در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 300

متن درس






وحدت شخصیه و چالش‌های تبیین علم و صفات الهی

وحدت شخصیه و چالش‌های تبیین علم و صفات الهی: نقد و تحلیل آرای فلسفی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۰۰)

دیباچه: درآمدی بر وحدت شخصیه و مسائل علم و صفات الهی

درس‌گفتار شماره ۳۰۰، ارائه‌شده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸، یکی از عمیق‌ترین مباحث فلسفه خارج است که به بررسی چالش‌های بنیادین در تبیین علم الهی، اسماء و صفات الهی در چارچوب وحدت شخصیه وجود می‌پردازد. این درس‌گفتار، با تمرکز بر نقد آرای ملاصدرا و عرفا، به‌ویژه در باب رابطه میان وحدت ذات الهی و کثرت صفات و اعیان ثابته، به کاوش در یکی از دشوارترین مسائل فلسفه و عرفان اسلامی می‌نشیند. پرسش محوری این بحث، چگونگی جمع میان بساطت مطلق ذات الهی و حضور علم و صفات در آن است، در حالی که ذات، به دلیل وحدت شخصیه، فاقد هرگونه غیریت و تعین است.

بخش نخست: چالش‌های تبیین وحدت شخصیه و علم الهی

دشواری تبیین علم الهی در وحدت شخصیه

درس‌گفتار با تأکید بر دشواری تبیین علم الهی، اسماء و صفات الهی در چارچوب وحدت شخصیه آغاز می‌شود. وحدت شخصیه، به معنای بساطت مطلق وجود الهی و فقدان هرگونه غیریت در ذات، این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان علم الهی به مخلوقات و کثرت صفات را با این بساطت جمع کرد. این چالش، مانند دو راهی است که فلاسفه و عرفا را در تنگنای مفهومی قرار می‌دهد: یا باید بساطت ذات را فدای کثرت صفات کرد، یا جامعیت علم الهی را به نفع بساطت محدود نمود.

درنگ: تبیین علم الهی و صفات در وحدت شخصیه، به دلیل تناقض ظاهری میان بساطت ذات و کثرت صفات، یکی از دشوارترین مسائل فلسفه و عرفان اسلامی است.

نقد تبیین‌های ملاصدرا و عرفا

درس‌گفتار استدلال می‌کند که تبیین‌های ملاصدرا، چه در بیانات خودش و چه در نقل از عرفا، با مشکلاتی مواجه است، زیرا تلاش می‌کنند کثرت صفات را عين وحدت ذات کنند. ملاصدرا، با تکیه بر نظام وحدت وجود، می‌کوشد این تناقض را حل کند، اما درس‌گفتار این تلاش را ناکافی می‌داند. مشکل اصلی، در ناتوانی از توضیح چگونگی جمع میان کثرت (صفات، اعیان) و وحدت (ذات بسیط) است. این نقد، مانند تیری است که به قلب دیدگاه صدرایی نشانه می‌رود، زیرا جمع کثرت و وحدت بدون نقض بساطت ذات، نیازمند تبیینی عمیق‌تر است.

درنگ: تبیین‌های ملاصدرا در جمع کثرت صفات و وحدت ذات، به دلیل ناتوانی در توضیح چگونگی این عينیت، ناکافی است.

وحدت شخصیه و فقدان غیریت

درس‌گفتار تأکید می‌کند که در وحدت شخصیه، هیچ غیریتی در ذات الهی وجود ندارد و اسماء و صفات، صرف مفهوم ذهنی نیستند، بلکه حاکی از محکی وجوبی‌اند. این محکی، در مرتبه وجوب، اتصافی و در مرتبه مخلوقات، ظهوری است. این دیدگاه، مانند نوری است که در ذات خود بی‌صورت است، اما در ظهور، رنگ‌ها را پدیدار می‌کند. اسماء و صفات، ظهورات ذات‌اند، نه اعراض زائده‌ای که به ذات افزوده شوند.

درنگ: در وحدت شخصیه، ذات الهی فاقد غیریت است و اسماء و صفات، محکی وجوبی دارند که در مرتبه وجوب اتصافی و در مرتبه خلق ظهوری‌اند.

بخش دوم: تعینات و ظهورات در مراتب وجود

تعینات در ظرف نزول

درس‌گفتار بیان می‌کند که اسماء و صفات، تعینات و ظهورات ذات‌اند که در ظرف نزول کثرت می‌یابند. در مرتبه لا تعین (احدیت)، هیچ اسمی، رسمی یا تعینی وجود ندارد، اما در مراتب نزول (واحدیت و پایین‌تر)، تعینات و ظهورات پدیدار می‌شوند. این تمایز، مانند جداسازی اقیانوس از قطرات است: ذات الهی، اقیانوسی بی‌کران است که در آن هیچ تعینی نیست، اما در ظرف نزول، قطرات کثرت ظهور می‌یابند.

درنگ: اسماء و صفات، تعینات و ظهورات ذات‌اند که در ظرف نزول کثرت می‌یابند، اما در مرتبه لا تعین، هیچ اسمی و رسمی نیست.

تمایز ظهورات و فیضات

درس‌گفتار میان ظهورات (تعینات صفات در مرتبه واحدیت) و فیضات (تعینات خلقی در عالم ناسوت) تمایز قائل می‌شود. هر فیضی ظهور است، اما هر ظهوری فیض نیست. ظهورات، مانند رحمانیت و قدرت، در مرتبه واحدیت‌اند، اما فیضات، ظهوراتی‌اند که در ظرف خلق تعین می‌یابند. این تمایز، مانند تفاوت میان نور خورشید و پرتوهای آن است: نور، در ذات خود واحد است، اما پرتوها در ظهوراتشان متکثر می‌شوند.

درنگ: ظهورات، تعینات صفات در مرتبه واحدیت‌اند و فیضات، تعینات خلقی‌اند؛ هر فیضی ظهور است، اما هر ظهوری فیض نیست.

کثرت ظهوری و شأنی

درس‌گفتار تأکید می‌کند که کثرت در اسماء و صفات، ظهوری و شأنی است و در ذات الهی، هیچ کثرتی وجود ندارد. این کثرت، مانند سایه‌هایی است که بر اثر نور واحد بر زمین می‌افتند: ذات الهی، نوری واحد است که در شئون و ظهورات، کثرت می‌یابد، اما در ذات خود بسیط باقی می‌ماند.

درنگ: کثرت در اسماء و صفات، ظهوری و شأنی است و ذات الهی، به دلیل بساطت، فاقد هرگونه کثرت است.

بخش سوم: نقد آرای ملاصدرا در باب صفات و ذات

نقل ملاصدرا از عرفا و نقد آن

درس‌گفتار به نقل ملاصدرا از عرفا اشاره می‌کند که علم الهی به جزئیات را به وجه کلی یا اعیان ثابته تبیین می‌کند. اما این نقل، تفاوت چندانی با دیدگاه خود صدرا (معانی مختلفه) ندارد و همان تبیین ابن‌سینا را با بیانی فلسفی‌تر تکرار می‌کند. این نقد، مانند باز کردن گرهی است که به جای گشوده شدن، پیچیده‌تر می‌شود: صدرا، با تغییر لفظ، همان معنای پیشین را تکرار می‌کند بدون آنکه نوآوری ارائه دهد.

درنگ: نقل ملاصدرا از عرفا، تفاوت چندانی با دیدگاه خودش ندارد و همان تبیین ابن‌سینا را با بیانی فلسفی‌تر تکرار می‌کند.

نقد حضور معانی و اعیان در ذات

ملاصدرا، معانی و اعیان ثابته را در ذات وجود قرار می‌دهد، اما درس‌گفتار این را نزول ذات می‌داند، نه حضور در ذات. ذات الهی، به دلیل بساطت، نمی‌تواند حامل معانی کثیره یا اعیان باشد. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای است که تصاویر را منعکس می‌کند، اما خود تصویر نیست: معانی و اعیان، ظهورات ذات‌اند، نه بخشی از ذات.

درنگ: معانی و اعیان ثابته، نزولات ذات‌اند، نه بخشی از ذات، و حضور آن‌ها در ذات با بساطت ذات منافات دارد.

صفات عين ذات و نفي تعینات

درس‌گفتار به دیدگاه صدرا در صفحه ۲۸۴ اسفار اربعه اشاره می‌کند که صفات عين ذات‌اند و ذات، از حیث وجود و هویت، تعینات و مفاهیم را نفي می‌کند. اما پرسش می‌شود که چگونه مفهوم ذات نیز نفي می‌شود، زیرا خود ذات، تعینی است. این نقد، مانند کاوش در عمق اقیانوسی است که هرچه عمیق‌تر می‌شویم، تاریکی آن بیشتر نمایان می‌شود: نفي مفهوم ذات، به پارادوکس مفهوم‌سازی مرتبه لا تعین منجر می‌شود.

درنگ: صفات عين ذات‌اند، اما نفي تعینات و مفاهیم در ذات، به پارادوکس مفهوم‌سازی ذات در مرتبه لا تعین می‌انجامد.

نقد مفهوم‌سازی ذات و وجود

درس‌گفتار استدلال می‌کند که ذات، وجود و هویت، خود اسم و تعین‌اند و در مرتبه لا تعین، هیچ اسمی و رسمی نیست. حتی نام‌گذاری مرتبه لا تعین به احدیت و غیب‌الغیوب، خود تعین و اخباری از ذات است. این دیدگاه، مانند تلاش برای توصیف نوری است که با هر توصیف، بخشی از حقیقتش پنهان می‌ماند: هر نامی، ذات را محدود می‌کند و از مرتبه لا تعین دور می‌سازد.

درنگ: ذات، وجود و هویت، خود تعینات‌اند و در مرتبه لا تعین، هیچ اسمی و رسمی وجود ندارد.

احدیت و غیب‌الغیوب: پارادوکس نام‌گذاری

درس‌گفتار به مرتبه احدیت و غیب‌الغیوب اشاره می‌کند که به‌عنوان لا خبر عنها معرفی می‌شود، اما نام‌گذاری آن به احدیت، خود تعین و خبر است. این پارادوکس، مانند تلاش برای نامیدن بی‌نهایت است: هر نامی، حدی بر بی‌نهایت می‌نهد و آن را در قالبی محدود می‌سازد.

درنگ: نام‌گذاری احدیت و غیب‌الغیوب، خود تعین و اخباری است که با مرتبه لا خبر عنها منافات دارد.

احدیت: مفهوم یا مصداق؟

درس‌گفتار به بحث میان استاد و شاگرد اشاره می‌کند که آیا احدیت صرف مفهوم است یا مصداق دارد. استدلال می‌شود که احدیت مصداق دارد، اما این مصداق، تعینی است که با مرتبه لا تعین منافات دارد. این بحث، مانند کاوش در مرز میان ذهن و حقیقت است: احدیت، به‌عنوان مفهوم، در ذهن تعین می‌یابد، اما به‌عنوان مصداق، فراتر از تعین است.

درنگ: احدیت، مصداق دارد، اما این مصداق، تعینی است که با مرتبه لا تعین منافات دارد.

بخش چهارم: تميز صفات و ظهورات در مرتبه واحدیت

تميز صفات در مرتبه واحدیت

درس‌گفتار به تميز صفات (علم، قدرت، اراده) در مرتبه واحدیت اشاره می‌کند که ظهوری است، نه ذاتی. صدرا، در مرتبه واحدیت، تميز میان صفات را می‌پذیرد، اما درس‌گفتار تأکید می‌کند که این تميز، ظهوری است و در ذات، صفات عين یکدیگرند. این دیدگاه، با آیه کریمه قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ [مطلب حذف شد] : «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، نام‌های نیکو از آن اوست») هم‌خوانی دارد، که بر عينیت اسماء با ذات تأکید می‌کند.

درنگ: تميز صفات در مرتبه واحدیت، ظهوری است و در ذات، صفات عين یکدیگر و عين ذات‌اند.

نقد کثرت ذاتی صفات

درس‌گفتار استدلال می‌کند که کثرت صفات، ظهوری است و ذاتاً صفات عين ذات‌اند، نه متکثر. این دیدگاه، مانند جداسازی نور از پرتوهایش است: نور ذات، واحد است، اما پرتوهای صفات در ظهورات متکثر می‌شوند، بدون آنکه ذات را متکثر کنند.

درنگ: کثرت صفات، ظهوری است و ذاتاً صفات عين ذات‌اند، نه متکثر.

نقد تميز صفت از ذات

درس‌گفتار، تميز صفت از ذات در مرتبه واحدیت را ظهوری می‌داند، نه حقیقی. صدرا، این تميز را می‌پذیرد، اما درس‌گفتار تأکید می‌کند که در ذات، هیچ تميزی میان صفت و ذات نیست. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای است که تصاویر را منعکس می‌کند، اما خود از تصاویر جدا نیست: صفات، در ظهور متمیزند، اما در ذات، عين ذات‌اند.

درنگ: تميز صفت از ذات در مرتبه واحدیت، ظهوری است، نه حقیقی، و در ذات، صفات عين ذات‌اند.

نقد نسبت دادن ماهیت به حقایق الهی

درس‌گفتار به نقد صدرا در نسبت دادن ماهیت به حقایق الهی می‌پردازد، زیرا ماهیت، به کثرت منجر می‌شود و با بساطت ذات منافات دارد. صدرا، حقایق الهی را با صور عقليه افلاطونی مقایسه می‌کند، اما درس‌گفتار این مقایسه را نادرست می‌داند. این نقد، مانند هشدار به مسافری است که مسیر را اشتباه می‌رود: ماهیت، قلمروی کثرت است و نمی‌تواند به ذات بسیط الهی نسبت داده شود.

درنگ: نسبت دادن ماهیت به حقایق الهی، به دلیل منافات با بساطت ذات، نادرست است.

بخش پنجم: نزول و صعود در مراتب وجود

نزول و کثرت تعینی

درس‌گفتار بیان می‌کند که کثرت در نزول پدید می‌آید و صعود، بازگشت به وحدت نیست، بلکه قرب و لقاء است. این دیدگاه، مانند جویباری است که از چشمه‌ای بی‌کران سرچشمه می‌گیرد و در مسیر خود، به شاخه‌های متعدد تقسیم می‌شود، اما در صعود، به سوی چشمه بازنمی‌گردد، بلکه به قرب آن می‌رسد.

درنگ: کثرت در نزول پدید می‌آید و صعود، به معنای قرب و لقاء است، نه بازگشت به وحدت ذاتی.

صعود و لقاء الهی

درس‌گفتار، با استناد به حدیث نبوی لي مع الله وقت لا يسعني فيه ملك، استدلال می‌کند که صعود، دستیابی به مرتبه قرب و لقاء است، نه بازگشت به ذات. این دیدگاه، مانند صعود به قله‌ای است که هر گام آن، سالک را به افق‌های جدیدی از معرفت می‌رساند، اما قله ذات، فراتر از دسترس باقی می‌ماند.

درنگ: صعود، دستیابی به قرب و لقاء است، نه بازگشت به ذات الهی، که فراتر از دسترس است.

بخش ششم: نازکی دل الهی و معیت قیومی

نازکی دل الهی و ظهورات

درس‌گفتار به نازکی دل الهی اشاره می‌کند که با ظهورات متکثر، شکننده‌تر می‌شود، اما به دلیل لا تعین بودن ذات، نمی‌شکند. این تمثیل، با استناد به آیه کریمه إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ [مطلب حذف شد] : «چون یاری خدا و پیروزی فرا رسد * و ببینی که مردم دسته‌دسته در دین خدا درآیند * پس پروردگارت را به سپاس تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه که او توبه‌پذیر است»)، لطافت ذات الهی را در مواجهه با مخلوقات نشان می‌دهد. این لطافت، مانند بادکنکی است که هرچه بزرگ‌تر می‌شود، نازک‌تر می‌گردد، اما به دلیل لا تعین، از شکستن مصون است.

درنگ: نازکی دل الهی، تمثیلی از لطافت ذات در ظهورات است، اما لا تعین بودن ذات، مانع از شکستن آن می‌شود.

معیت قیومی و حقیقت ساریه

درس‌گفتار تأکید می‌کند که حقیقت ساریه (وحدت وجود) در همه ظهورات (آسمان، زمین) حضور دارد، اما کثرت، ظهوری است، نه ذاتی. این دیدگاه، با مفهوم معیت قیومیه هم‌خوانی دارد که ذات الهی، با همه ظهورات همراه است، اما از تعین و کثرت مصون می‌ماند. این حضور، مانند نسیمی است که در همه جا می‌وزد، اما به هیچ خاکی آلوده نمی‌شود.

درنگ: حقیقت ساریه، با معیت قیومیه، در همه ظهورات حضور دارد، اما ذات الهی از کثرت و تعین مصون است.

نقد انکار کثرت

درس‌گفتار، انکار کثرت را رد می‌کند، زیرا به سفسطه یا وهم‌گرایی منجر می‌شود. کثرت، ظهوری و تعینی است و انکار آن، به نفی واقعیت عالم می‌انجامد. این دیدگاه، مانند هشدار به مسافری است که حقیقت را در توهم گم می‌کند: کثرت ظهوری، بخشی از نظام وجود است و انکار آن، عرفان را از وجدان تهی می‌سازد.

درنگ: انکار کثرت، به سفسطه منجر می‌شود؛ کثرت، ظهوری و تعینی است و بخشی از نظام وجود است.

تعینات و مراتب وجود

درس‌گفتار بیان می‌کند که تعینات، مراتب یک حقیقت‌اند و کثرت، به دلیل تفاوت مراتب است، نه تعدد ذاتی. این تشبیه، مانند نردبانی است که هر پله‌اش، مرتبه‌ای از وجود را نشان می‌دهد: کثرت، در تفاوت پله‌ها معنا دارد، اما حقیقت نردبان، واحد است.

درنگ: تعینات، مراتب یک حقیقت‌اند و کثرت، نتیجه تفاوت مراتب است، نه تعدد ذاتی.

بخش هفتم: سلوک عرفانی و عشق الهی

عشق و رؤیت حق

درس‌گفتار، با استناد به کلام امیرالمؤمنین (ع) لا خوفاً من نارک و لا طمعاً لجنّتك، استدلال می‌کند که درک حقیقت الهی، مستلزم عشق و رؤیت حق است. این عشق، مانند شعله‌ای است که سالک را به سوی قرب الهی هدایت می‌کند، نه به طمع بهشت یا ترس از جهنم.

درنگ: درک حقیقت الهی، مستلزم عشق و رؤیت حق است که سالک را به قرب الهی هدایت می‌کند.

دشواری باب توحید

درس‌گفتار، با نقل کلام امیرالمؤمنین به کمیل ما لك والحقيقة، بر دشواری باب توحید تأکید می‌کند. این مسیر، مانند صعود به قله‌ای است که هر گام آن، با درد، شوق و مجاهده همراه است. درس‌گفتار استدلال می‌کند که درک حقیقت توحید، مستلزم رفع تعجیل در وصول و سلوک عمیق است.

درنگ: باب توحید، مسیری دشوار است که مستلزم سلوک عمیق و رفع تعجیل در وصول است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۳۰۰، با نقد آرای ملاصدرا و عرفا در باب علم الهی، اسماء و صفات و وحدت شخصیه، به بررسی چالش‌های بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی می‌پردازد. این درس‌گفتار، با تأکید بر بساطت ذات الهی و کثرت ظهوری در مراتب نزول، تبیین‌های صدرا را نارسا می‌داند و دیدگاهی عرفانی ارائه می‌کند که صفات را عين ذات و کثرت را شأنی و ظهوری معرفی می‌کند. نقد حضور اعیان ثابته در ذات و تأکید بر لا تعین بودن مرتبه احدیت، ضرورت حفظ بساطت ذات را نشان می‌دهد. تمثیل نازکی دل الهی، لطافت ذات در ظهورات را به تصویر می‌کشد، در حالی که معیت قیومیه، حضور ذات در همه ظهورات را تأیید می‌کند. درس‌گفتار، با تبیین نزول و صعود در مراتب وجود و تأکید بر عشق و سلوک در درک حقیقت توحید، دعوتی است به تأمل عمیق‌تر در مفاهیم فلسفی و عرفانی برای دستیابی به تبیینی دقیق‌تر از رابطه میان وحدت و کثرت در نظام وحدت وجود.

با نظارت صادق خادمی