در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 230

متن درس

 

انکشاف بی‌کران: حقیقت علم حق تعالی به ذات و مخلوقات

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۳۰)

دیباچه

علم حق تعالی، چونان دریای بی‌کرانی است که تمامی هستی را در خود جای داده و ظهورات آن، چون موج‌های نور، در ذات و مخلوقات متجلی می‌شود. درس‌گفتار شماره ۲۳۰، با محوریت شناخت‌شناسی و حقیقت علم، به کاوش در ماهیت علم الهی به ذات خویش و مخلوقات پرداخته و با نگاهی عرفانی، آن را از منظر وحدت وجود تبیین می‌کند. این درس‌گفتار، با نقد رویکردهای سنتی فلسفی و تأکید بر انکشافات لا یتناهی حق، علم الهی را چون آیینه‌ای بی‌جهت و بی‌کران ترسیم می‌کند که همه هستی را در خود بازتاب می‌دهد.

بخش نخست: مبانی و پرسش‌های بنیادین علم حق تعالی

تمایز علم حق از مباحث عام

علم حق تعالی، چونان قله‌ای رفیع در سپهر شناخت‌شناسی فلسفی، از مباحث عام معرفت‌شناسی متمایز است. درس‌گفتار، این تمایز را در جایگاه ویژه علم الهی ریشه‌یابی می‌کند که به دلیل کمال وجودی ذات باری‌تعالی، از علم محدود و اکتسابی انسانی جداست. این دیدگاه، علم حق را نه‌تنها موضوعی خاص، بلکه بنیادی‌ترین مسئله در فلسفه اسلامی معرفی می‌کند که تمامی شئون هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: علم حق تعالی، به دلیل کمال وجودی، از مباحث عام معرفت‌شناسی متمایز است و جایگاه ویژه‌ای در فلسفه اسلامی دارد.

اختلافات فلاسفه در تبیین علم حق

تبیین علم حق، چونان معمایی پیچیده، میان فلاسفه اختلافات فراوانی برانگیخته است. درس‌گفتار به این اختلافات اشاره دارد که در دو محور اصلی علم حق به ذات و علم حق به مخلوقات شکل گرفته‌اند. این اختلافات، ریشه در دشواری فهم ماهیت علم الهی دارد که فراتر از ظرفیت‌های معرفتی انسانی است و در مکاتب مشائی، اشراقی و صدرایی به‌گونه‌های متفاوتی تبیین شده است.

درنگ: اختلافات فلاسفه در تبیین علم حق به ذات و مخلوقات، به دشواری فهم ماهیت علم الهی بازمی‌گردد.

دشواری فهم حقیقت علم حق

فهم حقیقت علم حق، چونان تلاش برای گرفتن نور در کف دست، کاری بس دشوار است. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که موفقیت در این تبیین اندک است، زیرا علم الهی، به دلیل وجودی و بی‌کران بودنش، از دسترس ذهن محدود انسانی فراتر می‌رود. این دشواری، نه از نقص علم، بلکه از محدودیت‌های معرفتی انسان نشأت می‌گیرد.

درنگ: تبیین حقیقت علم حق به دلیل وجودی و بی‌کران بودن آن، از ظرفیت‌های معرفتی انسانی فراتر است.

دو پرسش بنیادین: هل هو و لم هو

بحث علم حق، چونان درختی دو شاخه، به دو پرسش اصلی تقسیم می‌شود: آیا حق تعالی به ذات و مخلوقات علم دارد (هل هو)؟ و اگر دارد، این علم چگونه است (لم هو)؟ درس‌گفتار این پرسش‌ها را محور تحلیل قرار داده و روش‌شناسی فلسفی را در بررسی وجود و کیفیت علم الهی به کار می‌گیرد. این ساختار، مبنای کاوش‌های عمیق در شناخت‌شناسی اسلامی است.

درنگ: علم حق به دو پرسش هل هو (وجود علم) و لم هو (چگونگی علم) تقسیم می‌شود که محور تحلیل‌های فلسفی است.

واسطه‌مند یا بی‌واسطه بودن علم حق به مخلوقات

علم حق به مخلوقات، چونان رودی که سرچشمه‌اش مورد پرسش است، این سؤال را برمی‌انگیزد که آیا این علم از طریق واسطه‌ای مانند عقل است یا مستقیماً از ذات الهی نشأت می‌گیرد. درس‌گفتار این پرسش را به اختلافات فلاسفه در باب واسطه‌مند یا بی‌واسطه بودن علم الهی مرتبط می‌داند که در مکاتب مختلف فلسفی پاسخ‌های متفاوتی یافته است.

درنگ: علم حق به مخلوقات، موضوع بحث واسطه‌مند یا بی‌واسطه بودن است که در فلسفه اسلامی محل اختلاف است.

چگونگی علم حق به ذات و مخلوقات

چگونگی علم حق، چه به ذات و چه به مخلوقات، چونان رازی در دل هستی، پرسشی محوری در شناخت‌شناسی است. درس‌گفتار این پرسش را کلید فهم ماهیت علم الهی می‌داند که کیفیت انکشافات الهی را در ذات و ظهورات آن روشن می‌سازد. این چگونگی، در فلسفه و عرفان اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

درنگ: چگونگی علم حق به ذات و مخلوقات، پرسشی محوری در تبیین کیفیت انکشافات الهی است.

بخش دوم: ماهیت علم حق و مقایسه با علم انسانی

وحدت ماهوی علم حق و علم انسانی

علم حق و علم انسانی، چونان دو شاخه از یک ریشه، از نظر ماهیت تفاوتی ندارند، جز آنکه علم حق وجودی، غیراکتسابی و خالص است، در حالی که علم انسانی اکتسابی و با جهل آمیخته است. درس‌گفتار این دیدگاه را مطرح می‌کند که علم الهی، به دلیل کمال وجودی، از محدودیت‌های علم انسانی مبراست، اما هر دو در اصل معرفتی مشترک‌اند.

درنگ: علم حق و علم انسانی از نظر ماهیت یکسان‌اند، جز در وجودی بودن علم حق و اکتسابی بودن علم انسانی.

علم انسانی و تعینات نفسانی

علم در انسان، چونان بازتابی در آیینه نفس، تعینات و ظهورات نفسانی است، اما با خارج اتحاد ندارد. درس‌گفتار تأکید دارد که علم انسانی، برخلاف تصور رایج، از خارج به ذهن منتقل نمی‌شود، بلکه تعینات نفسانی است که در مواجهه با خارج شکل می‌گیرند. این تحلیل، ریشه در نظریه علم حصولی در فلسفه اسلامی دارد.

درنگ: علم انسانی، تعینات و ظهورات نفسانی است و با خارج اتحاد ندارد.

علم حق و ظهورات وجودی

علم حق، چونان نور خورشیدی که در همه جا پراکنده است، ظهورات و تعینات وجودی حق تعالی است. مخلوقات، چون سایه‌های این نور، ظهورات فعل الهی‌اند. درس‌گفتار این دیدگاه را با تکیه بر نظریه وحدت وجود تبیین می‌کند که علم حق، تجلی ذات او در هستی است.

درنگ: علم حق، ظهورات و تعینات وجودی حق است و مخلوقات، ظهورات فعل الهی‌اند.

رابطه ظهوری حق و مخلوقات

رابطه حق با مخلوقات، چونان رابطه نور با آیینه، ظهوری است، نه رابطه‌ای میان دو موجود مستقل. درس‌گفتار تأکید دارد که این رابطه، به دلیل وحدت وجودی، از گسستگی و دوگانگی مبراست و مخلوقات، تجلیات ذات حق‌اند که در ظرف هستی متجلی می‌شوند.

درنگ: رابطه حق با مخلوقات، ظهوری است و از دوگانگی و گسستگی مبراست.

علم عینی و تعینی حق

علم حق به ذات، چونان آیینه‌ای صاف، عینی و مطابق با ذات اوست، در حالی که علم او به مخلوقات، تعینی و متدرج است. درس‌گفتار این تمایز را به وحدت ذاتی و کثرت ظهوری در علم الهی نسبت می‌دهد که در حکمت متعالیه جایگاه ویژه‌ای دارد.

درنگ: علم حق به ذات، عینی و علم او به مخلوقات، تعینی و متدرج است.

بخش سوم: اسما الحسنی و انکشافات الهی

اسما الحسنی و تنوع انکشافات

اسما الحسنی، چونان ستارگان در آسمان معرفت، هر یک انکشافی خاص از علم حق را نشان می‌دهند. درس‌گفتار به وجود صدها اسم علمی، مانند علیم، بصیر، سميع، خبیر و لطیف اشاره می‌کند که هر یک طرقی متمایز از انکشاف الهی را بازتاب می‌دهند.

درنگ: اسما الحسنی، هر یک انکشافی متمایز از علم حق را نشان می‌دهند.

علم لا یتناهی حق

علم حق به مخلوقات، چونان اقیانوسی بی‌کران، لا یتناهی و متکثر است. درس‌گفتار تأکید دارد که برخلاف تصور یک علم واحد، حق تعالی علوم بی‌شماری به مخلوقات دارد که از زوایای گوناگون ظهور می‌یابد.

درنگ: علم حق به مخلوقات، لا یتناهی و متکثر است، نه یک علم محدود.

تمثیل آیینه و انکشاف

علم حق، چونان ایستادن در اتاقی پر از آیینه، از هر زاویه خود و مخلوقات را می‌بیند. درس‌گفتار این تمثیل را به کار می‌گیرد تا انکشاف لا یتناهی حق را نشان دهد که در هر جهت، ذات و ظهورات او متجلی است.

درنگ: علم حق، مانند دیدن خود در اتاقی پر از آیینه، از هر زاویه ذات و مخلوقات را بازتاب می‌دهد.

تمثیل زلیخا

اتاق زلیخا، چونان نمادی از عالم هستی، پر از آیینه‌هایی است که در هر زاویه، یوسف را نشان می‌دهد. درس‌گفتار این تمثیل را برای تبیین انکشافات حق به کار می‌برد که در هر جهت، حقایق الهی را متجلی می‌سازد.

درنگ: اتاق زلیخا، نمادی از انکشافات حق است که در هر زاویه، حقایق الهی را نشان می‌دهد.

محدودیت آیینه‌های مادی

آیینه‌های مادی، چونان ظرف‌های محدود، به جهت وابسته‌اند و نمی‌توانند علم بی‌جهت حق را به‌طور کامل نشان دهند. درس‌گفتار این محدودیت را در برابر انکشاف بی‌کران الهی قرار می‌دهد که از هر جهت و محدودیت مبراست.

درنگ: آیینه‌های مادی، به دلیل محدودیت جهتی، نمی‌توانند انکشاف بی‌جهت حق را به‌طور کامل نشان دهند.

انکشاف کامل حق

علم حق، چونان نوری که همه هستی را فرا گرفته، انکشاف کامل به تمام هستی است. درس‌گفتار تأکید دارد که این علم، فراتر از یک علم محدود، همه زوایای وجود را در بر می‌گیرد و به وحدت وجودی اشاره دارد.

درنگ: علم حق، انکشاف کامل به تمام هستی است که فراتر از یک علم محدود است.

بخش چهارم: نقد رویکردهای فلسفی و تبیین عرفانی

نقد فلسفه سنتی

فلاسفه سنتی، چونان کاوشگرانی در تاریکی، تلاش کردند یک علم واحد برای حق اثبات کنند، اما این رویکرد ناکافی است. درس‌گفتار این تلاش‌ها را، که در مکاتب مشائی و اشراقی به اثبات علم از طریق عقل یا صور متصله محدود شده، نقد می‌کند و بر لا یتناهی بودن علوم الهی تأکید دارد.

درنگ: تلاش فلاسفه سنتی برای اثبات یک علم واحد برای حق، ناکافی است و با انکشافات لا یتناهی الهی سازگار نیست.

حق، تمام الوجود و تمام الانکشاف

حق تعالی، چونان اقیانوسی که همه هستی را در بر گرفته، تمام الوجود، تمام الکشف و تمام الانکشاف است. درس‌گفتار این دیدگاه را با تکیه بر وحدت وجود تبیین می‌کند که هستی، ظرف علم حق و خود علم اوست.

درنگ: حق تعالی، تمام الوجود و تمام الانکشاف است و هستی، ظرف و خود علم اوست.

تمایز اسما و انکشافات

اسمای الهی، چونان پنجره‌هایی به سوی نور، هر یک انکشافی متمایز را نشان می‌دهند. درس‌گفتار تأکید دارد که اسمایی مانند علیم، بصیر، سميع، خبیر و لطیف، مفاهیم تکراری نیستند، بلکه هر یک طرقی خاص از انکشاف الهی را بازتاب می‌دهند.

درنگ: اسمای الهی، هر یک انکشافی متمایز را نشان می‌دهند و مفاهیم تکراری نیستند.

نقد شیخ اشراق

شیخ اشراق، چونان مسافری که مسیر را کوتاه می‌کند، علم الهی را به سمع و بصر فروکاست و اسما را تکراری دانست. درس‌گفتار این دیدگاه را نقد می‌کند، زیرا به کثرت در ذات الهی منجر می‌شود و با وحدت وجودی سازگار نیست.

درنگ: شیخ اشراق، با فروکاستن علم الهی به سمع و بصر، اسما را تکراری می‌داند که با وحدت وجودی ناسازگار است.

نقد ملاصدرا

ملاصدرا، چونان حکیمی که در جزئیات غرق شد، سمع و بصر را به علم فروکاست و اسما را تکراری نمود. درس‌گفتار این رویکرد را نیز ناکافی می‌داند، زیرا تمایز اسما را نادیده گرفته و به وحدت ذاتی حق خدشه وارد می‌کند.

درنگ: ملاصدرا، با فروکاستن سمع و بصر به علم، اسما را تکراری می‌داند که با تمایز انکشافات الهی ناسازگار است.

تنوع انکشافات الهی

انکشافات الهی، چونان رنگ‌های رنگین‌کمان، متکثر و متمایزند. درس‌گفتار تأکید دارد که اسمایی مانند علیم، بصیر، و سميع، هر یک انکشافی خاص را نشان می‌دهند و به کثرت ظهوری در برابر وحدت ذاتی حق اشاره دارند.

درنگ: انکشافات الهی، متکثر و متمایزند و هر اسم، طرقی خاص از علم حق را بازتاب می‌دهد.

بخش پنجم: محدودیت علم انسانی و کمال علم الهی

محدودیت علم انسانی

علم انسانی، چونان نوری در ظلمات، به دلیل محدودیت‌های نفسانی، متکثر و متمایز است. درس‌گفتار علم سمعی، بصری، نفسی و ذهنی را در انسان متمایز می‌داند که هر یک به دلیل محدودیت‌های وجودی، از شدت و ضعف برخوردارند.

درنگ: علم انسانی، به دلیل محدودیت‌های نفسانی، متکثر و از شدت و ضعف برخوردار است.

کمال انکشافات الهی

انکشافات حق، چونان نوری بی‌فروغ، همه کامل و یکسان‌اند. درس‌گفتار تأکید دارد که برخلاف علم انسانی، هیچ انکشافی در حق ضعیف نیست، زیرا کمال وجودی او همه زوایا را به یکسان روشن می‌سازد.

درنگ: انکشافات حق، همه کامل و یکسان‌اند و هیچ انکشافی ضعیف نیست.

تمثیل نور و آیینه

هستی، چونان آیینه‌ای سراسر نور، ظرف علم حق است که او خود و مخلوقات را در آن می‌بیند. درس‌گفتار این تمثیل را به کار می‌گیرد تا وحدت وجودی و انکشاف کامل علم الهی را نشان دهد که همه هستی را در بر می‌گیرد.

درنگ: هستی، آیینه‌ای سراسر نور است که حق خود و مخلوقات را در آن مشاهده می‌کند.

بصیرت چندگانه حق

حق، چونان بیننده‌ای در اتاقی با آیینه‌های بی‌شمار، خود و مخلوقات را از زوایای مختلف می‌بیند. درس‌گفتار این بصیرت چندگانه را نشان‌دهنده جامعیت علم الهی می‌داند که حتی پشت سر را نیز در بر می‌گیرد.

درنگ: حق، با بصیرت چندگانه، خود و مخلوقات را از زوایای مختلف مشاهده می‌کند.

بخش ششم: تجربه عرفانی و انفجار نور

انفجار نور و بمباران علم

علم حق، چونان انفجار نوری که همه هستی را فرا می‌گیرد، بمباران علمی است که سالک را در خود غرق می‌کند. درس‌گفتار این تصویر را برای تبیین شدت و جامعیت علم الهی به کار می‌برد که همه شئون وجود را روشن می‌سازد.

درنگ: علم حق، انفجار نور و بمباران علمی است که همه هستی را در بر می‌گیرد.

تجربه عرفانی در خلوت

درک علم حق، چونان سفری در خلوت، نیازمند تأمل و تهذیب نفس است. درس‌گفتار تأکید دارد که سالک با خلوت و تأمل، می‌تواند انفجار نور الهی را تجربه کند و به وحدت وجودی نزدیک شود.

درنگ: درک علم حق، نیازمند خلوت، تأمل و تهذیب نفس است تا انفجار نور الهی تجربه شود.

تمثیل فواره

علم حق، چونان فواره‌ای با شاخه‌های بی‌شمار، درک آن دشوار و پیچیده است. درس‌گفتار این تمثیل را برای نشان دادن کثرت و شدت انکشافات الهی به کار می‌برد که سالک را در برابر عظمت علم حق فروتن می‌سازد.

درنگ: علم حق، مانند فواره‌ای با شاخه‌های بی‌شمار، درک آن دشوار و پیچیده است.

آیه قرآنی و انکشاف الهی

آیه شریفه قرآن کریم، چونان چراغی در مسیر معرفت، بر علم کامل حق به مخلوقات تأکید دارد. درس‌گفتار این آیه را شاهدی بر انکشاف بی‌کران الهی می‌داند که خالقیت و علم را در هم می‌آمیزد.

عَلِيٌّ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ [مطلب حذف شد] : «آیا کسی که آفریده است نمی‌داند؟ و اوست باریک‌بین آگاه.» (ملک: ۱۴)

این آیه، علم حق را به‌عنوان نتیجه خالقیت او تبیین می‌کند و بر جامعیت و لطافت علم الهی تأکید دارد که هیچ چیز از آن پنهان نمی‌ماند.

درنگ: آیه عَلِيٌّ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ بر علم کامل حق به مخلوقات و جامعیت آن تأکید دارد.

بمباران علم در خلوت

تکرار آیه عَلِيٌّ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ در خلوت، چونان بارانی از نور، بمباران علم را در وجود سالک ایجاد می‌کند. درس‌گفتار این تجربه را تحولی عرفانی می‌داند که هوس‌ها و حب دنیا را از نفس سالک می‌زداید و او را به معرفت الهی نزدیک می‌سازد.

درنگ: تکرار آیه عَلِيٌّ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ در خلوت، بمباران علم را ایجاد کرده و نفس را تهذیب می‌کند.

بخش هفتم: وحدت علم حق و نقد دیدگاه‌های صدرایی و اشراقی

نقد دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا، چونان حکیمی که در پی جامعیت است، علم حق را اجمال فی عین التفصیل می‌داند. درس‌گفتار این دیدگاه را ناکافی می‌بیند، زیرا به محدودیت‌های فلسفی گرفتار است و نمی‌تواند کثرت انکشافات الهی را به‌طور کامل تبیین کند.

درنگ: دیدگاه ملاصدرا در باب اجمال فی عین التفصیل، ناکافی است و کثرت انکشافات الهی را تبیین نمی‌کند.

نقد دیدگاه شیخ اشراق

شیخ اشراق، چونان نوری در تاریکی، علم حق را تفصیلی و فعلی می‌داند که به کثرت در ذات الهی منجر می‌شود. درس‌گفتار این دیدگاه را نیز نادرست می‌داند، زیرا با وحدت ذاتی حق ناسازگار است.

درنگ: دیدگاه شیخ اشراق، با تفصیلی دانستن علم حق، به کثرت در ذات الهی منجر می‌شود و نادرست است.

هستی، ظرف علم حق

هستی، چونان کاسه‌ای بلورین، ظرف علم حق و خود علم اوست. درس‌گفتار تأکید دارد که مخلوقات، ظهورات علم الهی‌اند و نه موجوداتی جدا از آن، که این دیدگاه به وحدت وجود در حکمت متعالیه اشاره دارد.

درنگ: هستی، ظرف و خود علم حق است و مخلوقات، ظهورات علم الهی‌اند.

وحدت علم حق

علم حق، چونان وحدتی درخشان، کثرت آن به غیریت بازنمی‌گردد، بلکه تعینات ظهوری است. درس‌گفتار این وحدت را در برابر کثرت ناشی از غیریت قرار می‌دهد که در علم انسانی دیده می‌شود.

درنگ: علم حق، وحدتی است و کثرت آن به تعینات ظهوری بازمی‌گردد، نه غیریت.

علم اولیا و وحدت

اولیای کامل، چونان قله‌نشینان معرفت، در مراتب بالای سلوک به وحدت علم حق دست می‌یابند. درس‌گفتار این امکان را برای سالکان با تهذیب نفس و سلوک عرفانی تأیید می‌کند.

درنگ: اولیای کامل در مراتب سلوک، به وحدت علم حق دست می‌یابند.

علم بی‌واسطه حق

حق، چونان آیینه‌ای که خود را در خود می‌بیند، ذات خویش را بی‌واسطه می‌شناسد، زیرا غیری وجود ندارد. درس‌گفتار این بی‌واسطگی را به وحدت ذاتی حق نسبت می‌دهد که نیازی به واسطه ندارد.

درنگ: حق، ذات خویش را بی‌واسطه می‌شناسد، زیرا غیری وجود ندارد.

بخش هشتم: علم اشرافی و جامعیت الهی

تمثیل پشت‌بام

علم حق، چونان دید از پشت‌بام، همه زوایای هستی را در بر می‌گیرد. درس‌گفتار این تمثیل را برای نشان دادن جامعیت علم الهی به کار می‌برد که برخلاف دید محدود انسانی، همه چیز را در یک نگاه می‌بیند.

درنگ: علم حق، مانند دید از پشت‌بام، همه زوایای هستی را در بر می‌گیرد.

علم اشرافی حق

علم حق، چونان نوری که هیچ سایه‌ای ندارد، اشرافی است و موانع زمانی و مکانی در آن بی‌اثرند. درس‌گفتار این اشرافیت را به بی‌کرانگی علم الهی نسبت می‌دهد که از محدودیت‌های انسانی مبراست.

درنگ: علم حق، اشرافی است و موانع زمانی و مکانی در آن بی‌اثرند.

عدم تأثیر دوری در علم حق

در علم حق، چونان دیدی که از هر فاصله واضح است، دوری اشیا به کوچک شدن منجر نمی‌شود. درس‌گفتار این ویژگی را در برابر علم انسانی قرار می‌دهد که دوری، وضوح را کاهش می‌دهد.

درنگ: در علم حق، دوری اشیا به کوچک شدن منجر نمی‌شود، برخلاف علم انسانی.

آیات و جامعیت علم حق

آیات قرآن کریم، چونان گوهرهایی در صدف معرفت، بر اشراف کامل حق و نبود ظاهر و باطن در علم او دلالت دارند. درس‌گفتار آیاتی مانند خائنة الأعین را شاهدی بر این جامعیت می‌داند که هیچ چیز از علم الهی پنهان نمی‌ماند.

درنگ: آیات قرآن کریم، مانند خائنة الأعین، بر اشراف کامل حق و نبود ظاهر و باطن در علم او دلالت دارند.

عصمت و ایمان به علم حق

ایمان به علم کامل حق، چونان بذری در دل مؤمن، رشحه‌ای از عصمت را در او می‌کارد. درس‌گفتار این ایمان را عاملی برای تهذیب نفس و نزدیکی به فضایل عرفانی می‌داند که سالک را به معرفت الهی متصل می‌سازد.

درنگ: ایمان به علم کامل حق، رشحه‌ای از عصمت را در مؤمن ایجاد می‌کند.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۲۳۰، چونان چراغی در مسیر معرفت، حقیقت علم حق تعالی را با نگاهی عرفانی و فلسفی تبیین می‌کند. این درس، با تأکید بر انکشافات لا یتناهی حق، علم الهی را ظهورات وجودی ذات او و مخلوقات را تجلیات این علم می‌داند. نقد رویکردهای سنتی فلاسفه، مانند ملاصدرا و شیخ اشراق، و ارائه تمثیلات آیینه، فواره و پشت‌بام، جامعیت و بی‌کرانگی علم حق را به تصویر می‌کشد. آیه عَلِيٌّ يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ، چونان کلیدی طلایی، این علم را به خالقیت الهی پیوند می‌زند و تجربه عرفانی در خلوت را راهی برای درک انفجار نور الهی معرفی می‌کند. این نوشتار، علم حق را چونان بمباران نوری ترسیم کرده که سالک را به وحدت وجودی و عصمت رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی