در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 245

متن درس





تحلیل و تبیین نقد ملاصدرا بر نظریه صور مرتسمه در علم الهی ابن‌سینا

تحلیل و تبیین نقد ملاصدرا بر نظریه صور مرتسمه در علم الهی ابن‌سینا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۴۵)

دیباچه

بحث پیش‌رو، کاوشی عمیق و آکادمیک در نقدهای ملاصدرا بر نظریه صور مرتسمه در علم الهی ابن‌سینا است که از درس‌گفتار شماره ۲۴۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با موضوع «حقیقت علم» در حوزه شناخت‌شناسی فلسفی استخراج شده است.

بخش نخست: نقد ملاصدرا بر نظریه صور مرتسمه

طرح مسئله و جایگاه نقد

ملاصدرا در صفحه ۲۲۷، فصل هشتم، جلد ششم اسفار اربعه، به نقد نظریه صور مرتسمه در ذات الهی ابن‌سینا پرداخته و می‌فرماید: «فِي تَحْقِيقِ الْحَقِّ فِي هَذَا الْمَقَامِ وَفِي إِظْهَارِ مَا نَجِدُهُ قَادَ عَنْ فِي مَذْهَبِ الْقَائِلِينَ بِارْتِسَامِ صُوَرٍ فِي ذَاتِهِ تَعَالَى». او ابتدا از ابن‌سینا در برابر اشکالات خواجه نصیرالدین طوسی دفاع کرده، سپس خود به نقد این نظریه اقدام می‌کند. این رویکرد، چونان پلی است که سنت فلسفی مشائی را به حکمت متعالیه پیوند می‌زند، جایی که ملاصدرا با نگاهی نقادانه، اما وفادار به مبانی پیشین، به بازسازی مفاهیم می‌پردازد.

درنگ: رویکرد ملاصدرا در نقد نظریه صور مرتسمه، نمایانگر تلاش او برای ارائه دیدگاهی متعادل است که ضمن حفظ سنت مشائی، با نقدهای سازنده به سوی حکمت متعالیه حرکت می‌کند.

توافق ملاصدرا با مبانی ابن‌سینا

ملاصدرا تأکید می‌کند که در مبانی نظریه صور مرتسمه با ابن‌سینا اختلافی ندارد: «أَوَّلًا أَنْ لَا خِلَافَ لَنَا مَعَهُمْ فِي جَمِيعِ مَا ذَكَرُوهُ فِي إِثْبَاتِهَا مِنَ الْأُصُولِ وَالْمُقَدِّمَاتِ». او همچنین در لزوم صور معقوله به عنوان لوازم ذات الهی و قائم بودن آن‌ها به ذات بدون مباینت با آن، با ابن‌سینا هم‌نظر است. این توافق، چونان ریشه‌ای است که درخت نقد ملاصدرا را استوار می‌سازد، زیرا او با پذیرش چارچوب مشائی، زمینه را برای نقدی درون‌سنتی فراهم می‌آورد.

درنگ: پذیرش مبانی ابن‌سینا توسط ملاصدرا، نقد او را از حالت تخریبی به سوی نقدی سازنده و درون‌سنتی سوق می‌دهد، که نشان‌دهنده عمق وفاداری او به فلسفه مشائی است.

محل اختلاف با ابن‌سینا

محل اختلاف ملاصدرا با ابن‌سینا در دو محور اصلی است: نخست، جعل صور به عنوان اعراض (عَرَضِيَّةُ الصُّوَرِ)؛ دوم، وجود ذهنی این صور (وُجُودُهَا وُجُودٌ ذِهْنِيٌّ). او معتقد است این دو ویژگی، نظریه صور مرتسمه را با چالش‌های بنیادین مواجه می‌سازد. این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های ابهام را می‌درد و به سوی تبیین علم الهی به صورت حضوری و غیرعارضی هدایت می‌کند.

درنگ: نقد ملاصدرا بر عرض بودن و وجود ذهنی صور، ریشه در اصول حکمت متعالیه دارد که علم الهی را حضوری و غیرعارضی می‌داند.

تناقض ظاهری در دفاع و نقد ملاصدرا

ملاصدرا پیش‌تر در دفاع از ابن‌سینا، عرض بودن صور را توجیه کرده و اشکالات خواجه را رد کرده بود، اما اکنون خود، عرض بودن را اشکال می‌داند: «إِنَّمَا الْمُخَالَفَةُ لَنَا مَعَهُمْ فِي جَعْلِ تِلْكَ الصُّوَرِ أَعْرَاضًا». این تناقض ظاهری، چونان موجی است که در ظاهر آشوب می‌آفریند، اما در باطن، به سوی ساحلی آرام‌تر از حکمت متعالیه هدایت می‌شود.

درنگ: تغییر موضع ملاصدرا در نقد عرض بودن صور، نشان‌دهنده تلاش او برای ارائه دیدگاهی منسجم‌تر در چارچوب حکمت متعالیه است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، به تبیین نقدهای ملاصدرا بر نظریه صور مرتسمه پرداخت و نشان داد که او با پذیرش مبانی ابن‌سینا، به نقدی سازنده و درون‌سنتی دست زده است. محورهای اصلی اختلاف، یعنی عرض بودن و وجود ذهنی صور، ریشه در اصول حکمت متعالیه دارند و به سوی تبیین علم الهی به صورت حضوری هدایت می‌شوند. این نقدها، چونان چراغی در مسیر شناخت‌شناسی فلسفی، راه را برای بازاندیشی در نظریه‌های الهیاتی روشن می‌سازند.

بخش دوم: نقدهای پیشینیان و پاسخ ملاصدرا

نقد خواجه نصیرالدین طوسی

خواجه نصیرالدین طوسی، عرض بودن صور را یکی از اشکالات اصلی نظریه ابن‌سینا دانسته و می‌فرماید: «لَا شَكَّ فِي أَنَّ الْقَوْلَ بِتَقْدِيرِ لَوَازِمِ الْأَوَّلِ فِي ذَاتِهِ… يَكُونُ مَحَلًّا لِلْأَعْرَاضِ». او با استناد به آیه قرآن کریم «تَعَالَى عَنْ [مطلب حذف شد] : «او از این [نسبت‌ها] بسی برتر و والاتر است»)، هرگونه عرض را برای ذات الهی ناسازگار می‌داند. این نقد، چونان صخره‌ای است که در برابر نظریه صور مرتسمه ایستاده و بساطت ذات الهی را پاس می‌دارد.

درنگ: اشکال خواجه بر عرض بودن صور، ریشه در اصل بساطت ذات الهی دارد و با نقد ملاصدرا هم‌خوانی دارد.

استناد به بهمنیار و ابن‌سینا

ملاصدرا به نقل از بهمنیار و ابن‌سینا اشاره می‌کند که صور، اعراض موجود در ذات الهی هستند، اما فاقد انفعال‌اند: «وَاللَّوَازِمُ الَّتِي… إِنْ كَانَتْ أَعْرَاضًا مَوْجُودَةً فِيهِ وَلَيْسَتْ مِمَّا يَنْفَعِلُ». اما او این دیدگاه را ناکافی می‌داند، زیرا عرض بودن، حتی بدون انفعال، با بساطت ذات الهی ناسازگار است.

درنگ: ملاصدرا با نقد دیدگاه بهمنیار و ابن‌سینا، نشان می‌دهد که فقدان انفعال، مشکل عرض بودن صور را حل نمی‌کند.

توجیه احتمالی نظریه ابن‌سینا

ملاصدرا می‌فرماید اگر ابن‌سینا صور را اعراض و ذهنی ندانسته بود، می‌توانست دیدگاه او را به صور نوریه یا مثل عقلیه تفسیر کند: «وَلَوْ لَمْ يُصَرِّحُوا بِأَنَّهَا أَعْرَاضٌ… لَأَنْكَنَّا لَهُمْ بِمَذْهَبِهِمْ عَلَى مَا هُوَ الْحَقُّ عِنْدَنَا». این پیشنهاد، چونان کلیدی است که درهای تفسیر متعالی‌تر را می‌گشاید، اما با متن صریح ابن‌سینا ناسازگار است.

درنگ: پیشنهاد ملاصدرا برای تفسیر صور به صورت نوریه، تلاشی برای نجات نظریه ابن‌سینا است، اما با متن صریح او ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، به بررسی نقدهای پیشینیان و پاسخ‌های ملاصدرا پرداخت. اشکال خواجه بر عرض بودن صور، با نقد ملاصدرا هم‌خوانی دارد، اما ملاصدرا با استناد به متون مشائی و نقد آن‌ها، به سوی دیدگاهی متعالی‌تر حرکت می‌کند. این تلاش، نشان‌دهنده عمق و دقت او در بازسازی مفاهیم فلسفی است.

بخش سوم: نقدهای ملاصدرا بر دیدگاه‌های افلاطونی و سیاسی

نقد دیدگاه مثل عقلیه

ملاصدرا اشاره می‌کند که حتی اگر صور را به مثل عقلیه تفسیر کنیم، به دیدگاه افلاطونی نزدیک می‌شویم که علم الهی را انفصالی و وابسته به مثل خارجی می‌داند: «رَبُّ النَّوْعِ… عِلْمُ الْحَقِّ كَجَا كَانَ». این دیدگاه، با نظریه اتصالی ابن‌سینا منافات دارد و علم الهی را از ذات خدا جدا می‌سازد.

درنگ: نقد ملاصدرا بر مثل عقلیه، به حفظ بساطت ذات الهی و علم حضوری تأکید دارد.

نقد رب‌النوع‌ها و فلسفه سیاسی

ملاصدرا دیدگاه افلاطونی رب‌النوع‌ها را باطل می‌شمارد و آن را ابزار توجیه سلطنت‌های ظالمانه (مانند بنی‌امیه و بنی‌عباس) می‌داند. او با استناد به آیه قرآن کریم «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي [مطلب حذف شد] : «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولی‌الامر از خودتان را اطاعت کنید»)، مرجعیت را منحصر به خداوند، پیامبر و اولی‌الامر عادل می‌داند.

درنگ: نقد رب‌النوع‌ها، پیوند عمیق فلسفه با مسائل اجتماعی و سیاسی در سنت شیعی را نشان می‌دهد.

تأکید بر مرجعیت معصومین

با استناد به حدیث «فَمَنْ يَمُتْ يَرَنِي» از امیرالمؤمنین (ع)، مرجعیت الهی منحصر به معصومین دانسته شده و رب‌النوع‌ها فاقد سند الهی معرفی می‌شوند. این دیدگاه، چونان ستونی است که بنای توحید در ربوبیت را استوار می‌سازد.

درنگ: تأکید بر مرجعیت معصومین، هرگونه واسطه غیرالهی در علم و قدرت را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، نقدهای ملاصدرا بر دیدگاه‌های افلاطونی و پیوند آن‌ها با مسائل سیاسی و اجتماعی را بررسی کرد. او با رد رب‌النوع‌ها و تأکید بر مرجعیت معصومین، به تقویت اصول توحیدی و فلسفه سیاسی شیعی می‌پردازد. این نقدها، نشان‌دهنده عمق پیوند فلسفه با مسائل اجتماعی در سنت شیعی است.

بخش چهارم: اصلاح نظریه و چالش‌های تاریخی

پیشنهاد ملاصدرا برای اصلاح نظریه

ملاصدرا می‌فرماید بعید نیست عرض بودن صور، تحریف متأخرین باشد: «وَلَا يَبْعُدُ أَنْ يَكُونَ الْقَوْلُ بِعَرَضِيَّتِهَا مِنْ تَصَرُّفَاتِ الْمُتَأَخِّرِينَ». او معتقد است فلاسفه قدیم مانند کیومانس از اصطلاح عرض استفاده نمی‌کردند. این پیشنهاد، چونان تلاشی است برای نجات نظریه ابن‌سینا از نقدهای وارد بر آن.

درنگ: پیشنهاد ملاصدرا برای نسبت دادن عرض به تحریف متأخرین، تلاشی دفاعی برای نجات نظریه ابن‌سینا است.

نقد فقدان سند تاریخی

متن، ادعای ملاصدرا مبنی بر تتبع کلمات فلاسفه قدیم را نقد کرده و می‌فرماید اسناد معتبری از کیومانس و فیثاغورس وجود ندارد. این نقد، چونان آینه‌ای است که ضعف استدلال تاریخی ملاصدرا را نمایان می‌سازد.

درنگ: فقدان اسناد معتبر، اعتبار استدلال تاریخی ملاصدرا را تضعیف می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، به بررسی پیشنهاد ملاصدرا برای اصلاح نظریه صور مرتسمه و چالش‌های تاریخی آن پرداخت. تلاش او برای نجات نظریه ابن‌سینا، اگرچه خلاقانه است، اما به دلیل فقدان اسناد معتبر، بیشتر جنبه دفاعی دارد تا تحقیقی.

بخش پنجم: تبیین فلسفی و نقد صور ذهنی

مقدمه فلسفی ملاصدرا

ملاصدرا مقدمه‌ای فلسفی ارائه می‌دهد که لوازم اعراض سه نوع‌اند: لازمه وجود خارجی، لازمه وجود ذهنی، و لازمه ماهیت. او این تقسیم‌بندی را برای نقد صور ذهنی به کار می‌برد: «إِنْ كَانَتْ مِنْ قَبِيلِ اللَّوَازِمِ الْخَارِجِيِّ فَلَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ كَمُلَزُومِهَا مَوْجُودَةً خَارِجِيَّةً». این مقدمه، چونان بنیانی است که استدلال‌های بعدی را استوار می‌سازد.

درنگ: تقسیم‌بندی لوازم اعراض، چارچوب منطقی نقد ملاصدرا بر صور ذهنی را تشکیل می‌دهد.

نقد صور ذهنی با استناد به لوازم خارجی

ملاصدرا می‌فرماید علم الهی به مخلوقات خارجی نمی‌تواند به صور ذهنی وابسته باشد، زیرا لوازم خارجی باید عینی باشند. این استدلال، چونان جریانی است که به سوی تبیین علم حضوری الهی هدایت می‌کند.

درنگ: تأکید ملاصدرا بر وجود عینی علم الهی، صور ذهنی را ناسازگار با حکمت متعالیه می‌داند.

رد لازمه ماهیت برای خدا

ملاصدرا معتقد است حتی اگر صور را لازمه ماهیت بدانیم، مشکل حل نمی‌شود، زیرا ماهیت خدا عین وجودش است: «فَإِنَّ مَاهِيَّةَ الْأَوَّلِ عَيْنُ عَيْنِيَّتِهِ». این دیدگاه، هرگونه تفکیک میان ماهیت و وجود در خدا را رد می‌کند.

درنگ: وحدت وجود و ماهیت در ذات الهی، صور ذهنی را ناسازگار با بساطت الهی می‌داند.

نقد پاسخ ملاصدرا و تبیین وجود ذهنی

متن درس‌گفتار، نقد ملاصدرا را بررسی کرده و می‌فرماید وجود ذهنی، لزوماً به معنای فقدان وجود خارجی نیست: «وُجُودُ ذِهْنِيٌّ يَعْنِي خَارِجٌ عِلْمِيٌّ». این دیدگاه، صور ذهنی را به عنوان صور علمی الهی هماهنگ می‌سازد، چونان نوری که تاریکی‌های سوءتفاهم را می‌زداید.

درنگ: تبیین وجود ذهنی به عنوان وجود علمی، اشکال ملاصدرا بر صور ذهنی را دفع می‌کند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، به بررسی مقدمه فلسفی ملاصدرا و نقدهای او بر صور ذهنی پرداخت. استدلال‌های او، اگرچه قوی و منطقی‌اند، اما با تبیین وجود ذهنی به عنوان وجود علمی، چالش‌هایی را برطرف می‌سازد. این تبیین، راه را برای بازاندیشی در نظریه علم الهی هموار می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

تحلیل نقد ملاصدرا بر نظریه صور مرتسمه در علم الهی ابن‌سینا، یکی از عمیق‌ترین مباحث شناخت‌شناسی فلسفی در سنت اسلامی است. او با پذیرش مبانی مشائی، به نقد عرض بودن و وجود ذهنی صور پرداخته و به سوی تبیین علم حضوری الهی حرکت کرده است. اما درس‌گفتار استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تبیین وجود ذهنی به عنوان وجود علمی، اشکالات ملاصدرا را دفع کرده و نشان می‌دهد که صور ذهنی می‌توانند صور علمی الهی باشند. این بحث، نه‌تنها اختلافات میان ملاصدرا و ابن‌سینا را برجسته می‌سازد، بلکه چالش‌های بنیادین در تبیین علم الهی را آشکار می‌کند. پیوند فلسفه با مسائل سیاسی و اجتماعی، به‌ویژه در نقد رب‌النوع‌ها و تأکید بر مرجعیت معصومین، عمق و گستردگی سنت شیعی را نمایان می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی