متن درس
وحدت وجود و شعور ماده در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۷۰)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درسگفتار شماره ۲۷۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۷۹ ارائه شده و به بررسی عمیق و انتقادی آرای صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) در باب حیات، شعور، و تسبیح موجودات مادی در جلدهای اول و نهم اسفار اربعه میپردازد. محور بحث، نقد تناقض ظاهری آرای ملاصدرا از منظر حاجی سبزواری، تبیین وحدت وجود و شعور در ماده، و رد هرگونه کثرت یا واسطهمندی در شعور ذاتی موجودات مادی است. هدف، ارائه تبیینی جامع و منسجم از شعور ماده در چارچوب حکمت متعالیه و عرفان نظری است، با تأکید بر وحدت وجودی و نقد دیدگاههای دوگانهنگر.
بخش نخست: نقد تناقض ظاهری در آرای ملاصدرا
مسئله تناقض ظاهری
محور اصلی درسگفتار، بررسی تناقض ظاهری در آرای ملاصدرا در جلد اول (امور عامه) و جلد نهم (معاد) اسفار اربعه است. حاجی سبزواری، در حاشیه صفحه ۲۷۲ جلد نهم، معتقد است که ملاصدرا در جلد اول اجسام را ذاکر و مسبح لله دانسته و این را تحقیق کرده، اما در جلد نهم، آنها را میت، ظلمانی، و فاقد حیات ذاتی توصیف میکند. این تفاوت، به نظر حاجی، نشانه تناقضی در نظام فلسفی ملاصدراست. استاد فرزانه، این نقد را مانند آینهای میدانند که سوءتفاهم از آرای ملاصدرا را منعکس میکند، در حالی که حقیقت، وحدت در دیدگاه او را نشان میدهد.
این اختلاف ظاهری، نتیجه تمایز میان وجود و ماده در نظام فلسفی ملاصدراست. وجود، شعورمند و حیاتبخش است، اما ماده، به دلیل آمیختگی با عدم، ظلمانی و میت تلقی میشود.
جایگاه علمی حاجی سبزواری
حاجی سبزواری، استاد برجسته اسفار و نویسنده منظومه، که خلاصهای از حکمت متعالیه است، از جایگاه علمی والایی برخوردار است. آرای او، به دلیل دقت و عمق، معتبر تلقی میشوند. استاد فرزانه، او را مانند ستارهای در آسمان حکمت میدانند که نورش بر پیچیدگیهای فلسفی میتابد، اما در این مورد، به خطا رفته و تناقضی را به ملاصدرا نسبت داده است.
این جایگاه، اهمیت نقد حاجی را نشان میدهد، اما استاد فرزانه تأکید دارند که سوءتفاهم او از انسجام آرای ملاصدرا ناشی شده است.
دفاع از انسجام آرای ملاصدرا
برخلاف نظر حاجی، ملاصدرا دو سخن متناقض نگفته، بلکه دیدگاهی واحد ارائه کرده است. در جلد اول، او وجود را مساوی با شعور و حیات میداند و از اجسام، وجودی شعورمند استخراج میکند. در جلد نهم، ماده را میت و ظلمانی میخواند، اما تسبیح را به وجود یا شعاع ساری نسبت میدهد، نه ماده. استاد فرزانه این انسجام را مانند رودی واحد میدانند که از سرچشمهای یکسان جاری است، هرچند در مسیرهای مختلف به نظر متفاوت میآید.
این دفاع، به وحدت نظام فلسفی ملاصدرا تأکید دارد. تفاوت ظاهری، نتیجه سوءتفاهم از تمایز میان وجود و ماده است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به بررسی تناقض ظاهری در آرای ملاصدرا و نقد حاجی سبزواری پرداخت. حاجی، تفاوت میان دیدگاه ملاصدرا در امور عامه و معاد را تناقض میداند، اما استاد فرزانه این تفاوت را ظاهری و نتیجه تمایز میان وجود و ماده میدانند. ملاصدرا در هر دو جلد، وجود را شعورمند و ماده را میت میخواند، و این انسجام، نقد حاجی را تضعیف میکند. این بخش، مانند چراغی است که تاریکی سوءتفاهم را روشن میسازد و وحدت در نظام فلسفی ملاصدرا را نمایان میکند.
بخش دوم: شعور و حیات ماده در حکمت متعالیه
وجود و شعور در جلد اول اسفار
ملاصدرا در جلد اول اسفار، در بحث حکمت عرشی (صفحه ۱۱۸)، وجود را مساوی با شعور و حیات میداند. او ادراک را همان وجود میخواند، اعم از اینکه حسی، خیالی یا عقلی باشد. استاد فرزانه این دیدگاه را مانند آینهای میدانند که حقیقت وجود را در همه مراتبش منعکس میکند. وجود هر چیز، حقیقت هویت آن است که به حق تعالی مرتبط است، نه ماده یا ماهیت.
این اصل، به وحدت وجود و شعور تأکید دارد. وجود، مانند نوری است که در همه موجودات ساطع میشود و شعور را به ارمغان میآورد.
شعاع ساری در بلور
ملاصدرا حیات اجسام را به شعاع ساری در بلور تشبیه کرده است. این شعاع، وجودی است که در ماده ظهور مییابد و مبنای شعور و تسبیح است. ماده، به خودی خود، میت و ظلمانی است، اما شعاع ساری، مانند نوری در بلور، حیات و شعور را به آن میبخشد. استاد فرزانه این تشبیه را مانند دری میدانند که به سوی حقیقت وجودی ماده گشوده میشود.
این دیدگاه، ماده را ظرف ظهور وجود میداند. شعاع، مانند جویباری است که در بستر ماده جاری میشود و آن را زنده میسازد.
تمایز وجود و ماده
ملاصدرا میان وجود (شعورمند) و ماده (میت و ظلمانی) تمایز قائل است. ماده، به دلیل آمیختگی با عدم، فاقد حیات ذاتی است و بقاء لحظهای ندارد. وجود، حقیقت هویت هر چیز است که به حق تعالی مرتبط است. استاد فرزانه این تمایز را مانند تفاوت میان خورشید و سایه میدانند: خورشید، وجود ذاتی دارد، اما سایه، تنها جلوهای از آن است.
این تمایز، ماده را فاقد اصالت وجودی میداند. وجود، مانند جوهر گوهر است که ماده را به ظهور میرساند.
تسبیح موجودات
ملاصدرا در صفحه ۱۱۸ جلد اول، با استناد به آیه
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ
(اسراء: ۴۴)؛ «و هیچ چیز نیست مگر اینکه [مطلب حذف شد] )، تأکید میکند که همه موجودات، به معنای عرفانی، عقلاء، عارف و مسبحاند. تسبیح و تقدیس، بدون معرفت ممکن نیست، لذا همه موجودات، به قدر وجودشان، عاقل و عارف به رباند. استاد فرزانه این تسبیح را مانند غزلی میدانند که همه هستی، به آهنگ حمد حق، میسرایند.
این دیدگاه، به جامعیت تسبیح در عالم اشاره دارد. ماده نیز، به قدر وجودش، در این تسبیح سهیم است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تبیین دیدگاه ملاصدرا در باب شعور و حیات ماده پرداخت. او در جلد اول اسفار، وجود را مساوی با شعور و حیات میداند و ماده را ظرف ظهور شعاع ساری میخواند. تمایز میان وجود و ماده، مبنای نظام فلسفی اوست. آیه
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ
(اسراء: ۴۴) تأیید میکند که همه موجودات، به قدر وجودشان، تسبیحگو و شعورمندند. این بخش، مانند چراغی است که حقیقت وحدت وجود و شعور را در نظام حکمت متعالیه روشن میسازد.
بخش سوم: نقد دیدگاه ملاصدرا در باب معاد
جسم اخروی و معاد جسمانی
ملاصدرا در جلد نهم اسفار، حیات ذاتی را مختص جسم اخروی میداند که وجود ادراکی و غیرمادی دارد. او اجسام ناسوتی را حادث، داسره، متجدد، کائن و فاسد میخواند که فاقد بقاء در دو آن هستند. این ویژگیها، با حرکت جوهری سازگار است، اما مانع حیات ذاتی در ماده میشود. استاد فرزانه این دیدگاه را مانند شاخهای میدانند که از درخت حقیقت جدا شده و با نصوص قرآنی ناسازگار است.
قرآن کریم، معاد جسمانی را تأیید میکند، اما ملاصدرا، با غیرمادی دانستن جسم اخروی، از این نصوص فاصله میگیرد. این اختلاف، چالشی در حکمت متعالیه است.
نقد فساد و کون بعد الکون
ملاصدرا اجسام را فاسد میداند، زیرا در حرکت جوهری، دو آن بقاء ندارند. اما استاد فرزانه معتقدند که فساد در عالم وجود ندارد؛ عالم، کون بعد الکون است، نه کون و فساد. مانند آب در رودخانه که در جریان است، نه نابود. هیچ موجودی در عالم معدوم نمیشود، بلکه در حالت بعدی خود موجود است. این دیدگاه، مانند دریایی است که امواجش در تحولاند، اما جوهرش پابرجاست.
این نقد، ماده را در حال تحول مداوم میداند. نابودی، توهمی است که از ناپایداری ظاهری ماده ناشی میشود.
مشکل علم در حکمت متعالیه
ملاصدرا در باب علم، با جدا کردن ماده از وجود، دچار مشکل شده است. او ماده را میت و ظلمانی میداند و تسبیح را به ربالنوع یا شعاع ساری نسبت میدهد. استاد فرزانه این جدایی را مانند شکافی میدانند که حقیقت وحدت وجود را مخدوش میکند. ماده، به قدر وجودش، شعورمند است و نیازی به واسطهای خارجی ندارد.
این مشکل، نتیجه نادیده گرفتن وحدت وجودی ماده است. ماده، مانند آینهای است که نور وجود را در خود منعکس میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به نقد دیدگاه ملاصدرا در باب معاد و علم پرداخت. او حیات ذاتی را به جسم اخروی غیرمادی محدود میکند که با معاد جسمانی قرآنی ناسازگار است. همچنین، با جدا کردن ماده از وجود، شعور ذاتی ماده را نادیده میگیرد. استاد فرزانه، با رد فساد و تأکید بر کون بعد الکون، ماده را در حال تحول مداوم میدانند. این بخش، مانند پلی است که فاصله میان حکمت متعالیه و حقیقت قرآنی را نشان میدهد و راهی به سوی وحدت وجودی میگشاید.
بخش چهارم: وحدت وجود و ظهورات الهی
وحدت هستی و ظهور حق
همه هستی، از جمله ماده، جسم، و حتی لجن، ظهور حق تعالی است. ماده، یا وجود مشوب به عدم است یا عدم مشوب به وجود، اما در هر صورت، وجود آن تسبیح میکند. استاد فرزانه این وحدت را مانند دریایی میدانند که همه امواجش، جلوهای از یک حقیقت واحدند. آیه
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ
(اسراء: ۴۴) تأیید میکند که همه موجودات، به حمد حق تسبیح میگویند.
این دیدگاه، به وحدت وجودی عالم تأکید دارد. ماده، مانند آینهای است که نور حق را در خود منعکس میکند.
شعور ذاتی ماده
هر موجودی، به قدر وجودش، حیات و شعور دارد. سنگ، به مرتبه وجودش، شعور بسيط دارد، نه مخ و مخچه. این شعور، ذاتی است و نیازی به ربالنوع یا شعاع خارجی ندارد. استاد فرزانه این شعور را مانند نغمهای میدانند که از ژرفای ذات موجود برمیخیزد.
این اصل، ماده را موجودی خودبسنده در حوزه معرفتی میداند. شعور، مانند جویباری است که از چشمه وجود سرازیر میشود.
رد فرهنگ ربسازی
اعتقاد به ربالنوع یا واسطههای خارجی برای تسبیح ماده، نتیجه فرهنگ ربسازی است که انسان را به وابستگی سوق میدهد. استاد فرزانه این فرهنگ را مانند زنجیری میدانند که آزادی وجودی انسان را محدود میکند. تسبیح ماده، ذاتی است و نیازی به کدخدا یا ربالنوع ندارد.
این نقد، به ضرورت آزادی وجودی تأکید دارد. ماده، مانند گلی است که در باغ وجود میروید و نیازی به باغبان خارجی ندارد.
آزادی و توکل
خلاف شئونات اسلامی، وابستگی به کدخدا یا ربالنوع است. باید مردم را به آزادی و توکل به خدا سوق داد. استاد فرزانه این آزادی را مانند نسیمی میدانند که روح انسان را از قفس وابستگی رها میسازد. فرهنگ مادی، با ترویج وابستگی (مانند قرعهکشی و سکه در پودر)، انسان را از توکل محروم میکند.
این دیدگاه، به ارزشهای اسلامی آزادی و توکل تأکید دارد. انسان، مانند پرندهای است که باید در آسمان توکل پرواز کند.
نقش انبیاء و شریعت
انبیاء برای اصلاح ترکیب (ابعاد اکتسابی) انسان آمدهاند، نه بسيط (ذات کامل). عرفان، با شریعت سازگار است و حرام، حرام و حلال، حلال است. استاد فرزانه این انسجام را مانند دو بال میدانند که انسان را به سوی حقیقت پرواز میدهند. عارف، تابع شریعت است و کدخدامنشی، بدون دلیل، باطل است.
این اصل، به وحدت عرفان و شریعت تأکید دارد. شریعت، مانند راهنمایی است که عارف را به مقصد میرساند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به تبیین وحدت وجود و شعور ماده پرداخت. همه هستی، ظهور حق است و ماده، به قدر وجودش، شعورمند و تسبیحگوست. فرهنگ ربسازی و وابستگی، مانع آزادی وجودی است، در حالی که توکل و شریعت، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکنند. این بخش، مانند آینهای است که وحدت وجودی عالم را منعکس میکند و ماده را جلوهای از نور حق میداند.
بخش پنجم: جمعبندی و دیدگاه پیشنهادی
وحدت وجود و شعور
درسگفتار شماره ۲۷۰، به تحلیل تناقض ظاهری آرای ملاصدرا، نقد حاجی سبزواری، و تبیین شعور ماده پرداخته است. ملاصدرا در جلد اول، وجود را مساوی با شعور و حیات میداند و در جلد نهم، ماده را میت و ظلمانی میخواند. این تفاوت، نتیجه تمایز میان وجود و ماده است، نه تناقض. با این حال، او در باب علم و معاد جسمانی مشکلاتی دارد، زیرا ماده را از وجود جدا کرده و معاد را غیرمادی میداند، برخلاف قرآن کریم. استاد فرزانه، ماده را دارای شعور بسيط میدانند که ذاتی است و نیازی به ربالنوع ندارد.
این دیدگاه، مانند چراغی است که تاریکی سوءتفاهمات را روشن میسازد و وحدت وجودی ماده را نمایان میکند.
تسبیح بحمده
تسبیح موجودات، به حمد حق است. همه هستی، به غزل حق، غزل میخواند. حق تعالی، اولین عارف، عاشق و معشوق است و خلقت، خردهریزهای عشق الهی است. استاد فرزانه این تسبیح را مانند نغمهای میدانند که از ژرفای هستی برمیخیزد و همه موجودات را به هماهنگی با حق دعوت میکند.
این اصل، به وحدت عاشق و معشوق در حق اشاره دارد. عالم، مانند باغی است که گلهایش به آهنگ حق میرقصند.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۲۷۰ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی آرای ملاصدرا در باب شعور و حیات ماده، نقد حاجی سبزواری، و تبیین وحدت وجودی عالم پرداخته است. ملاصدرا وجود را شعورمند و ماده را میت میداند، اما استاد فرزانه، با رد این جدایی، ماده را دارای شعور بسيط میدانند که ذاتی و مستقل است. آیه
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ
(اسراء: ۴۴) این شعور ذاتی را تأیید میکند. عالم، کون بعد الکون است و فساد، تحول وجودی است، نه نابودی. فرهنگ ربسازی و وابستگی، مانع آزادی وجودی است، در حالی که توکل و شریعت، انسان را به سوی حقیقت هدایت میکنند. این تبیین، مانند نوری است که در شب معرفت میدرخشد و پیچیدگیهای شناختشناسی اسلامی را برای مخاطبان تحصیلکرده روشن میسازد.