متن درس
تحلیل فلسفی حیات و شعور در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۶۵)
دیباچه
بحث حیات و شعور موجودات، بهویژه اجسام مادی، از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی است که در اندیشه فیلسوفان بزرگ، از جمله ملاصدرا، جایگاه ویژهای دارد. این نوشتار، با تمرکز بر نقد دیدگاه ملاصدرا در جلد نهم اسفار اربعه، به بررسی دقیق این موضوع پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم و اصول فلسفی، دیدگاهی نوین ارائه میدهد. در این راستا، تمامی نکات و تحلیلهای مطرحشده در درسگفتار شماره ۲۶۵ استاد فرزانه قدسسره، با دقت و جامعیت، بازنویسی و تبیین شده است.
بخش نخست: تبیین دیدگاه ملاصدرا در باب حیات و شعور اجسام
دیدگاه ملاصدرا: نفی حیات و شعور ذاتی اجسام
ملاصدرا در جلد نهم اسفار اربعه (صفحه ۲۷۰)، حیات و شعور ذاتی را از اجسام مادی نفی کرده و آن را به موجودی مجرد به نام ربالنوع نسبت میدهد. او معتقد است که اجسام، به دلیل ماهیت متبدل و فاسد خود، نمیتوانند بهطور ذاتی دارای حیات و شعور باشند. این دیدگاه، ریشه در فلسفه یونانی و نظریه ربالنوع دارد که شعور و حیات اجسام را به موجوداتی مجرد وابسته میداند. ملاصدرا، با تأکید بر تجرد، حیات و شعور را مختص موجودات مجرد میداند و اجسام مادی را فاقد این ویژگیها معرفی میکند.
تمایز میان شعور اجسام و مجردات
ملاصدرا میان شعور اجسام و مجردات تمایزی آشکار قائل میشود. به باور او، مجردات دارای شعور ذاتیاند، زیرا وجودشان مستقل و غیروابسته به ماده است. در مقابل، اجسام مادی، به دلیل وابستگی به ماده و تبدلپذیری، فاقد شعور ذاتی بوده و شعورشان به ربالنوع وابسته است. این تمایز، بر اساس دیدگاه صدرایی شکل گرفته که وجود مادی را فاقد استقلال وجودی میداند.
|
درنگ: ملاصدرا حیات و شعور را به تجرد وابسته میداند و اجسام مادی را به دلیل ماهیت متبدل و فاسد، فاقد این ویژگیها میشمارد. این دیدگاه، شعور اجسام را به ربالنوع نسبت میدهد. |
استدلال ملاصدرا در نفی حیات ذاتی اجسام
ملاصدرا، با استناد به حرکت جوهری و تجدد دائمی اجسام، استدلال میکند که جسم مادی، به دلیل ماهیت متبدل و فاسد خود، نمیتواند دارای حیات ذاتی باشد. او حیات ذاتی را مختص اجسام ادراکی آخرتی میداند که فاقد مادهاند و از اینرو، به مدبر روحانی نیازی ندارند. این جسم ادراکی، به باور او، وجودی مستقل و ذاتی دارد که عاری از ماده و تبدل است.
تمایز جسم مادی و جسم ادراکی
ملاصدرا میان جسم مادی، که متبدل و فاسد است، و جسم ادراکی آخرتی، که فاقد ماده و دارای حیات ذاتی است، تمایز قائل میشود. او معتقد است که تنها جسم ادراکی میتواند دارای حیات و شعور ذاتی باشد، زیرا از ماده و تبدل آزاد است. این تمایز، ریشه در دیدگاه صدرایی دارد که حیات و شعور را به تجرد وابسته میداند.
بخش دوم: نقد دیدگاه ملاصدرا
نقد بیاساس بودن دیدگاه ملاصدرا
دیدگاه ملاصدرا در نفی حیات و شعور ذاتی اجسام، با اصل وحدت وجود ناسازگار است. اگر وجود مساوی با حیات و شعور باشد، اجسام نیز، بهعنوان بخشی از وجود، باید دارای حیات و شعور ذاتی باشند. نفی این ویژگیها از اجسام، با اصل اصالت وجود که ملاصدرا خود بدان پایبند است، تناقض دارد. این نقد، ریشه در این باور دارد که وجود، در ذات خود، حیات و شعور را دربرمیگیرد.
استناد به آیات قرآن کریم
آیات قرآن کریم، حیات و شعور ذاتی همه موجودات را تأیید میکنند. آیه «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» (جمعه: ۱) به معنای «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خدا را تسبیح میگویند» و آیه «يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ» (نحل: ۴۹) به معنای «و هر که در آسمانها و هر که در زمین است، برای او سجده میکند»، بر فاعلیت خود موجودات در تسبیح و سجده دلالت دارند. این ظهور، دیدگاه ملاصدرا را که تسبیح را به ربالنوع نسبت میدهد، نقض میکند.
|
درنگ: آیات قرآن کریم، با تأکید بر تسبیح و سجده همه موجودات، حیات و شعور ذاتی آنها را تأیید کرده و نظریه ربالنوع را غیرضروری میسازد. |
نقد تفسیر ملاصدرا از آیات قرآن کریم
تفسیر ملاصدرا از آیات تسبیح و سجده، که فاعلیت را به ربالنوع نسبت میدهد، خلاف ظاهر قرآن کریم است. ظهور این آیات، دلالت بر آن دارد که خود موجودات، اعم از مادی و مجرد، فاعل تسبیح و سجدهاند. این نقد، بر اصل ظاهرگرایی در تفسیر قرآن کریم استوار است و تفسیر ملاصدرا را ناسازگار با متن مقدس میداند.
نقد مفهوم جسم ادراکی آخرتی
مفهوم جسم ادراکی آخرتی، که ملاصدرا آن را فاقد ماده و دارای حیات ذاتی میداند، از منظر فلسفی با اشکال مواجه است. جسم، به تعریف فلسفی، مرکب از ماده و صورت است. جسم ادراکی، به دلیل فقدان ماده، نمیتواند جسم تلقی شود. این نقد، دیدگاه ملاصدرا را به چالش میکشد و بر ناسازگاری آن با تعریف فلسفی جسم تأکید دارد.
رد نیاز به مدبر روحانی
ملاصدرا جسم ادراکی را بینیاز از مدبر روحانی میداند، زیرا حیات و شعور آن ذاتی است. اما این ویژگی، به جسم مادی نیز قابل تعمیم است. اگر جسم ادراکی میتواند خود مدبر باشد، جسم مادی نیز میتواند دارای چنین استقلالی باشد. این نقد، نظریه ربالنوع را غیرضروری و شعور را ذاتی خود اجسام میداند.
نقد مفهوم نطق عرضی
ملاصدرا نطق اجسام را عرضی و وابسته به ربالنوع میداند. اما اگر جسم میتواند نطق عرضی داشته باشد، دلیلی بر نفی نطق ذاتی وجود ندارد. این تناقض، با اصل حیات و شعور ذاتی موجودات ناسازگار است. اگر جسم مرده است، نمیتواند نطق عرضی داشته باشد، و اگر نطق عرضی دارد، میتواند نطق ذاتی نیز داشته باشد.
|
درنگ: اگر جسم میتواند نطق عرضی داشته باشد، دلیلی بر نفی نطق ذاتی وجود ندارد. این تناقض، نظریه ربالنوع را تضعیف میکند. |
تمثیل عروسک و ربالنوع
برای نقد دیدگاه ملاصدرا، میتوان به تمثیل عروسک اشاره کرد. عروسکی که با کشها حرکت میکند، به نظر میآید دارای حیات است، اما در حقیقت، حرکت آن به عامل خارجی وابسته است. ملاصدرا اجسام را مانند عروسک میداند که شعورشان به ربالنوع وابسته است. اما این تمثیل، با تأکید بر شعور ذاتی اجسام، نقض میشود. اجسام، مانند گیاهی که رشد میکند، خود دارای شعور و حیاتاند و نیازی به ربالنوع ندارند.
تمثیل جریالمیزاب
تمثیل جریالمیزاب (جریان ناودان) نیز دیدگاه ملاصدرا را به چالش میکشد. ناودان، در اثر باران، بهظاهر جریان مییابد، اما این جریان، عرضی و وابسته به باران است. اگر نطق اجسام عرضی باشد، مانند جریان ناودان، غیرمنطقی است. اما اگر ناودان با باران حرکت میکند، میتواند بهصورت ذاتی نیز حرکت داشته باشد. این تمثیل، شعور را ذاتی اجسام میداند و نظریه ربالنوع را رد میکند.
نقد دیدگاه ابنسینا در علم الهی
ابنسینا معتقد است که علم الهی به جزئیات، به دلیل تبدل معلوم، ممکن نیست، زیرا تغییر معلوم به تغییر علم منجر میشود. اما آیه «لَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا» (أنعام: ۵۹) به معنای «و هیچ برگی نمیافتد مگر آنکه آن را میداند»، علم الهی به جزئیات را تأیید میکند. این آیه، دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا را که علم الهی را کلی میدانند، نقض میکند.
رد ربالنوع در گیاهان
نظریه ربالنوع در مورد گیاهان نیز قابل نقد است. گیاهان، با فعالیتهای حیاتی مانند رشد، جذب و دفع، شعور و حیات ذاتی خود را نشان میدهند. این ویژگیها، نیازی به ربالنوع ندارند و شعور را ذاتی خود گیاه میدانند.
تمثیل چراغ و فتیله
تمثیل چراغ و فتیله، دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا را که نور را به ربالنوع نسبت میدهند، نقد میکند. نور چراغ، نتیجه تعامل ماده، حرارت و اکسیژن است، نه ربالنوع. این تمثیل، شعور و حیات را ذاتی خود موجودات میداند و نظریه ربالنوع را غیرضروری میشمارد.
اصل عدم در وجود ربالنوع
بر اساس اصل عدم، وجود ربالنوع نیازمند دلیل است. در فقدان دلیل معتبر، وجود ربالنوع رد شده و شعور به خود موجودات نسبت داده میشود. این اصل، هر ادعای وجودی را نیازمند اثبات میداند و نظریه ربالنوع را بیاساس میشمارد.
|
درنگ: اصل عدم، وجود ربالنوع را رد کرده و شعور را ذاتی خود موجودات میداند، زیرا اثبات ربالنوع نیازمند دلیل است. |
نقد خودستایی علما و ضرورت عصمت
خطاهای علما، از جمله ملاصدرا، دلیل بر ضرورت عصمت انبیا و ائمه است. خودستایی برخی علما، که خود را برتر میدانند، با اصل تواضع و نیاز به هدایت معصوم ناسازگار است. این خطاها، ضرورت وجود مرجع معصوم را برای رهایی از اشتباهات فلسفی تأیید میکند.
جمعبندی
این نوشتار، با بررسی دیدگاه ملاصدرا در باب حیات و شعور اجسام و نقد آن، به تبیین دقیق این موضوع در فلسفه اسلامی پرداخت. ملاصدرا، با نفی حیات و شعور ذاتی اجسام و نسبت دادن آن به ربالنوع، دیدگاهی ارائه میدهد که با آیات قرآن کریم و اصول فلسفی، بهویژه وحدت وجود، ناسازگار است. آیات تسبیح و سجده، حیات و شعور را ذاتی همه موجودات میدانند و نظریه ربالنوع را غیرضروری معرفی میکنند. تمثیلاتی مانند عروسک، جریالمیزاب و چراغ، این دیدگاه را به چالش کشیده و شعور را ذاتی خود موجودات میدانند. همچنین، نقد مفهوم نطق عرضی و جسم ادراکی، تناقضات دیدگاه ملاصدرا را آشکار میسازد. این تحلیل، با تأکید بر اصول فلسفی و قرآنی، راه را برای فهمی نوین از حیات و شعور در فلسفه اسلامی هموار میکند.
|
با نظارت صادق خادمی |