در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 269

متن درس





تحلیل فلسفی شعور و ادراک موجودات مادی با تکیه بر اسفار اربعه جلد اول

تحلیل فلسفی شعور و ادراک موجودات مادی با تکیه بر اسفار اربعه جلد اول

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۶۹)

دیباچه

بحث شعور و ادراک موجودات مادی، از مسائل بنیادین و ژرف فلسفه اسلامی است که در کانون توجه فیلسوفان بزرگ، به‌ویژه ملاصدرا، قرار داشته است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۲۶۹ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی دیدگاه ملاصدرا در جلد اول اسفار اربعه، تحت عنوان «حکمة عرشیه»، می‌پردازد. در این بخش، ملاصدرا ادراک را به نحو وجود شیء تعریف کرده و آن را ذاتی همه موجودات می‌داند، حال‌آنکه در بحث معاد، شعور را از موجودات مادی نفی می‌کند. این تناقض ظاهری، محور اصلی تحلیل این نوشتار است که با تکیه بر تمایز میان علم اکتسابی و شعور وجودی، و استناد به آیات قرآن کریم و آراء عرفا، شعور را ویژگی ذاتی همه موجودات معرفی می‌کند.

بخش نخست: زمینه‌های بحث شعور و ادراک در فلسفه صدرایی

اشکال ملاصدرا به ادراک موجودات مادی

استاد فرزانه در درس‌گفتار، به اشکال ملاصدرا در باب شعور و ادراک موجودات مادی اشاره می‌فرمایند. ملاصدرا در چارچوب فلسفه صدرایی، ادراک را به تجرد وابسته می‌داند و معتقد است که ماده، به دلیل ماهیت متبدل و فاسد خود، نمی‌تواند عالم یا معلوم باشد: «مَادَّةٌ لَا تَكُونُ عَالِمًا وَلَا مَعْلُومًا». این دیدگاه، در بحث معاد اسفار، به نفی شعور از اجسام منجر شده است. استاد فرزانه این اشکال را به چالش می‌کشند و استدلال می‌فرمایند که این دیدگاه با اصول فلسفه وحدت وجود ناسازگار است.

درنگ: اشکال ملاصدرا مبنی بر نفی شعور و ادراک از موجودات مادی، به دلیل وابستگی به تجرد، با فلسفه وحدت وجود ناسازگار است.

این نقد، چونان تیری است که به قلب دیدگاه صدرایی نشانه می‌رود و ضرورت بازنگری در نفی شعور مادّیات را آشکار می‌سازد.

تمایز علم اکتسابی و شعور وجودی

استاد فرزانه تأکید می‌فرمایند که ادراک و معرفت، فارغ از ماده و تجرد، به دو نوع علم اکتسابی و شعور وجودی تقسیم می‌شود. علم اکتسابی، وابسته به مشاعر، قلب، و مغز است، در حالی که شعور وجودی، ذاتی هر موجود به مرتبه وجودش است: «الشُّعُورُ الْوُجُودِيُّ مُسَاوٍ لِلْحَيَاةِ». این تمایز، دیدگاه ملاصدرا در نفی شعور از ماده را به چالش می‌کشد، زیرا شعور وجودی، نیازی به تجرد ندارد.

درنگ: شعور وجودی، ذاتی هر موجود به مرتبه وجودش است و از علم اکتسابی، که وابسته به مشاعر است، متمایز است.

این تمایز، چونان خط‌کشی است که مرز میان شعور ذاتی و علم اکتسابی را روشن می‌سازد و دیدگاه ملاصدرا را در نفی شعور مادّیات نقد می‌کند.

همبستگی وجود، حیات، و شعور

استاد فرزانه استدلال می‌فرمایند که هر وجودی دارای حیات، و هر حیاتی به مرتبه خود دارای شعور است: «كُلُّ وُجُودٍ حَيَاةٌ وَكُلُّ حَيَاةٍ شُعُورٌ». این اصل، ریشه در فلسفه وحدت وجود دارد که وجود را عین حیات و شعور می‌داند. بنابراین، نفی شعور از اجسام، با این اصل فلسفی ناسازگار است.

درنگ: وجود، حیات، و شعور، در فلسفه وحدت وجود هم‌بسته‌اند و نفی شعور از اجسام با این اصل ناسازگار است.

این دیدگاه، چونان آینه‌ای است که حقیقت وجودی شعور را در همه موجودات منعکس می‌کند.

شعور ذاتی سنگ

استاد فرزانه، با مثالی از سنگ، بیان می‌فرمایند که سنگ، برخلاف انسان که شعورش به قلب و مغز وابسته است، دارای شعور ذاتی در تمام زوایای وجودش است: «الشَّجَرُ وَالْحَجَرُ ذَاتُ شُعُورٍ فِي كُلِّ زَوَايَا وُجُودِهِ». این دیدگاه، شعور را از وابستگی به اعضای خاص آزاد کرده و آن را ویژگی ذاتی همه موجودات، حتی جمادات، معرفی می‌کند.

درنگ: سنگ، دارای شعور ذاتی در تمام زوایای وجودش است و شعور آن، برخلاف انسان، به اعضای خاص وابسته نیست.

این مثال، چونان شاهدی است که شعور ذاتی جمادات را در برابر دیدگان پژوهشگران آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، زمینه‌های بحث شعور و ادراک را در فلسفه صدرایی بررسی کرد. اشکال ملاصدرا مبنی بر نفی شعور از مادّیات، به دلیل ناسازگاری با فلسفه وحدت وجود، مورد نقد قرار گرفت. تمایز میان علم اکتسابی و شعور وجودی، و همبستگی وجود، حیات، و شعور، چارچوبی برای فهم شعور ذاتی همه موجودات فراهم آورد. مثال سنگ، شعور ذاتی را حتی در جمادات تأیید کرد. این بخش، چونان پایه‌ای استوار، راه را برای تحلیل عمیق‌تر دیدگاه ملاصدرا هموار می‌کند.

بخش دوم: تحلیل حکمة عرشیه و ادراک بسیط

حکمة عرشیه و تعریف ادراک

استاد فرزانه، با استناد به جلد اول اسفار (صفحات ۱۱۶ و ۱۱۷)، به بخش «حکمة عرشیه» اشاره می‌فرمایند که ملاصدرا در آن ادراک را به نحو وجود شیء تعریف کرده و آن را فطری همه موجودات می‌داند: «الْإِدْرَاكُ نَحْوُ وُجُودِ الشَّيْءِ». این تعریف، ادراک را از قیود مادی و ماهوی آزاد کرده و آن را به وجود وابسته می‌سازد.

درنگ: ملاصدرا در حکمة عرشیه، ادراک را به نحو وجود شیء تعریف کرده و آن را فطری همه موجودات می‌داند.

این تعریف، چونان دریچه‌ای است که ادراک را در پرتو وجود الهی روشن می‌سازد.

ادراک بسیط و مرکب

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، ادراک را به دو نوع بسیط و مرکب تقسیم می‌فرمایند. ادراک بسیط، ادراک شیء بدون علم به ادراک است: «الْإِدْرَاكُ الْبَسِيطُ إِدْرَاكُ شَيْءٍ مَعَ غَفْلَةٍ عَنْ ذَلِكَ الْإِدْرَاكِ». ادراک مرکب، ادراک شیء با علم به ادراک است که مختص انسان است: «الْإِدْرَاكُ الْمُرَكَّبُ إِدْرَاكُ شَيْءٍ مَعَ شُعُورٍ بِهَذَا الْإِدْرَاكِ». ادراک بسیط، شعور ذاتی موجودات است، در حالی که ادراک مرکب، به خودآگاهی وابسته است.

درنگ: ادراک بسیط، شعور ذاتی بدون خودآگاهی است، در حالی که ادراک مرکب، مختص انسان و همراه با خودآگاهی است.

این تمایز، چونان آینه‌ای است که تفاوت میان شعور ذاتی و خودآگاهی را منعکس می‌کند.

مثال پول در جیب

استاد فرزانه، با مثالی از پول در جیب، ادراک بسیط را تبیین می‌فرمایند: فردی ممکن است پول در جیب داشته باشد، اما از آن آگاه نباشد. این ادراک بسیط است که موجودات دارای آن‌اند، اما علم به ادراک ندارند: «الْإِدْرَاكُ الْبَسِيطُ كَمَالٍ فِي الْجَيْبِ بِدُونِ عِلْمٍ بِهِ». این مثال، ادراک را از وابستگی به خودآگاهی آزاد می‌کند.

درنگ: ادراک بسیط، مانند پول در جیب بدون آگاهی از آن، شعور ذاتی موجودات است که نیازی به خودآگاهی ندارد.

این مثال، چونان شاهدی است که ادراک ذاتی را در برابر دیدگان پژوهشگران آشکار می‌سازد.

استناد به شعر عربی و حافظ

استاد فرزانه، با نقل شعر عربی «بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَنَّهُ يُنَازِعُنِي فَارْفَعْ بِلُطْفِكَ أَنَّهُ مِنَ الْبَيْنِ» و شعر حافظ («حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز)، به رفع حجاب نفس برای ادراک حق اشاره می‌فرمایند. این اشعار، با ادراک بسیط هم‌خوانی دارند که ادراک حق را مقدم بر ادراک اشیاء می‌داند.

درنگ: اشعار عربی و حافظ، به رفع حجاب نفس برای ادراک حق اشاره دارند که با ادراک بسیط ملاصدرا هم‌خوانی دارد.

این اشعار، چونان نسیمی است که پرده‌های حجاب را کنار زده و ادراک حق را در برابر دیدگان قرار می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، به تحلیل حکمة عرشیه و مفهوم ادراک بسیط در فلسفه ملاصدرا پرداخت. تعریف ادراک به نحو وجود شیء، تمایز ادراک بسیط و مرکب، و مثال پول در جیب، شعور ذاتی را تبیین کرد. استناد به اشعار عربی و حافظ، ادراک حق را مقدم بر ادراک اشیاء دانست. این بخش، چونان نقشه‌ای دقیق، مسیر ادراک بسیط را در چارچوب فلسفه صدرایی ترسیم می‌کند.

بخش سوم: ادراک به مثابه ظهور حق

ادراک به نحو وجود

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، تأکید می‌فرمایند که ادراک، نحو وجود شیء است، نه ماده یا ماهیت آن: «الْإِدْرَاكُ لَيْسَ إِلَّا نَحْوُ وُجُودِ الشَّيْءِ». این تعریف، ادراک را از قیود حس، خیال، یا عقل آزاد کرده و آن را به وجود وابسته می‌سازد.

درنگ: ادراک، نحو وجود شیء است و از قیود مادی و ماهوی آزاد است.

این دیدگاه، چونان پلی است که ادراک را از ماده به وجود پیوند می‌دهد.

موجودات به‌عنوان ظهور حق

استاد فرزانه، با استناد به آراء عرفا و متألهین، بیان می‌فرمایند که وجود هر شیء، حقیقت هویت آن است که به وجود حق قیوم مرتبط است: «وُجُودُ كُلِّ شَيْءٍ لَيْسَ إِلَّا حَقِيقَةُ هُوِيَّتِهِ الْمُرْتَبِطَةِ بِالْحَقِّ». همه موجودات، ظهورات حق‌اند و ادراک هر شیء، ادراک حق است.

درنگ: همه موجودات، ظهورات حق‌اند و ادراک هر شیء، ادراک حق است.

این دیدگاه، چونان آفتابی است که همه موجودات را در پرتو وجود الهی روشن می‌سازد.

ادراک شیء به‌عنوان ادراک حق

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، استدلال می‌فرمایند که ادراک هر شیء، ادراک حق است، زیرا اشیاء ظهورات حق‌اند: «لَا يُدْرَكُ الشَّيْءُ إِلَّا بِإِدْرَاكِ الْحَقِّ». این استدلال، مبتنی بر اصل قرب الهی است: «أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ [مطلب حذف شد] : «نزدیک‌تر از رگ گردن»). ادراک حق، مقدم بر ادراک اشیاء است.

درنگ: ادراک هر شیء، ادراک حق است، زیرا اشیاء ظهورات حق‌اند و ادراک آن‌ها بدون ادراک حق ممکن نیست.

این استدلال، چونان کلیدی است که درهای ادراک حق را در همه موجودات می‌گشاید.

استناد به روایت امیرالمؤمنین (ع)

استاد فرزانه، با استناد به روایت امیرالمؤمنین (ع) که فرمود: «مَا رَأَيْتُ شَيْئًا إِلَّا وَرَأَيْتُ اللَّهَ قَبْلَهُ مَعَهُ وَفِيهِ»، ادراک حق را شرط ادراک اشیاء می‌دانند. این روایت، ادراک حق را در همه اشیاء تأیید می‌کند.

درنگ: روایت امیرالمؤمنین (ع) ادراک حق را شرط ادراک اشیاء می‌داند و با دیدگاه ملاصدرا در ادراک بسیط هم‌خوانی دارد.

این روایت، چونان مشعلی است که ادراک حق را در همه موجودات روشن می‌سازد.

ادراک بسیط برای همه عباد

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، تأکید می‌فرمایند که ادراک بسیط حق، برای همه عباد حاصل است، بدون نیاز به ادراک کنه ذات حق: «إِدْرَاكُ الْحَقِّ الْبَسِيطُ حَاصِلٌ لِكُلِّ عَبْدٍ». این دیدگاه، ادراک بسیط را فطری و عام معرفی می‌کند.

درنگ: ادراک بسیط حق، برای همه عباد فطری است و نیازی به ادراک کنه ذات ندارد.

این دیدگاه، چونان نسیمی است که ادراک فطری حق را در همه موجودات جاری می‌سازد.

تمایز ادراک ذات و کنه ذات

استاد فرزانه، میان ادراک ذات حق و ادراک کنه ذات تمایز قائل می‌شوند. ادراک کنه ذات، ممتنع است، اما ادراک ذات، در چارچوب ظهورات ممکن است: «إِدْرَاكُ كُنْهِ الذَّاتِ مُمْتَنِعٌ وَإِدْرَاكُ الذَّاتِ مُمْكِنٌ». این تمایز، محدودیت ادراک انسانی را در برابر کنه ذات الهی نشان می‌دهد.

درنگ: ادراک کنه ذات حق ممتنع است، اما ادراک ذات در چارچوب ظهورات ممکن است.

این تمایز، چونان خط‌کشی است که مرز ادراک انسانی را از کنه ذات الهی جدا می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، به بررسی ادراک به مثابه ظهور حق پرداخت. ادراک به نحو وجود، موجودات به‌عنوان ظهورات حق، و ادراک شیء به‌عنوان ادراک حق، چارچوبی برای فهم شعور ذاتی فراهم آورد. روایت امیرالمؤمنین (ع) و تمایز ادراک ذات و کنه ذات، ادراک بسیط را فطری همه عباد دانست. این بخش، چونان پلی است که ادراک را به وجود الهی پیوند می‌دهد.

بخش چهارم: نقد تناقض ظاهری در آراء ملاصدرا

تناقض ظاهری در دیدگاه ملاصدرا

استاد فرزانه، به تناقض ظاهری در آراء ملاصدرا اشاره می‌فرمایند: او در اسفار جلد اول، ادراک را ذاتی همه موجودات می‌داند، اما در بحث معاد، ماده را فاقد شعور معرفی می‌کند: «كُلُّ مَوْجُودٍ عَاقِلٌ فِي الْأُمُورِ الْعَامَّةِ وَالْمَادَّةُ لَا شُعُورَ لَهَا فِي الْمَعَادِ». این تناقض، نیازمند تحلیل دقیق است.

درنگ: دیدگاه ملاصدرا در اسفار جلد اول (ادراک ذاتی همه موجودات) با نفی شعور از ماده در بحث معاد، تناقض ظاهری دارد.

این تناقض، چونان گرهی است که در تار و پود فلسفه صدرایی نیازمند گشایش است.

عدم منافات ادراک وجودی و نفی شعور مادی

استاد فرزانه استدلال می‌فرمایند که دیدگاه ملاصدرا در اسفار جلد اول (ادراک به نحو وجود) با نفی شعور از ماده در بحث معاد منافاتی ندارد. در اسفار، ادراک به وجود وابسته است، نه ماده یا ماهیت، در حالی که در معاد، ماده به دلیل فقدان تجرد، فاقد شعور دانسته شده است: «الْإِدْرَاكُ بِالْوُجُودِ لَا بِالْمَادَّةِ».

درنگ: ادراک وجودی در اسفار جلد اول با نفی شعور از ماده در معاد منافاتی ندارد، زیرا ادراک به وجود وابسته است، نه ماده.

این استدلال، چونان کلیدی است که گره تناقض ظاهری را می‌گشاید.

نقد خلط حاجی سبزواری

استاد فرزانه، دیدگاه حاجی سبزواری را که ادراک وجودی در اسفار را با نفی شعور از ماده در معاد خلط کرده، نقد می‌فرمایند: «الْخَلْطُ بَيْنَ الْإِدْرَاكِ الْوُجُودِيِّ وَنَفْيِ الشُّعُورِ غَيْرُ صَحِيحٍ». این خلط، به دلیل تفاوت چارچوب‌های دو بحث است.

درنگ: حاجی سبزواری، ادراک وجودی در اسفار را با نفی شعور از ماده در معاد خلط کرده و این خلط نادرست است.

این نقد، چونان تیغی است که پرده‌های خلط را کنار می‌زند.

دیدگاه ابن‌سینا در ادراک

استاد فرزانه، به دیدگاه ابن‌سینا اشاره می‌فرمایند که اشیاء جز به اسباب (حق) شناخته نمی‌شوند: «لَا تُعْرَفُ الْأَشْيَاءُ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا». این دیدگاه، با ادراک بسیط ملاصدرا هم‌خوانی دارد و ادراک را به مبدأ وجودی اشیاء وابسته می‌داند.

درنگ: ابن‌سینا ادراک را به اسباب (حق) وابسته می‌داند که با ادراک بسیط ملاصدرا هم‌خوانی دارد.

این دیدگاه، چونان پلی است که ادراک را به مبدأ الهی پیوند می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، به نقد تناقض ظاهری در آراء ملاصدرا پرداخت. تناقض ظاهری میان ادراک وجودی در اسفار و نفی شعور از ماده در معاد، با تحلیل چارچوب‌های متفاوت این دو بحث رفع شد. نقد خلط حاجی سبزواری و استناد به دیدگاه ابن‌سینا، چارچوبی برای فهم ادراک وجودی فراهم آورد. این بخش، چونان نقشه‌ای است که مسیر رفع تناقضات را در فلسفه صدرایی ترسیم می‌کند.

بخش پنجم: استنادات قرآنی و عرفانی به شعور ذاتی

استناد به آیه تسبیح

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ [مطلب حذف شد] : «و هیچ چیز نیست مگر آنکه او را به پاکی می‌ستاید.»)، تسبیح همه موجودات را دلیل بر شعور ذاتی آن‌ها می‌دانند. تسبیح، بدون معرفت ممکن نیست و این آیه، شعور را به همه موجودات تعمیم می‌دهد.

درنگ: آیه تسبیح، شعور ذاتی همه موجودات را تأیید می‌کند، زیرا تسبیح بدون معرفت ممکن نیست.

این آیه، چونان دریچه‌ای است که شعور ذاتی موجودات را در برابر خداوند متعال آشکار می‌سازد.

استناد به آیه «کن فیکون»

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ [مطلب حذف شد] : «کار او چون بخواهد چیزی را، فقط این است که به آن بگوید: باش، پس می‌شود.»)، اطاعت موجودات از امر الهی را دلیل بر عقل و شعور آن‌ها می‌دانند. اطاعت، مستلزم فهم و شعور است.

درنگ: اطاعت موجودات از امر الهی در آیه «کن فیکون»، دلیل بر عقل و شعور ذاتی آن‌هاست.

این آیه، چونان کلیدی است که درهای شعور ذاتی موجودات را می‌گشاید.

اطاعت آسمان‌ها و زمین

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه «أَتَيْنَا [مطلب حذف شد] : «گفتند: فرمانبرداریم.»)، پاسخ آسمان‌ها و زمین را دلیل بر معرفت و شعور آن‌ها می‌دانند. اطاعت، بدون معرفت ممکن نیست.

درنگ: پاسخ آسمان‌ها و زمین در آیه «أَتَيْنَا طَائِعِينَ»، نشانه معرفت و شعور ذاتی آن‌هاست.

این آیه، چونان آینه‌ای است که شعور آسمان‌ها و زمین را منعکس می‌کند.

رشد گیاه و ادراک

استاد فرزانه، با مثال رشد گیاه، ادراک بسیط را در آن تأیید می‌فرمایند، اما علم به رشد را از گیاه نفی می‌کنند: «النَّبَاتُ يَنْمُو بِإِدْرَاكٍ بَسِيطٍ». رشد گیاه، نشانه شعور ذاتی است، اما فقدان خودآگاهی، آن را در حوزه ادراک بسیط قرار می‌دهد.

درنگ: رشد گیاه، نشانه ادراک بسیط و شعور ذاتی است، اما گیاه فاقد علم به رشد خود است.

این مثال، چونان شاهدی است که شعور ذاتی گیاهان را در برابر دیدگان پژوهشگران آشکار می‌سازد.

استناد عرفانی و آیه «وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ»

استاد فرزانه، با استناد به دیدگاه عرفا و آیه شریفه «وَاسْأَلِ [مطلب حذف شد] : «و از آن شهر بپرس.»)، قريه را ناطق و دارای شعور می‌دانند. این دیدگاه، شعور ذاتی را حتی به جمادات تعمیم می‌دهد.

درنگ: آیه «وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ» و دیدگاه عرفا، شعور ذاتی را به جمادات تعمیم می‌دهد.

این آیه، چونان نسیمی است که شعور ذاتی قريه را در برابر دیدگان عارفان آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم این نوشتار، به استنادات قرآنی و عرفانی در تأیید شعور ذاتی پرداخت. آیات تسبیح، «کن فیکون»، و اطاعت آسمان‌ها و زمین، شعور را ذاتی همه موجودات دانست. مثال رشد گیاه و آیه «وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ»، شعور ذاتی را حتی در جمادات تأیید کرد. این بخش، چونان نقشه‌ای است که شعور ذاتی را در پرتو آیات قرآن کریم و عرفان اسلامی ترسیم می‌کند.

بخش ششم: ادراک و قوای ادراکی

ادراک حس، خیال، و عقل

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، ادراک را به حس، خیال، و عقل تقسیم می‌فرمایند، اما تأکید دارند که همه این‌ها مجردند و متعلق آن‌ها مادی نیست: «الْإِدْرَاكُ مُجَرَّدٌ وَلَوْ كَانَ مُتَعَلِّقُهُ حِسِّيًّا». ادراک حس، به معنای ادراک متعلق به حس است، نه خود حس مادی.

درنگ: ادراک حس، خیال، و عقل، مجرد است و متعلق آن‌ها، حتی در حس، مادی نیست.

این دیدگاه، چونان خط‌کشی است که ادراک را از قیود مادی آزاد می‌سازد.

ادراک وجود ذهنی

استاد فرزانه، ادراک را ادراک وجود ذهنی شیء معرفی می‌فرمایند، نه ماده یا ماهیت خارجی آن: «الْإِدْرَاكُ إِدْرَاكُ وُجُودٍ ذِهْنِيٍّ». این دیدگاه، ادراک را به وجود ذهنی محدود کرده و ماده را از دایره ادراک مستقل خارج می‌کند.

درنگ: ادراک، ادراک وجود ذهنی شیء است، نه ماده یا ماهیت خارجی آن.

این استدلال، چونان آینه‌ای است که وجود ذهنی را در برابر ماده و ماهیت منعکس می‌کند.

حواس پنج‌گانه و ادراک حق

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، بیان می‌فرمایند که حواس پنج‌گانه و قوای ادراکی، مظاهر هویت الهی‌اند و ادراک آن‌ها به حق منتهی می‌شود: «الْحَوَاسُّ الْخَمْسُ مَظَاهِرُ الْهُوِيَّةِ الْإِلَهِيَّةِ». این دیدگاه، همه قوای ادراکی را ظهورات حق می‌داند.

درنگ: حواس پنج‌گانه و قوای ادراکی، مظاهر هویت الهی‌اند و ادراک آن‌ها به حق منتهی می‌شود.

این دیدگاه، چونان دریچه‌ای است که ادراک حق را در همه قوای ادراکی آشکار می‌سازد.

نقد دیدگاه اشعری و مجسمه

استاد فرزانه، با استناد به ملاصدرا، ادراک حق را از دیدگاه اشاعره (جدا از قوای حسی) و مجسمه (ادراک جسمانی) نفی می‌فرمایند: «إِدْرَاكُ الْحَقِّ لَيْسَ كَمَا يَقُولُ الْأَشَاعِرَةُ وَالْمُجَسِّمَةُ». این نقد، بر تجرد ادراک و تقدس حق از ماده تأکید دارد.

درنگ: ادراک حق، نه به شیوه اشاعره (جدا از قوای حسی) و نه به شیوه مجسمه (جسمانی) است.

این نقد، چونان تیغی است که دیدگاه‌های نادرست را از ادراک حق جدا می‌سازد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم این نوشتار، به بررسی ادراک و قوای ادراکی پرداخت. ادراک حس، خیال، و عقل، به تجرد وابسته است و متعلق آن‌ها مادی نیست. ادراک وجود ذهنی، حواس پنج‌گانه به‌عنوان مظاهر هویت الهی، و نقد دیدگاه اشعری و مجسمه، چارچوبی برای فهم ادراک در فلسفه صدرایی فراهم آورد. این بخش، چونان نقشه‌ای است که مسیر ادراک را در پرتو تجرد و هویت الهی ترسیم می‌کند.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۲۶۹ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل فلسفی شعور و ادراک موجودات مادی با تکیه بر جلد اول اسفار اربعه پرداخت. ملاصدرا در «حکمة عرشیه»، ادراک را به نحو وجود شیء تعریف کرده و آن را فطری همه موجودات می‌داند، اما در بحث معاد، شعور را از ماده نفی می‌کند. این تناقض ظاهری، با تمایز میان علم اکتسابی و شعور وجودی، و استناد به آیات قرآن کریم مانند «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» و «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»، رفع شد. شعور، ذاتی همه موجودات، اعم از مادی و مجرد، است و ادراک هر شیء، ادراک حق است. نقد خلط حاجی سبزواری و استناد به دیدگاه ابن‌سینا، چارچوبی منسجم برای فهم ادراک وجودی ارائه داد. این اثر، چونان مشعلی است که راه پژوهشگران را در ژرفای فلسفه اسلامی روشن می‌سازد و دعوتی است به تأملات عمیق‌تر در رابطه میان وجود، حیات، و شعور.

با نظارت صادق خادمی