در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 229

متن درس

 

کاوش در تعینات نفسانی: نقدی بر خلط وجود ذهنی و نفسانی در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۲۹)

دیباچه

در سپهر فلسفه اسلامی، شناخت حقیقت علم و تمایز میان انواع وجود، چونان نوری است که راه را برای فهم ژرفای هستی روشن می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۲۲۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، ایرادشده در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۷۹، به بررسی دقیق تعینات نفسانی و تمایز میان وجود ذهنی، فی‌الذهن و خارجی می‌پردازد. این درس‌گفتار، با نقدی عمیق بر مغالطه چهارم صدرالمتألهین شیرازی در جلد چهارم اسفار اربعه (صفحه ۲۵۱)، خلط میان حقیقت و حکایت مفاهیم را به چالش می‌کشد و جایگاه تعیناتی چون علم، اراده، قدرت و شجاعت را در ساحت نفس و ذهن تحلیل می‌کند.

بخش نخست: تعینات نفسانی و مراتب وجود

تنوع تعینات نفسانی

نفس انسانی، چونان دریایی ژرف، دربرگیرنده تعینات متفاوتی است که در ظروف و مراتب گوناگون ظهور می‌یابند. این تعینات، مانند موج‌هایی بر سطح این دریا، هرکدام کیفیتی خاص دارند و در ساحت نفس به‌گونه‌ای متمایز متجلی می‌شوند. درس‌گفتار تأکید دارد که تعینات علمی، ارادی، قدرتی و شجاعتی، گرچه همگی در ظرف نفس جای دارند، از حیث حقیقت و نحوه وجود متفاوت‌اند. این تنوع، مانند رنگ‌های گوناگون در یک نقاشی است که هرکدام جلوه‌ای خاص به اثر می‌بخشند، اما همگی در بوم واحد نفس نقش بسته‌اند.

درنگ: تعینات نفسانی، چونان موج‌های متمایز بر دریای نفس، در ظرف واحد نفس با کیفیات گوناگون ظهور می‌یابند.

تمایز تعینات علمی و ارادی

درس‌گفتار با تمایز میان تعینات علمی و ارادی، بر استقلال وجودی این دو در ساحت نفس تأکید می‌کند. علم، مانند نوری است که حقیقت را در جان روشن می‌سازد، اما اراده، چونان نیرویی است که نفس را به سوی فعل سوق می‌دهد. گرچه هر دو در نفس موجودند، علم اراده نیست و اراده علم نیست. این تمایز، مانند تفاوت میان دو عدد است که هردو در ساحت عددیت‌اند، اما دو چهار نیست و چهار دو نیست. این تمثیل، وحدت ظرف نفس را در کنار تمایز کیفی تعینات آن روشن می‌سازد.

درنگ: علم و اراده، مانند اعداد دو و چهار، در ظرف نفس متحدند، اما از حیث حقیقت متمایزند.

تنوع تعینات نفسانی: قدرت و شجاعت

درس‌گفتار، قدرت و شجاعت را به‌عنوان نمونه‌هایی از تعینات نفسانی معرفی می‌کند که هر یک کیفیتی متمایز دارند. قدرت، چونان نیرویی است که نفس را به فعل توانمند می‌سازد، و شجاعت، مانند بالی است که نفس را در برابر هراس به پرواز درمی‌آورد. این تعینات، گرچه در نفس موجودند، از حیث وجود و نحوه اتصاف با علم و اراده تفاوت دارند. این تنوع، مانند گل‌های گوناگون در باغی واحد است که هرکدام عطری خاص به نفس می‌بخشند.

حقیقت قدرت و خارجیت نفسانی آن

قدرت، به‌عنوان صفتی نفسانی، عينيت اتصاف نفسانی است و خارجیت آن در ساحت نفس متجلی می‌شود. درس‌گفتار تأکید دارد که قدرت، مانند چشمه‌ای است که از ژرفای نفس می‌جوشد و وجودی مستقل از ذهنیت دارد. این خارجیت نفسانی، آن را از مفاهیم صرفاً ذهنی متمایز می‌سازد و به‌عنوان تعینی وجودی در نفس تثبیت می‌کند.

درنگ: قدرت، چونان چشمه‌ای از ژرفای نفس، دارای خارجیت نفسانی است و از ذهنیت صرف متمایز می‌شود.

ذهنیت قدرت و تمایز آن از حقیقت

هنگامی که گفته می‌شود «من قادرم»، این تعین علمی و ذهنی است، نه حقیقت قدرت. درس‌گفتار این ذهنیت را مانند سایه‌ای می‌بیند که از حقیقت قدرت بر دیوار ذهن نقش می‌بندد. حقیقت قدرت، وجودی نفسانی و ارادی است، اما حکایت آن در ذهن، تعینی علمی است که با حقیقت آن متمایز است. این تمایز، مانند تفاوت میان جسم و سایه‌اش است که گرچه به هم وابسته‌اند، یکی نیستند.

بخش دوم: نقد خلط ملاصدرا در مغالطه چهارم

خلط حکایت و حقیقت قدرت

درس‌گفتار، با ارجاع به مغالطه چهارم صدرالمتألهین در صفحه ۲۵۱ جلد چهارم اسفار، او را به خلط میان حکایت قدرت (صورت ذهنی) و حقیقت قدرت (وجود نفسانی) متهم می‌کند. این خلط، مانند آمیختن نور و سایه است که هرکدام ماهیتی متمایز دارند. صدرالمتألهین، با یکی دانستن این دو، از تمایز وجودی میان تعین نفسانی و مفهوم ذهنی غفلت کرده است.

درنگ: خلط صدرالمتألهین میان حکایت و حقیقت قدرت، مانند آمیختن نور و سایه، به خطا در تمایز تعینات نفسانی و ذهنی منجر شده است.

امکان جدایی حقیقت و ذهنیت

درس‌گفتار تأکید دارد که ممکن است حقیقت قدرت در نفسی باشد، اما ذهنیت آن در نفسی دیگر شکل گیرد. برای مثال، شجاعت در یک فرد وجود دارد، اما دیگری می‌گوید «تو شجاعی»، که این حکایت ذهنی است. این جدایی، مانند بازتاب تصویر در آیینه‌ای است که از جسم اصلی متمایز است، اما به آن وابسته است. این دیدگاه، استقلال وجودی حقیقت قدرت از صورت ذهنی آن را تأیید می‌کند.

تمایز خارجیت‌های تعینات

درس‌گفتار بر ضرورت تفکیک میان خارجیت‌های متفاوت (خارجی، نفسانی، ذهنی) تأکید می‌کند. این تمایز، مانند خط‌کشی میان آب، بخار و یخ است که هرکدام حالتی از یک حقیقت‌اند، اما کیفیتی متمایز دارند. عدم توجه به این تمایز، به خلط‌های مفهومی در شناخت‌شناسی منجر می‌شود.

بخش سوم: انواع وجود و جایگاه آن‌ها

علوم با خارجیت انفصالی: جدار

برخی علوم، مانند جدار (دیوار)، خارجیت‌شان به انفصال از نفس است و معلوم بالعرض‌اند. جدار، مانند درختی در دوردست است که در ذهن به‌صورت تصویر متعین می‌شود. این خارجیت علمی، عين نفس است و با خارجیت خارجی جدار متمایز است. درس‌گفتار این تمایز را مانند تفاوت میان منظره و بازتاب آن در آب می‌بیند.

درنگ: جدار، چونان درختی در دوردست، دارای خارجیت انفصالی است که در ذهن به‌صورت تعین علمی متجلی می‌شود.

علوم با خارجیت نفسانی: شجاعت

صفاتی مانند شجاعت، خارجیت نفسانی دارند و معقول ثانی فلسفی‌اند. شجاعت، مانند نوری است که از ژرفای نفس می‌تابد و به‌عنوان صفتی اتصافی، جدای از نفس نیست. این خارجیت نفسانی، آن را از جدار (خارجیت انفصالی) و مفاهیم صرفاً ذهنی متمایز می‌سازد.

تمایز شجاعت و جدار

شجاعت، برخلاف جدار، موجودی منعزل از نفس نیست، بلکه تعینی نفسانی و اتصافی است. درس‌گفتار این تفاوت را مانند تمایز میان روح و جسم می‌بیند: جدار، جسمی خارجی است که در ذهن متصور می‌شود، اما شجاعت، روحی است که در نفس متعین است و از انفصال آزاد است.

حاکي و محکي در شجاعت

شجاعت ممکن است در نفسی باشد و حکایت آن در نفس دیگر شکل گیرد، مانند آنکه گفته شود «تو شجاعی». این حکایت، مانند بازتاب تصویر در آیینه‌ای دیگر است که گرچه از حقیقت شجاعت خبر می‌دهد، خود آن حقیقت نیست. در هر دو حالت، خارجیت شجاعت نفسانی است.

بخش چهارم: موجودات ذهنی و شريك الباري

موجودات بدون خارجیت: شريك الباري

برخی موجودات، مانند شريك الباري، خارجیت‌شان به عدم خارجیت است. شريك الباري، مانند سایه‌ای است که در ذهن نقش می‌بندد، اما مصداق خارجی یا نفسانی ندارد. درس‌گفتار این موجود را صرفاً ذهنی می‌داند که وجودش به ذهنیت وابسته است.

درنگ: شريك الباري، مانند سایه‌ای در ذهن، فاقد خارجیت خارجی و نفسانی است و وجودش به ذهنیت وابسته است.

مواد قضايا و ماهیت ممتنع

درس‌گفتار مواد قضايا را به واجب (موجود خارجی)، ممتنع (غیرموجود) و ممکن تقسیم می‌کند. ممتنع، مانند شريك الباري، چیزی است که نیست و نمی‌تواند باشد. این ماهیت، مانند حفره‌ای در هستی است که وجود خارجی یا نفسانی ندارد و تنها در ذهن متصور می‌شود.

ذهنیت شريك الباري

شريك الباري فقط ذهنیت دارد و خارجیت آن به ذهن وابسته است. درس‌گفتار این ذهنیت را مانند نقشی بر آب می‌بیند که گرچه در ذهن موجود است، اما مصداق خارجی ندارد. این تمایز، جایگاه شريك الباري را به‌عنوان مفهومی صرفاً ذهنی تثبیت می‌کند.

تمایز امر اولي و شایع

شريك الباري به حمل اولي (حاکي) ممتنع است، زیرا اعلام می‌کند که مصداق خارجی ندارد. اما به حمل شایع (ذهنی)، موجود است، مانند مفهومی که در ذهن واقعیت دارد. این تمایز، مانند تفاوت میان پیام و پیام‌رسان است که هرکدام نقشی متمایز ایفا می‌کنند.

درنگ: شريك الباري، به حمل اولي ممتنع است، اما به حمل شایع، چونان مفهومی در ذهن، موجود و واقعی است.

مثال آینه و دوگانگی نقش

درس‌گفتار شريك الباري را به آیینه تشبیه می‌کند: به‌عنوان حاکي، حقیقت را بازنمایی می‌کند، اما به‌عنوان محکي، جسم مادی (مانند سنگ) است. آیینه، هنگامی که برای مشاهده استفاده می‌شود، رایگان است، اما برای خرید، نیاز به سرمایه دارد. این تمثیل، دوگانگی نقش مفهوم (حاکي و محکي) را در ذهن روشن می‌سازد.

لغو لحاظ حاکي

با حذف لحاظ حاکي، شريك الباري از ممتنع به موجود ذهنی تبدیل می‌شود. درس‌گفتار این تبدیل را مانند برداشتن پرده‌ای از برابر حقیقت می‌بیند که مفهوم را از حالت نفی خارجی به واقعیت ذهنی تغییر می‌دهد.

بخش پنجم: راست و دروغ در ساحت ذهن

دروغ و ذهنیت

درس‌گفتار دروغ را به‌عنوان مفهومی ذهنی تحلیل می‌کند. برای مثال، گفته «زید قائم است» در حالی که زید مرده، به لحاظ حاکي دروغ است، اما به لحاظ ذهنی، موجود و واقعی است. این وجود ذهنی، مانند سایه‌ای است که گرچه مصداق خارجی ندارد، در ذهن واقعیت می‌یابد.

درنگ: دروغ، به لحاظ حاکي کاذب است، اما به لحاظ ذهنی، چونان سایه‌ای در ذهن، موجود و واقعی است.

نفس‌الامر راست و دروغ

به قول خواجه نصیرالدین طوسی، دروغ نفس‌الامر ندارد، اما به لحاظ ذهنی، موجود است. راست، دو نفس‌الامر دارد: یکی به لحاظ حاکي (صدق خارجی) و دیگری به لحاظ نفسی (وجود ذهنی). اما دروغ تنها یک نفس‌الامر (وجود ذهنی) دارد. این تمایز، مانند تفاوت میان نوری است که هم در خارج می‌تابد و هم در ذهن بازتاب می‌یابد، در برابر سایه‌ای که تنها در ذهن متصور است.

حق و باطل در ساحت وجود

درس‌گفتار تأکید دارد که باطل، به لحاظ حاکي باطل است، اما بدون لحاظ، موجود و حق است. همه موجودات، به‌عنوان ظهورات الهی، حق‌اند و باطل وجودی ندارد. این دیدگاه، مانند نوری است که همه سایه‌ها را در خود محو می‌کند و حقیقت وجود را آشکار می‌سازد.

درنگ: باطل، به لحاظ حاکي باطل است، اما در ساحت وجود، چونان ظهوری الهی، حق و موجود است.

بخش ششم: نقد معقول جوهر در حکمت متعالیه

جوهر و عرض در فلسفه اسلامی

درس‌گفتار جوهر را موجود لا فی موضوع تعریف می‌کند، برخلاف عرض که به موضوع نیاز دارد. برای مثال، دیوار جوهر است، اما سفیدی آن عرض است که به دیوار وابسته است. این تمایز، مانند تفاوت میان ریشه و شاخه است که اولی مستقل و دومی وابسته است.

معقول من الجوهر و خلط صدرالمتألهین

صدرالمتألهین در عبارت «فکذلک الکلی المعقول من الجوهر»، معقول جوهر را مانند قدرت، موجود خارجی از عوارض نفس می‌داند که در عین حال جوهر ذهنی است. درس‌گفتار این دیدگاه را نقد می‌کند و تأکید دارد که معقول من الجوهر، برخلاف قدرت، ذهنی است و خارجیت آن به ذهنیت وابسته است. این خلط، مانند آمیختن جسم و سایه‌اش است که هرکدام ماهیتی متمایز دارند.

درنگ: معقول من الجوهر، برخلاف ادعای صدرالمتألهین، ذهنی است و خارجیت آن به ذهنیت وابسته است.

تمایز معقول جوهر و قدرت

درس‌گفتار تأکید دارد که معقول من الجوهر، برخلاف قدرت که تعینی نفسانی است، تعینی علمی و ذهنی دارد. قدرت، مانند نیرویی است که در نفس متعین است و ممکن است بدون ذهنیت باشد، اما معقول جوهر، مانند مفهومی است که الزاماً در ذهن شکل می‌گیرد. این تمایز، مانند تفاوت میان جسم و تصویر آن در آیینه است.

اشکال عبارت «فکذلک»

عبارت «فکذلک» صدرالمتألهین، که معقول جوهر را با قدرت مقایسه می‌کند، نادرست است. درس‌گفتار این مقایسه را مانند قیاسی نادرست میان دو موجود متمایز می‌بیند که هرکدام در ساحتی متفاوت (نفسانی و ذهنی) قرار دارند.

ذهنیت معقول جوهر

معقول من الجوهر، به‌عنوان عارض علمی نفس، ذهنی است و خارجیت آن به ذهن وابسته است. درس‌گفتار این ذهنیت را مانند نقشی بر آب می‌بیند که گرچه در ذهن موجود است، اما مصداق خارجی ندارد. این دیدگاه، معقول جوهر را از صفات نفسانی مانند شجاعت و قدرت متمایز می‌سازد.

تمایز جوهر و معقول جوهر

جوهر، مانند انسان، به خودی خود جوهر است و معقول نیست. اما معقول من الجوهر، مفهومی ذهنی است که از حقیقت جوهر متمایز است. درس‌گفتار این تمایز را مانند تفاوت میان درخت و سایه‌اش می‌بیند که یکی واقعیت خارجی و دیگری بازتاب ذهنی است.

درنگ: جوهر، مانند درختی واقعی، از معقول جوهر، که سایه‌ای ذهنی است، متمایز است.

نقد اتحاد علمی معقول جوهر

معقول من الجوهر، اتحاد علمی با نفس دارد، اما خارجیت غیرعلمی ندارد. درس‌گفتار این دیدگاه را مانند نقشی در آیینه می‌بیند که گرچه در ذهن متجلی است، اما از حقیقت خارجی جوهر جداست.

خارجیت ذهنی شريك الباري

شريك الباري، به دلیل وجود نفس در خارج، خارجی ذهنی است. درس‌گفتار این خارجیت را مانند بازتابی در آیینه‌ای می‌بیند که گرچه در ذهن موجود است، اما به خارجیت نفس وابسته است.

بخش هفتم: جمع‌بندی و تأملات نهایی

درس‌گفتار شماره ۲۲۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر تعینات نفسانی و تمایز میان انواع وجود (ذهنی، فی‌الذهن، و خارجی)، نقدی عمیق بر مغالطه چهارم صدرالمتألهین ارائه می‌دهد. صدرالمتألهین، با خلط میان حکایت و حقیقت مفاهیم مانند قدرت و شجاعت، و یکی دانستن معقول جوهر با صفات نفسانی، به خطا رفته است. درس‌گفتار، با تبیین تعینات نفسانی (علمی، ارادی، قدرتی) و تحلیل موجوداتی چون شريك الباري (ذهنی) و جدار (خارجی)، چارچوبی انتقادی برای شناخت‌شناسی اسلامی فراهم می‌کند. معقول جوهر، برخلاف ادعای صدرالمتألهین، ذهنی است و خارجیت آن به ذهنیت وابسته است، در حالی که شجاعت و قدرت، تعینات نفسانی‌اند. این درس‌گفتار، با تأکید بر دقت در تمایز تعینات و نقد خلط‌های مفهومی، راهنمایی ارزشمند برای پژوهشگران فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد. همه موجودات، به‌عنوان ظهورات الهی، حق‌اند و باطل، تنها به لحاظ حاکي باطل است. این دیدگاه، مانند نوری است که همه سایه‌های بطلان را محو کرده و حقیقت وجود را آشکار می‌سازد.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

با نظارت صادق خادمی