متن درس
علم اجمالی الهی در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۵۲)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درسگفتار شماره ۲۵۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۷۹ ارائه شده و به بررسی عمیق مبحث علم اجمالی الهی در فلسفه اسلامی میپردازد. محور بحث، دو اشکال بنیادین صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) در باب علم اجمالی الهی، نقدهای حاجی سبزواری بر پاسخهای ارائهشده، و تبیین مفهوم اقتضائات بهعنوان کلید حل این اشکالات است.
بخش نخست: اشکالات ملاصدرا به علم اجمالی الهی
دو اشکال بنیادین
استاد فرزانه در این درسگفتار، به دو اشکال اساسی ملاصدرا در باب علم اجمالی الهی اشاره میکنند: نخست، لزوم اتحاد ماهوی عالم و معلوم در علم، و دوم، چگونگی تمییز اشیاء در علم اجمالی الهی پیش از وجود خارجی آنها. این دو اشکال، مانند دو صخره عظیم در مسیر رودخانه معرفت، چالشهایی بنیادین در تبیین علم الهی ایجاد میکنند.
اشکال نخست ریشه در قاعده مشائی دارد که علم به شیء را مستلزم اتحاد صوری یا ماهوی عالم با معلوم میداند:
أَنَّ العِلمَ بِشَيءٍ يَجِبُ أَنْ يَكُونَ صُورَةً مُسَاوِيَةً لَهُ مُتَّحِدَةَ المَاهِيَّةِ مَعَ المَعلُومِ
.
اما ذات واجبالوجود، که فاقد ماهیت است، نمیتواند با ماهیتهای کثیره متحد شود:
وَالوَاجِبُ لا مَاهِيَّةَ لَهُ فَضْلاً عَنْ مَاهِيَّاتٍ كَثِيرَةٍ
.
اشکال دوم به این پرسش میپردازد که چگونه علم اجمالی الهی، که بسیط است، میتواند تمییز اشیاء را که هنوز وجود خارجی ندارند، در بر گیرد:
كَيفَ يَتَمَيَّزُ الأَشْيَاءُ بِمُجَرَّدِ هَذَا العِلمِ وَهِيَ لَمْ تُوجَدْ تِلْكَ المَاهِيَّاتِ بَعدَهُ
.
این اشکالات، مانند دو پرسش که از اعماق اقیانوس معرفت سر برمیآورند، به پیچیدگیهای فلسفی علم الهی اشاره دارند. اشکال نخست، به تناقض ظاهری میان بساطت ذات الهی و اتحاد ماهوی، و اشکال دوم، به چالش تمییز اشیاء در علم بسیط الهی پیش از خلقت آنها مربوط است.
نقد حاجی سبزواری بر پاسخها
حاجی سبزواری، بهعنوان شارح برجسته اسفار، معتقد است که پاسخهای ارائهشده به این دو اشکال دچار اختلاط و ناهماهنگی هستند. به نظر او، پاسخ مربوط به اشکال اول به اشکال دوم اختصاص یافته و بالعکس، که این امر به ابهام در عبارات منجر شده است. این نقد، مانند نوری که بر صفحهای درهمریخته تابیده، به پیچیدگیهای نگارشی ملاصدرا اشاره میکند.
استاد فرزانه تأکید دارند که این اختلاط، فهم دقیق اشکالات و پاسخها را دشوار ساخته است. حاجی سبزواری، بهعنوان استاد اسفار، با دقت در ساختار عبارات، تلاش میکند این ناهماهنگی را اصلاح کند و نظم منطقی را به بحث بازگرداند.
بخش دوم: نقد و اصلاح اشکال اتحاد ماهوی
لزوم اتحاد ماهوی در قاعده مشائی
اشکال اول ملاصدرا بر قاعده مشائی استوار است که علم به شیء را مستلزم اتحاد ماهوی عالم با معلوم میداند. اما ذات الهی، که فاقد ماهیت است، نمیتواند با ماهیتهای کثیره متحد شود. این اشکال، مانند سدی که در برابر جریان معرفت قرار گرفته، چالش اتحاد ماهوی در علم الهی را مطرح میکند.
استاد فرزانه توضیح میدهند که این اشکال ریشه در سوءتفاهم ابنسینا دارد که گمان میکرد ماهیت معلوم با ماهیت عالم متحد میشود. ملاصدرا این دیدگاه را نقد میکند و استدلال میکند که اتحاد در علم، نه میان ماهیت عالم و معلوم، بلکه میان ماهیت معلوم و وجود عالم رخ میدهد. این اصلاح، مانند کلیدی که قفلی پیچیده را میگشاید، اشکال قاعده مشائی را برطرف میکند.
اصلاح قاعده اتحاد ماهوی
ملاصدرا با استناد به نظریه وجود ذهنی، تأکید دارد که برای اتحاد در علم، نیازی به ماهیت عالم نیست؛ وجود عالم کافی است. ماهیت معلوم با وجود عالم متحد میشود، نه با ماهیت او. بنابراین، فقدان ماهیت در ذات الهی مانع علم به اشیاء نیست، زیرا وجود الهی برای اتحاد با ماهیتهای کثیره کافی است.
استاد فرزانه این اصلاح را تبیین میکنند و مثال میزنند که انسان با وجود واحد خود میتواند با ماهیتهای متعدد متحد شود، مانند دانستن زمین، آسمان و اشیاء گوناگون. این اتحاد، مانند نوری که در آینههای متعدد بازتاب مییابد، با وجود واحد عالم (ذات الهی) ممکن است، بدون نیاز به ماهیت در عالم.
رفع اشکال اتحاد ماهوی
برای رفع اشکال اتحاد ماهوی، استدلال میشود که ذات الهی، به دلیل وجود بسیط خود، میتواند با ماهیتهای کثیره متحد شود، زیرا اتحاد در علم به وجود عالم وابسته است، نه به ماهیت او. این پاسخ، مانند پلی که بر فراز رودخانهای خروشان ساخته شده، تناقض ظاهری میان بساطت ذات الهی و اتحاد با کثرات را برطرف میکند.
استاد فرزانه تأکید دارند که این دیدگاه، با نظریه وجود ذهنی ملاصدرا همخوانی دارد. وجود ذهنی، امکان اتحاد ماهیت معلوم با وجود عالم را فراهم میکند، حتی اگر عالم فاقد ماهیت باشد. این تبیین، مانند جویباری زلال که از سرچشمهای پاک جاری میشود، علم الهی را با بساطت ذات سازگار میکند.
بخش سوم: چالش تمییز در علم اجمالی الهی
اشکال تمییز اشیاء پیش از خلقت
اشکال دوم ملاصدرا این است که چگونه علم اجمالی الهی، که بسیط است، میتواند تمییز اشیاء را که هنوز وجود خارجی ندارند، در بر گیرد. اگر علم الهی فاقد تمییز باشد، ناقص خواهد بود، و اگر دارای تمییز باشد، با بساطت آن سازگار نیست:
كَيفَ يَتَمَيَّزُ الأَشْيَاءُ بِمُجَرَّدِ هَذَا العِلمِ وَهِيَ لَمْ تُوجَدْ تِلْكَ المَاهِيَّاتِ بَعدَهُ
.
این اشکال، مانند معمایی که در تاریکی نهان است، چالش علم به معدومات را مطرح میکند.
استاد فرزانه توضیح میدهند که این اشکال، به یکی از دشوارترین مسائل فلسفه علم الهی اشاره دارد: علم به معدومات چگونه ممکن است؟ متعلق علم نمیتواند عدم باشد، زیرا علم و تمییز هر دو نیازمند متعلق هستند.
علم به معدومات و چالش متعلق
چالش اصلی اشکال دوم این است که علم به معدومات، به دلیل فقدان متعلق، ناممکن به نظر میرسد. استاد فرزانه تأکید دارند که علم و تمییز هر دو نیازمند متعلقاند و نمیتوانند به عدم تعلق گیرند. علم میتواند کلی باشد، اما تمییز، که جزئیتر است، نیازمند متعلقی خاص است.
این تمایز، مانند تفاوت میان نگریستن به افق و شناسایی تکتک ستارگان در آسمان، نشاندهنده پیچیدگی تمییز در علم الهی است. استاد فرزانه مثال میزنند که انسان ممکن است چیزی را بداند (علم کلی)، اما فرق آن با چیز دیگر را نداند (تمییز جزئی). در علم الهی، این چالش به دلیل معدوم بودن اشیاء پیش از خلقت پیچیدهتر است.
پاسخ به اشکال تمییز از طریق اقتضائات
پاسخ به اشکال تمییز این است که متعلق علم و تمییز الهی، اقتضائات اشیاء هستند، نه خود اشیاء بهصورت موجودات خارجی. اقتضائات، که علل یا زمینههای وجودی اشیاءاند، در ذات الهی حضور دارند و امکان تمییز را فراهم میکنند بدون نیاز به وجود خارجی اشیاء.
استاد فرزانه این پاسخ را با مثال منجم تبیین میکنند که با محاسبه اقتضائات، زمان رویت ماه را پیشبینی میکند، بدون اینکه ماه اکنون موجود باشد. این اقتضائات، مانند بذرهایی که در خاک نهاناند، زمینه وجود اشیاء را فراهم میکنند و متعلق علم الهی قرار میگیرند.
بخش چهارم: اقتضائات بهعنوان کلید حل مسئله
مفهوم اقتضائات در علم الهی
اقتضائات، بهعنوان علل بالقوه اشیاء، در ذات الهی حضور دارند و متعلق علم و تمییز الهیاند. این اقتضائات، به دلیل خاص بودن، امکان تمییز اشیاء را فراهم میکنند بدون اینکه به وجود خارجی آنها وابسته باشند. استاد فرزانه تأکید دارند که اقتضائات، معدوم صرف نیستند، بلکه وجود علمی در ذات الهی دارند.
این مفهوم، مانند نوری که از ژرفای چشمهای ساطع میشود، راهحلی برای مسئله علم به معدومات ارائه میدهد. اقتضائات، بهعنوان زمینههای وجودی، امکان علم و تمییز الهی را پیش از خلقت اشیاء فراهم میکنند.
تفاوت میان موجود، ممتنع و ممکن
استاد فرزانه توضیح میدهند که موجود، شیء فعلیتیافته است؛ ممتنع، فاقد اقتضاست؛ و ممکن معدوم، دارای اقتضاست اما فعلیت نیافته. علم الهی به اقتضائات ممکنات تعلق میگیرد، نه به معدومات صرف یا موجودات خارجی. این تبیین، مانند نقشهای که مسیرهای گوناگون را از هم متمایز میکند، علم الهی را از اتهام تعلق به عدم مبرا میکند.
این دیدگاه، با تأکید بر اقتضائات بهعنوان علل بالقوه، علم اجمالی الهی را با بساطت ذات سازگار میکند. اقتضائات، مانند ریشههایی که در خاک نهاناند، زمینه وجود اشیاء را در ذات الهی فراهم میکنند.
اصلاح پاسخها توسط حاجی سبزواری
حاجی سبزواری با اصلاح پاسخها، تأکید دارد که متعلق علم و تمییز الهی، اقتضائات اشیاء هستند، نه معدومات صرف. او اختلاط پاسخها را اصلاح میکند و پاسخ به اشکال تمییز را بر مفهوم اقتضائات استوار میسازد.
این اصلاح، مانند تراشیدن گوهر برای درخشش بیشتر، پاسخها را از ابهام میرهاند و با بساطت ذات الهی سازگار میکند. استاد فرزانه تأکید دارند که این دیدگاه، نظم منطقی را به بحث بازمیگرداند.
بخش پنجم: پیچیدگیهای علم الهی و تبیین نهایی
نقد ملاصدرا بر پاسخها
ملاصدرا معتقد است که پاسخهای ارائهشده به دو اشکال، ناکافیاند و برخی متأخرین اشکالاتی بر آنها وارد کردهاند. او این پاسخها را به دلیل اختلاط و عدم وضوح، ناکارآمد میداند. استاد فرزانه این نقد را مانند آینهای میدانند که کاستیهای متن را نشان میدهد.
این نقد، به پیچیدگیهای متنی اسفار اشاره دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که این اختلاط، ناشی از عدم نظم در نگارش است، اما پاسخهای ارائهشده همچنان ارزش فلسفی دارند.
پیچیدگی مفهوم اقتضائات
مفهوم اقتضائات، بهعنوان متعلق علم الهی، پیچیدگیهای خاص خود را دارد. اقتضائات، به معنای علل بالقوه اشیاء، در ذات الهی حضور دارند و علم اجمالی را تشکیل میدهند. استاد فرزانه این مفهوم را مانند بذری میدانند که در خاک ذات الهی کاشته شده و امکان وجود اشیاء را فراهم میکند.
این مفهوم، یکی از نوآوریهای فلسفی ملاصدرا است که علم الهی را به اقتضائات نسبت میدهد و مسئله علم به معدومات را حل میکند. استاد فرزانه تأکید دارند که این دیدگاه، با بساطت ذات الهی سازگار است.
دشواری فهم علم الهی
علم الهی، به دلیل بساطت و جامعیت، یکی از دشوارترین مسائل فلسفی است. استاد فرزانه تأکید دارند که فهم این علم، نیازمند ترکیبی از استدلال عقلی و شهود عرفانی است. این دشواری، مانند صعود به قلهای رفیع است که تنها با تلاش عقل و مکاشفه ممکن میشود.
این دیدگاه، جایگاه ویژه علم الهی در فلسفه ملاصدرا را نشان میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که این موضوع، فراتر از مفاهیم فلسفی متعارف، نیازمند تأمل عمیق عرفانی است.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۲۵۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی دو اشکال بنیادین ملاصدرا در باب علم اجمالی الهی پرداخته است: لزوم اتحاد ماهوی عالم و معلوم، و چگونگی تمییز اشیاء پیش از خلقت. ملاصدرا با نقد قاعده مشائی و تأکید بر وجود ذهنی، اشکال اول را با اتحاد ماهیت معلوم و وجود عالم برطرف میکند. برای اشکال دوم، با معرفی مفهوم اقتضائات بهعنوان متعلق علم و تمییز الهی، راهحلی ارائه میدهد که علم به معدومات را ممکن میسازد. حاجی سبزواری با اصلاح اختلاط پاسخها، بر اقتضائات بهعنوان کلید حل مسئله تأکید دارد. این تبیین، مانند چراغی که در شب تاریک راه را روشن میکند، علم اجمالی الهی را در پرتو بساطت ذات و وحدت وجود تبیین میکند. با این حال، پیچیدگیهای مفهوم اقتضائات و دشواری فهم علم الهی، تأملات عمیقتر فلسفی و عرفانی را طلب میکند.