در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 281

متن درس





کلام الهی و تسبيح موجودات

کلام الهی و تسبيح موجودات

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۸۱)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تبیینی تخصصی از درس‌گفتار شماره ۲۸۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، ارائه‌شده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۷۹، در حوزه فلسفه اسلامی است که به بررسی عمیق و انتقادی مسئله کلام الهی و تسبيح موجودات می‌پردازد. محور بحث، نقد دیدگاه مرحوم حاجی سبزواری در اثبات کلام، متکلم، تحمید و تسبيح است که با استناد به آیه شریفه

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ

(اسراء: ۴۴)؛ «و هیچ‌چیز نیست مگر اینکه به ستایش [مطلب حذف شد] )، و تحلیل‌های عرفانی و فلسفی، تمایز میان کلام حق و کلام خلق را روشن می‌سازد. این متن، با زبانی فاخر و علمی، برای مخاطبان تحصیل‌کرده در سطح دکتری نگاشته شده و تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های آن را با شرح و تفصیل کامل، همراه با تمثیلات ادبی و ساختار منظم، ارائه می‌دهد. هدف، تبیین ظهور ذاتی کلام الهی در همه موجودات و نقد دیدگاه‌های محدودگرایانه است، مانند نوری که تاریکی سوءتفاهمات را روشن می‌سازد و راه به سوی حقیقت بی‌کران الهی می‌گشاید.

بخش نخست: نقد دیدگاه مرحوم حاجی در اثبات کلام الهی

نارسایی بیان حاجی در اثبات کلام و متکلم

درس‌گفتار، بیان مرحوم حاجی سبزواری در اثبات کلام، متکلم، تحمید و تسبيح را ناقص می‌داند، زیرا این بیان قادر به اثبات حقایق الهی نیست. حاجی تلاش دارد کلام الهی را از طریق وضع (قرارداد لفظ برای معنا) اثبات کند، اما این روش به دلیل ماهیت جعلی و اعتباری وضع، با حقیقت ذاتی و غیرقراردادی کلام الهی ناسازگار است. استاد فرزانه، این نارسایی را مانند تلاش برای محصور کردن دریای بی‌کران حقیقت در کوزه‌ای تنگ می‌دانند که نه تنها ناکام می‌ماند، بلکه حقیقت را تحریف می‌کند.

درنگ: بیان حاجی در اثبات کلام الهی، به دلیل اتکا به وضع، ناقص و ناتوان از تبیین حقیقت ذاتی کلام است.

نقد رویکرد وضعی حاجی

مرحوم حاجی، کلام الهی را از منظر وضع عادی و قراردادی بررسی می‌کند، در حالی که ظهورات وجودی الهی، ذاتی و غیرجعلی‌اند. وضع، در عرف، قرارداد لفظ برای معناست که در زبان خلقی امری تدریجی و عادی است، اما کلام الهی، به‌عنوان ظهور ذات حق، از هرگونه قرارداد و جعل مصون است. استاد فرزانه، این دیدگاه را مانند تلاش برای به بند کشیدن نسیم آزاد حقیقت در قفس قراردادهای بشری می‌دانند که با ماهیت کلام الهی ناسازگار است.

درنگ: کلام الهی، به دلیل ذاتیت و غیرجعلی بودن، نمی‌تواند از طریق وضع عادی و قراردادی تبیین شود.

وضع تعينی و نقد آن

حاجی، وضع را به‌صورت تعينی (قرارداد خاص و مشخص) در نظر می‌گیرد و آن را چنین تعریف می‌کند: «يسمى كلاما لكونه موضوعا بحيث يكون حضور الاصوات للاشياء عند العاده». این تعریف، وضع را امری تعينی و تدریجی می‌داند، در حالی که در اصول فقه، وضع به‌صورت تعيني (تدریجی و عادی) تعریف می‌شود. استاد فرزانه، این خطا را مانند نادیده گرفتن جریان تدریجی رود معرفت در بستر عرف خلقی می‌دانند که به اشتباه در قالبی صلب و محدود محصور شده است.

درنگ: وضع، امری تعيني و تدریجی است، نه تعينی، و حاجی به اشتباه آن را تعينی تلقی کرده است.

فقدان واضع خاص

درس‌گفتار تأکید می‌کند که واضع خاص در وضع وجود ندارد و این فرآیند، نتیجه عادت و قرارداد جمعی در میان خلق است. هیچ فردی به‌صورت مشخص لفظی را برای معنایی خاص وضع نمی‌کند، بلکه این امر به‌تدریج در عرف خلقی شکل می‌گیرد. استاد فرزانه، این نکته را مانند جریانی طبیعی در رودخانه زبان می‌دانند که بدون دخالت باغبانی خاص، به‌صورت خودجوش جاری می‌شود.

درنگ: وضع، نتیجه قرارداد جمعی و تدریجی است و واضع خاصی ندارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به نقد دیدگاه مرحوم حاجی سبزواری در اثبات کلام الهی پرداخت. این دیدگاه، به دلیل اتکا به وضع عادی و قراردادی، ناتوان از تبیین حقیقت ذاتی کلام الهی است. حاجی، با تلقی نادرست وضع به‌صورت تعينی و نادیده گرفتن ماهیت تدریجی و خلقی آن، نتوانسته کلام الهی را به‌درستی اثبات کند. این بخش، مانند چراغی است که خطاهای روش‌شناختی را روشن ساخته و راه را برای تبیین صحیح کلام الهی هموار می‌کند.

بخش دوم: کلام الهی و غیرقراردادی بودن آن

کلام الهی و فقدان قرارداد

درس‌گفتار، کلام الهی را غیرقراردادی می‌داند، زیرا ظهورات الهی جعلی و اعتباری نیستند. آیه شریفه

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ

(حشر: ۱)؛ «آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای [مطلب حذف شد] )، تسبيح همه موجودات را تأیید می‌کند. این تسبيح، ظهور ذاتی حق است و نیازی به قرارداد ندارد. استاد فرزانه، این حقیقت را مانند خورشیدی می‌دانند که نورش بدون نیاز به واسطه‌ای، همه عالم را روشن می‌سازد.

درنگ: کلام الهی، به دلیل غیرقراردادی بودن، ظهور ذاتی حق است و نیازی به وضع جعلی ندارد.

استناد حاجی به آیه تسبيح

مرحوم حاجی، با استناد به آیه

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ

(اسراء: ۴۴)؛ «و هیچ‌چیز نیست مگر اینکه به ستایش [مطلب حذف شد] )، تلاش کرده کلام حق را تبیین کند. اما او این تسبيح را به کلام وضعی مرتبط کرده که نادرست است. استاد فرزانه، این خطا را مانند تلاش برای دیدن نور خورشید در آینه‌ای شکسته می‌دانند که به جای انعکاس حقیقت، تحریف ایجاد می‌کند.

درنگ: آیه تسبيح، ظهور ذاتی کلام الهی را نشان می‌دهد، نه کلام وضعی مورد نظر حاجی.

تناقض وضع ذاتی و حدوثی

حاجی، کلام الهی را ذاتی می‌داند، اما آن را در قالب وضع، که امری حدوثی و جعلی است، مطرح می‌کند. این ترکیب، تناقض‌آمیز است، زیرا ذاتیت با غیرحدوثی بودن سازگار است و وضع، به معنای جعل، حدوثی است. استاد فرزانه، این تناقض را مانند تلاش برای آمیختن آب و آتش می‌دانند که نتیجه‌ای جز ابطال ندارد.

درنگ: وضع ذاتی، به دلیل تناقض میان ذاتیت و حدوث، مفهومی بی‌معناست.

نارسایی لفظ و معنا در کلام الهی

تلاش برای اثبات کلام الهی از طریق لفظ و معنا، به دلیل وابستگی این روش به ساختارهای خلقی، به نتیجه نمی‌رسد. کلام الهی، ظهور ذاتی حق است و نمی‌توان آن را در قالب‌های محدود لفظ و معنای خلقی محصور کرد. استاد فرزانه، این رویکرد را مانند تلاش برای به تصویر کشیدن بی‌نهایت در بوم محدود نقاشی می‌دانند که محال است.

درنگ: کلام الهی، به دلیل ذاتیت، از طریق لفظ و معنای خلقی قابل اثبات نیست.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به تبیین غیرقراردادی بودن کلام الهی و نقد دیدگاه حاجی پرداخت. کلام الهی، ظهور ذاتی حق است و با استناد به آیات قرآن کریم، مانند آیه تسبيح، نمی‌توان آن را به کلام وضعی تقلیل داد. تناقض در مفهوم وضع ذاتی و نارسایی لفظ و معنا، خطاهای روش‌شناختی حاجی را نشان می‌دهد. این بخش، مانند پلی است که از نقد دیدگاه‌های نادرست به سوی فهم صحیح کلام الهی رهنمون می‌شود.

بخش سوم: تمایز کلام حق و کلام خلق

دلالت موجودات و کلام

درس‌گفتار، تأکید می‌کند که دلالت موجودات بر حق، لزوماً کلام نیست. هر دلالتی، ساختار بیانی کلام را ندارد و کلام، نیازمند متکلم و نظام بیانی است. موجودات، به‌واسطه ظهور ذاتی، بر صفات جمال و جلال حق دلالت دارند، اما این دلالت، کلام به معنای متعارف نیست. استاد فرزانه، این تمایز را مانند تفاوت میان نور خورشید و انعکاس آن در آینه می‌دانند که اولی ذاتی و دومی عرضی است.

درنگ: دلالت موجودات بر حق، کلام نیست، زیرا کلام نیازمند ساختار بیانی و متکلم است.

تمایز کلام حق و خلق

کلام الهی، وصف خالق است و باید از حق به خلق دلالت کند، نه بالعکس. حاجی، با تلقی دلالت خلق بر خدا به‌عنوان کلام الهی، این حقیقت را به کلام خلقی تقلیل داده است. استاد فرزانه، این خطا را مانند جابه‌جا کردن مبدأ و مقصد در سفری معنوی می‌دانند که راه را به بیراهه می‌کشاند.

درنگ: کلام الهی، ظهور حق به سوی خلق است، نه دلالت خلق بر خدا.

نقد دلالت خلق بر خدا

دیدگاه حاجی که دلالت خلق بر خدا را کلام الهی می‌داند، نادرست است، زیرا کلام الهی باید ظهور ذات حق باشد، نه اینکه خلق بر خدا دلالت کند. این دیدگاه، کلام حق را به کلام الخلق تبدیل می‌کند. استاد فرزانه، این خطا را مانند تلاش برای شنیدن نغمه‌ای الهی از سازی شکسته می‌دانند که جز ناکوک نتیجه‌ای ندارد.

درنگ: دلالت خلق بر خدا، کلام الهی نیست، زیرا کلام حق، ظهور ذات به سوی خلق است.

دلالت ذاتی موجودات

موجودات، به‌واسطه ظهور ذاتی، بر صفات جمال و جلال حق دلالت دارند، اما این دلالت، کلام به معنای متعارف نیست. استاد فرزانه، این دلالت را مانند آینه‌هایی می‌دانند که نور حق را منعکس می‌کنند، اما خود نغمه‌ای نمی‌سرایند.

درنگ: دلالت ذاتی موجودات بر جمال و جلال حق، کلام نیست، بلکه ظهور ذاتی است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تمایز میان کلام حق و کلام خلق پرداخت. دلالت موجودات بر حق، کلام نیست، زیرا کلام نیازمند ساختار بیانی و متکلم است. کلام الهی، ظهور ذات حق به سوی خلق است، نه دلالت خلق بر خدا. دیدگاه حاجی، با تقلیل کلام حق به کلام خلقی، از حقیقت دور شده است. این بخش، مانند دریچه‌ای است که تفاوت میان ظهور الهی و دلالت خلقی را روشن می‌سازد.

بخش چهارم: فهم تسبيح و نقد علم به وضع

علم به وضع و تسبيح

حاجی، فهم تسبيح موجودات را مشروط به علم به دلالت و وضع می‌داند، اما درس‌گفتار این شرط را نادرست می‌شمارد. فهم دلالت کافی است و علم به وضع، که امری خلقی و عادی است، لازم نیست. استاد فرزانه، این دیدگاه را مانند الزام به دانستن نام باغبان برای لذت بردن از گل‌های باغ می‌دانند که بی‌جهت است.

درنگ: فهم تسبيح موجودات، به علم به دلالت وابسته است، نه علم به وضع.

ضعف اصول حاجی

درس‌گفتار، اصول حاجی را به دلیل شرط کردن علم به وضع برای فهم دلالت، ضعیف می‌داند. این ضعف، ناشی از عدم تسلط کافی بر فقه و اصول است که شروط غیرضروری را به کلام الهی تحمیل کرده است. استاد فرزانه، این خطا را مانند ساختن پلی شکننده بر فراز رود حقیقت می‌دانند که فرو می‌ریزد.

درنگ: ضعف اصول حاجی، در تحمیل علم به وضع برای فهم کلام الهی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به نقد شرط علم به وضع در فهم تسبيح موجودات پرداخت. فهم دلالت، برای درک تسبيح کافی است و علم به وضع، که امری خلقی است، ضرورتی ندارد. ضعف اصول حاجی، در تحمیل شروط غیرضروری به کلام الهی آشکار شد. این بخش، مانند آینه‌ای است که خطاهای روش‌شناختی را منعکس کرده و راه را برای فهم صحیح تسبيح موجودات هموار می‌سازد.

بخش پنجم: عرفان و معرفت در عالم برزخ

عالم برزخ و معرفت عرفانی

درس‌گفتار، عالم برزخ را مکانی برای شکوفایی معرفت عرفانی عرفا و علما می‌داند. این عالم، صافی و خالص است و تنها پذیرای کسانی است که به معرفت حق دست یافته‌اند. استاد فرزانه، برزخ را مانند باغی می‌دانند که تنها گل‌های معطر ایمان در آن می‌رویند و خارهای ناسازگار را راه نیست.

درنگ: عالم برزخ، مکانی صافی برای شکوفایی معرفت عرفانی عرفا و علمای ربانی است.

علم و معرفت در برزخ

علم در عالم برزخ، کمرشکن و معرفت، عمیق است. برخلاف علوم ظاهری، معرفت عرفانی سالک را از خستگی مصون می‌دارد و به وصول به حق رهنمون می‌شود. استاد فرزانه، این معرفت را مانند جویباری می‌دانند که از چشمه حقیقت سرچشمه گرفته و روح را سیراب می‌کند.

درنگ: معرفت عرفانی در برزخ، سالک را به وصول به حق رهنمون می‌سازد.

صافی عالم برزخ

برزخ، به دلیل خلوص و صافی، تنها پذیرای عارفان ربانی است که از نخاله‌های نفسانی پاک شده‌اند. این عالم، مانند کربلایی است که تنها دل‌های پاک را به خود راه می‌دهد. استاد فرزانه، این صافی را مانند غربال حقیقت می‌دانند که ناخالصی‌ها را جدا می‌سازد.

درنگ: عالم برزخ، به دلیل صافی، تنها پذیرای عارفان ربانی است.

تفاوت ظاهری در برزخ

در عالم برزخ، تفاوت‌های ظاهری افراد، مانند عمامه یا محاسن، نشان‌دهنده مراتب معرفتی آن‌هاست. این تفاوت‌ها، مانند آیینه‌هایی هستند که باطن افراد را در عالم برزخ منعکس می‌کنند. استاد فرزانه، این تفاوت را مانند گل‌های گوناگون در باغ معرفت می‌دانند که هر یک جلوه‌ای از حقیقت را نشان می‌دهند.

درنگ: تفاوت‌های ظاهری در برزخ، نشان‌دهنده مراتب معرفتی افراد است.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به تبیین عالم برزخ به‌عنوان مکانی برای شکوفایی معرفت عرفانی پرداخت. این عالم، صافی و خالص است و تنها عارفان ربانی را می‌پذیرد. معرفت عرفانی، برخلاف علوم ظاهری، سالک را به وصول به حق رهنمون می‌سازد و تفاوت‌های ظاهری، مراتب باطنی را منعکس می‌کنند. این بخش، مانند دریچه‌ای است که زیبایی عالم برزخ را برای سالکان حقیقت آشکار می‌سازد.

بخش ششم: کلام حق و خلق در پرتو اضافه اشراقی

تمایز کلام حق و خلق در اضافه اشراقی

درس‌گفتار، تمایز کلام حق و خلق را به تفاوت اضافه اشراقی و مقولی تشبیه می‌کند. در اضافه مقولی، مانند «غلام زید»، وجود مضاف و مضاف‌الیه هر دو لازم است، اما در اضافه اشراقی، مانند «کن فیکون»، مضاف خود مضاف‌الیه را می‌آفریند. کلام خلقی، نیازمند مخاطب پیشینی است، اما کلام حقی، خود مخاطب را خلق می‌کند. استاد فرزانه، این تفاوت را مانند تفاوت میان نوری که از خود ساطع می‌شود و سایه‌ای که به منبع نور وابسته است، می‌دانند.

درنگ: کلام حق، به دلیل اضافه اشراقی، خود مخاطب را خلق می‌کند، برخلاف کلام خلقی که به مخاطب پیشینی وابسته است.

تقدم خطاب در کلام حق

در کلام حقی، خطاب بر مخاطب تقدم دارد، زیرا خطاب الهی، مخاطب را می‌آفریند. این ویژگی، برخلاف کلام خلقی است که در آن مخاطب بر خطاب مقدم است. استاد فرزانه، این تقدم را مانند چشمه‌ای می‌دانند که آب را بی‌نیاز از ظرف، جاری می‌سازد.

درنگ: در کلام حقی، خطاب بر مخاطب تقدم دارد و خود مخاطب را خلق می‌کند.

کثرت در کلام خلقی

کلام خلقی، به دلیل ماهیت اعتباری، متضمن کثرت (متکلم و مخاطب) است، اما کلام حقی، به دلیل وحدانی بودن، از کثرت مبراست. استاد فرزانه، این تفاوت را مانند تفاوت میان امواج پراکنده دریا و وحدت ژرف اقیانوس می‌دانند.

درنگ: کلام خلقی متضمن کثرت و کلام حقی عاری از کثرت است.

نارسایی تشبیه کلام حق به خلق

تشبیه کلام حق به کلام خلقی، به دلیل تفاوت ذاتی این دو، نادرست است. کلام حق، خلاق و وحدانی است، در حالی که کلام خلقی، جعلی و متکی به کثرت است. استاد فرزانه، این تشبیه را مانند تلاش برای مقایسه نور خورشید با شمعی لرزان می‌دانند که حقیقت را مخدوش می‌کند.

درنگ: تشبیه کلام حق به کلام خلقی، به دلیل تفاوت ذاتی، نادرست و مخدوش‌کننده است.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به تمایز کلام حق و خلق در پرتو اضافه اشراقی و مقولی پرداخت. کلام حق، با تقدم خطاب بر مخاطب و خلاقیت ذاتی، از کلام خلقی که متکی به کثرت و مخاطب پیشینی است، متمایز می‌شود. تشبیه این دو، به دلیل تفاوت ذاتی، نادرست است. این بخش، مانند نوری است که تفاوت میان حقیقت الهی و ظهورات خلقی را روشن می‌سازد.

بخش هفتم: تعریف کلام و ظهور حق

تعریف کلام به‌صورت اعراب

درس‌گفتار، کلام را «اعراب اما فی الضمیر» (اظهار باطن) تعریف می‌کند. کلام الهی، ظهور ذات حق است و کلام خلقی، بیان ارادی باطن متکلم. استاد فرزانه، این تعریف را مانند کلیدی می‌دانند که درهای حقیقت را می‌گشاید و باطن را به ظهور می‌رساند.

درنگ: کلام، اظهار باطن است؛ در کلام الهی، ظهور ذات حق و در کلام خلقی، بیان ارادی است.

کلام الهی به‌مثابه ظهور حق

همه عالم، کلام الهی است، زیرا ظهور حق تعالی است. این ظهور، جعلی و وضعی نیست، بلکه ذاتی و تكوينی است. استاد فرزانه، این حقیقت را مانند دریایی می‌دانند که همه موجودات، امواج آن‌اند و هر یک جلوه‌ای از حقیقت واحد را نشان می‌دهند.

درنگ: همه عالم، کلام الهی است، زیرا ظهور ذاتی حق تعالی است.

کلام خلقی و تكوينی

کلام خلقی، یا وضعی است که به عرف خلقی وابسته است، یا تكوينی که ظهور حق است. حتی کلام وضعی خلق، در نهایت، به کلام الهی بازمی‌گردد، زیرا همه هستی ظهور حق است. استاد فرزانه، این پیوند را مانند شاخه‌هایی می‌دانند که از ریشه واحد درخت حقیقت تغذیه می‌کنند.

درنگ: کلام خلقی، یا وضعی است یا تكوينی، اما در نهایت ظهور کلام الهی است.

باطن حق در کلام

کلام، آینه باطن متکلم است و عالم، به‌عنوان کلام الهی، جمال و جلال حق را حاکی است. استاد فرزانه، این حقیقت را مانند نقشی می‌دانند که بر بوم هستی نگاشته شده و باطن حق را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: عالم، به‌عنوان کلام الهی، آینه جمال و جلال حق است.

تفاوت مراتب کلام

کلام، در مراتب مختلف (غزل، مرثیه، زمزمه) ظهور می‌یابد و موجودات نیز با مراتب گوناگون (بلند، کوتاه، متوسط)، کلام الهی را اظهار می‌کنند. استاد فرزانه، این تنوع را مانند نغمه‌های گوناگون یک نوازنده چیره‌دست می‌دانند که هر یک جلوه‌ای از هنر اوست.

درنگ: کلام، در مراتب مختلف ظهور می‌یابد و موجودات، با تنوع، کلام الهی را اظهار می‌کنند.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، به تعریف کلام به‌عنوان اظهار باطن و تبیین کلام الهی به‌مثابه ظهور حق پرداخت. عالم، آینه جمال و جلال حق است و کلام خلقی، در نهایت، ظهور کلام الهی است. مراتب مختلف کلام، تنوع ظهورات الهی را نشان می‌دهد. این بخش، مانند بومی است که نقش حقیقت کلام الهی را با رنگ‌های متنوع به تصویر می‌کشد.

بخش هشتم: تسبيح و تحمید در پرتو قرآن کریم

تسبيح و تحمید در آیه

آیه شریفه

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ

(اسراء: ۴۴)؛ «و هیچ‌چیز نیست مگر اینکه به ستایش [مطلب حذف شد] )، تسبيح موجودات را معلول حمد الهی می‌داند. تسبيح، جلوه جلال و حمد، جلوه جمال است. استاد فرزانه، این رابطه را مانند نسیمی می‌دانند که از چشمه جمال حق برخاسته و در جلال تسبيح موجودات متجلی می‌شود.

درنگ: تسبيح موجودات، معلول حمد الهی است و جلال، ظهور جمال حق است.

عدم تحریف قرآن کریم

درس‌گفتار، با جابه‌جایی آیه به «يَحْمِدُ بِتَسْبِيحِهِ»، نشان می‌دهد که این جابه‌جایی معنا را مخدوش می‌کند، زیرا حمد (جمال) مقدم بر تسبيح (جلال) است. این امر، دلیل عدم تحریف قرآن کریم است. استاد فرزانه، این دقت را مانند گوهر گران‌بهایی می‌دانند که در صدف قرآن کریم محفوظ مانده است.

درنگ: جابه‌جایی حمد و تسبيح، معنا را مخدوش می‌کند و دلیل عدم تحریف قرآن کریم است.

کلام حق و ظهور موجودات

کلام الهی، حمد را در خود دارد و تسبيح و سجود موجودات، ظهور این کلام است. استاد فرزانه، این ظهور را مانند نغمه‌ای می‌دانند که از ساز حق برخاسته و در همه موجودات طنین‌انداز می‌شود.

درنگ: کلام الهی، حمد را در بر دارد و تسبيح و سجود موجودات، ظهور این کلام است.

ندای الهی از خلق

به نقل از مولانا، نداهای خلق، اگرچه از حلقوم عبدالله است، از حق سرچشمه می‌گیرد. کلام خلقی، ظهور کلام الهی است. استاد فرزانه، این حقیقت را مانند جویباری می‌دانند که از چشمه حق سرچشمه گرفته و در زمین خلق جاری می‌شود.

درنگ: نداهای خلق، ظهور کلام الهی است، اگرچه از حلقوم خلق برمی‌خیزد.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، به تبیین تسبيح و تحمید در پرتو آیه قرآن کریم پرداخت. تسبيح، معلول حمد الهی است و جابه‌جایی این دو، دلیل عدم تحریف قرآن کریم است. کلام الهی، حمد و تسبيح موجودات را در بر دارد و نداهای خلق، ظهور کلام حق‌اند. این بخش، مانند نغمه‌ای است که وحدت کلام الهی و خلقی را در پرتو قرآن کریم به گوش جان می‌رساند.

بخش نهم: عشق الهی و مراتب ظهور

عشق الهی در کلام

همه کلام، ظهور عشق الهی است که ارادی و جعلی نیست. این عشق، در مراتب حمد، تسبيح و سجود ظهور می‌یابد. استاد فرزانه، این عشق را مانند آتشی می‌دانند که در دل هستی شعله‌ور است و همه موجودات را به نور خود روشن می‌سازد.

درنگ: همه کلام، ظهور عشق الهی است که در مراتب حمد، تسبيح و سجود متجلی می‌شود.

مردانگی و عشق

مردانگی، در استقامت در برابر هستی و نیستی است که عشق الهی را نشان می‌دهد. استاد فرزانه، این استقامت را مانند کوهی استوار می‌دانند که در برابر طوفان‌های وجود و عدم پایدار می‌ماند.

درنگ: مردانگی، در استقامت در برابر هستی و نیستی است که عشق الهی را متجلی می‌سازد.

مراتب ظهور عشق

عشق الهی، از ذات تا معصیت، در مراتب مختلف ظهور می‌یابد. حتی معصیت، جلوه‌ای از عشق است، زیرا هر جنبشی، ظهور حق است. استاد فرزانه، این مراتب را مانند نردبانی می‌دانند که از قعر باتلاق معصیت تا قله ذات الهی امتداد دارد.

درنگ: عشق الهی، از ذات تا معصیت، در مراتب مختلف ظهور می‌یابد و همه در دایره الهی‌اند.

معصیت و عشق

حتی معصیت، به دلیل جنبش و حرکت، جلوه‌ای از عشق الهی است، زیرا در عالم، مردگی وجود ندارد. استاد فرزانه، این حقیقت را مانند جریانی می‌دانند که حتی در باتلاق معصیت، حیات عشق را حفظ می‌کند.

درنگ: معصیت، به دلیل جنبش، جلوه‌ای از عشق الهی است، زیرا مردگی در عالم وجود ندارد.

جهنم و دایره الهی

جهنم، به‌عنوان مظهر جلال، در دایره ملك حق قرار دارد، مانند زندانی در شهر. استاد فرزانه، این حقیقت را مانند بخشی از باغ حقیقت می‌دانند که حتی شاخه‌های خاردار آن، از ریشه واحد حق سرچشمه می‌گیرند.

درنگ: جهنم، در دایره ملك حق است و بخشی از ظهور جلال الهی است.

عذاب و عذب

به نقل از ابن‌عربی، عذاب از عذب (گوارا) است، اما درس‌گفتار این دیدگاه را بدون رعایت حيثيات، گمراه‌کننده می‌داند. استاد فرزانه، این نقد را مانند جداسازی نور از سایه می‌دانند که بدون توجه به منبع، حقیقت را تحریف می‌کند.

درنگ: عذاب، بدون رعایت حيثيات، نمی‌تواند به عذب مرتبط شود.

جمع‌بندی بخش نهم

بخش نهم، به تبیین عشق الهی و مراتب ظهور آن پرداخت. کلام، ظهور عشق الهی است که در مراتب حمد، تسبيح و سجود متجلی می‌شود. معصیت، به دلیل جنبش، جلوه‌ای از عشق است و جهنم، در دایره الهی قرار دارد. این بخش، مانند شعله‌ای است که عشق الهی را در همه مراتب هستی روشن می‌سازد.

بخش دهم: بلایا و معصیت در پرتو جلال الهی

بلایای عالم و معصیت

درس‌گفتار، بلایا، مانند جنون گاوی، را اثر وضعی معصیت می‌داند که فقرا را متضرر می‌کند. نابودی گاوها و گوسفندان، خوراک فقرا را از بین می‌برد و نابرابری را تشدید می‌کند. استاد فرزانه، این بلایا را مانند طوفانی می‌دانند که در اثر معصیت، باغ فقرا را ویران می‌سازد.

درنگ: بلایا، اثر وضعی معصیت‌اند که فقرا را متضرر می‌کنند.

غضب الهی و فقرا

غضب الهی، به دلیل فراگیری معصیت، حتی فقرا را در بر می‌گیرد. این غضب، جلوه جلال الهی است که نظم عالم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. استاد فرزانه، این غضب را مانند بارانی می‌دانند که در اثر ناسپاسی، همه زمین را درمی‌نوردد.

درنگ: غضب الهی، به دلیل معصیت، فقرا را نیز در بر می‌گیرد.

نابودی حیوانات و فقرا

نابودی گاوها و گوسفندان، به‌عنوان خوراک فقرا، نتیجه معصیت است که منابع ضعیف‌ترین اقشار را از بین می‌برد. استاد فرزانه، این نابودی را مانند قطع شاخه‌های حیات از درخت فقرا می‌دانند که ظلم معصیت را نشان می‌دهد.

درنگ: نابودی حیوانات، خوراک فقرا را از بین می‌برد و اثر وضعی معصیت است.

استعمار و معصیت

استعمار، جلوه‌ای از معصیت است که منابع عالم را به نفع اغنیا مصادره کرده و فقرا را محروم می‌سازد. استاد فرزانه، این ظلم را مانند دزدی از باغ فقرا می‌دانند که میوه‌های حیات را به یغما می‌برد.

درنگ: استعمار، جلوه معصیت است که فقرا را محروم می‌سازد.

ظهور جمال و جلال

بلایا، ظهور جلال و نافعات، ظهور جمال الهی‌اند. وقتی جمال غالب است، شکوفه‌ها می‌رویند و وقتی جلال غالب است، بلایا نازل می‌شوند. استاد فرزانه، این تناوب را مانند رقص نور و سایه در بوم هستی می‌دانند که هر یک جلوه‌ای از حقیقت‌اند.

درنگ: بلایا، ظهور جلال و نافعات، ظهور جمال الهی‌اند.

جمع‌بندی بخش دهم

بخش دهم، به بررسی بلایا و معصیت در پرتو جلال الهی پرداخت. بلایا، اثر وضعی معصیت‌اند که فقرا را متضرر می‌کنند. غضب الهی، حتی فقرا را در بر می‌گیرد و استعمار، جلوه‌ای از معصیت است. تناوب جمال و جلال، ظهورات گوناگون حق را نشان می‌دهد. این بخش، مانند آینه‌ای است که آثار معصیت و جلوه‌های الهی را در عالم به نمایش می‌گذارد.

جمع‌بندی نهایی

درس‌گفتار شماره ۲۸۱ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی کلام الهی و تسبيح موجودات پرداخت. نقد دیدگاه مرحوم حاجی سبزواری، نشان داد که کلام الهی، به دلیل ذاتیت و غیرقراردادی بودن، نمی‌تواند از طریق وضع عادی تبیین شود. آیه شریفه

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ

(اسراء: ۴۴)، تسبيح موجودات را معلول حمد الهی و جلوه‌ای از ظهور حق دانست. تمایز کلام حق (خلاق و وحدانی) و کلام خلق (وابسته و کثرات‌محور)، چارچوب بحث را روشن ساخت. عالم برزخ، مکانی برای شکوفایی معرفت عرفانی است و عشق الهی، در همه مراتب، از ذات تا معصیت، ظهور می‌یابد. بلایا، اثر وضعی معصیت‌اند و فقرا را متضرر می‌کنند. این تبیین، مانند دری است که به سوی حقیقت بی‌کران کلام الهی گشوده شده و راه را برای پژوهش‌های عمیق‌تر در زمینه معرفت توحیدی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی