصدرا توسط استاد فرزانه

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی عمیق، تأکید دارند که پایبندی ملاصدرا به صوری بودن علم، اتحاد او را به اتصاف فرو می‌کاهد. اگر علم صورتی معقول باشد، نمی‌تواند با نفس عينيت یابد، زیرا صورت، به مثابه امری عارضی، غیریت را حفظ می‌کند. دلایل ملاصدرا، مانند تضايف (رابطه متقابل میان عاقل و معقول)، به دلیل ایجاب غیریت، نمی‌توانند اتحاد را اثبات کنند. این نقد، به مثابه تیغی برنده، ضعف‌های استدلالی دیدگاه صوری را آشکار می‌سازد.

درنگ: پایبندی ملاصدرا به صوری بودن علم، اتحاد او را به اتصاف فرو می‌کاهد، زیرا صورت، به دلیل عارضی بودن، غیریت را حفظ می‌کند.

تبیین نوین استاد فرزانه: علم به مثابه ظهورات نفسانی

استاد فرزانه، با ارائه دیدگاهی نوین، علم را تعینات، ظهورات و بروزات نفسانی می‌دانند که فاقد صورت، ماهیت و مفهوم است. در این تبیین، علم نه صورتی معقول است و نه کیفی عارضی، بلکه ظهوری وجودی است که با نفس عينيت دارد. این دیدگاه، علم را به مثابه نوری می‌بیند که در قلب مؤمن می‌درخشد، چنان‌که در حدیث شریف آمده است: «العلم نور يقذف الله في قلب من يشاء». این نور، نه شکل دارد و نه به قیود مادی و صوری محدود است، بلکه ظهوری است که نفس را به مراتب عالی وجود سوق می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با مقایسه دیدگاه‌های ابن‌سینا، ملاصدرا و استاد فرزانه، نشان داد که تبیین علم در فلسفه اسلامی از کیفی نفسانی (ابن‌سینا) به اتحاد وجودی (ملاصدرا) و سپس به ظهورات غیرصوری (استاد فرزانه) تحول یافته است. نقد استاد فرزانه به صوری بودن علم، گامی نوین در فلسفه ادراک است که علم را از قیود مادی و صوری آزاد می‌کند و آن را حقیقتی وجودی و ظهوری معرفی می‌نماید.

بخش سوم: مراتب وجودی علم و اتحاد

مراتب علم: از اتصاف تا وحدت

استاد فرزانه مراتب علم را در سه سطح تبیین می‌کنند: در مرتبه الهی، وحدت حقیقی است که به دلیل فقدان غیریت و حدوث، کامل‌ترین مرتبه به شمار می‌رود. در مرتبه نفس، اتحاد وجودی است که به ظهورات نفسانی وابسته است. در مرتبه نازل، علم سطحی و حفظی است که به اتصاف بدون اتحاد فروکاسته می‌شود. این مراتب، به مثابه نردبانی وجودی، نفس را از مراتب دانی به سوی مراتب عالی هدایت می‌کنند.

درنگ: علم در مرتبه الهی وحدت حقیقی، در مرتبه نفس اتحاد ظهوری، و در مرتبه نازل اتصاف بدون اتحاد است.

اتحاد وجودی و نفی اتحاد ماهیت‌ها

ملاصدرا در جلد دوم اسفار (صفحه ۹۷) سه نوع اتحاد را مطرح می‌کند: اتحاد ماهیت با ماهیت (ممتنع)، اتحاد مفهوم با مفهوم (ممتنع)، و اتحاد وجودی (ممکن). استاد فرزانه، با استناد به این تقسیم‌بندی، تأکید دارند که اتحاد تنها در ظرف وجود ممکن است. اتحاد دو ماهیت، مانند دو به علاوه دو، محال است، زیرا یا کثرت باقی می‌ماند یا نابودی یکی ترجیح بلا مرجح را ایجاب می‌کند. این تبیین، به مثابه نوری بر تاریکی‌های مفاهیم ماهوی، اتحاد را به ظرف وجود محدود می‌سازد.

مثال‌های عرفی و نقد آنها

استاد فرزانه مثال‌هایی مانند مخلوط شدن دو لیوان آب یا ترکیب شکر و سرکه را مطرح می‌کنند و آنها را انتزاج یا اخطلاط می‌دانند، نه اتحاد. اتحاد، برخلاف انتزاج، غیرقابل تفکیک است و تنها در ظرف وجود محقق می‌شود. تبدیل آب به بخار یا یخ نیز اتحاد نیست، زیرا صورت‌ها متفاوت‌اند و تنها ماده مشترک است. این مثال‌ها، به مثابه آینه‌ای، تمایز میان اتحاد وجودی و تغییرات کمّی یا ترکیبی را روشن می‌سازند.

اتحاد نفس با عقل فعال و اتصال عارف به حق

اتحاد نفس با عقل فعال، در دیدگاه استاد فرزانه، ظهور وجودی و قرب نفسانی است، نه اتصال مادی. به همین سان، اتصال عارف به حق، قرب وجودی و تخلق به صفات الهی است. این تبیین، به مثابه نسیمی روح‌بخش، اتحاد را از قیود مادی آزاد کرده و آن را به مراتب وجودی پیوند می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین مراتب وجودی علم و اتحاد، نشان داد که اتحاد تنها در ظرف وجود ممکن است و ماهیت یا مفهوم نمی‌توانند بستر آن باشند. مثال‌های عرفی، مانند مخلوط شدن آب یا تبدیل آن به بخار، از اتحاد متمایزند، زیرا به تغییرات کمّی یا ترکیبی محدود می‌شوند. اتحاد نفس با عقل فعال و اتصال عارف به حق، به مثابه مراتب عالی وجود، نفس را به سوی حقیقت الهی سوق می‌دهند.

بخش چهارم: علم به مثابه نور و ظهور وجودی

نفی صورت در علم

استاد فرزانه علم را بی‌شکل و فاقد صورت می‌دانند، مانند نوری که ظهور وجودی است. این دیدگاه، علم را از قیود صوری و مادی آزاد کرده و آن را حقیقتی مجرد معرفی می‌کند. تشبیه علم به نور، که در حدیث شریف «العلم نور يقذف الله في قلب من يشاء» آمده، این حقیقت را روشن می‌سازد. نور علم، به مثابه شعاعی الهی، قلب مؤمن را روشن کرده و او را به مراتب عالی وجود هدایت می‌کند.

درنگ: علم، به مثابه نوری ظهوری، فاقد صورت و ماهیت است و با نفس عينيت دارد.

استناد به قرآن کریم

استاد فرزانه به آیه شریفه ﴿وَأَشْرَبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ﴾ [مطلب حذف شد] : «و در دل‌هایشان [عشق] گوساله را به سبب کفرشان نوشاندند.» این آیه، اتحاد ضعیف و تنزیلی قوم بنی‌اسرائیل با گوساله‌پرستی را نشان می‌دهد، که به مثابه انحراف از معرفت حقیقی است.

تمایز فلسفه و کلام

استاد فرزانه فلسفه را از کلام (علم نقلی) متمایز می‌کنند و تأکید دارند که فلسفه باید عقلانی و وجودی باشد. فلسفه، به مثابه جویباری زلال، از پیش‌فرض‌های نقلی آزاد است و بر وجود و ظهورات آن متمرکز می‌شود. این تمایز، فلسفه را به سوی تبیینی عقلانی و غیرعامیانه سوق می‌دهد.

حرکت به مثابه وجود بی‌قرار

ملاصدرا در جلد سوم اسفار (صفحه ۳۲۸) حرکت را وجود تدريجی و بی‌قرار می‌داند. استاد فرزانه این بی‌قراری را حتی به حق تعالی نسبت می‌دهند، اما نه به معنای اضطراب، بلکه به معنای عشق و فعالیت دائمی. این تبیین، حرکت را به مثابه جریانی وجودی معرفی می‌کند که در همه مراتب هستی جاری است.

تفاوت عشق و شوق

استاد فرزانه عشق را حفظ موجود و شوق را کسب مفقود می‌دانند. عشق الهی، به مثابه وحدتی ابدی، در حق تعالی محقق است، در حالی که شوق انسانی، به مرتبه نازل‌تر نفس وابسته است. این تمایز، به مثابه دو بال، نفس را به سوی معرفت الهی پرواز می‌دهد.

معرفت و تنظیم مراتب وجودی

معرفت، در دیدگاه استاد فرزانه، تنظیم مراتب وجودی با حق تعالی است، مانند تنظیم سرعت دو هواپیما برای سوخت‌گیری. این تشبیه، معرفت را هماهنگی وجودی با حقیقت الهی معرفی می‌کند که نیازمند ارتقای مرتبه نفس است.

نقد عرفان غیرحقیقی

استاد فرزانه ادعاهای عرفانی بدون روئت و صفا را رد می‌کنند و معرفت را وابسته به اوج‌گیری نفس می‌دانند. معرفت حقیقی، به مثابه گوهری درخشان، تنها با صفا و شهود نفس به دست می‌آید.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تبیین علم به مثابه نوری ظهوری، آن را از قیود صوری و مادی آزاد کرد. استناد به قرآن کریم و حدیث شریف، علم را حقیقتی الهی و غیرصوری معرفی نمود. تمایز فلسفه از کلام، تبیین حرکت به مثابه وجود بی‌قرار، و تفاوت عشق و شوق، چارچوبی وجودی برای فهم علم و معرفت فراهم آورد. نقد عرفان غیرحقیقی، بر ضرورت شهود و صفا در معرفت تأکید کرد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

درس‌گفتار شماره ۲۱۷، با کاوش در اتحاد عاقل و معقول، چارچوبی نوین برای فهم علم ارائه داد. ابن‌سینا علم را کیفی عارضی دانست که به اتصاف منجر می‌شود، ملاصدرا بر اتحاد وجودی تأکید کرد، اما به دلیل پایبندی به صورت، به اتصاف فروکاسته شد. استاد فرزانه، با نفی صورت و تبیین علم به‌عنوان ظهورات نفسانی، گامی فراتر برداشتند و علم را حقیقتی وجودی و غیرصوری معرفی کردند. مراتب وجودی علم (اتصاف، اتحاد، وحدت) و تمایز آن از ماهیت و مفهوم، به مثابه نوری بر فلسفه ادراک، مسیر معرفت را روشن ساخت.

﴿وَأَشْرَبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ [مطلب حذف شد] : «و در دل‌هایشان [عشق] گوساله را به سبب کفرشان نوشاندند.»
﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ﴾

با نظارت صادق خادمی