متن درس
علم الهی در فلسفه ملاصدرا: تبیین و تحلیل کیفیت علم الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۹۰)
دیباچه: درآمدی بر کیفیت علم الهی در فلسفه اسلامی
بحث از علم الهی، یکی از پیچیدهترین و عمیقترین مسائل در فلسفه اسلامی است که ذهن فلاسفه بزرگ را به خود مشغول داشته است. این موضوع، بهویژه در فلسفه ملاصدرا، به دلیل پیوند عمیق آن با مفاهیم بساطت ذات الهی، وحدت وجود، و جامعیت علم الهی، از جایگاهی ویژه برخوردار است. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار شماره ۲۹۰، با نگاهی نقادانه و عمیق به تبیین دیدگاه ملاصدرا در باب کیفیت علم الهی پرداخته و با نقد آرای پیشینیان، از جمله ابنسینا و شیخ اشراق، به ارائه دیدگاهی جامع و نوین همت گماردهاند.
بخش نخست: تبیین کیفیت علم الهی در نگاه ملاصدرا
مفهوم علم کمالی: اجمال و تفصیل در علم الهی
ملاصدرا، در آثار خویش، علم الهی را بهعنوان «علم کمالی تفصیلی بوجه و اجمالی بوجه» توصیف میکند. این تعبیر، که در جلد ششم، صفحه ۲۷۱، سطر دوم آثار وی آمده است، به کیفیت خاصی از علم الهی اشاره دارد که از دوگانه اجمال و تفصیل فراتر میرود. علم اجمالی، به دلیل فقدان تفصیل، ناقص تلقی میشود، چراکه جزئیات اشیاء را در بر نمیگیرد. از سوی دیگر، علم تفصیلی، به دلیل کثرت و ترکیب، با بساطت ذات الهی ناسازگار است. ملاصدرا، با بهرهگیری از تعبیر «بوجه»، به دنبال ارائه راهحلی است که این دوگانه را رفع کند و علم الهی را بهگونهای کمالی و جامع توصیف نماید.
این دیدگاه، مانند خورشیدی است که پرتوهایش تمامی ظلمات را روشن میکند، بدون آنکه خود به تاریکی آلوده شود. علم الهی، در نگاه ملاصدرا، نه صرفاً اجمالی است که به نقص انجامد، و نه صرفاً تفصیلی است که به کثرت منجر شود، بلکه ترکیبی است که در عین بساطت، تمامی جزئیات را در بر میگیرد.
اجمال قریب به تفصیل و اجمال فی عین تفصیل
ملاصدرا دو تعبیر کلیدی را برای تبیین علم الهی به کار میبرد: «اجمال قریب به تفصیل» و «اجمال فی عین تفصیل». تعبیر نخست، به علمی اشاره دارد که به جزئیات اشیاء نزدیک است، اما بدون افتادن در دام کثرت، اجمالی باقی میماند. تعبیر دوم، که ریشه در اصل فلسفی «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» دارد، به بساطت ذات الهی اشاره میکند که تمامی اشیاء را در خود جای داده، اما نه بهصورت تفصیلی که کثرت ایجاد کند، بلکه بهصورت اجمالی که هیچ شیء از حیطه آن خارج نیست.
این دو تعبیر، مانند دو بال پرندهای هستند که در آسمان وحدت پرواز میکنند: یکی به سوی جامعیت جزئیات و دیگری به سوی بساطت ذات الهی. «اجمال قریب به تفصیل» به معنای علمی است که بدون گرفتار شدن در کثرت، به جزئیات نزدیک میشود، و «اجمال فی عین تفصیل» به معنای علمی است که در عین بساطت، تمامی تفاصیل را در بر میگیرد.
بساطت حقیقی و جامعیت علم الهی
ملاصدرا استدلال میکند که ذات الهی، به دلیل بساطت حقیقی، کل اشیاء را در بر دارد، اما نه بهصورت تفصیلی که به کثرت منجر شود، بلکه بهصورت اجمالی که هیچ شیء از حیطه آن خارج نیست. این اصل، ریشه در فلسفه وحدت وجود دارد، جایی که ذات الهی بهعنوان بسیط حقیقی، تمامی موجودات را در خود جای داده، بدون آنکه به ترکیب یا کثرت آلوده شود.
این بساطت، مانند اقیانوسی است که تمامی قطرات را در خود دارد، اما خود قطره نیست؛ تمامی موجودات در ذات الهی حضور دارند، اما ذات الهی به کثرت آنها آلوده نمیشود. علم الهی، به دلیل این بساطت، تمامی جزئیات را در بر میگیرد، بدون آنکه از وحدت خود خارج شود.
بخش دوم: نقد و بررسی دیدگاههای پیشین
نقد دیدگاه ابنسینا
ابنسینا معتقد بود که خداوند به جزئیات به نحو کلی علم دارد، یعنی جزئیات را در قالب کلیات میشناسد. این دیدگاه، به دلیل فقدان تفصیل، ناقص تلقی میشود، زیرا علم الهی را به اجمال مفهومی محدود میکند. استاد فرزانه قدسسره، با نقد این دیدگاه، تأکید دارند که ملاصدرا علم الهی را وجودی و نه مفهومی میداند، و از اینرو، از نقص اجمال مبراست.
این نقد، مانند نوری است که بر تاریکیهای دیدگاه پیشین میتابد. ابنسینا، با محدود کردن علم الهی به کلیات، از جامعیت آن کاسته است، در حالی که ملاصدرا، با تأکید بر وجودی بودن علم الهی، آن را به تمامی مراتب وجودی گسترش میدهد.
نقد دیدگاه شیخ اشراق
شیخ اشراق معتقد بود که علم الهی به دنبال معلومات است و بهصورت متابع (یتطلع علی الموجودات) عمل میکند. این دیدگاه، به انفعالی بودن علم الهی منجر میشود، زیرا علم را وابسته به معلومات خارجی میداند. ملاصدرا این دیدگاه را رد میکند و علم الهی را مظهر معلومات میداند، نه متابع آنها.
این نقد، مانند تیری است که به خطای دیدگاه شیخ اشراق نشانه میرود. علم الهی، در نگاه ملاصدرا، نه دنبالهرو معلومات است و نه وابسته به آنها، بلکه خود مظهر و مبدأ تمامی معلومات است.
بخش سوم: تمایز میان معلوم بالذات و معلوم بالعرض
معلوم بالذات و معلوم بالعرض در علم الهی
در فلسفه ملاصدرا، معلوم به دو نوع تقسیم میشود: معلوم بالذات، که در عالم موجود است و با علم متحد است، و معلوم بالعرض، که در خارج است و از عالم جدا. در انسان، معلوم بالعرض (مانند دیوار خارجی) از علم جدا است و علم انسانی انفعالی است. اما در خداوند، علم و معلوم بالذات متحدند، زیرا علم الهی علت معلومات است و نه انعکاس آنها.
این تمایز، مانند تفکیک میان جوهر و سایه است: معلوم بالذات، جوهر علم الهی است که در ذات او حضور دارد، و معلوم بالعرض، سایهای است که در خارج ظهور مییابد، اما از علم الهی جدا نیست.
علم الهی بهعنوان علت معلومات
علم الهی، برخلاف علم انسانی که انفعالی است، علت معلومات است. معلومات الهی، بهصورت بالذات در ذات الهی موجودند و نه بالعرض در خارج. این دیدگاه، علم الهی را از وابستگی به موجودات خارجی مبرا میداند.
این اصل، مانند چشمهای است که تمامی جویبارها از آن سرچشمه میگیرند. علم الهی، مبدأ تمامی معلومات است و تمامی موجودات، ظهور این علماند.
بخش چهارم: علم الهی و رابطه مظهر و مظهری
مظهر و مظهری در علم الهی
علم الهی، مظهر معلومات است و معلومات، مظهر علم الهیاند. این رابطه مظهر و مظهری، در تمامی ظروف وجودی برقرار است. علم الهی، بهعنوان مظهر، تمامی معلومات را در بر میگیرد، و معلومات، بهعنوان مظهر، ظهور علم الهیاند.
این رابطه، مانند آیینهای است که تمامی تصاویر را در خود منعکس میکند، بدون آنکه خود به تصاویر تبدیل شود. علم الهی، آیینه تمامی معلومات است، اما از کثرت آنها مصون میماند.
معلومات بحسب المعنی
ملاصدرا در عبارت «وَذَلِكَ لِأَنَّ الْمَعْلُومَاتِ عَلَى كَثْرَتِهَا وَتَفْصِيلِهَا بِحَسَبِ الْمَعْنَى مَوْجُودَةٌ بِوُجُودٍ وَاحِدٍ بَسِيطٍ» بیان میکند که معلومات، با وجود کثرت و تفصیلشان، به لحاظ معنا در وجود واحد و بسیط الهی موجودند. این دیدگاه، علم الهی را از کثرت و ترکیب مبرا میداند.
این اصل، مانند نوری است که در ذات خود واحد است، اما تمامی رنگها را در خود منعکس میکند. معلومات، بهصورت معانی، در ذات الهی حضور دارند، اما این حضور، به وحدت ذات الهی خللی وارد نمیکند.
بخش پنجم: معیت قیومی و هوویت ساریه در علم الهی
معیت قیومی و حضور علم الهی
علم الهی، مانند معیت قیومی و هوویت ساریه، در تمامی موجودات حضور دارد، اما به تعین و حد آلوده نمیشود. قرآن کریم در آیه شریفه «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ [مطلب حذف شد] : «و او با شماست هر کجا که باشید») بر این معیت تأکید دارد.
این حضور، مانند نسیمی است که در همه جا میوزد، اما به هیچ خاکی آلوده نمیشود. علم الهی، در تمامی ظروف وجودی حضور دارد، اما از کثرت و تعین مصون است.
عدم آلودگی علم الهی به تعین
علم الهی، به دلیل فقدان حد و تعین، از آلودگی به کثرت مصون است. استاد فرزانه قدسسره، با بهرهگیری از تمثیل فقهی آب کر، این مفهوم را تبیین میکنند: همانگونه که آب کر به دلیل وسعت، نجس نمیشود، علم الهی نیز به دلیل بساطت و جامعیت، از آلودگی به کثرت مصون است.
این تمثیل، مانند مشعلی است که تاریکیهای ذهن را روشن میکند. علم الهی، مانند دریایی بیکران است که هیچ نجاستی آن را آلوده نمیکند، زیرا از حد و تعین مبراست.
تمثیل قرآنی: نزدیکی علم الهی
قرآن کریم در آیه شریفه «أَقْرَبُ مِنْ [مطلب حذف شد] : «نزدیکتر از رگ گردن») به حضور فراگیر خداوند اشاره دارد. علم الهی نیز، به همین نحو، در تمامی موجودات حضور دارد، بدون آنکه به تعین آلوده شود.
این آیه، مانند ستارهای است که در آسمان معرفت میدرخشد. علم الهی، نزدیکتر از رگ گردن به تمامی موجودات است، اما از محدودیتهای مادی و کثرت مبراست.
بخش ششم: نقدهای شاگرد و دیدگاه پیشنهادی
نقد شاگرد: محدودیت اصول چهارگانه ملاصدرا
شاگرد استدلال میکند که اصول چهارگانه ملاصدرا (وجود اشیاء تحت وجود واحد، شدت وجود و وسعت کمال، صدق معنا بدون وجود مستقل، و اکمل بودن کمالات در علت) نمیتوانند کیفیت علم الهی به اشیاء پیش از خلقت را تبیین کنند. این اصول، عمدتاً در ظرف وجود عینی مطرح شدهاند و برای توضیح اجمال فی عین تفصیل یا اجمال قریب به تفصیل ناکافیاند.
این نقد، مانند زنگ بیداری است که فلاسفه را به تأمل در محدودیتهای تبیینهای فلسفی فرا میخواند. شاگرد، با این نقد، لزوم قاعدهای مکمل مانند بساطت حقیقی را برجسته میسازد.
دیدگاه پیشنهادی: علم الهی بهعنوان ظرف هستی
استاد فرزانه قدسسره، با نقد دیدگاه ملاصدرا، علم الهی را بهعنوان ظرف هستی معرفی میکنند که تمامی موجودات را در بر میگیرد، بدون آنکه به تعین آلوده شود. این دیدگاه، علم الهی را در تمامی ظروف وجودی حاضر میداند، اما از کثرت مصون.
این دیدگاه، مانند آسمانی است که تمامی ستارگان را در خود جای داده، اما خود ستاره نیست. علم الهی، ظرف تمامی موجودات است، اما از محدودیتهای کثرت و تعین مبراست.
جمعبندی و نتیجهگیری
بحث از علم الهی در فلسفه ملاصدرا، یکی از عمیقترین مباحث فلسفه اسلامی است که با چالشهای دوگانه اجمال و تفصیل گره خورده است. ملاصدرا، با ارائه تعابیر «اجمال قریب به تفصیل» و «اجمال فی عین تفصیل»، تلاش کرده است تا علم الهی را بهگونهای کمالی و جامع توصیف کند که از نقص اجمال و کثرت تفصیل مبرا باشد. این دیدگاه، ریشه در بساطت ذات الهی و اصل «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» دارد و علم الهی را بهعنوان مظهر تمامی معلومات معرفی میکند. نقدهای شاگرد، به محدودیتهای این تبیین اشاره دارند و دیدگاه پیشنهادی استاد فرزانه قدسسره، علم الهی را بهعنوان ظرف هستی معرفی میکند که در تمامی ظروف وجودی حضور دارد، اما از تعین و کثرت مصون است.
تمثیلات قرآنی، مانند آیه شریفه «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ» (حدید: ۴) و «أَقْرَبُ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق: ۱۶)، و تمثیلات فقهی، مانند آب کر، به فهم بهتر این حضور فراگیر کمک میکنند. علم الهی، مانند دریایی بیکران است که تمامی موجودات را در خود جای داده، اما از آلودگی به کثرت مصون است. این کتاب، با تبیین دقیق و علمی این مفاهیم، گامی در جهت روشنسازی جایگاه علم الهی در فلسفه ملاصدرا برداشته و با نقد آرای پیشین، به ارائه دیدگاهی جامع و نوین همت گمارده است.