در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 236

متن درس

 

انکشاف بی‌کران علم الهی: نقد و تبیین فلسفی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۳۶)

دیباچه

علم حق تعالی به مخلوقات، چونان اقیانوسی بی‌کران، در مرکز تأملات فلسفی و عرفانی جای دارد. درس‌گفتار شماره ۲۳۶، با محوریت شناخت‌شناسی و حقیقت علم الهی، به کاوش در دیدگاه‌های فلاسفه مشائی، اشراقی، معتزله و عرفا پرداخته و با نگاهی نقادانه، اشکالات این رویکردها را در تبیین علم الهی بررسی می‌کند. این درس‌گفتار، با تأکید بر انکشاف لا یتناهی علم حق و ظهورات وجودی آن، از منظر حکمت متعالیه ملاصدرا و نقدهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بازنگری در مفاهیم سنتی فلسفه می‌پردازد.

بخش نخست: نقد دیدگاه‌های سنتی در تبیین علم الهی

نقد ملاصدرا بر معتزله و عرفا

ملاصدرا، چونان حکیمی که به دنبال حقیقت محض است، دیدگاه‌های معتزله و عرفا، به‌ویژه محی‌الدین ابن‌عربی و قونوی، را در تبیین علم الهی نادرست می‌داند. معتزله، با تأکید بر ماهیت معدومه، و عرفا، با تصور اعیان ثابته به‌عنوان ماهیت‌های مستقل، از حقیقت علم الهی دور افتاده‌اند. این نقد، ریشه در حکمت متعالیه دارد که علم الهی را ظهور وجودی و نه وابسته به صور یا ماهیات می‌داند.

درنگ: ملاصدرا دیدگاه‌های معتزله و عرفا را به دلیل ناسازگاری با انکشاف ظهوری علم الهی نادرست می‌داند.

اشکالات دیدگاه ابن‌سینا

ابن‌سینا، چونان فیلسوفی که در چارچوب مشائی گرفتار است، در تبیین علم حق تعالی به مخلوقات ناکام مانده است. ملاصدرا تمامی سخنان او را در این باب دارای اشکال می‌بیند، زیرا علم الهی را به صور مرتسمه وابسته می‌کند که یا در ذات حق‌اند یا در عقل اول قرار دارند.

درنگ: ملاصدرا تمام سخنان ابن‌سینا در باب علم الهی را به دلیل وابستگی به صور مرتسمه نادرست می‌داند.

صور مرتسمه در ذات یا عقل اول

ابن‌سینا علم الهی را از طریق صور مرتسمه تبیین می‌کند که یا در ذات حق‌اند یا در عقل اول قرار دارند. درس‌گفتار این دیدگاه را نقد می‌کند، زیرا ذات حق، چونان آیینه‌ای صاف و بسیط، نمی‌تواند حامل صور کثرت‌آمیز باشد، و اگر صور در عقل اول باشند، علم الهی منفصل و وابسته به غیر می‌شود.

درنگ: صور مرتسمه، چه در ذات حق و چه در عقل اول، با بساطت ذاتی و استقلال علم الهی ناسازگارند.

نقد صور در ذات حق

اگر صور در ذات حق باشند، ذات الهی صورت‌مند می‌شود، در حالی که ذات حق، چونان حقیقت محض، از هرگونه کثرت و صورت مبراست. درس‌گفتار تأکید دارد که این تصور، با وحدت ذاتی حق ناسازگار است و علم الهی را به سطح علم حصولی فرو می‌کاهد.

درنگ: ذات حق، به دلیل بساطت، نمی‌تواند حامل صور باشد، زیرا صور کثرت ایجاد می‌کنند.

نقد صور در غیر ذات

اگر صور در غیر ذات حق، مانند عقل اول، باشند، علم الهی منفصل و نیازمند واسطه می‌شود، چونان نگاهی که از دریچه‌ای محدود به جهان می‌نگرد. این انفصال، با کمال و استقلال ذات الهی ناسازگار است و علم حق را به سطحی نازل فرو می‌کاهد.

درنگ: صور در غیر ذات حق، علم الهی را منفصل و وابسته به غیر می‌کند که با کمال الهی ناسازگار است.

انفصال علم الهی

علم منفصل، چونان کاسه‌ای بیرون از ذات، نیازمندی حق به غیر را در علم به مخلوقات به دنبال دارد. درس‌گفتار این دیدگاه را رد می‌کند، زیرا نیازمندی با وجوب وجودی حق تناقض دارد و علم الهی را از ذاتیت آن محروم می‌سازد.

درنگ: علم منفصل، مستلزم نیازمندی حق به غیر است که با وجوب الهی ناسازگار است.

نقد دیدگاه اشراقیون

اشراقیون، چونان کاوشگرانی در پرتو نور، علم الهی را از طریق مثل مفارقه تبیین می‌کنند. درس‌گفتار این دیدگاه را نیز به دلیل انفصال علم و وابستگی به مثل رد می‌کند، زیرا همان اشکالات دیدگاه ابن‌سینا را در بر دارد.

درنگ: دیدگاه اشراقیون، به دلیل وابستگی علم الهی به مثل، به انفصال علم منجر می‌شود.

اشکال علم به مثل

اگر علم الهی از طریق مثل باشد، این پرسش مطرح می‌شود که علم حق به خود مثل و موجودات پیش از مثل، مانند عالم جبروت، چگونه است؟ درس‌گفتار این اشکال را به کاستی مثل در تبیین علم ازلی الهی نسبت می‌دهد.

درنگ: وابستگی علم الهی به مثل، علم به خود مثل و موجودات پیش از آن را بی‌پاسخ می‌گذارد.

تسلسل در علم

وابستگی علم الهی به مثل، چونان زنجیره‌ای بی‌پایان، به تسلسل باطل در علم منجر می‌شود. درس‌گفتار تأکید دارد که علم به هر مثل، نیازمند مثل پیشین است، که این تسلسل، تبیین علم الهی را غیرممکن می‌سازد.

درنگ: وابستگی علم الهی به مثل، به تسلسل باطل در علم منجر می‌شود.

علم لا یتناهی حق

علم حق تعالی، چونان دریایی بی‌کران، لا یتناهی و نامحدود است. درس‌گفتار در برابر فلاسفه‌ای که حتی در اثبات یک علم واحد الهی ناکام‌اند، بر بی‌کرانگی علم الهی تأکید می‌کند که فراتر از تصورات محدود فلسفی است.

درنگ: علم حق تعالی لا یتناهی است، در حالی که فلاسفه در اثبات یک علم واحد نیز ناکام‌اند.

بخش دوم: جایگاه ملاصدرا و نقدهای او

عبارات ملاصدرا در اسفار

ملاصدرا در اسفار اربعه، چونان حکیمی نقاد، دیدگاه‌های پیشینیان را بررسی و اشکالات آن‌ها را برمی‌شمارد. درس‌گفتار به فصل ششم و هفتم جلد ششم اسفار (صفحه ۱۸۸) ارجاع می‌دهد، جایی که ملاصدرا دیدگاه افلاطونیان و ابن‌سینا را نقد می‌کند.

درنگ: ملاصدرا در اسفار، دیدگاه‌های معتزله، عرفا و ابن‌سینا را نقد کرده و اشکالات آن‌ها را برمی‌شمارد.

شخصیت برجسته ملاصدرا

ملاصدرا، چونان قله‌ای رفیع در سپهر حکمت، به دلیل عقلانیت و عمق فکری‌اش، در محیط‌های کوچک و محدود مورد تحمل قرار نمی‌گرفت. درس‌گفتار این ویژگی را به انزوای حکمای بزرگ در تاریخ نسبت می‌دهد که از ظرفیت‌های زمانه خود فراتر بودند.

درنگ: ملاصدرا به دلیل عقلانیت و عمق فکری، در محیط‌های محدود مورد تحمل قرار نمی‌گرفت.

حقیقت معرفت الهی

حقیقت معرفت الهی، چونان گوهری نایاب، تنها به برگزیدگانی چون ملاصدرا عطا می‌شود. درس‌گفتار با استناد به عبارات فلاسفه، این معرفت را به «وارد بعد وارد، واحد بعد واحد» نسبت می‌دهد که نشان‌دهنده جایگاه والای حکما در دریافت معارف الهی است.

درنگ: حقیقت معرفت الهی تنها به برگزیدگانی چون ملاصدرا عطا می‌شود.

جایگاه میرداماد

میرداماد، استاد ملاصدرا، چونان ستاره‌ای در آسمان حکمت، خود را در مرتبه‌ای والا، حتی بالاتر از افلاطون، می‌دید. درس‌گفتار این اعتماد به نفس را نشانه جایگاه رفیع او در فلسفه اسلامی می‌داند.

درنگ: میرداماد خود را در مرتبه‌ای بالاتر از افلاطون می‌دید.

برتری ملاصدرا

ملاصدرا، با وجود شاگردی نزد میرداماد، خود را از او برتر می‌دانست. درس‌گفتار این ادعا را به نوآوری‌های ملاصدرا در حکمت متعالیه و استقلال فکری او نسبت می‌دهد که افق‌های جدیدی در فلسفه گشود.

درنگ: ملاصدرا خود را از میرداماد برتر می‌دانست، که نشانه نوآوری‌های او در حکمت متعالیه است.

اعلم و علم

اعلم بودن، چونان قله‌ای که تنها یک نفر بر آن می‌ایستد، تنها برای یک نفر ممکن است، وگرنه به علم عادی تبدیل می‌شود. درس‌گفتار این تشبیه را برای توصیف جایگاه منحصربه‌فرد ملاصدرا در حکمت به کار می‌برد.

درنگ: اعلم بودن تنها برای یک نفر ممکن است، وگرنه به علم عادی تبدیل می‌شود.

ناکامی پیشینیان

ملاصدرا معتقد است هیچ‌یک از پیشینیان، از معتزله و عرفا گرفته تا ابن‌سینا و افلاطونیان، علم الهی را به‌درستی تبیین نکرده‌اند. درس‌گفتار این دیدگاه را به ضرورت بازنگری در فلسفه سنتی نسبت می‌دهد.

درنگ: ملاصدرا معتقد است پیشینیان در تبیین علم الهی ناکام بوده‌اند.

انتظار از ملاصدرا

درس‌گفتار، چونان کاوشگری که در پی حقیقت است، از ملاصدرا انتظار دارد راه‌حلی برای مسئله علم الهی ارائه دهد. این انتظار، به اهمیت حکمت متعالیه در رفع اشکالات فلسفی پیشین اشاره دارد.

درنگ: درس‌گفتار از ملاصدرا انتظار دارد راه‌حلی برای مسئله علم الهی ارائه دهد.

نقد دیدگاه ملاصدرا

با وجود نقدهای ملاصدرا بر پیشینیان، درس‌گفتار دیدگاه او را نیز ناکافی می‌داند. این نقد، به دشواری تبیین علم لا یتناهی الهی حتی در حکمت متعالیه اشاره دارد که فراتر از ظرفیت‌های فلسفی است.

درنگ: دیدگاه ملاصدرا در تبیین علم الهی نیز با اشکال مواجه است.

دشواری تبیین یک علم

فلاسفه، چونان مسافرانی در مسیر صعب‌العبور، حتی در اثبات یک علم واحد برای حق تعالی ناکام‌اند، چه رسد به تبیین علم لا یتناهی. درس‌گفتار این ناکامی را به محدودیت‌های روش‌های فلسفی سنتی نسبت می‌دهد.

درنگ: فلاسفه در اثبات یک علم واحد الهی ناکام‌اند، چه رسد به علم لا یتناهی.

بخش سوم: نقد مثل افلاطونی و صور مفارقه

نقد ملاصدرا بر افلاطونیان

ملاصدرا در فصل ششم جلد ششم اسفار (صفحه ۱۸۸)، دیدگاه افلاطونیان درباره مثل معلقه و صور الهی را نقد می‌کند. درس‌گفتار این نقد را به ناسازگاری مثل با علم ازلی الهی نسبت می‌دهد.

درنگ: ملاصدرا در اسفار، دیدگاه افلاطونیان درباره مثل معلقه را نقد می‌کند.

پذیرش و رد مثل افلاطونی

ملاصدرا وجود مثل افلاطونی را می‌پذیرد، اما علم الهی از طریق مثل را رد می‌کند. درس‌گفتار این تمایز را به اصلاح دیدگاه افلاطونی در حکمت متعالیه نسبت می‌دهد که علم الهی را ذاتی و بی‌واسطه می‌داند.

درنگ: ملاصدرا مثل افلاطونی را می‌پذیرد، اما علم الهی از طریق مثل را رد می‌کند.

نقد درس‌گفتار بر مثل

درس‌گفتار، برخلاف ملاصدرا، وجود مثل افلاطونی را به دلیل فقدان دلیل کافی رد می‌کند. این نقد، به روش‌شناسی انتقادی درس‌گفتار و تأکید بر دلایل عقلی در تبیین علم الهی اشاره دارد.

درنگ: درس‌گفتار وجود مثل افلاطونی را به دلیل نبود دلیل کافی رد می‌کند.

اشکال مثل در علم الهی

ملاصدرا علم الهی از طریق مثل را به دلیل متأخر بودن مثل از ذات حق رد می‌کند. درس‌گفتار این نقد را تبیین می‌کند که مثل، به دلیل وجود متأخر، نمی‌توانند مناط علم ازلی و کمالی الهی باشند.

درنگ: مثل، به دلیل متأخر بودن از ذات حق، نمی‌توانند مناط علم ازلی الهی باشند.

تسلسل در مثل

وابستگی علم الهی به مثل، چونان زنجیره‌ای بی‌انتها، به تسلسل در علم به مثل و پیش از آن منجر می‌شود. درس‌گفتار این اشکال را به کاستی مثل در تبیین علم الهی نسبت می‌دهد.

درنگ: وابستگی علم الهی به مثل، به تسلسل در علم به مثل و پیش از آن منجر می‌شود.

صور مفارقه و علم الهی

صور مفارقه، به دلیل وجود عینی و متأخر بودن از ذات حق، نمی‌توانند مناط علم الهی باشند. درس‌گفتار این نقد را به محدودیت‌های صور در تبیین علم ازلی الهی نسبت می‌دهد.

درنگ: صور مفارقه، به دلیل وجود عینی، نمی‌توانند مناط علم ازلی الهی باشند.

پراکندگی اقوال

اقوال درباره علم الهی، چونان ستارگان پراکنده در آسمان، بیش از دویست قول را شامل می‌شوند. درس‌گفتار این اقوال را به‌صورت کلی به دسته‌های منفصلی، متصلی، خلقی و مشابه تقسیم می‌کند.

درنگ: اقوال درباره علم الهی، بیش از دویست قول بوده و به دسته‌های منفصلی، متصلی و خلقی تقسیم می‌شوند.

نقد ارتسام صور در ذات حق

ملاصدرا در فصل هفتم اسفار، دیدگاه ارتسام صور اشیا در ذات حق را نقد می‌کند. درس‌گفتار این نقد را به ناسازگاری صور با بساطت ذات الهی نسبت می‌دهد که کثرت را به ذات حق وارد می‌کند.

درنگ: ملاصدرا ارتسام صور اشیا در ذات حق را به دلیل ناسازگاری با بساطت ذاتی نقد می‌کند.

کثرت در ذات حق

تصور صور در ذات حق، چونان نقشی بر آیینه‌ای صاف، به کثرت در ذات الهی منجر می‌شود که با بساطت ذات حق ناسازگار است. درس‌گفتار این اشکال را به محدودیت‌های فلسفه مشائی نسبت می‌دهد.

درنگ: صور در ذات حق، به کثرت در ذات الهی منجر می‌شود که نادرست است.

علم منفصل عقل اول

قرار گرفتن صور در عقل اول، علم الهی را منفصل و وابسته به غیر می‌کند، چونان نگاهی که از دریچه‌ای محدود به جهان می‌نگرد. درس‌گفتار این دیدگاه را با ذاتیت علم الهی ناسازگار می‌داند.

درنگ: صور در عقل اول، علم الهی را منفصل و وابسته به غیر می‌کند.

بخش چهارم: ظهورات الهی و نقد علم حصولی

ظهورات حق و هستی

هستی، چونان آیینه‌ای بلورین، تعینات و ظهورات فعل حق تعالی است، نه صور کثرت‌آمیز. درس‌گفتار این دیدگاه را به نظریه وحدت وجود نسبت می‌دهد که مخلوقات را ظهورات علم الهی می‌داند.

درنگ: هستی، تعینات و ظهورات فعل حق است، نه صور کثرت‌آمیز.

نقد صور معقوله و علم حصولی

ابن‌سینا صور معقوله را از صور خارجی و علم انفعالی می‌داند. درس‌گفتار این دیدگاه را نقد می‌کند، زیرا علم الهی را به سطح علم حصولی و انفعالی فرو می‌کاهد که با ذاتیت و کمال الهی ناسازگار است.

درنگ: صور معقوله ابن‌سینا، علم الهی را به علم حصولی و انفعالی فرو می‌کاهد.

علم فعلی و نقشه الهی

علم فعلی، چونان نقشه‌ای در ذهن مهندس، پیش از خلق وجود دارد. درس‌گفتار این تصور را نقد می‌کند، زیرا خلقت الهی را به سطح نقشه‌ای پیشین فرو می‌کاهد که با ظهور بی‌واسطه حق ناسازگار است.

درنگ: علم فعلی، خلقت الهی را به نقشه‌ای پیشین فرو می‌کاهد که نادرست است.

کلام امیرالمؤمنین و خلق بی‌رويه

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «خلق الخلق بلا رويه»، یعنی خلقت بدون فکر و نقشه پیشین است. درس‌گفتار این کلام را شاهدی بر ظهور بی‌واسطه خلقت می‌داند که هرگونه صور یا نقشه را رد می‌کند.

درنگ: کلام امیرالمؤمنین «خلق الخلق بلا رويه» بر ظهور بی‌واسطه خلقت دلالت دارد.

آیه کن فیکون

آیه شریفه قرآن کریم، چونان نوری در مسیر معرفت، ظهور بی‌واسطه خلقت را نشان می‌دهد:

إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ كُن [مطلب حذف شد] : «جمع سخن ما به چیزی، هنگامی که آن را اراده کنیم، جز این نیست که به آن بگوییم: باش، پس می‌شود.» (نحل: ۴۰)

درس‌گفتار این آیه را شاهدی بر خلقت بی‌واسطه و رد تصور صور مرتسمه یا نقشه پیشین می‌داند.

درنگ: آیه إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ بر ظهور بی‌واسطه خلقت دلالت دارد.

ادبیات کن فیکون

در آیه «کن فیکون»، «کن» همان «فیکون» است و «فا» صرفاً تفرع ادبی است، نه نشانه تسلسل زمانی. درس‌گفتار این ظرافت ادبی را تبیین می‌کند که خلقت را ظهور بی‌واسطه و یکپارچه نشان می‌دهد.

درنگ: «کن» و «فیکون» یک فعل‌اند و «فا» تفرع ادبی است، نه تسلسل زمانی.

شکست ابن‌سینا در حکمت

ابن‌سینا، با وجود نبوغ در علوم، در مسائل بنیادین حکمت، مانند علم الهی، ناکام مانده است. درس‌گفتار این شکست را به محدودیت‌های فلسفه مشائی در برابر حکمت متعالیه و عرفان نسبت می‌دهد.

درنگ: ابن‌سینا در مسائل بنیادین حکمت، مانند علم الهی، ناکام مانده است.

نابغه ناکام

ابن‌سینا، چونان ستاره‌ای درخشان اما گرفتار در افق‌های محدود، با وجود تسلط بر علوم منطق، ریاضیات و هیئت، در مسائل اصلی حکمت به نتیجه نرسیده است. درس‌گفتار این ناکامی را به دشواری‌های فلسفه سنتی نسبت می‌دهد.

درنگ: ابن‌سینا، با وجود نبوغ، در مسائل اصلی حکمت ناکام مانده است.

بخش پنجم: موانع تاریخی و فرهنگی فلسفه

موانع فلسفه در تاریخ اسلام

فلسفه اسلامی، چونان نهالی در خاک خشک، به دلیل تأثیر درباریان بنی‌امیه و بنی‌عباس از اهتمام لازم برخوردار نشد. درس‌گفتار این موانع را به سبک‌مغزی درباریان و تعارض فلسفه با منافع آن‌ها نسبت می‌دهد.

درنگ: درباریان بنی‌امیه و بنی‌عباس مانع اهتمام به فلسفه شدند.

جهل و دشمنی

به فرموده امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «الناس اعداء ما جهلوا»، مردم دشمن چیزهایی‌اند که نمی‌دانند. درس‌گفتار این کلام را شاهدی بر دشمنی با فلسفه به دلیل جهل به آن می‌داند.

درنگ: کلام امیرالمؤمنین «الناس اعداء ما جهلوا» دشمنی با فلسفه را به جهل نسبت می‌دهد.

توجیه جهل

افراد ناآگاه، چونان کسانی که در تاریکی گمراه‌اند، علم را بد می‌شمرند تا جهل خود را توجیه کنند. درس‌گفتار این رفتار را ریشه روان‌شناختی موانع فلسفه می‌داند.

درنگ: افراد ناآگاه، علم را بد می‌شمرند تا جهل خود را توجیه کنند.

کم‌کاری در فلسفه

عدم اهتمام به فلسفه، چونان غفلتی در برابر گنج معرفت، به پراکندگی و ضعف در تبیین علم الهی منجر شد. درس‌گفتار این کم‌کاری را عامل اصلی ناکامی‌های فلسفی می‌داند.

درنگ: کم‌کاری در فلسفه، به پراکندگی و ضعف در تبیین علم الهی منجر شد.

مثال علم هیئت

علم هیئت، چونان گوهری که از دست رفت، به دلیل اهتمام غیرمسلمانان پیشرفت کرد، اما در جهان اسلام عقب ماند. درس‌گفتار این مثال را نشانه‌ای از غفلت علمی مسلمانان می‌داند.

درنگ: علم هیئت به دلیل اهتمام غیرمسلمانان پیشرفت کرد، اما در جهان اسلام عقب ماند.

ناکامی در مواقیت

مسلمانان، چونان قافله‌ای گمراه، در تعیین مواقیت، مانند آغاز ماه رمضان، ناکام‌اند. درس‌گفتار این ناکامی را به ضعف علمی در حوزه‌های دینی نسبت می‌دهد.

درنگ: مسلمانان در تعیین مواقیت، مانند آغاز ماه رمضان، ناکام‌اند.

آیه مواقیت

آیه شریفه قرآن کریم، چونان چراغی در مسیر معرفت، بر اهمیت مواقیت دلالت دارد:

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ [مطلب حذف شد] : «از تو درباره هلال‌ها می‌پرسند، بگو: آن‌ها [وسیله] تعیین اوقات برای مردم و [موقع] حج‌اند.» (بقره: ۱۸۹)

درس‌گفتار این آیه را شاهدی بر اهمیت مواقیت و ناکامی مسلمانان در این زمینه می‌داند.

درنگ: آیه يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ بر اهمیت مواقیت و ناکامی مسلمانان در آن دلالت دارد.

غفلت حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، چونان باغبانانی غافل، از مسائل علمی مانند مواقیت غفلت کرده‌اند. درس‌گفتار این غفلت را به جدایی دین از علم و عقب‌ماندگی در مسائل کاربردی نسبت می‌دهد.

درنگ: حوزه‌های علمیه از مسائل علمی مانند مواقیت غافل‌اند.

امید به دانشگاه‌ها

درس‌گفتار، چونان نوری در افق، ابراز امیدواری می‌کند که دانشگاه‌ها با استفاده از علوم مدرن، مواقیت را دقیق‌تر تعیین کنند. این امید، به ضرورت همکاری علم و دین اشاره دارد.

درنگ: دانشگاه‌ها می‌توانند با علوم مدرن، مواقیت را دقیق‌تر تعیین کنند.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۲۳۶، چونان سفری در ژرفای معرفت، حقیقت علم حق تعالی به مخلوقات را با نگاهی نقادانه و عرفانی تبیین می‌کند. این درس، با نقد دیدگاه‌های ابن‌سینا، افلاطونیان، معتزله و عرفا، اشکالات رویکردهای صورمحور و مثل‌محور را در تبیین علم الهی روشن می‌سازد. ملاصدرا، هرچند دیدگاه‌های پیشین را رد می‌کند، خود نیز از نقد درس‌گفتار در امان نمی‌ماند، زیرا تبیین علم لا یتناهی الهی حتی در حکمت متعالیه دشوار است. آیات قرآن کریم، مانند «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ» و «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ»، و کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، بر ظهور بی‌واسطه خلقت و اهمیت اهتمام به علم تأکید دارند.

با نظارت صادق خادمی