در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 289

متن درس





کتاب نقد و تبیین آرای فلسفی ملاصدرا در باب علم الهی

نقد و تبیین آرای فلسفی ملاصدرا در باب علم الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۸۹)

دیباچه

جهان فلسفه، چونان دریایی ژرف و بی‌کران است که در آن، اندیشه‌های بزرگانی چون ملاصدرا، به‌سان موج‌هایی بلند، ذهن جست‌وجوگر را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۲۸۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در تاریخ ۲۹ / ۱ / ۱۳۸۰ ایراد شده، به نقد و تبیین آرای فلسفی ملاصدرا در باب علم الهی، وحدت وجود، و تشکیک در وجود می‌پردازد.

بخش نخست: ضرورت دقت در فهم آرای ملاصدرا

اهمیت بازخوانی انتقادی اسفار اربعه

استاد فرزانه در آغاز درس‌گفتار، بر لزوم دقت و تأمل عمیق در فهم آرای ملاصدرا تأکید می‌ورزند، به‌ویژه در متنی چون اسفار اربعه که به‌عنوان یکی از قله‌های فلسفه اسلامی شناخته می‌شود. این اثر، با گستردگی موضوعات و عمق استدلال‌هایش، چونان کتابی است که هر صفحه‌اش دریچه‌ای به سوی پرسش‌های بنیادین وجودشناختی و معرفت‌شناختی می‌گشاید. ملاصدرا در این اثر، نظامی فکری ارائه کرده که در آن، فلسفه، عرفان و کلام در هم تنیده‌اند و فهم آن‌ها نیازمند نگاهی دقیق و روشمند است.

اسفار، به‌سان جنگلی انبوه از اندیشه‌هاست که هر شاخه‌اش به شاخه‌ای دیگر پیوند خورده و هر برگش، نشانه‌ای از عمق تأملات صدرایی است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که برای ورود به این جنگل، باید با چراغ عقل و نقد همراه شد تا از گمراهی در پیچ و خم استدلال‌های آن در امان ماند. این دعوت به دقت، نه‌تنها به معنای بازخوانی متون صدرایی، بلکه به معنای بازسازی و نقد استدلال‌های اوست تا نقاط قوت و ضعف آن‌ها آشکار گردد.

درنگ: فهم آرای ملاصدرا، به‌ویژه در اسفار اربعه، نیازمند دقتی روشمند و نگاهی انتقادی است تا بتوان پیچیدگی‌های وجودشناختی و معرفت‌شناختی نظام فلسفی او را به‌درستی دریافت.

جمع‌بندی

این بخش، با تأکید بر اهمیت اسفار به‌عنوان اثری جامع و پیچیده، دعوتی است به دانش‌پژوهان برای بازخوانی انتقادی آرای صدرایی. این بازخوانی، نه‌تنها به فهم بهتر فلسفه صدرا کمک می‌کند، بلکه زمینه‌ساز نقد و بازسازی استدلال‌های او در حوزه‌های کلیدی چون علم الهی و وحدت وجود می‌گردد.

بخش دوم: نقد مقدمات وجودی ملاصدرا در تبیین علم الهی

بررسی مقدمات چهارگانه صدرا

استاد فرزانه در درس‌گفتار، به نقد مقدمات چهارگانه ملاصدرا در تبیین علم الهی می‌پردازند. این مقدمات عبارتند از: نخست، وجود اشیاء کثیره به‌واسطه وجود واحد؛ دوم، اقوائیت و ابسطیت وجود نسبت به موجودات؛ سوم، عدم کفایت صرف صدق برای اجمعیت؛ و چهارم، اقوائیت علت نسبت به معلول. این مقدمات، همگی در ظرف وجود مطرح شده‌اند و به‌گونه‌ای تنظیم گردیده‌اند که علم الهی را در مرتبه ذات الهی تبیین کنند.

با این حال، استاد فرزانه اشکالی اساسی را مطرح می‌کنند: این مقدمات، که همگی در ظرف وجود قرار دارند، نمی‌توانند ادعای صدرا مبنی بر تقدم علم الهی بر وجود ما سوی الله را اثبات کنند. به تعبیر استاد، این مقدمات، چونان پایه‌هایی هستند که بنایی را در زمین وجود برپا می‌کنند، اما نمی‌توانند پلی به سوی آسمان پیش از وجود بزنند. ادعای صدرا که علم الهی در مرتبه ذات، پیش از وجود ما سوی تحقق دارد، نیازمند مقدماتی است که ظرف پیش از وجود را توضیح دهند، اما چنین مقدماتی در استدلال او غایب است.

درنگ: مقدمات چهارگانه ملاصدرا، همگی در ظرف وجود تنظیم شده‌اند و نمی‌توانند ادعای تقدم علم الهی بر وجود ما سوی الله را، که به ظرف پیش از وجود اشاره دارد، اثبات کنند.

نقد پیوند مقدمات وجودی با ادعای پیش از وجود

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که برای اثبات تقدم علم الهی بر وجود ما سوی، ملاصدرا نیازمند مقدماتی است که به‌طور خاص به ظرف پیش از وجود بپردازند. ایشان استدلال می‌کنند که ادعای صدرا، مبنی بر اینکه «فَثَبَتَ أَنَّ عِلْمَهُ بِجَمِيعِ الأَشْيَاءِ حَاصِلٌ فِي مَرْتَبَةِ ذَاتِهِ بِذَاتِهِ قَبْلَ وُجُودِ مَا عَدَى»، با مقدمات وجودی او سازگار نیست. این ادعا، چونان پرنده‌ای است که بال‌هایش از جنس وجود است، اما می‌خواهد به سوی آسمانی پرواز کند که پیش از وجود است. این ناسازگاری، شکافی منطقی در نظام استدلالی صدرا ایجاد می‌کند که نیازمند بازنگری است.

استاد، با تشبیهی بدیع، این اشکال را چنین بیان می‌کنند: «هر ادعایی باید با دلیلی متناسب همراه باشد، چونان متر و معیاری که اندازه ادعا را دقیقاً بسنجد. اگر ادعا فراتر از دلیل باشد، یا دلیل از ادعا پیشی گیرد، استدلال چون بنایی کج و معوج خواهد شد.» این اصل روش‌شناختی، به ضرورت انطباق ادعا و دلیل در فلسفه اشاره دارد و نشان می‌دهد که صدرا در این مورد، دلیلی متناسب با ادعایش ارائه نکرده است.

درنگ: ادعای تقدم علم الهی بر وجود ما سوی، نیازمند مقدماتی است که به ظرف پیش از وجود بپردازند، اما مقدمات صدرا، که همگی وجودی‌اند، این ادعا را پشتیبانی نمی‌کنند.

جمع‌بندی

این بخش، با نقد مقدمات وجودی ملاصدرا، به یکی از چالش‌های اساسی در نظام فلسفی او اشاره می‌کند: ناسازگاری میان مقدمات وجودی و ادعای پیش از وجود. این نقد، دعوتی است به بازسازی استدلال‌های صدرا در چارچوبی منسجم‌تر، تا بتوان رابطه علم الهی با ما سوی را به‌گونه‌ای منطقی و فلسفی تبیین کرد.

بخش سوم: نقد مفهوم علم الهی و رابطه آن با خلقت

علم الهی و تقدم بر ما سوی الله

استاد فرزانه به عبارتی از ملاصدرا در صفحه ۲۷۰ اسفار ارجاع می‌دهند: «فَعَقَلَهُ بِذَاتِهِ عَقْلٌ لِجَمِيعِ مَا عَدَى»، که به معنای تعقل الهی به تمامی ما سوی الله، پیش از وجود آن‌هاست. ایشان استدلال می‌کنند که این تعقل، نمی‌تواند با مقدمات وجودی صدرا سازگار باشد، زیرا این مقدمات، ظرف پیش از وجود را پوشش نمی‌دهند. علم الهی، در نظام صدرایی، چونان آینه‌ای است که تمامی موجودات در آن منعکس‌اند، اما این انعکاس، نمی‌تواند پیش از وجود آن موجودات تحقق یابد.

استاد با اشاره به این نکته که علم الهی، برخلاف علم انسانی، حضوری و ظهوری است و نه حصولی و انفعالی، تأکید می‌کنند که صدرا در تبیین این علم، به دام تصور و تصدیق انسانی افتاده است. علم الهی، چونان نوری است که در ذات خود، تمامی ظهورات را در بر دارد، بدون آنکه نیازی به مراحل تصور و تصدیق داشته باشد.

درنگ: علم الهی، در نظام صدرایی، حضوری و ظهوری است و نمی‌تواند به‌صورت تصور و تصدیق انسانی تبیین شود، زیرا این امر با ماهیت الهی علم ناسازگار است.

نقد علم الهی به‌عنوان علت ما سوی

استاد فرزانه به آیه شریفه‌ای از قرآن کریم استناد می‌کنند: إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ [مطلب حذف شد] : «چون به چیزی اراده فرماید، فرمانش این است که به آن می‌گوید: باش، پس می‌شود»). ایشان استدلال می‌کنند که اگر علم الهی به ما سوی، علت ما سوی باشد، این امر به معنای وجود مراحل تصور و تصدیق (چکنویس و پاک‌نویس) در علم الهی است، که با مفهوم خلق بی‌روئیت الهی ناسازگار است.

این نقد، چونان خنجری است که به قلب استدلال صدرایی فرو می‌رود. استاد تأکید می‌کنند که علم الهی، در ظرف ذات الهی، همان عين وجود است و نه چیزی جدا از آن. بنابراین، ما سوی الله پیش از وجود، وجود ندارد که علم الهی به آن تعلق گیرد. خلقت الهی، چونان شعله‌ای است که بی‌نیاز از مقدمات، در لحظه اراده، ظهور می‌یابد.

درنگ: علم الهی، به‌عنوان علت ما سوی، نمی‌تواند به‌صورت تصور و تصدیق انسانی باشد، زیرا این امر با خلق بی‌روئیت الهی، که در آیه كُنْ فَيَكُونُ متجلی است، ناسازگار است.

جمع‌بندی

این بخش، با تمرکز بر رابطه علم الهی و خلقت، به نقد ادعای صدرا درباره تقدم علم الهی بر ما سوی الله می‌پردازد. استاد فرزانه با استناد به قرآن کریم و اصول فلسفی، نشان می‌دهند که علم الهی، ظهوری و عینی است و نمی‌تواند به‌صورت علتی پیش از ما سوی تبیین شود. این نقد، به بازنگری در مفهوم علم الهی در نظام صدرایی دعوت می‌کند.

بخش چهارم: وحدت وجود در برابر تشکیک در وجود

تمایز وحدت وجود و تشکیک در وجود

استاد فرزانه به تفاوت بنیادین میان وحدت وجود و تشکیک در وجود در نظام فلسفی صدرا اشاره می‌کنند. ملاصدرا، در فلسفه خود، به تشکیک در وجود معتقد است، به این معنا که وجود دارای مراتب است: وجود به شرط لا (خدا)، لا به شرط (فیض)، و به شرط شیء (مستفیض). اما مقدمات او در تبیین علم الهی، بیشتر با وحدت وجود سازگار است، که در آن، همه چیز ظهورات وجود واحد دانسته می‌شود.

استاد، این ناسازگاری را با تمثیلی زیبا بیان می‌کنند: «وحدت وجود، چونان اقیانوسی است که همه موجودات، امواج آن‌اند، اما تشکیک، چونان بنایی است با طبقات مختلف که هر طبقه، مرتبه‌ای از وجود است.» مقدمات صدرا، که از جسم و نامی به ناطق و سپس به خدا می‌رسد، با وحدت وجود سازگار است، اما با تشکیک، که وجود را به مراتب متمایز تقسیم می‌کند، ناسازگار می‌نماید.

درنگ: مقدمات صدرا در تبیین علم الهی، با وحدت وجود سازگار است، اما با تشکیک در وجود، که نظام فلسفی او بر آن استوار است، ناسازگاری نشان می‌دهد.

نقد مفهوم مفروق عنه

استاد فرزانه به مفهوم «مفروق عنه» اشاره کرده و آن را مورد نقد قرار می‌دهند، با این استدلال که چنین مفهومی در چارچوب علم الهی بی‌معناست. در نظام وحدت وجود، تمایز میان اشیاء در مرتبه ظهورات وجودی است، اما در مرتبه ذات الهی، چنین تمایزی وجود ندارد. این نقد، چونان آینه‌ای است که ناسازگاری‌های درونی نظام صدرایی را بازتاب می‌دهد.

درنگ: مفهوم «مفروق عنه» در ظرف علم الهی بی‌معناست، زیرا در مرتبه ذات الهی، تمایزی میان اشیاء وجود ندارد.

جمع‌بندی

این بخش، با بررسی تفاوت میان وحدت وجود و تشکیک در وجود، به یکی از چالش‌های اساسی نظام صدرایی اشاره می‌کند. استاد فرزانه نشان می‌دهند که مقدمات صدرا، اگرچه با وحدت وجود سازگار است، با تشکیک در وجود، که محور فلسفه اوست، ناسازگاری دارد. این نقد، به ضرورت بازنگری در مبانی وجودشناختی صدرا دعوت می‌کند.

بخش پنجم: علم اجمالی و تفصیلی در آرای صدرا

تبیین علم اجمالی در عین تفصیلی

استاد فرزانه به عبارتی از صدرا در صفحه ۲۷۱ اسفار ارجاع می‌دهند: «فَهَذَا هُوَ العِلْمُ الكَمَالِيُّ التَّفْصِيلِيُّ بِوَجْهٍ وَالإِجْمَالِيُّ بِوَجْهٍ». این عبارت، به مفهوم علم اجمالی در عین تفصیلی اشاره دارد، به این معنا که علم الهی، همزمان کلی و جزئی است. اما استاد استدلال می‌کنند که این مفهوم، از مقدمات صدرا استخراج نمی‌شود.

ایشان با تمثیلی روشن، این مفهوم را توضیح می‌دهند: «علم اجمالی در عین تفصیلی، چونان درختی است که شاخه‌هایش جزئیات‌اند و تنه‌اش کلیت، اما این درخت، ریشه‌ای در مقدمات صدرا ندارد.» استاد تأکید می‌کنند که ادعای صدرا درباره علم الهی، نیازمند دلیلی است که این مفهوم را از مقدمات او استخراج کند، اما چنین دلیلی در استدلال‌های او یافت نمی‌شود.

درنگ: مفهوم علم اجمالی در عین تفصیلی، که صدرا مدعی آن است، از مقدمات وجودی او استخراج نمی‌شود و نیازمند دلیلی مستقل است.

جمع‌بندی

این بخش، با نقد مفهوم علم اجمالی در عین تفصیلی، به یکی از پیچیدگی‌های نظام صدرایی اشاره می‌کند. استاد فرزانه نشان می‌دهند که این مفهوم، اگرچه جذاب و عمیق است، اما در استدلال‌های صدرا پایه محکمی ندارد. این نقد، به ضرورت بازنگری در تبیین علم الهی در فلسفه صدرا دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، چونان پلی است که از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره به سوی فهم عمیق‌تر آرای فلسفی ملاصدرا امتداد یافته است. با نقد دقیق مقدمات وجودی صدرا، بررسی رابطه علم الهی با خلقت، و تمایز میان وحدت وجود و تشکیک در وجود، این نوشتار به چالش‌های بنیادین نظام صدرایی پرداخته و دعوتی است به بازنگری و بازسازی استدلال‌های او. علم الهی، در این منظر، نه‌تنها ظهوری عینی و حضوری است، بلکه از هرگونه تصور و تصدیق انسانی مبراست.

با نظارت صادق خادمی