در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 233

متن درس

 

حقیقت علم الهی در فلسفه اسلامی: بازنویسی درس‌گفتار شماره 233

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۳۳)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تبیینی جامع از درس‌گفتار شماره ۲۳۳ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است که در تاریخ هشتم آبان‌ماه ۱۳۷۹ در حوزه فلسفه خارج و با محوریت حقیقت علم الهی ایراد شده است. موضوع این درس‌گفتار، کاوش در مفهوم علم باری‌تعالی، بررسی تشتت آرای فلاسفه از افلاطون و ارسطو تا ابن‌سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ اشراق، و ملاصدرا، و نقد این آراء با تأکید بر دیدگاه حکمت متعالیه است.

بخش نخست: تشتت آرای فلسفی در باب علم الهی

چالش بنیادین فلسفه در تبیین علم الهی

فلسفه اسلامی، در مواجهه با مسئله علم باری‌تعالی، چونان دریایی طوفانی، گرفتار تشتت و اختلافات عمیق است. این تشتت، ریشه در پیچیدگی مفهوم علم الهی و محدودیت ابزارهای عقلی فلاسفه دارد که هر یک تلاش کرده‌اند با نگرشی متفاوت، این حقیقت متعالی را تبیین کنند. درس‌گفتار، این پراکندگی آراء را چونان شاخه‌های پراکنده درختی کهن می‌داند که هر یک به سویی رسته، اما به ریشه واحد نرسیده‌اند.

درنگ: تشتت آرای فلاسفه در باب علم الهی، نشانه‌ای از محدودیت ابزارهای عقلی در برابر عظمت این حقیقت متعالی است.

سلسله نقدهای فلاسفه

هر فیلسوف، چونان راهرویی که مسیر پیشینیان را ناصواب می‌بیند، دیدگاه‌های پیشین را تخطئه کرده و مدعی اصلاح آن بوده است. از افلاطون و ارسطو تا ابن‌سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ اشراق، و ملاصدرا، این سلسله نقدها ادامه یافته است. این روند، چونان زنجیره‌ای از تلاش‌های ناکام، فقدان اجماع در فلسفه اسلامی و یونانی را آشکار می‌سازد.

ادعای تحول‌آفرین ملاصدرا

ملاصدرا، در جلد ششم اسفار اربعه (فصل چهارم، صفحه ۱۸۰)، با نگاهی نقادانه، اقوال پیشینیان را نادرست خوانده و مدعی ارائه دیدگاهی نوین در تبیین علم الهی است. او، چونان معمار بنایی نو، تلاش کرده است تا با اصلاح کاستی‌های پیشینیان، چارچوبی منسجم ارائه دهد. با این حال، درس‌گفتار، دیدگاه او را نیز مورد نقد قرار داده و محدودیت‌های آن را بررسی می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تبیین تشتت آرای فلسفی و سلسله نقدهای فلاسفه، به محدودیت‌های روش‌شناختی فلسفه در فهم علم الهی اشاره کرد. ادعای ملاصدرا، هرچند گامی تحول‌آفرین بود، اما درس‌گفتار نشان می‌دهد که این تلاش نیز نتوانسته است حقیقت علم الهی را به‌طور کامل تبیین کند. این بخش، چونان چراغی راهنما، چالش‌های پیش روی پژوهشگران فلسفه اسلامی را روشن می‌سازد.

بخش دوم: اقوال عمده در باب علم الهی

تنوع آرای فلاسفه

ملاصدرا، در اسفار، اقوال عمده درباره علم الهی را از افلاطون، ارسطو، ابن‌سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ اشراق، محی‌الدین عربی، عرفا، و صوفیه جمع‌آوری کرده و همه را ناقص می‌داند. این اقوال، چونان رنگ‌های پراکنده در تابلویی ناتمام، هرکدام بخشی از حقیقت را نشان می‌دهند، اما به کلیت آن دست نیافته‌اند.

درنگ: اقوال فلاسفه، از افلاطون تا صوفیه، هرچند متنوع‌اند، اما همگی در تبیین کامل علم الهی ناکام مانده‌اند.

ناس در نگاه ملاصدرا

ملاصدرا، در صفحه ۱۸۰ جلد ششم اسفار، «ناس» را خواصی چون افلاطون، ارسطو، ابن‌سینا، و محی‌الدین عربی می‌داند که نتوانسته‌اند علم الهی را به‌درستی تبیین کنند. این تعریف، چونان آینه‌ای، ناکامی نخبگان فلسفی را در برابر این مسئله متعالی نشان می‌دهد.

ساختار اختلافات

اختلافات فلاسفه در دو حوزه اصلی است: نخست، آیا خداوند علم دارد؟ دوم، اگر علم دارد، این علم چگونه است؟ متصلی است یا منفصلی؟ صوری است یا غیرصوری؟ اجمالی است یا تفصیلی؟ این تقسیم‌بندی، چونان نقشه‌ای، ساختار بحث‌های فلسفی درباره علم الهی را روشن می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با بررسی اقوال عمده فلاسفه و تعریف ملاصدرا از «ناس»، به گستردگی اختلافات در باب علم الهی پرداخت. این بخش، با تبیین ساختار دوگانه اختلافات، زمینه را برای تحلیل عمیق‌تر اقوال فراهم کرد و محدودیت‌های فلسفه سنتی را برجسته ساخت.

بخش سوم: قول مشائین و نقد آن

دیدگاه مشائین

مشائین، از جمله فارابی، ابن‌سینا، بهمن‌یار، ابوالعباس لوکری، و متأخرین، معتقدند که علم الهی به صور مرتسمه ممکنات در ذات باری‌تعالی است. این صور، چونان تصاویری ذهنی و کلی در ذهن الهی، علم خدا را به مفاهیم محدود می‌کنند. این دیدگاه، خداوند را چونان عکاسی می‌بیند که تنها فیلم مخلوقات را مشاهده می‌کند، نه خود عالم را.

درنگ: مشائین، علم الهی را به صور مرتسمه ذهنی و کلی محدود کرده و از شمول وجودی آن کاسته‌اند.

نقد دیدگاه مشائین

این دیدگاه، علم الهی را به فیلمی از مخلوقات تقلیل داده و خداوند را از اشراف مستقیم به عالم محروم می‌کند. اگر صور مرتسمه زائد بر ذات الهی باشند، ذات الهی مرکب می‌شود؛ اگر عین ذات باشند، دیگر صورت نیستند. این تناقض، چونان گرهی کور، دیدگاه مشائین را از حفظ بساطت ذات الهی ناتوان می‌سازد.

حاشیه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی، در حاشیه‌ای بر اسفار، می‌فرماید که متکلمین نیز مانند مشائین، علم الهی را به صور مرتسمه محدود کرده‌اند. این اشتراک، چونان پلی میان کلام و فلسفه مشائی، تقلیل علم الهی به مفاهیم صوری را تأیید می‌کند.

خشم خواجه نصیر

دیدگاه مشائین، خواجه نصیرالدین طوسی را به خشم آورد، زیرا علم الهی را محدود و ناکافی می‌دانست. این واکنش، چونان فریادی در برابر محدودیت‌های فلسفی، انگیزه او را برای ارائه دیدگاهی متفاوت آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با بررسی دیدگاه مشائین و نقدهای وارد بر آن، محدودیت‌های وجودشناختی این رویکرد را در تبیین علم الهی نشان داد. حاشیه علامه طباطبایی و واکنش خواجه نصیر، بر کاستی این دیدگاه تأکید دارند و زمینه را برای بررسی سایر اقوال فراهم می‌کنند.

بخش چهارم: قول شیخ اشراق و پیروان

دیدگاه شیخ اشراق

شیخ اشراق، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن‌کمونه، علامه شیرازی، و محمد شهزوری (صاحب شجرة الإلهیة) معتقدند که علم الهی به وجود صور اشیا در خارج است، چه مجردات باشند و چه مادیات. این دیدگاه، چونان نوری که بر هستی خارجی تابیده، علم الهی را با وجود خارجی اشیا پیوند می‌زند.

درنگ: شیخ اشراق و پیروانش، علم الهی را به هستی خارجی اشیا گره زده و از محدودیت صور ذهنی رها کرده‌اند.

حیثیت‌های علم و معلوم

اشیا، به حیث اضافه به حق، علم الهی‌اند و به حیث مستقل، معلوم‌اند. این تمایز، چونان دو روی یک سکه، علم الهی را در نسبت با حق و استقلال وجودی اشیا تبیین می‌کند. درس‌گفتار، حیث نفسی را نفی کرده و همه هستی را ظهورات علمی حق می‌داند.

نقد حیثیت نفسی

درس‌گفتار، با رد حیث نفسی، معتقد است که همه هستی ظهور علم الهی است و هیچ حیثیتی جدا از حق وجود ندارد. این نقد، دیدگاه شیخ اشراق را به‌سوی وحدت وجودی کامل‌تر هدایت می‌کند، چونان جویباری که به دریای وحدت می‌پیوندد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین دیدگاه شیخ اشراق و پیروانش، علم الهی را به هستی خارجی اشیا پیوند داد و با نقد حیثیت نفسی، به وحدت وجودی نزدیک‌تر شد. این بخش، برتری این دیدگاه نسبت به مشائین را نشان داد، اما محدودیت‌های آن را نیز مورد توجه قرار داد.

بخش پنجم: سایر اقوال فلسفی

قول اتحادی‌ها: فرفوریوس

فرفوریوس، شاگرد ارشد ارسطو و مقدم بر ابن‌سینا، معتقد است که خداوند با صور معقوله اشیا متحد است (اتحاد عاقل و معقول). این دیدگاه، چونان تلاشی برای پیوند خدا با مفاهیم معقول، علم الهی را به سطحی محدود تقلیل می‌دهد.

قول افلاطون: مثل مفارق

افلاطون معتقد است که علم الهی از طریق مثل مفارق و عقلی است که علوم الهی‌اند. این مثل، چونان آینه‌هایی منفصل از ذات الهی، علم خدا را از ذات او جدا می‌کنند و با بساطت الهی ناسازگارند.

تفاوت با مشائین

مشائین علم الهی را متصلی می‌دانند، اما افلاطون آن را منفصلی می‌خواند. این تمایز، چونان دو مسیر متضاد، تفاوت‌های بنیادین در رویکردهای وجودشناختی به علم الهی را نشان می‌دهد.

قول معتزله: معدومات ثابته

معتزله معتقدند که علم الهی به معدومات ممکه ثابت در ازل است. این معدومات، چونان سایه‌هایی در ازل، ثبوت علمی دارند، نه وجود عینی. صوفیه نیز به این دیدگاه نزدیک‌اند و ثبوت علمی اشیا را پیش از وجود قائل‌اند.

درنگ: معتزله و صوفیه، علم الهی را به معدومات ثابته در ازل نسبت داده‌اند که با وجود واقعی تفاوت دارد.

نقد معدومات ثابته

درس‌گفتار، معدومات ثابته را رد کرده و معتقد است که ثبوت با وجود یکی است. ظهورات علمی حق، وجودات علمی در ظرف اسما و صفات‌اند، نه معدومات. این نقد، چونان کلیدی، دیدگاه معتزلی را به‌سوی وحدت وجودی اصلاح می‌کند.

قول علم اجمالی

برخی متأخرین معتقدند که ذات الهی علم اجمالی به همه ممکنات دارد، و علم تفصیلی مقارن با وجود موجودات است. این تقسیم‌بندی، چونان گره زدن علم الهی به زمان، با بساطت ذات الهی ناسازگار است.

مشکل کثرت در علم تفصیلی

علم تفصیلی، به دلیل همراهی با کثرت، در ذات الهی نمی‌گنجد. این اشکال، چونان مانعی، محدودیت دیدگاه متأخرین را در حفظ وحدت ذات الهی نشان می‌دهد.

قول علم تفصیلی به عقل اول

برخی معتقدند که خداوند به عقل اول علم تفصیلی و به ماسوی علم اجمالی دارد. این دیدگاه، علم الهی را به سلسله مراتب عقول محدود می‌کند، چونان زنجیری که علم را به نظام عقلانی مشائی گره می‌زند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با بررسی اقوال فرفوریوس، افلاطون، معتزله، و متأخرین، تنوع و محدودیت‌های آرای فلسفی را نشان داد. نقد معدومات ثابته و مشکلات علم اجمالی و تفصیلی، بر کاستی این دیدگاه‌ها در تبیین علم الهی تأکید کرد.

بخش ششم: نقد ملاصدرا و دیدگاه درس‌گفتار

نقد دیدگاه ملاصدرا

ملاصدرا، با ادعای «تفصیل فی عین الاجمال»، مدعی اصلاح اقوال پیشینیان است. اما درس‌گفتار، این دیدگاه را نیز ناکافی می‌داند، زیرا همچنان در چارچوب مقولات اجمالی و تفصیلی گرفتار است. این نقد، چونان نوری بر کاستی‌های حکمت متعالیه، محدودیت‌های آن را آشکار می‌سازد.

درنگ: دیدگاه ملاصدرا (تفصیل فی عین الاجمال) نیز نتوانسته حقیقت علم الهی را به‌طور کامل تبیین کند.

ظهورات علمی حق

درس‌گفتار، همه هستی را ظهورات علمی حق می‌داند که در ظرف اسما و صفات الهی متجلی‌اند. این ظهورات، چونان نور لامپی که به کثرت تعینات وابسته است، نه مستقل، علم الهی را به وجودات علمی پیوند می‌زنند.

نفی کثرت در علم الهی

در ذات الهی، کثرت وجود ندارد؛ همه چیز ظهورات علمی‌اند. این دیدگاه، چونان دریچه‌ای به وحدت وجود، علم و معلوم را در ذات حق یکی می‌داند و کثرت را نفی می‌کند.

مثال نور و کثرت

وجودات علمی، مانند نوری که از لامپ بر کتاب تابیده، به کثرت تعینات وابسته‌اند، نه به استقلال. این تمثیل، وابستگی وجود مخلوقات به علم الهی را به‌صورت ملموس نشان می‌دهد.

ثبات علم الهی

خراب شدن دیوار، به علم الهی آسیب نمی‌رساند، بلکه تعینات علمی تغییر می‌کنند. این دیدگاه، چونان صخره‌ای استوار، ثبات علم الهی را در برابر تغییر معلومات تأیید می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با نقد دیدگاه ملاصدرا و ارائه تبیین درس‌گفتار از ظهورات علمی حق، به وحدت وجودی علم الهی نزدیک شد. این بخش، با نفی کثرت و تأکید بر ثبات علم الهی، چارچوبی نوین برای فهم این حقیقت ارائه داد.

بخش هفتم: تأثیر عرفان و استناد به قرآن کریم

تأثیر عرفان بر ملاصدرا

ملاصدرا، از محی‌الدین عربی و صدرالدین قونوی در عرفان خود بسیار بهره برده است. این تأثیر، چونان رودی که از چشمه‌های عرفان نظری سرچشمه می‌گیرد، فلسفه او را غنا بخشیده است.

استناد به قرآن کریم

درس‌گفتار، با استناد به قرآن کریم، علم الهی را لا یتناهی می‌داند. این استناد، چونان ستونی استوار، برتری مرجعیت قرآنی بر فلسفه را در فهم علم الهی نشان می‌دهد. هرچند آیه خاصی در این درس‌گفتار ذکر نشده، تأکید بر قرآن کریم، راهنمایی برای پژوهشگران است.

درنگ: استناد به قرآن کریم، برتری مرجعیت وحیانی را در تبیین علم الهی نشان می‌دهد.

چالش کثرت و لا یتناهی

جمع کثرت با علم لا یتناهی الهی، چونان معمایی پیچیده، چالش اصلی فلاسفه بوده است. درس‌گفتار، این چالش را با نفی کثرت در ذات الهی و تأکید بر ظهورات علمی حل می‌کند.

تأثیر اقوال فلسفی بر ادبیات عرفانی

تقسیم‌بندی متصلی و منفصلی در شعرهای حاجی، از اقوال فلسفی گرفته شده است. این ارجاع، چونان پلی میان فلسفه و ادبیات عرفانی، تأثیر این مباحث بر فرهنگ اسلامی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با بررسی تأثیر عرفان بر ملاصدرا و استناد به قرآن کریم، برتری مرجعیت وحیانی را تأیید کرد. این بخش، با تحلیل چالش کثرت و تأثیر اقوال فلسفی بر ادبیات عرفانی، پیوند میان فلسفه، عرفان، و وحی را برجسته ساخت.

بخش هشتم: نیت خیر فلاسفه و محدودیت‌هایشان

نیت خیر فلاسفه

فلاسفه، از ارسطو تا ملاصدرا، همگی موحد بوده و قصد زینت دادن به ذات الهی داشتند. آن‌ها، چونان معمارانی که بنایی عظیم را آراسته می‌کنند، از ترس ترکیب ذات الهی، علم تفصیلی را نفی کردند. این نیت خیر، هرچند صادقانه، به تبیین کامل علم الهی نینجامید.

درنگ: فلاسفه، با نیت خیر، تلاش کردند ذات الهی را از ترکیب حفظ کنند، اما در تبیین علم الهی ناکام ماندند.

تلاش‌های ناکام

فلاسفه، با ریاضت و نیت خیر، نتوانستند علم الهی را به‌درستی تبیین کنند. این تلاش‌ها، چونان کوشش‌هایی برای صعود به قله‌ای دست‌نیافتنی، به دلیل محدودیت‌های عقلی، به مقصد نرسیدند.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، با تأکید بر نیت خیر فلاسفه و ناکامی آن‌ها، محدودیت‌های فلسفه سنتی را در برابر حقیقت علم الهی نشان داد. این بخش، پژوهشگران را به تأمل در مرجعیت قرآنی و بازنگری در روش‌های فلسفی دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۲۳۳ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تحلیلی جامع از حقیقت علم الهی در فلسفه اسلامی ارائه داد. با بررسی تشتت آرای فلاسفه، از افلاطون و ارسطو تا مشائین، شیخ اشراق، معتزله، و ملاصدرا، محدودیت‌های فلسفه سنتی در تبیین این حقیقت متعالی روشن شد. ملاصدرا، با ادعای اصلاح اقوال پیشینیان، دیدگاهی نوین ارائه کرد، اما درس‌گفتار، با نقد «تفصیل فی عین الاجمال»، علم الهی را فراتر از مقولات متصلی، منفصلی، اجمالی، و تفصیلی دانست. هستی، ظهورات علمی حق است و علم و معلوم در ذات الهی یکی‌اند. استناد به قرآن کریم، برتری مرجعیت وحیانی را تأیید کرد و تمثیلات ادبی، مانند نور لامپ و خراب شدن دیوار، مفاهیم را ملموس ساخت.

دعای پایانی: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى [مطلب حذف شد] : بارالها، درود بر محمد و آل محمد فرست.

با نظارت صادق خادمی