متن درس
علم اشراقی الهی در فلسفه سهروردی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۵۸)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درسگفتار شماره ۲۵۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۷۹ ارائه شده و به بررسی عمیق دیدگاه شیخ اشراق (سهروردی) درباره علم اشراقی الهی، نقدهای صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) بر آن، و دفاع علامه طباطبایی از سهروردی میپردازد. محور بحث، تبیین علم الهی بهعنوان ظهور نوری ذات حق، اشکالات ملاصدرا به این دیدگاه، و پاسخهای ارائهشده به این نقدها با تأکید بر بساطت علم الهی و نفی کثرت در آن است.
بخش نخست: علم اشراقی الهی در فلسفه سهروردی
مفهوم علم اشراقی در دیدگاه شیخ اشراق
شیخ اشراق، علم الهی به مخلوقات را اشراقی میداند، بهگونهای که نور ذاتی حق بر همه اشیاء طلوع میکند و این طلوع، ظهور ذات الهی است. این علم، مانند نوری که از خورشید وجود ساطع میشود، حضوری و ذاتی است و نیازی به واسطه یا صور زائد ندارد.
استاد فرزانه تأکید دارند که این دیدگاه، ریشه در فلسفه اشراقی دارد که علم را به نور و انکشاف وابسته میداند. علم الهی، بهعنوان ظهور ذات، شامل همه مراتب وجودی است و از محدودیتهای زمانی و مکانی مبراست. این نور، مانند جویباری که از سرچشمهای زلال جاری میشود، همه اشیاء را در بر میگیرد.
تمایز علم اشراقی از علم عنایی
علم عنایی، مختص حکمایی است که به علم اجمالی قائلاند و معتقدند علم الهی پیش از خلقت، اقتضای علم به مخلوقات را دارد. در مقابل، شیخ اشراق با رد علم اجمالی، علم الهی را تفصیلی و حضوری میداند که نیازی به اجمال یا پیشینی بودن ندارد.
استاد فرزانه توضیح میدهند که این تمایز، مانند تفاوت میان نگریستن به افق کلی و شناسایی تکتک اجزای منظره است. شیخ اشراق، با تأکید بر وحدت و تفصیل علم الهی، هرگونه اجمال را رد میکند و علم را ظهور ذاتی حق میداند.
بخش دوم: نقدهای ملاصدرا به علم اشراقی
اشکال اول: بطلان علم عنایی
ملاصدرا در اشکال اول خود به شیخ اشراق استدلال میکند که اگر علم الهی اشراقی باشد، علم عنایی (علم پیش از خلقت) باطل میشود، زیرا علم اشراقی به فعلیت مخلوقات وابسته است و علم سابق را نفی میکند:
يَرِدُ عَلَيْهَا أُمُورٌ الأَوَّلُ أَنَّهَا تُبْطِلُ العِنَايَةَ الإِلَهِيَّةَ السَّابِقَةَ
.
استاد فرزانه این اشکال را مانند صخرهای میدانند که در مسیر رودخانه علم اشراقی قرار گرفته است. ملاصدرا معتقد است که علم اشراقی، به دلیل تمرکز بر ظهور فعلی، نمیتواند علم پیشینی الهی را تبیین کند، در حالی که حکمای پیشین به علم عنایی قائل بودند.
پاسخ به اشکال اول
پاسخ به اشکال ملاصدرا این است که علم الهی، ظهور اشیاء در ظرف ذات حق است، نه نزول علم بر اشیاء. اشیاء در ظرف علم الهی بهصورت بالعین موجودند، لذا علم اشراقی با علم عنایی منافاتی ندارد.
استاد فرزانه این پاسخ را مانند کلیدی میدانند که قفلی پیچیده را میگشاید. علم الهی، بهعنوان ظهور ذاتی، پیش و پس از خلقت یکسان است و نیازی به تمایز میان علم اشراقی و عنایی نیست.
دفاع علامه طباطبایی و نقد آن
علامه طباطبایی در دفاع از شیخ اشراق استدلال میکند که اضافه اشراقی، علم عنایی را باطل نمیکند، بلکه اثبات آن را نیز به همراه ندارد:
الحَقُّ أَنَّهَا لا تُفِيدُ إِثْبَاتَ العِنَايَةِ لا أَنَّهَا تُبْطِلُهَا
.
او معتقد است که علم اشراقی نمیتواند علم عنایی را ثابت کند، اما آن را نفی هم نمیکند.
استاد فرزانه این دفاع را ناکافی میدانند، زیرا علم اشراقی، به دلیل حضوری و ذاتی بودن، نمیتواند با علم عنایی تلفیق شود. اگر علم الهی اشراقی باشد، جایی برای علم عنایی باقی نمیماند، زیرا علم اشراقی ظهور ذات بر مخلوقات است و علم عنایی مبتنی بر اجمال است.
نقد علامه به ملاصدرا
علامه طباطبایی نقد ملاصدرا مبنی بر بطلان علم عنایی را نادرست میداند و استدلال میکند که علم اشراقی، به دلیل تقدم علم عنایی، نمیتواند آن را اثبات کند، اما نفی آن نیز نادرست است.
استاد فرزانه این دیدگاه را مانند تلاشی برای آشتی دادن دو سویه ناسازگار میدانند. علم اشراقی، به دلیل وحدت و ذاتیت، نمیتواند علم عنایی را در خود جای دهد، و دفاع علامه به دلیل عدم توجه به این وحدت، ناکافی است.
بخش سوم: اشکال دوم ملاصدرا و نقد حاجی سبزواری
اشکال دوم: نفی اضافه محض
ملاصدرا در اشکال دوم خود استدلال میکند که علم نمیتواند اضافه محض باشد، چه اشراقی نامیده شود و چه مقولی:
أَنْ كَوْنَ العِلْمِ إِضَافَةً مَحْضَةً غَيْرُ صَحِيحٍ سَوَاءٌ سُمِّيَتْ إِشْرَاقِيَّةً أَوْ لا
.
او معتقد است که علم الهی، نفس اشراق نیست و نمیتوان آن را به اضافه فروکاست.
استاد فرزانه این اشکال را مانند تیری میدانند که به سوی بنیاد فلسفه اشراقی نشانه رفته است. ملاصدرا با تأکید بر ماهیت مستقل علم، اضافه اشراقی را ناکافی برای تبیین علم الهی میداند.
نقد حاجی سبزواری به شیخ اشراق
حاجی سبزواری استدلال میکند که شیخ اشراق، به دلیل اصالت ماهیت، نمیتواند به اضافه اشراقی قائل باشد، زیرا وجود در نزد او اعتباری است و ماهیت فاقد اشراق ذاتی است:
إِنَّ الوُجُودَ الحَقِيقِيَّ الَّذِي هُوَ الإِشْرَاقُ بِالحَقِيقَةِ عِنْدَهُ اعْتِبَارِيٌّ
.
او معتقد است که اضافه اشراقی در فلسفه سهروردی، به اضافه مقولی فروکاسته میشود.
استاد فرزانه این نقد را مانند آینهای میدانند که ناسازگاری ظاهری فلسفه اشراقی را نشان میدهد. حاجی معتقد است که شیخ اشراق، به دلیل انکار اصالت وجود، نمیتواند اشراق را مبنای علم الهی قرار دهد.
پاسخ به نقد حاجی سبزواری
پاسخ به حاجی این است که شیخ اشراق در مورد مجردات (نفس و ما فوقها)، به وجود اصالت میدهد و علم الهی را اشراقی میداند:
النَّفْسُ وَمَا فَوْقَهَا عِنَايَاتٌ صَرْفَةٌ وُجُودَاتٌ حَقَّةٌ
.
بنابراین، اشکال حاجی وارد نیست، زیرا سهروردی برای علم الهی و مجردات، وجود را حقیق میداند.
استاد فرزانه این پاسخ را مانند نوری میدانند که تاریکی سوءتفاهم را میزداید. شیخ اشراق، با تمایز میان مراتب وجود، برای علم الهی و مجردات، وجود را اصیل میداند، لذا اضافه اشراقی در این حوزه سازگار است.
نقد دوگانگی اصالت در فلسفه سهروردی
شیخ اشراق به دوگانگی در اصالت متهم است، زیرا در مراتب ناسوت، ماهیت را اصیل و در مراتب مجردات، وجود را حقیق میداند. حقیقت وجود یا ماهیت باید یکی باشد.
استاد فرزانه این اشکال را مانند شکافی در بنای فلسفه اشراقی میدانند. وحدت حقیقت وجود یا ماهیت، برای انسجام فلسفی ضروری است، و دوگانگی سهروردی به ناسازگاری منجر میشود.
بخش چهارم: اشکال سوم ملاصدرا و پاسخها
اشکال سوم: تقسیم علم به تصور و تصدیق
ملاصدرا در اشکال سوم استدلال میکند که علم به تصور و تصدیق تقسیم میشود، اما اضافه اشراقی نمیتواند این تقسیم را توضیح دهد، زیرا اشراق واحد است:
مِنَ العِلْمِ مَا هُوَ تَصَوُّرٌ وَمِنْهُ مَا هُوَ تَصْدِيقٌ وَالإِضَافَةُ لا يُمْكِنُ تَقْسِيمُهَا إِلَى هَذِهِ الأَقْسَامِ
.
استاد فرزانه این اشکال را مانند پرسشی میدانند که وحدت اشراق را به چالش میکشد. ملاصدرا استدلال میکند که تنوع علم (تصور و تصدیق) با وحدت اشراق ناسازگار است.
پاسخ به اشکال سوم
پاسخ این است که علم اشراقی میتواند مراتب مختلفی داشته باشد: اشراق تصوری و اشراق تصدیقی. این مراتب، با وحدت اشراق سازگارند و نیازی به رد اضافه اشراقی نیست.
استاد فرزانه این پاسخ را مانند شاخههای درختی میدانند که از یک تنه واحد روییدهاند. اشراق، بهعنوان انکشاف، میتواند در مراتب مختلف ظاهر شود، بدون اینکه وحدت آن مخدوش گردد.
وحدت علم و اشراق
دیدگاه دیگر این است که علم به تصور و تصدیق تقسیم نمیشود، زیرا هر دو انکشاف و اشراقاند. علم، بهعنوان انکشاف، واحد است و نیازی به تقسیمبندی ندارد.
استاد فرزانه این دیدگاه را مانند جویباری میدانند که از یک سرچشمه زلال جاری میشود. تصور و تصدیق، دو مرتبه از انکشاف علماند، و وحدت علم الهی حفظ میشود.
بخش پنجم: دیدگاه پیشنهادی و جمعبندی
علم الهی به علم، نه به معلومات
دیدگاه پیشنهادی این است که علم الهی، ظهورات فعلی حق است و خود معلومات، علم الهیاند. علم الهی به معلومات نازل نمیشود، بلکه معلومات، ظهور علم الهی هستند.
استاد فرزانه این دیدگاه را مانند آینهای میدانند که حقیقت علم الهی را منعکس میکند. علم الهی، به دلیل ذاتی بودن، از وابستگی به متعلقات خارجی آزاد است و عالم، ظهور علم حق است.
ظهور علم در ظرف ذات و فعل
علم الهی در ظرف ذات، بهصورت علمی و در ظرف فعل، بهصورت عینی ظهور مییابد. این دیدگاه، علم عنایی را نفی میکند و علم پیش از خلقت را نیز تبیین میکند.
استاد فرزانه این تمایز را مانند دو بال پرندهای میدانند که علم الهی را در آسمان معرفت به پرواز درمیآورد. این دیدگاه، مشکل علم پیش از خلقت را حل میکند و علم الهی را از کثرت مبرا میداند.
رد تعدد علم و کثرت معلومات
این دیدگاه، نه تعدد علم را میپذیرد و نه کثرت معلومات را، زیرا علم الهی به علم خود است، نه به معلومات. این علم، پیش و پس از خلقت یکسان است.
استاد فرزانه این دیدگاه را مانند ستارهای میدانند که در آسمان بساطت میدرخشد. علم الهی، به دلیل ذاتی بودن، از تفرق و کثرت آزاد است و نیازی به متعلقات خارجی ندارد.
علم الهی و جهل انسانی
علم الهی به جهل انسان، از علم ذاتی حق است، نه از خود جهل. علم الهی به مخلوقات، وابسته به مخلوقات نیست، لذا جهل انسانی مشکلی برای علم اشراقی ایجاد نمیکند.
استاد فرزانه این دیدگاه را مانند پلی میدانند که میان علم الهی و جهل انسانی فاصلهای ایجاد نمیکند. علم الهی، به دلیل استقلال از متعلقات، شامل جهل انسانی است بدون وابستگی به آن.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۲۵۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی دیدگاه شیخ اشراق درباره علم اشراقی الهی، نقدهای ملاصدرا، و دفاع علامه طباطبایی پرداخته است. شیخ اشراق علم الهی را ظهور نوری ذات حق میداند که بر مخلوقات طلوع میکند. ملاصدرا با سه اشکال، این دیدگاه را به چالش میکشد: بطلان علم عنایی، نادرستی اضافه محض، و ناسازگاری با تقسیم علم به تصور و تصدیق. علامه طباطبایی در دفاع از سهروردی، بطلان علم عنایی را رد میکند، اما این دفاع به دلیل ناسازگاری با وحدت علم اشراقی ناکافی است. حاجی سبزواری نیز به دلیل اصالت ماهیت در فلسفه سهروردی، اضافه اشراقی را ناسازگار میداند، اما این نقد به دلیل اصالت وجود در مجردات وارد نیست. دیدگاه پیشنهادی، علم الهی را ظهور ذاتی حق میداند که معلومات، خود ظهورات علماند، نه متعلقات خارجی. این دیدگاه، مشکلات علم پیش از خلقت، کثرت معلومات، و علم عنایی را حل میکند و علم الهی را با بساطت ذات سازگار میداند. این تبیین، مانند چراغی که در شب معرفت میدرخشد، پیچیدگیهای علم اشراقی را برای مخاطبان تحصیلکرده روشن میسازد.