متن درس
کتاب حقیقت علم الهی: انکشاف وجودی و لا یتناهی بودن در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۳۱)
دیباچه
در قلمرو ژرف و بیکران حکمت متعالیه، بحث از حقیقت علم الهی چونان نگینی درخشان بر تارک فلسفه اسلامی میدرخشد. درسگفتار شماره ۲۳۱، ایرادشده در تاریخ سوم آبان ۱۳۷۹، که در ادامه مباحث شناختشناسی و حقیقت علم ارائه شده، به یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفه اسلامی، یعنی ماهیت علم الهی، میپردازد. این درسگفتار، با نقدی عمیق بر دیدگاههای سنتی فلاسفه، بهویژه ابنسینا و صدرالمتألهین، علم الهی را نه بهصورت محدود و متعارف، بلکه بهمثابه انکشافی لا یتناهی توصیف میکند که از طریق اسما و صفات الهی و مظاهر وجودی، به تمامی کلیات و جزئیات احاطه دارد.
این اثر، با نقد آرای فلاسفه و ارائه دیدگاهی نوین، چارچوبی بدیع برای فهم علم الهی پیشنهاد میدهد که فراتر از دوگانههای سنتی کلی و جزئی، اتصالی و انفصالی، به انکشاف وجودی حق تعالی میپردازد.
بخش نخست: حقیقت علم الهی و نقد دیدگاههای فلسفی
هدف فلسفه در تبیین علم الهی
فلسفه اسلامی، در پی تبیین علمی برای خداوند است که به ذات خویش و مخلوقاتش احاطه دارد. این هدف، چونان مشعلی فروزان، محور بحث شناختشناسی الهی را روشن میسازد. درسگفتار شماره ۲۳۱، با تأکید بر این محور، علم الهی را بهعنوان مبنای رابطه حق و خلق معرفی میکند که تمامی هستی را در بر میگیرد. این تبیین، مانند پلی است که حقیقت الهی را به مخلوقات پیوند میدهد و شناخت را در بستر وجود معنا میکند.
درنگ: فلسفه اسلامی در پی تبیین علمی برای خداوند است که به ذات خویش و مخلوقاتش احاطه دارد و علم الهی، مبنای رابطه حق و خلق است. |
اختلافات در تبیین علم الهی
فلاسفه اسلامی، در تبیین علم الهی، با پرسشهایی بنیادین مواجهاند: آیا علم الهی اتصالی است یا انفصالی؟ کلی است یا جزئی؟ مرتسم است یا غیرمرتسم؟ این اختلافات، چونان غبار بر آینه حقیقت، از محدودیتهای مفهومی ذهن بشری سرچشمه میگیرند. درسگفتار، با نقدی روشمند، این دوگانهها را ناکافی میداند و علم الهی را فراتر از این مقولات معرفی میکند.
درنگ: اختلافات فلاسفه در تبیین علم الهی، از محدودیتهای مفهومی ذهن بشری سرچشمه میگیرد و علم الهی فراتر از دوگانههای سنتی است. |
لا یتناهی بودن علم الهی
حق تعالی، دارای علمی لا یتناهی است که به ذات خویش و مخلوقاتش احاطه دارد. این لا یتناهی بودن، چونان اقیانوسی بیکران، علم الهی را از هرگونه محدودیت و قالببندی انسانی مبرا میسازد. درسگفتار تأکید میکند که علم الهی، نه بهصورت یک علم واحد و محدود، بلکه بهمثابه انکشافی بیانتها در تمامی ساحات وجود جریان دارد.
درنگ: علم الهی، لا یتناهی است و به ذات حق و مخلوقات احاطه دارد، فراتر از هرگونه محدودیت انسانی. |
تمثیل خانه آینه
علم الهی، مانند خانهای از آینه است که تمامی هستی را در خود منعکس میکند. این تمثیل، چونان چراغی که تاریکیهای ابهام را میزداید، انکشاف کامل علم الهی را بهمثابه بازتاب وجودی تمامی مخلوقات در ذات حق تبیین میکند. هر موجود، در این خانه آینهگون، تجلیگاه علم الهی است و هیچچیز از دایره احاطه آن بیرون نیست.
درنگ: علم الهی، مانند خانهای از آینه، تمامی هستی را در خود منعکس میکند و انکشافی کامل از وجود است. |
انکشاف کامل و غیرصوری علم الهی
حق تعالی، تمامالعلم و الانکشاف است و علم او از صورتمندیهای عقل انسانی مبراست. این دیدگاه، مانند نسیمی که پردههای ابهام را کنار میزند، علم الهی را بهعنوان جریانی وجودی معرفی میکند که فراتر از قالبهای صوری و محدودیتهای ذهنی است. علم الهی، نه در چارچوب صورتهای ذهنی، بلکه در ساحت وجودی بیکران جریان دارد.
درنگ: علم الهی، تمامالعلم و الانکشاف است و از صورتمندیهای عقل انسانی مبراست. |
نقد تصور علم واحد
برخلاف تصور برخی فلاسفه، علم الهی واحد و محدود نیست، بلکه لا یتناهی و کثرتناپذیر است. این نقد، چونان تیغی تیز، رویکردهایی را که علم الهی را در قالب یک علم واحد محصور میکنند، به چالش میکشد و بر بیکرانی و فراگیری آن تأکید میورزد. علم الهی، مانند جریانی بیانتها، تمامی ساحات وجود را در بر میگیرد.
درنگ: علم الهی، واحد و محدود نیست، بلکه لا یتناهی و کثرتناپذیر است. |
نقد دیدگاه صدرالمتألهین
صدرالمتألهین، علم الهی را «تفصیلی فی عین الاجمال» یا «اجمالی فی عین التفصیل» میداند، اما درسگفتار این تبیین را ناکافی خوانده و علم الهی را صرفاً تفصیلی میداند. این نقد، مانند آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، محدودیتهای دیدگاه صدرالمتألهین را در برابر بیکرانی علم الهی نشان میدهد و بر ضرورت تبیینی فراتر از دوگانههای سنتی تأکید میورزد.
درنگ: علم الهی، برخلاف دیدگاه صدرالمتألهین، صرفاً تفصیلی است و در دوگانه اجمال و تفصیل محصور نمیشود. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تبیین حقیقت علم الهی بهعنوان انکشافی لا یتناهی، چارچوبی نوین برای شناختشناسی الهی ارائه داد. نقد دیدگاههای سنتی، تأکید بر بیکرانی علم الهی، و تمثیل خانه آینه، عمق این درسگفتار را نشان میدهد. این بخش، با معرفی علم الهی بهمثابه جریانی وجودی که فراتر از مقولات انسانی است، راه را برای استناد به آیات قرآن کریم و تحلیلهای قرآنی هموار میسازد.
بخش دوم: استناد به آیات قرآن کریم و تبیین قرآنی علم الهی
استناد به آیات و احاطه به کلیات و جزئیات
درسگفتار، با استناد به آیات قرآن کریم، متعلق علم الهی را شامل کلیات و جزئیات میداند. این استناد، چونان ستونی استوار، مبنای قرآنی تبیین علم الهی را در برابر رویکردهای فلسفی برجسته میسازد. آیات، مانند نوری که تاریکیهای ابهام را میزداید، احاطه علم الهی به تمامی ساحات وجود را تأیید میکنند.
درنگ: آیات قرآن کریم، علم الهی را شامل کلیات و جزئیات میدانند و مبنای قرآنی تبیین آن را تقویت میکنند. |
آیه اول: علم به متقدمین و متأخرین
﴿وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا [مطلب حذف شد] : و بهراستی ما پیشینیان شما را شناختیم و بهراستی پسینیان شما را شناختیم.
این آیه، علم الهی به جزئیات تقدم و تأخر زمانی را تأیید میکند. ضمیر جمع در «علمنا»، مانند جریانی زلال، نشاندهنده مشارکت اسما و صفات الهی، جبرئیل، میکائیل، و معصومان در این علم است. این دیدگاه، علم الهی را بهعنوان جریانی وجودی معرفی میکند که از طریق مظاهر الهی به تمامی جزئیات احاطه دارد.
درنگ: علم الهی، بهواسطه ضمیر جمع «علمنا»، جریانی وجودی است که از طریق اسما، صفات، و مظاهر الهی به جزئیات احاطه دارد. |
آیه دوم: علم به سر و علن
﴿أَفَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا [مطلب حذف شد] : آیا نمیدانند که خداوند آنچه را پنهان میکنند و آنچه را آشکار میسازند میداند؟
این آیه، احاطه علم الهی به پنهان و آشکار را نشان میدهد. عبارت «ما یسرون و ما یعلنون»، مانند دریچهای به سوی حقیقت، علم الهی را شامل تمامی معلومات، اعم از ظاهری و باطنی، کلی و جزئی معرفی میکند. این شمول، چونان خورشیدی فروزان، تمامی ساحات وجود را روشن میسازد.
درنگ: علم الهی، پنهان و آشکار، کلی و جزئی را در بر میگیرد و هیچچیز از دایره احاطه آن بیرون نیست. |
آیه سوم: علم به سر و نجوا
﴿أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ [مطلب حذف شد] : آیا ندانستند که خداوند رازشان و نجوایشان را میداند؟
این آیه، علم الهی به جزئیترین امور نفسانی، یعنی رازها و نجواها، را تأیید میکند. عبارت «سر و نجوا»، مانند نوری که به اعماق قلب نفوذ میکند، نشاندهنده احاطه علم الهی به باطن انسانهاست. این آیه، علم الهی را بهعنوان جریانی فراگیر و دقیق معرفی میکند.
درنگ: علم الهی، به جزئیترین امور نفسانی، مانند رازها و نجواها، احاطه دارد. |
آیه چهارم: علام الغیوب
﴿إِنَّ اللَّهَ عَلَّامُ [مطلب حذف شد] : بهراستی خداوند دانای غیبهاست.
عنوان «علام الغیوب»، مانند تاجی بر سر علم الهی، بر شدت و شمول آن به امور پنهان تأکید دارد. این آیه، علم الهی را بهعنوان خزانهای بیکران معرفی میکند که تمامی غیوب را در خود جای داده است. واژه «الله»، بهعنوان اسم جامع، لا یتناهی بودن علم الهی را از طریق اسما و صفات نشان میدهد.
درنگ: «علام الغیوب» شدت و شمول علم الهی به امور پنهان را تأیید میکند و واژه «الله» بر لا یتناهی بودن آن دلالت دارد. |
آیه پنجم: علم به ما فی انفسکم
﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ [مطلب حذف شد] : و بدانید که خداوند آنچه را در دلهای شماست میداند، پس از او بترسید.
این آیه، علم الهی به جزئیات نفسانی را مبنای تقوای انسانی قرار میدهد. عبارت «فاحذروه»، مانند هشداری الهی، بر ارتباط علم الهی با مسئولیت انسانی تأکید دارد. عدم ترس از خدا، نشانه ناآگاهی از علم الهی است که انسان را به غفلت میکشاند.
درنگ: علم الهی به جزئیات نفسانی، مبنای تقوای انسانی است و عدم ترس از خدا، نشانه ناآگاهی از این علم است. |
آیه ششم: علم به متقلب و مثوی
﴿وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ [مطلب حذف شد] : و خداوند جایبهجایی و قرارگاه شما را میداند.
این آیه، علم الهی به حرکات و سکنات انسانها را تأیید میکند. عبارت «متقلب و مثوی»، مانند نقشهای که تمامی مسیرهای وجودی انسان را ترسیم میکند، نشاندهنده نظارت همهجانبه الهی است که از طریق اسما، صفات، و مظاهر ملکوت جریان دارد.
درنگ: علم الهی، حرکات و سکنات انسانها را در بر میگیرد و از طریق اسما و صفات بهطور همهجانبه نظارت میکند. |
آیه هفتم: علم به ما یلج و یخرج
﴿يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ [مطلب حذف شد] : او میداند آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از آن بیرون میآید.
این آیه، علم الهی به تمامی ورودیها و خروجیهای زمین، از باران و بذر تا ارتعاشات مرکز زمین، را نشان میدهد. درسگفتار تأکید میکند که «ما یلج و یخرج»، مانند جریانی بیانتها، شامل تمامی پدیدههای مادی و غیرمادی است و محدود به سطح زمین نیست. این دیدگاه، علم الهی را بهعنوان ناظری فراگیر بر تمامی ساحات خلقت معرفی میکند.
درنگ: علم الهی، تمامی ورودیها و خروجیهای زمین، از سطح تا مرکز، را در بر میگیرد و محدود به پدیدههای سطحی نیست. |
ماهیت زمین و علم الهی
درسگفتار، با توصیف زمین بهعنوان مادهای نرم، گرم، و پلاستیکی در مرکز، و دارای حرکت ارتعاشی، آن را ظرفی برای ظهور علم الهی معرفی میکند. زمین، چونان کوزهای که از خاک پختهشده با آتش خلق شده، مادهای عالی و مستقل است که تمامی پدیدههای آن، از نفت تا آتشفشان، تحت احاطه علم الهی قرار دارند. این توصیف، مانند نقشی بر لوح وجود، علم الهی را با خلقت زمین پیوند میزند.
درنگ: زمین، با ماهیت گرم و ارتعاشی در مرکز، ظرفی برای ظهور علم الهی است که تمامی پدیدههای آن را در بر میگیرد. |
نقد تفسیر سطحی ما یخرج
محدود کردن «ما یخرج» به علفها و پدیدههای سطحی زمین، مانند نگاهی کوتهبین به اقیانوسی بیکران، نادرست است. درسگفتار تأکید میکند که علم الهی، تمامی خروجیهای زمین، از نفت تا آتشفشان، را شامل میشود. این نقد، مانند تیغی که پردههای سطحینگری را میدرد، عمق و شمول علم الهی را در برابر تفسیرهای محدود برجسته میسازد.
درنگ: علم الهی، تمامی خروجیهای زمین، از نفت تا آتشفشان، را در بر میگیرد و محدود به تفسیرهای سطحی نیست. |
آیه هشتم: علم به سماوات و ارض
﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي [مطلب حذف شد] : آیا ندیدی که خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است میداند؟
این آیه، علم الهی به تمامی موجودات آسمانی و زمینی را تأیید میکند. عبارت «ألم تر»، مانند هشداری که غفلت را نکوهش میکند، بر ضرورت آگاهی از علم الهی تأکید دارد. درسگفتار، این آیه را بهعنوان شاهدی بر فراگیری علم الهی معرفی میکند که هیچ موجودی از دایره احاطه آن بیرون نیست.
درنگ: علم الهی، تمامی موجودات آسمانی و زمینی را در بر میگیرد و «ألم تر» غفلت از این علم را نکوهش میکند. |
آیه نهم: علم به سقوط ورقه
﴿وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا [مطلب حذف شد] : و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر آنکه او آن را میداند.
این آیه، علم الهی به جزئیترین پدیدهها، مانند سقوط یک برگ، را نشان میدهد. درسگفتار تأکید میکند که علم الهی، نهتنها به سقوط برگ، بلکه به تمامی حالات آن (قبل، حین، و بعد از سقوط) احاطه دارد. این تبیین، مانند نوری که جزئیات را روشن میسازد، دقت و شمول علم الهی را برجسته میکند.
درنگ: علم الهی، به تمامی حالات یک برگ، از قبل تا بعد از سقوط، احاطه دارد و جزئیترین پدیدهها را در بر میگیرد. |
نقد ابنسینا در باب سقوط ورقه
ابنسینا، سقوط برگ را بهعنوان مصداقی از علم جزئی میداند، اما درسگفتار این تفسیر را خام و ناکافی میخواند. علم الهی، مانند اقیانوسی که تمامی قطرات را در خود جای داده، فراتر از مقولات جزئی و کلی است و به تمامی ساحات وجودی یک پدیده احاطه دارد. این نقد، محدودیتهای فلسفه سنتی را در برابر عمق قرآنی علم الهی نشان میدهد.
درنگ: تفسیر ابنسینا از سقوط برگ بهعنوان علم جزئی، خام و ناکافی است، زیرا علم الهی فراتر از مقولات جزئی و کلی است. |
تمثیل ورقه و کثرت
درسگفتار، برگ را نمادی از کثرت معرفی میکند که عجز انسان در برابر شمارش آن را نشان میدهد. این تمثیل، مانند آینهای که ناتوانی بشر را بازمیتاباند، عظمت علم الهی را در برابر محدودیتهای انسانی برجسته میسازد. هر برگ، چونان نشانهای از بیکرانی علم الهی، در تمامی حالات تحت احاطه حق قرار دارد.
درنگ: برگ، نمادی از کثرت است که عجز انسان در برابر شمارش آن، عظمت علم الهی را نشان میدهد. |
آیه دهم: علم خالق به مخلوق
﴿عَلِيٌّ يَعْلَمُ مَنْ [مطلب حذف شد] : والا [خداوند] میداند آنکس را که آفریده است.
این آیه، علم خالق به مخلوق را بدیهی و ذاتی میداند. درسگفتار استدلال میکند که خالق نمیتواند نادان به مخلوق باشد، زیرا خلق مستلزم علم است. این استدلال، مانند کلیدی که قفلهای معرفت را میگشاید، علم الهی را لازمه ذاتی خالقیت معرفی میکند.
درنگ: علم خالق به مخلوق، ذاتی و بدیهی است، زیرا خلق بدون علم ممکن نیست. |
آیه یازدهم: الله یری
﴿بِأَنَّ اللَّهَ [مطلب حذف شد] : که خداوند میبیند.
این آیه، علم الهی را بهصورت بصر وجودی تأیید میکند. عبارت «الله یری»، مانند نوری که تمامی هستی را روشن میسازد، بر نظارت همهجانبه الهی از طریق اسما و صفات تأکید دارد. این دیدگاه، علم الهی را بهعنوان جریانی بصری و وجودی معرفی میکند.
درنگ: علم الهی، بهصورت بصر وجودی، تمامی هستی را تحت نظارت خود دارد. |
آیه دوازدهم: علم به ظالمین
﴿وَاللَّهُ عَلِيمٌ [مطلب حذف شد] : و خداوند به ستمگران داناست.
این آیه، علم الهی به جزئیات اعمال انسانی، بهویژه ستمگران، را تأیید میکند. درسگفتار، این آیه را نشانهای از احاطه علم الهی به تمامی رفتارهای انسانی میداند که هیچ عملی از دایره نظارت آن بیرون نیست.
درنگ: علم الهی، به جزئیات اعمال انسانی، از جمله ستمگری، احاطه دارد. |
وسعت علم الهی
﴿وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : پروردگارم به علم، همهچیز را در برگرفته است.
این آیه، احاطه کامل علم الهی به تمامی اشیا را تأیید میکند. درسگفتار، عبارت «وسع ربی» را مانند سفرهای بیکران توصیف میکند که تمامی هستی را در خود جای داده است. این دیدگاه، علم الهی را بهعنوان واقعیتی فراگیر معرفی میکند که هیچچیز از آن مستثنی نیست.
درنگ: علم الهی، مانند سفرهای بیکران، تمامی اشیا را در بر میگیرد و هیچچیز از احاطه آن مستثنی نیست. |
خزائن علم الهی
﴿عِنْدَنَا [مطلب حذف شد] : همهچیز نزد خداست.
این آیه، علم الهی را بهعنوان خزانهای معرفی میکند که تمامی موجودات، اصل و فرع، را در خود جای داده است. درسگفتار، این خزانه را مانند گنجینهای بیانتها توصیف میکند که تمامی هستی در آن نهفته است و علم الهی، کلید دسترسی به این گنجینه است.
درنگ: علم الهی، خزانهای بیانتها است که تمامی موجودات، اصل و فرع، را در خود جای داده است. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با استناد به آیات قرآن کریم، علم الهی را بهعنوان انکشافی لا یتناهی تبیین کرد که به تمامی کلیات و جزئیات، از پنهان و آشکار تا حرکات و سکنات، احاطه دارد. آیات، مانند چراغهایی در مسیر حقیقت، شمول و دقت علم الهی را نشان دادند. این بخش، با تأکید بر مبنای قرآنی، رویکردهای فلسفی سنتی را به چالش کشید و علم الهی را فراتر از مقولات انسانی معرفی کرد.
بخش سوم: علم الهی و تأثیر وجودی آن بر سالک
انفجار نور علم الهی
علم الهی، مانند انفجار نوری عظیم، انکشاف تعینات وجودی است که تمامی هستی را در بر میگیرد. درسگفتار تأکید میکند که این علم، نه محدود و صوری، بلکه جریانی پویا و فراگیر است که تمامی مظاهر خلقت را روشن میسازد. این انفجار نور، مانند فوارهای عظیم، سالک را در برابر عظمت خود قرار میدهد.
درنگ: علم الهی، انفجار نوری است که انکشاف تعینات وجودی را به تمامی هستی گسترش میدهد. |
فشار وجودی علم الهی
علم لا یتناهی الهی، مانند محاصرهای عظیم از هزاران ناظر، برای سالک و مؤمن فشاری وجودی ایجاد میکند که ممکن است او را متلاشی سازد. این فشار، مانند جریانی که سنگ را میساید، نفس انسانی را در برابر عظمت الهی فرو میکاهد. درسگفتار تأکید میکند که تنها عبودیت و عبادت، سالک را از این فشار حفظ میکند.
درنگ: علم لا یتناهی الهی، فشاری وجودی بر سالک وارد میکند که تنها با عبودیت میتوان از آن در امان ماند. |
عصمت و علم الهی
معصوم، در مواجهه با علم الهی، از شوق، خوف، و خشیت متأثر میشود و به عبودیت میرسد. درسگفتار، این حالات را مانند شعلههایی توصیف میکند که قلب معصوم را در برابر عظمت علم الهی روشن میسازند. قرب به علم الهی، عصمت میآورد و انسان را از خطا حفظ میکند.
درنگ: قرب به علم الهی، معصوم را به شوق و خوف میکشاند و عصمت را به ارمغان میآورد. |
خطر قرب به علم الهی
قرب به علم الهی، مانند نزدیک شدن به فوارهای عظیم، خطرناک است و بدون عبادت، سالک را متلاشی میکند. درسگفتار، عبادت را مانند سپری معرفی میکند که سالک را در برابر شدت علم الهی حفظ میکند. این دیدگاه، عبودیت را کلید تعامل با علم الهی میداند.
درنگ: قرب به علم الهی بدون عبادت، خطرناک است و ممکن است سالک را متلاشی کند. |
تمثیل زلیخا و یوسف
درسگفتار، با تمثیل زلیخا و یوسف، علم الهی را به خانهای آینهگون تشبیه میکند که یوسف را از خود، از زلیخا، و از هستی منعکس میکند. زلیخا، به دلیل زیبایی خود، یوسف را شناخت و عاشق شد، زیرا معرفت از جنس زیبایی است. این تمثیل، مانند آینهای که حقیقت را بازمیتاباند، علم الهی را انکشافی چندجانبه در تمامی ساحات وجود توصیف میکند.
درنگ: علم الهی، مانند خانهای آینهگون، تمامی هستی را از خود، اسما، و مظاهر منعکس میکند و معرفت از جنس زیبایی است. |
نقد فلسفه سنتی
درسگفتار، تبیینهای فلسفی سنتی، مانند مقولات کلی، جزئی، و مرتسمه، را در برابر علم لا یتناهی الهی ناکافی میداند. این نقد، مانند نوری که تاریکیهای محدودیت را میزداید، برتری تبیین قرآنی را بر فلسفه سنتی نشان میدهد. علم الهی، فراتر از قالبهای انسانی، جریانی وجودی است که تمامی هستی را در بر میگیرد.
درنگ: تبیینهای فلسفی سنتی در برابر علم لا یتناهی الهی ناکافیاند و تبیین قرآنی برتری دارد. |
هستی بهعنوان کاسه علم الهی
درسگفتار، هستی را کاسه علم الهی معرفی میکند که هر حرکت در آن، انکشاف علم حق است. این دیدگاه، مانند نقشی بر لوح وجود، تمامی هستی را تجلیگاه علم الهی میداند. هر پدیده، از حرکت برگ تا ارتعاشات زمین، خود ظهور علم الهی است و هیچچیز از این کاسه بیرون نیست.
درنگ: هستی، کاسه علم الهی است و هر حرکت در آن، انکشاف علم حق است. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر تأثیر وجودی علم الهی بر سالک، آن را انفجار نوری توصیف کرد که تمامی هستی را در بر میگیرد. فشار وجودی این علم، خطر قرب به آن، و نقش عبودیت در حفظ سالک، عمق این درسگفتار را نشان داد. تمثیل زلیخا و یوسف، همراه با نقد فلسفه سنتی، علم الهی را بهعنوان جریانی وجودی و فراگیر معرفی کرد که تمامی هستی را کاسه انکشاف خود قرار داده است.
نتیجهگیری کلی
این کتاب، با بازنمایی درسگفتار شماره ۲۳۱ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، حقیقت علم الهی را بهعنوان انکشافی لا یتناهی تبیین کرد که از طریق اسما، صفات، و مظاهر الهی به تمامی کلیات و جزئیات احاطه دارد. استناد به آیات قرآن کریم، نقد دیدگاههای سنتی ابنسینا و صدرالمتألهین، و تأکید بر تبیین قرآنی، چارچوبی نوین برای شناختشناسی الهی ارائه داد. تمثیلات خانه آینه، زلیخا و یوسف، و کاسه علم الهی، مفاهیم پیچیده را با زبانی فاخر و علمی روشن ساختند. این اثر، با تحلیل تأثیر وجودی علم الهی بر سالک و نقش عبودیت در حفظ او، پژوهشگران را به تأمل در عظمت علم الهی و مسئولیت انسانی در برابر آن دعوت میکند.
علم الهی، مانند فوارهای عظیم، تمامی هستی را در بر میگیرد و هر حرکت در عالم، تجلی این علم است. قرب به این علم، بدون عبادت، سالک را در معرض خطر قرار میدهد، اما عبودیت، مانند سپری استوار، او را به سوی عصمت و کمال هدایت میکند.
﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ﴾
ترجمه: خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست.
با نظارت صادق خادمی |