متن درس
شناختشناسی و شعور موجودات مادی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۶۴)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درسگفتار شماره ۲۶۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۷۹ ارائه شده و به بررسی عمیق و دقیق شناختشناسی اسلامی در باب شعور موجودات مادی، دیدگاه محییالدین ابنعربی در باب حیات دوگانه اجسام، و نقد و تحلیل برداشت صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) از این دیدگاه میپردازد. محور بحث، تبیین شعور ذاتی ماده بهعنوان جلوهای از وجود و حیات، نقد دوگانگی حیات در آرای ابنعربی، و تأکید بر وحدت وجودی میان وجود، حیات و شعور در موجودات مادی است. هدف، ارائه تبیینی جامع و منسجم از شعور ماده در چارچوب فلسفه اسلامی و عرفان نظری است، با تأکید بر وحدت وجودی و رد هرگونه کثرت یا واسطهمندی در شعور ذاتی ماده.
بخش نخست: شعور ذاتی موجودات مادی
مفهوم شعور ذاتی
موجودات مادی، اعم از سنگ، گیاه، حیوان و انسان، دارای وجود، حیات و شعور ذاتیاند. این شعور، نه از منبعی خارجی مانند ربالنوع، بلکه از ذات خود موجود سرچشمه میگیرد. استاد فرزانه تأکید دارند که شعور ماده، جلوهای از وجود و حیات آن است، مانند نوری که از سرچشمه ذات موجود ساطع میشود و نیازی به واسطهای خارجی ندارد.
این دیدگاه، ماده را موجودی خودبسنده در حوزه معرفتی میداند. شعور، مانند جویباری که از چشمه وجود سرازیر میشود، در ذات ماده حضور دارد و نیازی به افزودن امری زائد یا عرضی ندارد.
مراتب شعور در موجودات
شعور در موجودات مادی، مراتب متفاوتی دارد که متناسب با شدت و ضعف وجود و حیات آنهاست. سنگ، حیوان، انسان و ملائکه، هر یک به قدر مرتبه وجودی خود از شعور برخوردارند، تا جایی که این مراتب به شعور واجبالوجود در ظرف وجوب میرسد. استاد فرزانه این مراتب را مانند پلکانی میدانند که هر پله آن، درخششی از نور وجود و شعور را نمایان میسازد.
این تنوع مراتب، به تفاوت در شدت ظهور وجود اشاره دارد. سنگ، با وجود مادی و ساده خود، شعوری متناسب با مرتبهاش دارد، در حالی که انسان، به دلیل مرتبه وجودی بالاتر، از شعوری پیچیدهتر برخوردار است.
وحدت وجود، حیات و شعور
شعور در عالم ماده، عین وجود و حیات است و امری زائد یا عرضی نیست. وجود، حیات و شعور، یک حقیقت واحدند که در مراتب مختلف ظهور مییابند. استاد فرزانه این وحدت را مانند خورشیدی میدانند که نور، گرما و روشنایی آن یک حقیقت واحد است، هرچند در مراتب مختلف بهگونهای متفاوت ظاهر میشود.
این دیدگاه، هرگونه کثرت یا جدایی میان وجود، حیات و شعور را نفی میکند. شعور، نه بهعنوان صفتی افزوده، بلکه بهعنوان ذات وجود در ماده متجلی میشود.
نقد دوگانگی شعور
شعور ماده، نه از منبعی خارجی مانند ربالنوع سرچشمه میگیرد و نه دوگانه است. ماده، خود دارای شعور ذاتی و واحد است. استاد فرزانه این نقد را مانند آینهای میدانند که حقیقت وحدت شعور را در برابر دیدگاههای دوگانهنگر منعکس میکند.
این نقد، هرگونه واسطهمندی یا کثرت در شعور ماده را رد میکند و بر وحدت وجودی آن تأکید دارد، مانند رودی که از یک سرچشمه واحد جاری است و شاخههای متعدد ندارد.
بخش دوم: دیدگاه محییالدین ابنعربی در باب حیات اجسام
اشاره به فصوصالحکم و فتوحات مکیه
بحث شعور ماده در فصوصالحکم ابنعربی نیز مطرح شده، اما به دلیل پیچیدگی و سنگینی موضوع، در آنجا به تفصیل بررسی نشده است. در فتوحات مکیه، ابنعربی دیدگاه خود را با عمق بیشتری ارائه کرده است. استاد فرزانه این اشاره را مانند دری میدانند که به سوی باغ معرفت عرفانی گشوده میشود، اما به دلیل دشواری، تنها به اشارهای اکتفا شده است.
این تفاوت، به پیچیدگی موضوع در عرفان نظری اشاره دارد. فصوصالحکم، بهعنوان متنی عرفانی، از تبیین فلسفی کامل پرهیز کرده و تنها به اشاره بسنده کرده است.
دیدگاه ابنعربی: دو حیات در اجسام
ابنعربی در باب سیصد و چهاردهم فتوحات مکیه، که ملاصدرا در جلد نهم اسفار (صفحه ۲۶۹) از آن نقل میکند، معتقد است که هر جسم دارای دو حیات است: حیات عرضی ناشی از ارواح و حیات ذاتی مختص خود جسم. او بیان میدارد:
اَعْلَمْ أَنَّ الْحَيَاةَ فِي جَمِيعِ الْأَجْسَامِ حَيَاتَانِ
.
حیات عرضی، از انتشار قوای روح در جسم ناشی میشود و قابل انفصال است، در حالی که حیات ذاتی، در ذات جسم حضور دارد و غیرقابل انفصال است.
استاد فرزانه این دیدگاه را مانند دو شاخه از یک درخت میدانند که هر یک به ظاهر جدا، اما در اصل متصل به یک ریشهاند. حیات عرضی، به روح وابسته است، در حالی که حیات ذاتی، جوهر جسم را تشکیل میدهد.
حیات عرضی و ذاتی: تمایز و ویژگیها
حیات عرضی اجسام، از انتشار قوای روح در جسم ناشی میشود و با انفصال روح، مانند مرگ یا تخریب جسم، قطع میگردد. در مقابل، حیات ذاتی، مستقل از روح است و مانند حیات ارواح برای خود ارواح، در ذات جسم حضور دارد و غیرقابل زوال است. استاد فرزانه این تمایز را مانند تفاوت میان نور شمعی که با وزش باد خاموش میشود و نور خورشیدی که همواره میدرخشد، توصیف میکنند.
این تمایز، به ماهیت موقت حیات عرضی و پایداری حیات ذاتی اشاره دارد. حیات ذاتی، مانند ریشهای است که جسم را در وجود خود نگه میدارد، حتی پس از انفصال روح.
مثالهای حیات دوگانه
ابنعربی برای تبیین دیدگاه خود مثالهایی ارائه میدهد. انسان زنده دارای دو حیات است: حیات روحی و حیات جسمی. پس از مرگ، حیات روحی قطع میشود، اما حیات ذاتی جسم باقی میماند و به فعالیتهایی مانند تجزیه یا تبدیل به موجودات دیگر (مانند کرم یا سوسک) ادامه میدهد. استاد فرزانه این مثال را مانند جویباری میدانند که پس از قطع جریان اصلی، همچنان از سرچشمههای دیگر جاری میماند.
مثال دیگر، کاسه سالم است که دارای دو حیات (روحی و ذاتی) و دو تسبیح است. با شکستن کاسه، حیات روحی قطع میشود، اما حیات ذاتی و تسبیح آن باقی میماند. همچنین، دست متصل به بدن دارای دو حیات است: روحی (ناظر بر بدن) و ذاتی. پس از قطع، حیات روحی قطع میشود، اما حیات ذاتی دست پابرجاست.
این مثالها، استقلال حیات ذاتی را نشان میدهند. جسم، حتی پس از تخریب یا انفصال، بهعنوان موجودی مستقل، دارای حیات و شعور است.
تسبیح ذاتی و عرضی اجسام
اجسام، با حیات ذاتی خود، دائماً تسبیح خدا میکنند، چنانکه قرآن کریم میفرماید:
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
(جمعه: ۱)؛ «آنچه در آسمانها و زمین است برای [مطلب حذف شد] ). این تسبیح ذاتی، مستقل از روح است. اما اجسام دارای تسبیح عرضی نیز هستند که با حضور روح ظاهر میشود و با انفصال آن قطع میگردد.
استاد فرزانه این دوگانگی را مانند دو آوای همنوا میدانند که یکی از ژرفای ذات جسم برمیخیزد و دیگری با حضور روح به گوش میرسد. تسبیح ذاتی، مانند نغمهای است که در سکوت ابدی عالم ماده طنینانداز است.
ادراک مکاشف از حیات ذاتی
مکاشف، با بصیرت عرفانی، حیات ذاتی اجسام را ادراک میکند و آن را از حیات عرضی متمایز میسازد. استاد فرزانه این ادراک را مانند چشمی میدانند که در تاریکی شب، نور نهان ستارگان را میبیند.
این ادراک، به شهود عرفانی اشاره دارد که حیات ذاتی را بهعنوان جلوهای از وجود الهی در ماده نمایان میسازد.
بخش سوم: نقد دیدگاه ابنعربی و برداشت ملاصدرا
نقد دوگانگی حیات و شعور
استاد فرزانه دیدگاه ابنعربی مبنی بر دوگانگی حیات و شعور در اجسام را نادرست میدانند. برخلاف نظر ابنعربی، اجسام دارای یک حقیقت واحد با یک وجود، حیات و شعور هستند. این دیدگاه، مانند آینهای است که وحدت وجودی ماده را در برابر کثرتانگاری ابنعربی منعکس میکند.
این نقد، هرگونه تعدد در ذات ماده را رد میکند. ماده، مانند رودی واحد است که از یک سرچشمه جاری میشود و شاخههای متعدد ندارد.
رد تعدد ارواح
استاد فرزانه اعتقاد به ارواح متعدد (مانند روح از خدا، عقول یا ملائکه) برای اجسام را بیاساس میدانند. اجسام، یک حقیقت واحد با شعور ذاتیاند. این دیدگاه، مانند کلیدی است که قفل کثرتانگاری را میگشاید.
این نقد، با تأکید بر وحدت وجودی ماده، هرگونه کثرت در شعور یا حیات را نفی میکند، مانند نوری که از یک منبع واحد ساطع میشود و پراکندگی نمیپذیرد.
برداشت ملاصدرا از ابنعربی
ملاصدرا، هرچند از فتوحات مکیه ابنعربی نقل میکند، در تبیین شعور ماده با او تفاوت دارد. او تلاش میکند دیدگاه ابنعربی را در چارچوب حکمت متعالیه بازسازی کند، اما استاد فرزانه این برداشت را ناسازگار با وحدت وجودی ماده میدانند. این تفاوت، مانند دو مسیر متفاوت است که از یک مبدأ آغاز میشوند، اما به مقاصد متفاوتی میرسند.
این اختلاف، به تفاوت در مبانی فلسفی و عرفانی اشاره دارد. ملاصدرا، با تأکید بر حکمت متعالیه، از عرفان نظری ابنعربی فاصله میگیرد.
عظمت و مشکلات ابنعربی
ابنعربی، شخصیتی بزرگ با دیدگاههای عمیق عرفانی است، اما سخنانش مشکلات فلسفی و منطقی متعددی دارد. استاد فرزانه او را مانند کوهی عظیم میدانند که قلههایش در آسمان معرفت میدرخشد، اما درههایش پر از پیچیدگیها و چالشهای تبیینی است.
این ارزیابی، به پیچیدگی آرای ابنعربی اشاره دارد. عظمت او در عرفان نظری، با چالشهای تبیینی همراه است که نیازمند نقد و بررسی دقیق است.
بخش چهارم: وحدت وجودی و ظهورات الهی
شعور ذاتی و وحدت حقیقت
شعور ماده، همان وجود و حیات آن است و امری زائد نیست. جسم، خود شعور است، نه اینکه شعوری در آن باشد. استاد فرزانه این دیدگاه را مانند آینهای میدانند که حقیقت واحد ماده را منعکس میکند.
این اصل، بر وحدت وجودی شعور و جسم تأکید دارد. شعور، مانند نوری است که از ذات جسم ساطع میشود و نیازی به افزودن صفتی خارجی ندارد.
اشراف عوالم بالا
عوالم بالا، مانند عقول و ملائکه، بر اجسام اشراف، امداد و افاضه دارند. این امداد، ظهورپذیری جسم را تقویت میکند، اما تعدد در ذات ایجاد نمیکند. استاد فرزانه این امداد را مانند بارانی میدانند که زمین ماده را سیراب میکند، اما جوهر آن را تغییر نمیدهد.
این دیدگاه، به رابطه میان عوالم متعالی و ماده اشاره دارد. امداد، مانند نسیمی است که گل وجود ماده را به شکوفایی میرساند، اما ذات آن را متکثر نمیسازد.
مثالهای وحدت در ظهور
استاد فرزانه مثالهایی برای تبیین وحدت در ظهور ارائه میدهند. گل متصل به درخت، از آن امداد میگیرد و شکوفا میشود. پس از قطع، از آب یا هوا امداد میگیرد، اما همچنان یک حقیقت واحد است. همچنین، دست متصل به بدن، ظهور نفس است، نه دارای دو روح. پس از قطع، ارتباط با نفس قطع میشود، اما دست همچنان دارای وجود و شعور ذاتی است. این مثالها، مانند آینههایی هستند که وحدت وجودی ماده را در برابر کثرت ظاهری منعکس میکنند.
این مثالها، وحدت وجودی ماده را ملموس میکنند. تغییر فاعل امداد، مانند تغییر جهت باد، ذات موجود را متکثر نمیسازد.
فساد بهمثابه ظهور
فساد، مانند گندیدن میوه، نوعی ظهور است، نه نابودی. میوه گندیده، تحت تأثیر فاعل جدید (مانند ویروس) به شکل دیگری ظهور مییابد. استاد فرزانه این دیدگاه را مانند تحولی میدانند که گویی میوهای از یک رنگ به رنگی دیگر درمیآید، اما ذاتش همچنان پابرجاست.
این اصل، فساد را تحول وجودی میداند. هر تغییر، مانند جابهجایی پردههای نمایش، جلوهای جدید از وجود ماده را نمایان میسازد.
وحدت در امداد و ظهور
همه موجودات، یک حقیقت واحدند که از امدادات مختلف ظهور مییابند. کثرت در مبادی امداد، تعدد در ذات ایجاد نمیکند. استاد فرزانه این وحدت را مانند دریایی میدانند که امواجش از بادهای مختلف برخاسته، اما جوهرش یکی است.
این دیدگاه، به وحدت وجودی عالم تأکید دارد. امدادات، مانند مسیرهای متعددی هستند که همگی به یک مقصد میرسند.
وجود و ظهور: تمایز حق و خلق
وجود، ذاتی و مستقل است و مختص حق است، اما خلق، ظهور وابسته به وجود است و ذات مستقل ندارد. استاد فرزانه این تمایز را مانند تفاوت میان خورشید و پرتوهای آن میدانند: خورشید، وجود ذاتی دارد، اما پرتوها، تنها جلوههای آناند.
این اصل، به فقر وجودی خلق تأکید دارد. خلق، مانند سایهای است که بدون نور وجود نمییابد.
عدم انقطاع از هستی
هیچ موجودی از هستی قطع نمیشود. دست یا سیب، چه متصل به بدن یا درخت باشند و چه جدا، از هستی جدا نمیشوند. استاد فرزانه این پیوستگی را مانند رشتهای میدانند که همه موجودات را به وجود الهی متصل نگه میدارد.
این دیدگاه، به پیوستگی وجودی عالم اشاره دارد. انفصال، تنها تغییر در مسیر امداد است، نه قطع از هستی.
لا یمکن الفرار من حکومته
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
لا یَمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِهِ
.
نه خلق از حق میتواند فرار کند و نه حق از خلق، زیرا عالم، ظهور حق است. استاد فرزانه این کلام را مانند نوری میدانند که پیوستگی حق و خلق را روشن میسازد.
این اصل، به وحدت وجودی حق و خلق تأکید دارد. انقطاع، مانند سایهای است که در حضور نور وجود نمییابد.
بخش پنجم: جمعبندی و دیدگاه پیشنهادی
وحدت حقیقت و شئونات
هر موجود، یک حقیقت واحد است با شئونات مختلف (وجود، حیات، شعور). این شئونات، ذات را متکثر نمیکنند. استاد فرزانه این وحدت را مانند کتابی میدانند که صفحاتش شئونات مختلف دارد، اما همه از یک حقیقت واحد سرچشمه میگیرند.
این دیدگاه، به وحدت وجودی موجودات تأکید دارد. شئونات، مانند رنگهای مختلف یک گوهر، جلوههای یک حقیقت واحدند.
شعور ذاتی و امداد الهی
شعور، ذاتی موجود است و امری عرضی نیست. موجود، خود شعور است و از امدادات مبادی مختلف ظهور مییابد. استاد فرزانه این شعور را مانند جویباری میدانند که از سرچشمههای مختلف سیراب میشود، اما ذاتش یکی است.
این اصل، شعور را جوهر وجودی موجود میداند. امدادات، مانند بادهایی هستند که گل وجود را به حرکت درمیآورند، اما ذات آن را تغییر نمیدهند.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۲۶۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی شعور موجودات مادی، دیدگاه محییالدین ابنعربی در باب دوگانگی حیات اجسام، و نقد آن از منظر وحدت وجودی پرداخته است. ابنعربی اجسام را دارای دو حیات (عرضی و ذاتی) و دو تسبیح میداند، اما این دوگانگی با وحدت وجودی ماده ناسازگار است. ملاصدرا، هرچند از ابنعربی نقل میکند، در تبیین شعور ماده با او تفاوت دارد و دیدگاه او نیز با وحدت وجودی ماده همخوانی ندارد. دیدگاه پیشنهادی، اجسام را دارای یک حقیقت واحد با وجود، حیات و شعور ذاتی میداند که از امدادات مختلف ظهور مییابد. آیه
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
(جمعه: ۱) این شعور ذاتی را تأیید میکند. همه هستی، ظهورات حقاند و کثرت در مبادی امداد، ذات موجودات را متکثر نمیکند. این تبیین، مانند چراغی است که در شب معرفت میدرخشد و پیچیدگیهای شناختشناسی اسلامی را برای مخاطبان تحصیلکرده روشن میسازد.