متن درس
شناختشناسی حقیقت علم: بازخوانی نقدهای خواجه نصیرالدین طوسی و دفاع ملاصدرا از ابنسینا
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۴۲)
مقدمه
در گستره عمیق و پرمغز فلسفه اسلامی، شناخت حقیقت علم الهی یکی از ژرفترین مسائل است که از دیرباز ذهن فیلسوفان بزرگ را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که در پیوند با ذات بیکران الهی و چگونگی علم او به ممکنات قرار دارد، در درسگفتار شماره ۲۴۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره با دقت و ظرافت مورد کاوش قرار گرفته است. این نوشتار، با تکیه بر آرای ابنسینا، نقدهای خواجه نصیرالدین طوسی و دفاع ملاصدرا، به بررسی این پرسش بنیادین میپردازد که آیا صور مرتسمه در ذات الهی میتوانند بدون نقض بساطت ذاتی حقتعالی مطرح شوند؟
بخش نخست: نقد خواجه نصیرالدین طوسی بر نظریه ابنسینا درباره علم الهی
اشکال بنیادین خواجه به صور مرتسمه
خواجه نصیرالدین طوسی، در نقدی عمیق و روشمند، نظریه ابنسینا درباره وجود صور مرتسمه در ذات حقتعالی را مورد پرسش قرار داده است. او استدلال میکند که اگر علم الهی به ممکنات از طریق صور مرتسمه در ذات الهی تحقق یابد، این امر مستلزم نسبت دادن صفات ثبوتی به ذات حق است. برخلاف صفات سلبی، مانند «لَيْسَ بِجِسْمٍ» (خدا جسم نیست)، یا صفات اضافی که به ذات الهی نقص وارد نمیکنند، صفات ثبوتی، به دلیل عروض بر ذات، کثرت و نقص ایجاد میکنند. این اشکال، که در صفحه ۲۰۹ جلد ششم آثار ملاصدرا نقل شده، بر این اصل استوار است که هرگونه صفت ثبوتی که به ذات الهی نسبت داده شود، ذات را محل صور و ممکنات میسازد، امری که با بساطت ذاتی حق ناسازگار است.
این نقد، همانند تیغی تیز بر پیکره نظریه ابنسینا فرود میآید، زیرا ذات الهی، بهسان اقیانوسی بیکران، نمیتواند معروض صور یا محل کثرت باشد. خواجه تأکید میکند که اگر صور مرتسمه در ذات حق موجود باشند، این صور نهتنها کثرت ایجاد میکنند، بلکه ذات را به منزله محلی برای ممکنات فرو میکاهند، که این امر نقصی آشکار در حقتعالی است.
نقل اشکال خواجه توسط ملاصدرا
ملاصدرا، با دقت و وسواس، اشکال خواجه را در دو بخش نقل میکند. در صفحه ۲۰۹ جلد ششم، او این اشکال را با عنوان «وقول بکون الازل موصوفا بصفات غیر اضافیه ولا سلبیه» بیان میدارد و در صفحه ۲۱۲ آن را «الزامه المقصد الثانیه» مینامد، یعنی اشکال دوم خواجه که بر نسبت دادن صفات حقیقی (غیرسلبی و غیراضافی) به ذات الهی متمرکز است. این صفات، به دلیل ماهیت ثبوتی خود، ذات الهی را محل صور و کثرت میسازند، که این امر با اصل وحدت ذاتی ناسازگار است.
این نقل، نشاندهنده اهتمام ملاصدرا به فهم دقیق نقدهای خواجه است، گویی او با دستان حکمت، پرده از پیچیدگیهای این اشکال برمیدارد. بااینحال، همانگونه که در ادامه خواهیم دید، پاسخهای او به این اشکال، به باور استاد فرزانه قدسسره، از جامعیت لازم برخوردار نیست.
بخش دوم: دفاع ملاصدرا از ابنسینا و نقدهای وارد بر آن
پاسخ ملاصدرا به اشکال خواجه
ملاصدرا، در پاسخی روشمند، اشکال خواجه را رد کرده و استدلال میکند که صور مرتسمه در ذات الهی، نه عوارض انفعالی، بلکه ظهورات ذاتیاند. او با استناد به عبارات ابنسینا، مانند «وجوده تعالى غیر متناهی الشده و وجودات تلک الوازم من رشحات فیضه»، تأکید میکند که این صور، نمود ذات حقاند و نه عوارضی که کثرت یا نقص ایجاد کنند. به باور ملاصدرا، این صور، بهسان شعاعهای نور از خورشید وجود الهی، ظهورات ذاتیاند که ذات را منفعل یا محل نمیسازند.
این پاسخ، همانند جویباری زلال، میکوشد تا ابهامات نظریه ابنسینا را بزداید، اما استاد فرزانه قدسسره معتقد است که این دفاع، گرچه از منظر عرفانی و وحدت وجودی جذاب است، نمیتواند اشکال اساسی محل بودن ذات الهی را بهطور کامل رفع کند.
نقد بر دفاع ملاصدرا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که دفاع ملاصدرا ناکافی است، زیرا او صرفاً بر عدم انفعال ذات الهی تمرکز کرده و به اشکالات بنیادینتر، مانند محل بودن یا عروض صور بر ذات، پاسخ کامل نداده است. حتی اگر انفعال منتفی باشد، مفهوم محل بودن ذات الهی همچنان با اصل بساطت ذاتی ناسازگار است. ذات الهی، بهسان آسمانی بیکران، نمیتواند محل یا معروض صور و اعراض باشد، چه منفعل باشد و چه نباشد.
این نقد، مانند مشعلی فروزان، راه را بر هرگونه تسامح در تبیین علم الهی روشن میسازد. استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که هرگونه نسبت دادن محل یا عروض به ذات، حتی بدون انفعال، کثرت مفهومی ایجاد میکند که با وحدت مطلق ذات الهی در تضاد است.
بخش سوم: بررسی عبارات ابنسینا و تناقضات ظاهری
تمایز عبارات ابنسینا
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عبارات ابنسینا درباره علم الهی به دو دسته تقسیم میشوند: برخی عبارات، بهویژه در کتاب «تعليقات»، از نظر علمی و عرفانی قوی و بیاشکالاند، درحالیکه برخی دیگر، بهویژه در «شفا» و «اشارات»، با چالشهای فلسفی مواجهاند. خواجه نصیرالدین طوسی به عبارات اشکالدار توجه کرده، درحالیکه ملاصدرا عبارات بیاشکال را برای دفاع از ابنسینا برگزیده است.
این تمایز، مانند دو شاخه از یک درخت معرفت، نشاندهنده پیچیدگی آرای ابنسیناست. عبارات «تعليقات»، بهسان گوهری درخشان، به دیدگاههای عرفانی و وحدت وجودی نزدیکترند، درحالیکه عبارات «شفا» و «اشارات» در چارچوب فلسفه مشاء گرفتار چالشهاییاند که خواجه بهدرستی به آنها اشاره کرده است.
عبارات کلیدی ابنسینا
ابنسینا در عبارتی کلیدی در «تعليقات» میگوید:
این نقد، مانند بادبانی که کشتی معرفت را به سوی ساحل حقیقت هدایت میکند، نشان میدهد که ذات الهی نمیتواند به هیچ وجه محل یا معروض صور باشد، چه انفعال در میان باشد و چه نباشد.
بهمنیار، شاگرد برجسته ابنسینا، در تبیین نظریه استاد خود میگوید که لوازم معقولات الهی، اگرچه اعراض باشند، در ذات الهی موجودند، اما نه بهصورت انفعالی. استاد فرزانه قدسسره این تبیین را نیز ناکافی میدانند، زیرا مفهوم اعراض و محل بودن ذات الهی همچنان مشکلساز است. بهمنیار میکوشد با تأکید بر عدم انفعال، نظریه ابنسینا را از نقدهای خواجه برهاند، اما این تلاش، مانند کوششی برای پر کردن کوزهای شکسته، نمیتواند اشکال بنیادین محل بودن را رفع کند.
استاد فرزانه قدسسره استدلال میکنند که علم الهی باید بهصورت صدور و ظهورات ذاتی تبیین شود، نه عروض یا محل بودن. عباراتی مانند «يصدر عنه هذه الوازم لا لانه محلها» (این لوازم از او صادر میشوند، نه به این دلیل که او محل آنهاست) این دیدگاه را تأیید میکنند. علم الهی، بهسان جویباری که از سرچشمه وجود الهی جاری میشود، ظهور ذات است و نه عروض صور بر آن.
این دیدگاه، مانند نوری که از مشکات الهی ساطع میشود، با اصل وحدت وجود همخوانی دارد. تمامی تعینات و صور، ظهورات ذاتی حقاند و نه عوارض مستقل که به ذات عروض کنند.
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عبارات ابنسینا و بهمنیار گاه متناقض به نظر میرسند: برخی عبارات از صدور و ظهورات ذاتی سخن میگویند، که درست است، اما برخی دیگر ذات الهی را محل یا معروض اعراض میدانند، که نادرست است. این تناقض ظاهری، مانند دو مسیر متضاد در یک جنگل معرفت، ناشی از تفاوت در آثار ابنسیناست. «تعليقات» به دیدگاههای عرفانی نزدیکتر است، درحالیکه «شفا» و «اشارات» به چارچوب فلسفه مشاء پایبندترند.
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عبارات «تعليقات» ابنسینا از نظر علمی و عرفانی قویتر از «شفا» و «اشارات» است. عبارتی مانند
این عبارات، بهسان گوهری درخشان در میان آثار ابنسینا، از آزادی و پختگی او در نگارش حکایت دارند. «تعليقات»، مانند باغی سرسبز، فضایی آزاد برای بیان دیدگاههای عرفانی فراهم کرده، درحالیکه «شفا» و «اشارات» در چارچوب خشک فلسفه مشاء گرفتارند.
ملاصدرا، با تعجب، اشاره میکند که چرا ابنسینا با وجود عبارات قوی در «تعليقات»، اصل اتحاد عاقل و معقول را در علم الهی نپذیرفته است. او استدلال میکند که عباراتی مانند «وجود هذه الاشیاء نفس معقولیته لله» (وجود اشیا همان معقولیت آنها برای خداست) با اصل اتحاد عاقل و معقول همخوانی دارد. این دیدگاه، مانند پلی که دو ساحل معرفت را به هم متصل میکند، نشاندهنده وحدت وجودی میان عقل، عاقل و معقول است.
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این عبارات، گرچه از نظر عرفانی قویاند، اما نمیتوانند تناقضات موجود در دیگر آثار ابنسینا را بهطور کامل رفع کنند.
درسگفتار شماره ۲۴۲، با کاوش در نقدهای خواجه نصیرالدین طوسی و دفاع ملاصدرا از ابنسینا، به تبیین حقیقت علم الهی پرداخته است. خواجه با تأکید بر اصل بساطت ذاتی حق، صور مرتسمه را به دلیل ایجاد کثرت و نقص مورد نقد قرار داده است. ملاصدرا، با استناد به عبارات عرفانی ابنسینا در «تعليقات»، این صور را ظهورات ذاتی دانسته و نه عوارض انفعالی. بااینحال، استاد فرزانه قدسسره این دفاع را ناکافی میدانند، زیرا مشکل محل بودن و عروض صور بر ذات الهی همچنان حلنشده باقی میماند.
علم الهی، بهسان مشکاتی که نور آن عالم را روشن میکند، باید بهصورت صدور و ظهور ذاتی تبیین شود، نه عروض یا محل بودن. این دیدگاه با آیه شریفه
این نوشتار، با بازخوانی دقیق درسگفتار شماره ۲۴۲، نشان داد که علم الهی در فلسفه اسلامی باید از منظر وحدت وجود و صدور ذاتی تبیین شود. نقدهای خواجه نصیرالدین طوسی، مانند تیغی برنده، اشکالات نظریه صور مرتسمه ابنسینا را آشکار ساختند، درحالیکه دفاع ملاصدرا، گرچه از منظر عرفانی جذاب است، نتوانست تمامی اشکالات را رفع کند. عبارات «تعليقات» ابنسینا، بهسان گوهری درخشان، راه را به سوی تبیینی عرفانی و وحدت وجودی گشودند، اما تناقضات موجود در آثار او، مانند دو مسیر متضاد، همچنان چالشهایی را برای پژوهشگران به همراه دارند. این کاوش، مانند سفری در اقیانوس بیکران معرفت، نشان داد که حقیقت علم الهی در ظهورات ذاتی حق نهفته است و نه در عروض صور یا محل بودن ذات.
إِنَّ ذَاتَهُ تَعَالَى وَإِنْ كَانَ مَحَلًّا لِتِلْكَ الصُّوَرِ لَكِنْ لَا يَتَصِفُ بِهَا
نقش بهمنیار در تبیین آرای ابنسینا
بخش چهارم: علم الهی و اصل صدور بهجای عروض
تأکید بر صدور و ظهورات ذاتی
نقد تناقضات ظاهری در عبارات ابنسینا
بخش پنجم: نقش «تعليقات» ابنسینا و اتحاد عاقل و معقول
برتری عبارات «تعليقات»
نَفْسُ تَعَقُّلِهِ لِذَاتِهِ هُوَ وُجُودُ هَذِهِ الْأَشْيَاءِ عَنْهُ
اتحاد عاقل و معقول
بخش ششم: نتیجهگیری و تبیین نهایی علم الهی
جمعبندی مباحث
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
[مطلب حذف شد] : ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمیگردیم) همخوانی دارد، زیرا تمامی تعینات و صور، ظهورات ذات الهیاند و نه عوارضی که به ذات عروض کنند.
جمعبندی نهایی