متن درس
کتاب نقد صفات و معانی در علم الهی و تبیین وحدت ذات
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۹۸)
دیباچه
در گستره بیکران فلسفه و عرفان اسلامی، جایی که ذهنهای ژرفاندیش در پی فهم حقیقت ذات الهی و رابطه آن با صفات و مخلوقات گام برمیدارند، درسگفتار شماره ۲۹۸ از سلسله مباحث فلسفه خارج استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چونان نوری درخشان، راه را بر جویندگان حقیقت روشن میسازد. این درسگفتار، که در تاریخ دوازدهم اردیبهشتماه ۱۳۸۰ ایراد شده، به نقد دیدگاه ملاصدرا در باب علم الهی، صفات، و معانی کثیره در ذات الهی میپردازد و با رویکردی عمیق و عرفانی، به تبیین وحدت ذات و بساطت آن در برابر کثرت ظاهری مخلوقات همت میگمارد. این کتاب، دعوتی است به تأمل در پرسشی بنیادین: چگونه میتوان بساطت ذات الهی را در عین ظهور کثرات مخلوقات فهمید، بدون آنکه به خلط خالق و مخلوق یا شبهه شرک گرفتار آمد؟
بخش یکم: نقد مفهومات کلی و تمایز اسماء و صفات الهی
تمایز مفهومات کلی و اسماء الهی
استاد فرزانه درسگفتار را با نقدی عمیق بر دیدگاه ملاصدرا آغاز میکنند که مفهومات کلی، مانند معانی ماهیات، را نمیتوان بهعنوان اسماء و صفات الهی تلقی کرد. این مفهومات، به دلیل ذهنیت محض، فاقد حقیقت وجودیاند و در بهترین حالت، «اسم الاسم» یا حاکی از اوصاف الهیاند. این دیدگاه، ریشه در اصل وحدت وجود دارد، که اسماء و صفات را ظهورات وجودی ذات الهی میداند، نه مفاهیم ذهنی جدا از حقیقت. استاد فرزانه استدلال میکنند که مفهومات کلی، چونان سایههایی در ذهناند که تنها به حقیقت اوصاف الهی اشاره دارند، اما خود آن حقیقت نیستند. این تمایز، به مثابه جدایی میان تصویر آینه و حقیقت شیء است که در آینه منعکس میشود.
نفی ماهیات بهعنوان اوصاف الهی
استاد فرزانه تأکید دارند که ماهیات، بهعنوان مفاهیم ذهنی، فاقد وجود خارجیاند و نباید با اوصاف الهی، که اتصاف خارجی دارند، خلط شوند. ماهیات، چونان نقشی بر آباند که با وزش نسیمی محو میشوند، در حالی که اوصاف الهی، به مثابه گوهرهایی درخشان در ذات الهی، وجودی و متصل به حقیقتاند. این نقد، به تمایز میان معقولات ذهنی و حقایق وجودی اشاره دارد و بر این نکته تأکید میکند که ماهیات، در مرتبه ذهن، فاقد حقیقتاند و نمیتوانند با اوصاف الهی، که در خارج متصف به ذاتاند، یکی پنداشته شوند.
اوصاف الهی بهعنوان معقول ثانی فلسفی
اوصاف الهی، مانند علم، در نظام فلسفی صدرا بهعنوان معقول ثانی فلسفی تعریف میشوند، به این معنا که عروضشان در ذهن است، اما اتصافشان در خارج به ذات الهی است. استاد فرزانه این تعریف را با تمثیلی روشن میکنند: «همچون زید که ذات او معقول اول است و علم او معقول ثانی، علم در خارج به زید متصف است، اما خود بهتنهایی راه نمیرود.» این تمثیل، رابطه میان ذات و صفت را بهسان پیوند میان جسم و سایهاش نشان میدهد که سایه بدون جسم معنا ندارد. اوصاف الهی نیز، هرچند در ذهن بهصورت مفهوم درک میشوند، در خارج به ذات الهی متصفاند و از اینرو، حقیقت وجودی دارند.
تمثیل زید و علم
برای تبیین بهتر این مفهوم، استاد فرزانه به تمثیل زید و علم او اشاره میکنند: زید، بهعنوان ذات، معقول اول است و علم، بهعنوان صفت، معقول ثانی. علم در خارج به زید متصل است و بدون او وجود مستقل ندارد، همانگونه که اوصاف الهی بدون ذات الهی معنا نمییابند. این تمثیل، چونان چراغی است که رابطه میان ذات و صفت را روشن میسازد: صفت، در خارج متصف به ذات است، اما خود بهصورت مستقل عمل نمیکند، مانند رنگی که بر پارچهای نقش بسته و بدون پارچه، وجودی ندارد.
نقد مفهومات کلی بهعنوان حاکی از اوصاف الهی
استاد فرزانه با نقدی دقیق، تأکید میکنند که مفهومات کلی، بهعنوان حاکی از اوصاف الهی، فاقد حقیقت وجودیاند و نباید با اوصاف الهی، که اتصاف خارجی دارند، یکی پنداشته شوند. این مفهومات، چونان کلماتیاند که بر کاغذ نوشته شدهاند، اما خود کاغذ نیستند. اوصاف الهی، به دلیل اتصاف به ذات، وجودیاند، در حالی که مفهومات کلی صرفاً در ذهن شکل میگیرند و نمیتوانند حقیقت اوصاف را به تمامی بازتاب دهند.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست درسگفتار، با نقد دیدگاه ملاصدرا در باب مفهومات کلی و تمایز آنها از اسماء و صفات الهی، به یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی میپردازد: رابطه میان ذهنیت و حقیقت وجودی. استاد فرزانه با تمثیلاتی چون زید و علم، نشان میدهند که اوصاف الهی، بهعنوان معقولات ثانی فلسفی، در خارج متصف به ذاتاند و مفهومات کلی، تنها سایههایی از این حقیقتاند. این بخش، خواننده را به تأمل در بساطت ذات الهی و تمایز آن از مفاهیم ذهنی دعوت میکند.
بخش دوم: نقد عقل اول و بساطت آن
نقد نقل از اصولوجیا
استاد فرزانه به نقد نقلقولی از ملاصدرا از کتاب اصولوجیا میپردازند که میگوید: فِي الْعَقْلِ يُوجَدُ صِفَاتُ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ. ایشان این دیدگاه را که صفات اشیاء در عقل اول بهصورت ماهیات وجود دارند، نادرست میدانند. عقل اول، به دلیل بساطت، فاقد هرگونه کثرت یا ماهیات است و موجودات، تنها بهصورت ظهورات نزولی از آن پدید میآیند. استاد فرزانه با تمثیلی فاخر استدلال میکنند: «همچون آبی زلال که منشأ رشد درخت است، اما خود درخت در آب موجود نیست.» این تمثیل، نشان میدهد که عقل اول، منشأ ظهور موجودات است، نه حاوی آنها بهصورت بالفعل.
تمثیل آب و درخت
برای توضیح این مفهوم، استاد فرزانه تمثیل آب و درخت را بهکار میبرند: عقل اول، مانند آب، منشأ موجودات است، اما موجودات در آن بهصورت بالفعل وجود ندارند. همانگونه که آب، ریشه و ساقه و برگ درخت را پدید میآورد، اما خود اینها در آب موجود نیستند، موجودات نیز از عقل اول ظهور مییابند، بدون آنکه در آن بهصورت مستقل حضور داشته باشند. این تمثیل، چونان آیینهای است که رابطه میان عقل اول و موجودات را به روشنی بازتاب میدهد.
نقد وجود اشیاء در عقل اول
استاد فرزانه تأکید دارند که موجودات در عقل اول بهصورت بالفعل وجود ندارند، بلکه از طریق تنزل و ظهور از آن پدید میآیند. این دیدگاه، به تمایز میان وجود بالقوه و بالفعل اشاره دارد. موجودات، در عقل اول، تنها بهصورت بالقوه و بهعنوان ظهورات ممکن معنا دارند، مانند بذری که در خاک نهفته است و با آبیاری به درخت بدل میشود، اما خود در آب موجود نیست.
نقد تفسیر ارسطویی از حدیث
استاد فرزانه تفسیر ارسطویی از حدیث أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلُ را نقد میکنند و معتقدند که عقل اول، خود بهصورت تعینات نزولی، موجودات را پدید میآورد، نه آنکه حاوی آنها باشد. این نقد، به محدودیت دیدگاه ارسطویی اشاره دارد که عقل اول را بهصورت حاوی ماهیات میبیند. استاد فرزانه استدلال میکنند که عقل اول، به دلیل بساطت، نمیتواند حاوی کثرت باشد و موجودات، تنها از طریق تنزل از آن ظهور مییابند.
نفی ماهیات در عقل اول
استاد فرزانه تأکید دارند که ماهیات در عقل اول وجود ندارند و موجودات، از طریق ظهور و تنزل از عقل، پدید میآیند. ماهیات، بهعنوان مفاهیم ذهنی، در عقل اول معنا ندارند و تنها در مرتبه نزول، بهصورت تعینات، ظهور مییابند. این دیدگاه، چونان نوری است که تاریکیهای تصور کثرت در عقل اول را میزداید و بساطت آن را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم درسگفتار، با نقد دیدگاه ملاصدرا در باب عقل اول و بساطت آن، به یکی از مسائل کلیدی فلسفه وحدت وجود میپردازد. استاد فرزانه با تمثیل آب و درخت و نقد نقلقول ارسطویی، نشان میدهند که عقل اول، به دلیل بساطت، فاقد کثرت یا ماهیات است و موجودات، تنها بهصورت ظهورات نزولی از آن پدید میآیند. این بخش، خواننده را به تأمل در بساطت عقل اول و رابطه آن با کثرات مخلوقات دعوت میکند.
بخش سوم: علم الهی و بساطت ذات
علم الهی به مخلوقات
استاد فرزانه استدلال میکنند که علم الهی به مخلوقات، همان علم الهی به ذات خویش است، زیرا مخلوقات، ظهورات ذات الهیاند. این اصل، به وحدت علم الهی در فلسفه وحدت وجود اشاره دارد. علم الهی، به دلیل بساطت، فاقد کثرت است و مخلوقات، بهعنوان ظهورات ذات، در علم الهی حاضرند. استاد فرزانه با تمثیلی بدیع میفرمایند: «همچون آینهای که تمامی تصاویر در آن منعکساند، اما خود آینه بسیط است.» این تمثیل، نشان میدهد که علم الهی، چونان آینهای زلال، تمامی کثرات را در خود بازتاب میدهد، بدون آنکه ذاتش مرکب شود.
نفی بالا و پایین در ذات الهی
استاد فرزانه تأکید دارند که ذات الهی فاقد بالا و پایین است و این تمایزات، مختص مراتب ظهوریاند. ذات الهی، به مثابه اقیانوسی بیکران است که هیچ مرزی یا مرتبهای در آن متصور نیست. تمایزات مکانی یا مرتبهای، تنها در مرتبه ظهور و تعینات معنا دارند، مانند امواجی که بر سطح اقیانوس پدیدار میشوند، اما خود اقیانوس از این تمایزات مبراست.
تمایز اسماء و اسم الاسم
استاد فرزانه با تأیید دیدگاه ملاصدرا، تأکید دارند که اسماء الهی از «اسم الاسم» متمایزند. اسماء، ظهورات ذاتاند، در حالی که «اسم الاسم»، مفاهیم ذهنی و حاکی از اسماء هستند. این تمایز، چونان جدایی میان نور خورشید و سایههای آن است: نور، حقیقت وجودی دارد، اما سایهها تنها بازتاب آناند. اوصاف الهی، به دلیل اتصاف به ذات، وجودیاند و اعراض یا مفاهیم ذهنی نیستند.
اوصاف الهی و اتصاف خارجی
اوصاف الهی، به دلیل اتصاف خارجی به ذات، فاقد ماهیت اعراضیاند و حقیقت وجودی دارند. استاد فرزانه این اصل را با تمثیلی روشن میکنند: «همچون عطری که در گل نهفته است و از آن جدا نیست، اوصاف الهی در ذات متصفاند و از آن جدایی ندارند.» این دیدگاه، به تفاوت میان اوصاف الهی و اوصاف مخلوقات اشاره دارد که اوصاف مخلوقات، به دلیل محدودیت، اعراضیاند.
نفی علم کشکولی در ذات الهی
استاد فرزانه علم الهی را فاقد کثرت یا معانی مختلفه میدانند و آن را از نوع علم کشکولی (ترکیبی) نفی میکنند. علم الهی، چونان نوری واحد است که تمامی کثرات را در خود جمع میکند، بدون آنکه مرکب شود. این نقد، به بساطت علم الهی اشاره دارد که فاقد هرگونه ترکیب یا کثرت است و تنها بهصورت حضوری بسیط معنا مییابد.
ذات و تعینات
استاد فرزانه تأکید دارند که ذات الهی در مرتبه احدیت فاقد تعین است و تعینات در مرتبه واحدیت ظهور مییابند. این تمایز، چونان جدایی میان اقیانوس در عمق بیکرانش و امواج بر سطح آن است. احدیت، مرتبه لا تعین ذات است، در حالی که واحدیت، مرتبه ظهور تعینات و اسماء است.
نفی اسم برای ذات
استاد فرزانه استدلال میکنند که ذات الهی فاقد اسم است و حتی وجود، بهعنوان اسم، نزول از ذات است. ذات، چونان حقیقتی بینام و نشان است که هیچ نامی بر آن جای نمیگیرد، مگر آنکه در مرتبه ظهور به تعین درآید. این دیدگاه، به لا تعین ذات الهی اشاره دارد که از هرگونه تعین یا اسم مبراست.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم درسگفتار، با تبیین علم الهی و بساطت ذات، به یکی از عمیقترین مسائل فلسفه وحدت وجود میپردازد. استاد فرزانه با تمثیلات بدیع، چون آینه و اقیانوس، نشان میدهند که علم الهی، به دلیل بساطت، فاقد کثرت است و مخلوقات، بهعنوان ظهورات ذات، در آن حاضرند. این بخش، خواننده را به تأمل در بساطت ذات الهی و رابطه آن با کثرات مخلوقات دعوت میکند.
بخش چهارم: نقد کثرت در ذات و نقش اولیاء در هدایت
نقد صدق معانی کثیره در ذات
استاد فرزانه صدق معانی کثیره در ذات الهی را نفی میکنند، زیرا ذات الهی بسیط و فاقد کثرت است. ایشان با تمثیلی فاخر استدلال میکنند: «همچون نوری که در ذات خود واحد است، اما در شیشههای رنگین به کثرات تجلی مییابد.» کثرت، تنها در مرتبه ظهور معنا دارد و ذات، به دلیل لا تعین، نمیتواند حاوی معانی کثیره باشد. این نقد، به ضرورت حفظ بساطت ذات در برابر کثرت ظاهری اشاره دارد.
تمایز انسان و وجود
استاد فرزانه با مقایسه انسان (بهعنوان موجود مرکب) و وجود (بهعنوان بسیط)، تأکید دارند که صدق معانی کثیره در انسان به دلیل ترکیب آن است، اما در وجود الهی صادق نیست. انسان، چونان پارچهای رنگارنگ است که نقشهای متعدد بر آن نشسته، اما وجود الهی، چونان نوری واحد است که هیچ ترکیبی در آن راه ندارد. این تمایز، به تفاوت میان موجودات مرکب و وجود بسیط اشاره دارد.
نفی مصداق مستقل برای معانی
استاد فرزانه تأکید دارند که معانی صدقکننده بر یک شیء، مصداق مستقل ندارند، بلکه بهصورت اتصاف خارجی موجودند. این اصل، مانند آن است که بگوییم رنگ پارچه، بدون پارچه وجود ندارد، اما در پارچه متصف است. معانی، به دلیل اتصاف به ذات، وجود دارند، اما بهصورت مستقل عمل نمیکنند.
ذات الهی و مستجمع فضائل
استاد فرزانه دیدگاه ملاصدرا، مبنی بر اینکه ذات الهی مستجمع جميع فضائل است، را نقد میکنند و معتقدند که فضائل، از ذات تنزل مییابند، نه در آن موجودند. ذات الهی، چونان سرچشمهای زلال است که تمامی کمالات از آن جاری میشوند، اما خود سرچشمه، حاوی این کمالات بهصورت بالفعل نیست. این دیدگاه، به تمایز میان ظرف ذات و ظرف ظهور اشاره دارد.
نفی وجود فضائل خلقی در ذات
فضائل خلقی، به دلیل محدودیت، نمیتوانند در ذات الهی بهصورت بالفعل موجود باشند، بلکه از آن تنزل مییابند. استاد فرزانه این اصل را با تمثیلی روشن میکنند: «همچون نوری که از خورشید ساطع میشود، اما در خورشید بهصورت اشعههای متکثر موجود نیست.» فضائل، در مرتبه ظهور، معنا مییابند، نه در ذات بسیط الهی.
معیت قیومیه و هوبت ساریه
استاد فرزانه با استناد به معیت قیومیه و هوبت ساریه، تأکید دارند که خداوند در اشیاء حاضر است، اما اشیاء در خداوند موجود نیستند. این اصل، با آیه کریمه وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ [مطلب حذف شد] : «و او با شماست هر کجا که باشید») همخوانی دارد. خداوند، چونان نوری است که همهجا ساطع است، اما اشیاء، به دلیل فقر وجودی، در ذات او جای ندارند.
استناد به کلام امیرالمؤمنین
استاد فرزانه با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، مبنی بر دَاخِلٌ فِي الْأَشْيَاءِ خَارِجٌ عَنْ الْأَشْيَاءِ، تأکید دارند که خداوند در اشیاء حاضر است، اما اشیاء در او نیستند. این کلام، چونان گوهری درخشان، به معیت قیومیه و بساطت ذات الهی اشاره دارد. خداوند، در همهچیز حاضر است، اما اشیاء، به دلیل فقر وجودی، در ذات او جای ندارند.
نقد خلط خالق و مخلوق
استاد فرزانه با استناد به روایت مَنْ شَبَّهَ الْخَالِقَ بِالْمَخْلُوقِ فَهُوَ مُشْرِكٌ، تأکید دارند که نباید خالق و مخلوق را با یکدیگر خلط کرد. این نقد، به خطر شرک در خلط میان خالق بسیط و مخلوق مرکب اشاره دارد. خالق، چونان نوری بیکران است که هیچ شباهتی با کثرات مخلوقات ندارد.
لا إله إلا الله و وحدت ذات
استاد فرزانه با استناد به آیه کریمه لَا إِلَٰهَ [مطلب حذف شد] : «هیچ معبودی جز الله نیست»)، تأکید دارند که همهچیز متعلق به خداوند است و مخلوقات فاقد وجود مستقلاند. این اصل، به توحید ذاتی در فلسفه وحدت وجود اشاره دارد. مخلوقات، چونان سایههاییاند که بدون نور خورشید وجود ندارند.
نقد وجود اشیاء در ذات الهی
استاد فرزانه تأکید دارند که اشیاء در ذات الهی موجود نیستند و هرگونه وجود، ظهور و تنزل از ذات است. این دیدگاه، به بساطت ذات الهی و نفی کثرت در آن اشاره دارد. اشیاء، چونان امواجیاند که از اقیانوس ذات سرچشمه میگیرند، اما در اقیانوس بهصورت بالفعل موجود نیستند.
نقد فلا یبعد در مسائل عقلی
استاد فرزانه عبارت فَلَا يَبْعُدُ أَنْ يَصْدُقَ مَحْمُولَاتٌ عَقْلِيَّةٌ كَثِيرَةٌ مُتَغَايِرَةُ الْمَعْنَى را در مسائل عقلی نادرست میدانند و معتقدند که حکیم باید با قطعیت سخن بگوید، نه با احتمال. این نقد، چونان شمشیری تیز، روششناسی فلسفی را از ابهام میرهاند و بر ضرورت استدلال قطعی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم درسگفتار، با نقد کثرت در ذات الهی و تأکید بر نقش اولیاء در هدایت، به یکی از حساسترین مسائل فلسفه و عرفان اسلامی میپردازد. استاد فرزانه با تمثیلات فاخر و استناد به کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، نشان میدهند که ذات الهی، به دلیل بساطت، فاقد کثرت است و مخلوقات، تنها ظهورات آناند. این بخش، خواننده را به تأمل در وحدت ذات و خطر خلط خالق و مخلوق دعوت میکند.
بخش پنجم: نقش اولیاء و حکمت الهی
نقش اولیاء در هدایت
استاد فرزانه با اشاره به نقش ائمه معصومین علیهمالسلام، تأکید دارند که بدون هدایت آنها، بسیاری به کفر میافتادند. ائمه، چونان ستارگانی در آسمان هدایتاند که راه را بر نوابغ و جویندگان حقیقت روشن میسازند. این اصل، به ضرورت هدایت الهی از طریق اولیاء اشاره دارد که بدون آن، بسیاری از نوابغ در تاریکی کفر گمراه میشدند.
نقد تاریخی ممانعت از هدایت
استاد فرزانه با اشاره به ممانعت برخی از هدایت اولیاء، تأکید دارند که این ممانعت، به کفر بسیاری منجر شده و در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. این نقد، چونان آینهای است که مسئولیت تاریخی در برابر هدایت را بازتاب میدهد. ممانعت از هدایت اولیاء، به انحراف عدهای منجر شده و این مسئولیت، در روز قیامت مورد سؤال خواهد بود.
حکمت کلام امیرالمؤمنین
استاد فرزانه کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام را بهعنوان اوج حکمت فلسفی معرفی میکنند و معتقدند که این کلام، از تمامی سخنان فلاسفه برتر است. کلام ایشان، چونان گوهری است که تمامی مسائل فلسفی را در خود جای داده و از هرگونه نقص مبراست. این دیدگاه، به برتری حکمت الهی بر فلسفه بشری اشاره دارد و خواننده را به تأمل در عمق این کلام دعوت میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم درسگفتار، با تأکید بر نقش اولیاء در هدایت و برتری حکمت الهی، به یکی از اصول بنیادین عرفان اسلامی میپردازد. استاد فرزانه با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، نشان میدهند که هدایت الهی از طریق اولیاء، مانع از گمراهی نوابغ است و کلام ایشان، اوج حکمت فلسفی را نمایان میسازد. این بخش، خواننده را به تأمل در اهمیت هدایت الهی و برتری حکمت وحیانی دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۲۹۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چونان گوهری درخشان در گنجینه فلسفه و عرفان اسلامی، به نقد دیدگاه ملاصدرا در باب علم الهی، صفات، و رابطه ذات و صفات میپردازد. با بهرهگیری از تمثیلات بدیع، چون آب و درخت، آینه و نور، و استناد به آیات کریمه قرآن کریم و کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، این کتاب نشان میدهد که ذات الهی، به دلیل بساطت، فاقد کثرت یا تعین است و مخلوقات، تنها ظهورات آناند. نقدهای استاد فرزانه به روششناسی ملاصدرا، بهویژه استفاده از عباراتی مانند «فلا یبعد» در مسائل عقلی، بر ضرورت استدلال قطعی تأکید دارد. همچنین، تأکید بر نقش اولیاء در هدایت و نقد ممانعتهای تاریخی، به اهمیت هدایت الهی در جلوگیری از کفر نوابغ اشاره میکند. این اثر، خواننده را به تأمل عمیق در بساطت ذات الهی، وحدت وجود، و نقش اولیاء در هدایت دعوت میکند تا با شهود قلبی، به ادراک حضور خدا در همه هستی نائل آید.
با نظارت صادق خادمی