متن درس
نقد و تبیین علم الهی در فلسفه وحدت وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۹۲)
دیباچه
در گستره فلسفه اسلامی، مسئله علم الهی و چگونگی حضور آن در مراتب گوناگون وجودی، از جمله مباحث بنیادینی است که ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. این کتاب، برگرفته از درسگفتار شماره ۲۹۲ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۳۸۰، به کاوش در دیدگاه ملاصدرا در باب علم الهی و نقد آن از منظری نوین میپردازد.
بخش یکم: نقد مفهوم اجمال فی عین تفصیل
بررسی و نقد دیدگاه ملاصدرا
درسگفتار با نقدی عمیق بر مفهوم «اجمال فی عین تفصیل» در فلسفه ملاصدرا آغاز میشود. این مفهوم، که تلاشی برای تبیین علم الهی بهعنوان علمی جامع و در عین حال تفصیلی است، از نظر استاد فرزانه فاقد بنیانی محکم قلمداد شده است. گویی بنایی است که بر شالودهای سست استوار گشته و نمیتواند وزن پرسشهای فلسفی را تحمل کند.
این نقد، ریشه در ناکافی بودن توضیحات ملاصدرا در باب چگونگی حضور علم الهی در مراتب گوناگون دارد. درسگفتار، با ارائه دیدگاهی جایگزین، تأکید دارد که علم الهی نهتنها در مرتبه ذات، بلکه در تمامی ظروف وجودی، از اعیان ثابته تا ناسوت، حضور دارد و محدود به یک مرتبه خاص نیست.
شواهد ملاصدرا و محدودیتهای آنها
ملاصدرا در صفحه ۲۷۲ جلد ششم اسفار، شواهدی را برای تبیین دیدگاه خود ارائه کرده است. این شواهد، که بهعنوان ایضاح تفرّعی مطرح شدهاند، تلاشی برای روشنسازی استدلالهای اصلی او هستند. بااینحال، درسگفتار استدلال میکند که این شواهد نمیتوانند مسئله علم الهی را بهطور کامل حل کنند، گویی چراغهایی کمسو در تاریکی پرسشهای فلسفیاند.
این شواهد، اگرچه برای روشنسازی استدلالهای ملاصدرا ارائه شدهاند، اما به دلیل تمرکز بر مرتبه ذات و عدم توجه کافی به مراتب دیگر، از جامعیت لازم برخوردار نیستند. درسگفتار، با نقد این محدودیتها، به دنبال ارائه دیدگاهی فراگیرتر است.
بخش دوم: علم الهی و بساطت ذات
عدم محدودیت ذات الهی
ملاصدرا در عبارت «فَإِنَّ الْوَاجِبَ لَيْسَ لَهُ حَدٌّ مَحْدُودٌ فِي الْوُجُودِ» تأکید دارد که ذات الهی فاقد هرگونه حد محدود در وجود است. این اصل، که با دیدگاه درسگفتار همخوانی دارد، بهسان اقیانوسی بیکران است که هیچ ساحلی آن را محدود نمیکند.
این دیدگاه، مبنای فلسفی برای تبیین علم الهی بهعنوان علمی نامحدود و فراگیر فراهم میآورد. بااینحال، مسئله اصلی که درسگفتار بر آن تأکید دارد، نحوه علم خداوند به ماهیات در مراتب گوناگون است، که ملاصدرا آن را به مرتبه ذات محدود کرده است.
علم الهی در مرتبه ذات
ملاصدرا در عبارت «فَعِلْمُهُ تَعَالَى بِالْأَشْيَاءِ فِي مَرْتَبَةِ ذَاتِهِ لَيْسَ بِصُوَرٍ زَائِدَةٍ مُغَايِرَةٍ لِذَاتِهِ» تأکید میکند که علم الهی به اشیاء در مرتبه ذات اوست و نه بهصورت صور زائد و مغایر با ذات. این علم، به مانند نوری خالص، از هرگونه ترکیب و صور خارجی مبراست.
این بیان، بر بساطت ذات الهی و عدم انفعالی بودن علم الهی تأکید دارد. ملاصدرا با این استدلال، علم الهی را از وابستگی به صور ذهنی یا مرتسمه مبرا میداند، اما درسگفتار این دیدگاه را به دلیل محدودیت به مرتبه ذات، ناکافی میشمارد.
بخش سوم: نقد دیدگاه ملاصدرا و ارائه دیدگاه جایگزین
سؤال بنیادین: اشیاء یا علم به اشیاء؟
درسگفتار با طرح پرسشی کلیدی، دیدگاه ملاصدرا را به چالش میکشد: آیا خود اشیاء در ذات الهیاند یا علم به اشیاء در ذات الهی است؟ ملاصدرا معتقد است که معلومات الهی بهصورت معانی در وجود واحد بسیط حضور دارند، اما اشیاء بهصورت خارجی از ذات الهی جدا هستند. این دیدگاه، گویی نوری است که سایههای اشیاء را در آینه ذات الهی بازمیتاباند، اما خود اشیاء را در بر نمیگیرد.
این نقد، به تمایز میان حضور اشیاء و علم به اشیاء در ذات الهی اشاره دارد. ملاصدرا با تأکید بر معانی کثیره در وجود واحد، کثرات را از ذات الهی جدا میداند، اما درسگفتار این جدایی را ناکافی میشمارد و بر حضور علم الهی در تمامی مراتب وجودی تأکید دارد.
دیدگاه درسگفتار: علم الهی در تمامی ظروف وجودی
برخلاف ملاصدرا که علم الهی را به مرتبه ذات محدود میکند، درسگفتار استدلال میکند که علم الهی، به مانند جویباری که در هر سرزمین جاری میشود، در هر ظرفی که معلوم باشد، حاضر است. این ظروف، از ذات الهی گرفته تا اعیان ثابته، صفات، و مراتب ناسوتی را در بر میگیرند.
این دیدگاه، بر جامعیت علم الهی تأکید دارد. علم الهی، به دلیل بساطت و نامحدود بودن، در هر مرتبه وجودی بهصورت متناسب با آن مرتبه ظهور مییابد، بدون آنکه به صور زائد یا تعینات محدود شود.
بخش چهارم: هوویت ساریه و علم الهی
هوویت ساریه و حضور فراگیر علم الهی
علم الهی، به مانند هوویت ساریه، در تمامی موجودات ساری و جاری است. گویی نسیمی است که در هر برگ و شاخسار حضور دارد، بدون آنکه به تعین آن برگ یا شاخه محدود شود. این علم، در هر ظرف وجودی، از ذات تا ناسوت، متناسب با آن ظرف ظهور مییابد.
این مفهوم، ریشه در فلسفه وحدت وجود دارد. هوویت ساریه، به معنای حضور فراگیر ذات الهی بدون آلودگی به تعین، با علم الهی مقایسه شده است. علم الهی نیز به همین نحو، در تمامی مراتب وجودی حضور دارد و در هر مرتبه بهگونهای متناسب با آن ظهور مییابد.
تمایز تنازل و تجافی
درسگفتار میان تنازل و تجافی تمایز قائل میشود. تنازل، به مانند جویباری است که از سرچشمهای بلند به سوی دشتها روان میشود، اما سرچشمه را خالی نمیگذارد. تجافی، اما، به مانند جابهجایی جسمی مادی است که با حضور در یک مکان، مکان دیگر را ترک میکند. علم الهی با تنازل در مراتب مختلف حضور مییابد، اما تجافی در آن رخ نمیدهد.
این تمایز، کلیدی برای فهم حضور فراگیر علم الهی است. برخلاف موجودات مادی که با جابهجایی یک مکان را خالی میکنند، علم الهی در تمامی مراتب حضور دارد بدون آنکه مرتبهای را ترک کند.
تمثیل کش و محدودیتهای آن
درسگفتار با تمثیل کش، که با کشیدن نازک میشود اما جایش خالی نمیماند، تلاش میکند تا عدم تجافی در علم الهی را تبیین کند. بااینحال، این تمثیل به دلیل محدودیتهای مادی، نمیتواند بهطور کامل کیفیت علم الهی را نشان دهد، گویی آینهای است که تنها بخشی از حقیقت را بازمیتاباند.
این تمثیل، اگرچه به فهم بهتر مفهوم کمک میکند، اما درسگفتار تأکید دارد که علم الهی، به دلیل فقدان هرگونه تجافی در عرض یا عمق، فراتر از هر تمثیل مادی است.
بخش پنجم: علم الهی و مظاهر وجودی
علم الهی و ظهور مظهر
علم الهی، به مانند خورشیدی است که تمامی مظاهر را روشن میکند، و معلومات، بهسان مظاهری هستند که نور این علم را بازمیتابانند. این رابطه مظهر و مظهری، در تمامی ظروف وجودی، از ذات تا ناسوت، برقرار است.
این دیدگاه، که ریشه در فلسفه وحدت وجود دارد، نشان میدهد که علم و معلوم در وحدتی عمیق با یکدیگر پیوند دارند. علم الهی، بهعنوان مُظهر، تمامی معلومات را در بر میگیرد، و معلومات، بهعنوان مَظهر، ظهور این علماند.
علم ذاتی و علم فعلی
علم الهی شامل مراتب گوناگونی است: علم ذاتی در مرتبه ذات، علم صفاتی در مرتبه صفات، علم اعیانی در مرتبه اعیان ثابته، علم ظهوری در مرتبه ظهورات، و علم ناسوتی در مرتبه ناسوت. هر علم، به مانند رنگی در طیف نور، در ظرف خود متناسب با آن ظرف ظهور مییابد.
این تمایز، به جامعیت علم الهی اشاره دارد. علم الهی، به دلیل بساطت و نامحدود بودن، در هر مرتبه وجودی بهصورت متناسب با آن مرتبه حضور مییابد، بدون آنکه به تعین یا صور زائد محدود شود.
نقد محدودیت به علم ذاتی
درسگفتار نقد میکند که ملاصدرا با محدود کردن علم الهی به مرتبه ذات، حضور آن در مراتب دیگر را نادیده گرفته است. این محدودیت، گویی پنجرهای است که تنها بخشی از آسمان بیکران علم الهی را نشان میدهد.
این نقد، به تفاوت بنیادین میان دیدگاه ملاصدرا و دیدگاه درسگفتار اشاره دارد. درسگفتار، با تأکید بر حضور علم الهی در تمامی ظروف وجودی، دیدگاهی جامعتر ارائه میدهد که با بساطت و نامحدود بودن ذات الهی سازگارتر است.
بخش ششم: وحدت، کثرت، و علم الهی
علم الهی و کثرت مظاهر
علم الهی، به تعداد مظاهر وجودی، متناسب با هر مظهر ظهور مییابد، اما این کثرت، به مانند شاخههای درختی واحد، عین لا حدی (نامحدود بودن) است. گویی هر شاخه، جلوهای از ریشهای واحد است که در عین کثرت، به وحدت بازمیگردد.
این دیدگاه، به رابطه میان وحدت و کثرت در فلسفه وحدت وجود اشاره دارد. علم الهی، به دلیل نامحدود بودن، میتواند در هر مظهر بهصورت خاص ظهور یابد، بدون آنکه به کثرت واقعی آلوده شود.
وحدت و کثرت در فلسفه وحدت وجود
درسگفتار استدلال میکند که وحدت الهی، به دلیل فقدان حد، منشأ کثرت است. این کثرت، به مانند امواجی است که از اقیانوسی بیکران برمیخیزد، اما ذات اقیانوس را تغییر نمیدهد.
این اصل، یکی از مسائل کلیدی فلسفه وحدت وجود است. وحدت الهی، به دلیل نامحدود بودن، میتواند منشأ تمامی کثرات باشد، بدون آنکه به تعین یا ترکیب آلوده شود.
بخش هفتم: آیات قرآنی و تبیین علم الهی
حضور فراگیر علم الهی
آیات شریفه قرآن کریم، به مانند ستارگانی در آسمان معرفت، حضور فراگیر علم الهی را روشن میسازند. آیه:
وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ [مطلب حذف شد] : «و او با شماست هر کجا که باشید»)
و آیه:
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ [مطلب حذف شد] : «و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم»)
بر حضور فراگیر خداوند و علم او در تمامی مراتب وجودی دلالت دارند.
این آیات، به معیت قیومی خداوند اشاره دارند. علم الهی، مانند نوری که در هر گوشهای نفوذ میکند، در هر ظرف وجودی حاضر است بدون آنکه به تعین آلوده شود.
بخش هشتم: معانی کثیره و نقد آن
معانی کثیره در دیدگاه ملاصدرا
ملاصدرا در عبارت «بَلْ هِيَ مَعَانٍ كَثِيرَةٌ غَيْرُ مَحْدُودَةٍ إِنْ صَحَّبَ عَلَيْهَا حُكْمُ الْوُجُودِ الْوَاجِبِيِّ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَصِيرَ وُجُودًا لِكُلِّ مِنْ تِلْكَ الْمَعَانِي» بیان میکند که علم الهی به اشیاء، بهصورت معانی کثیره غیرمحدود است که وجود واجبی بر آنها صادق است، بدون آنکه وجود مستقلی برای هر معنا باشد. این معانی، به مانند سایههایی هستند که در آینه ذات الهی بازتاب مییابند، اما خود وجود مستقل ندارند.
این بیان، بر بساطت علم الهی و عدم وجود کثرت واقعی در ذات الهی تأکید دارد. بااینحال، درسگفتار این دیدگاه را به چالش میکشد و معتقد است که معانی کثیره با بساطت ذات الهی ناسازگار است.
نقد معانی کثیره
درسگفتار استدلال میکند که فرض معانی کثیره در ذات الهی، خود به معنای کثرت است و با بساطت ذات الهی ناسازگار است. گویی بخواهیم اقیانوسی بیکران را با امواج بیشمار پر کنیم، درحالیکه اقیانوس در ذات خود بسیط و یکپارچه است.
این نقد، به یکی از چالشهای بنیادین دیدگاه ملاصدرا اشاره دارد. درسگفتار معتقد است که ذات الهی، به دلیل بساطت کامل، فاقد هرگونه کثرت، حتی بهصورت معانی، است.
بخش نهم: اعیان ثابته و اراده الهی
اعیان ثابته و جایگاه آنها
اعیان ثابته، بهعنوان مظاهر اسماء و صفات الهی، در ظرف صفات و نه در ذات الهی قرار دارند. ذات الهی، به مانند آینهای صاف و بیغبار، فاقد هرگونه اعیان یا معانی است.
این تمایز، به یکی از اصول کلیدی فلسفه وحدت وجود اشاره دارد. اعیان ثابته، بهعنوان معانی وجودی، در مرتبه اسماء و صفات ظهور مییابند و نه در ذات بسیط الهی، که فاقد هرگونه کثرت است.
اراده الهی و تعین
اراده الهی، مانند علم الهی، در مراتب گوناگون، از ذاتی تا فعلی، ظهور مییابد. اراده فعلی، به مانند نسیمی که در یک دشت خاص میوزد، در ظرف فعل تحقق مییابد، اما ذات الهی از تعین مبراست.
این دیدگاه، به جامعیت اراده الهی و حضور آن در مراتب مختلف وجودی اشاره دارد. اراده الهی، مانند علم الهی، در هر ظرف بهصورت متناسب با آن ظرف ظهور مییابد، بدون آنکه ذات الهی به تعین آلوده شود.
تمثیل اراده و مرید
درسگفتار با تمثیل رابطه پدر و فرزند، اراده الهی را تبیین میکند. خداوند، مانند پدری که با فرزند خود همراه میشود و متناسب با او گام برمیدارد، در هر مظهر بهصورت خاص ظهور مییابد، اما ذات او از تعین مبراست.
این تمثیل، به فهم بهتر حضور الهی در مراتب مختلف کمک میکند. خداوند، با هر مظهر بهگونهای متناسب با آن عمل میکند، اما ذات او از هرگونه محدودیت یا تعین مبراست.
بخش دهم: جمعبندی نهایی
این درسگفتار، با نقد دیدگاه ملاصدرا در باب علم الهی و مفهوم «اجمال فی عین تفصیل»، دیدگاهی جامعتر ارائه میدهد که علم الهی را در تمامی ظروف وجودی، از ذات تا ناسوت، حاضر میداند. ملاصدرا علم الهی را به مرتبه ذات محدود کرده و آن را بهصورت معانی کثیره غیرمحدود توصیف میکند، اما درسگفتار این دیدگاه را به دلیل ناسازگاری با بساطت ذات الهی نقد میکند. با استناد به آیات قرآن کریم، مانند:
وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ [مطلب حذف شد] : «و او با شماست هر کجا که باشید»)
و:
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ [مطلب حذف شد] : «و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم»)
درسگفتار بر حضور فراگیر علم الهی در تمامی مراتب وجودی تأکید دارد. مفاهیمی مانند هوویت ساریه، عدم تجافی، و رابطه مظهر و مظهری، به مانند ستونهایی استوار، این دیدگاه را تقویت میکنند. این نوشتار، با ارائه تمثیلهای قرآنی و عرفانی، گامی بلند در راستای فهم عمیقتر علم الهی و جایگاه آن در فلسفه وحدت وجود برمیدارد.