در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 302

متن درس






وحدت و کثرت در علم الهی: بازخوانی نقدهای فلسفی و عرفانی

وحدت و کثرت در علم الهی: بازخوانی نقدهای فلسفی و عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۰۲)

مقدمه: تأمل در وحدت ذات و کثرت ظهورات

در گستره فلسفه و عرفان اسلامی، مسئله وحدت ذات الهی و نسبت آن با کثرت معانی، حقایق و تعینات، همواره از مباحث بنیادین بوده است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۳۰۲ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۰، به بررسی نقدهای عمیق و دقیق ایشان بر آرای مشائین، به‌ویژه بهمن‌یار، و همچنین ملاصدرا در تبیین علم الهی و نسبت آن با کثرت صفات و اعیان ثابته می‌پردازد. این درس‌گفتار، با رویکردی عرفانی و فلسفی، بر حفظ بساطت ذات الهی تأکید کرده و هرگونه کثرت در مرتبه ذات را نفی می‌کند. با بهره‌گیری از تمثیلات عرفانی و استدلال‌های فلسفی، این متن می‌کوشد تا چالش‌های بنیادین میان وحدت و کثرت را در چارچوب وحدت شخصیه و مراتب وجود تبیین نماید.

بخش نخست: نقد کثرت در مرتبه ذات الهی

ممنوعیت کثرت در ذات الهی

استاد فرزانه، در این درس‌گفتار، با تأکید بر اصل وحدت شخصیه، هرگونه کثرت در مرتبه ذات الهی را مردود می‌دانند. ایشان استدلال می‌کنند که ذات الهی، به‌مثابه اقیانوسی بی‌کران و بسیط، از هرگونه تقسیم و تجزیه مبراست. نسبت دادن معانی، ماهیات یا اعیان به ذات، به‌سان افزودن موج‌های متکثر بر سطح این اقیانوس است که با بساطت ذات ناسازگار است. این دیدگاه، ریشه در عرفان اسلامی دارد که ذات را فاقد هرگونه غیریت معرفی می‌کند.

درنگ: ذات الهی، به‌سان آفتابی یکپارچه، فاقد هرگونه کثرت است. معانی، ماهیات و اعیان، به‌مثابه سایه‌های ظهوری، نمی‌توانند در مرتبه ذات متکثر شوند.

نقد ملاصدرا بر دیدگاه مشائین

ملاصدرا، در نقد مشائین، به‌ویژه در صفحه ۲۸۶ آثار خود، دیدگاه بهمن‌یار را که صور علمیه را به‌عنوان اعراض حاله در ذات الهی می‌داند، باطل می‌شمارد. استاد فرزانه، این نقد را تأیید کرده و استدلال می‌کنند که اعراض، به دلیل مرتبه نازل وجودی، نمی‌توانند در ذات الهی حلول کنند، زیرا این امر، ذات را به محلولی برای حوادث تبدیل می‌کند که با وجوب وجود الهی ناسازگار است.

به تعبیر استاد، نسبت دادن اعراض به ذات، به‌سان آن است که آینه‌ای صاف و بی‌غبار را با نقش‌های متکثر بیاراییم، حال آنکه ذات الهی، آینه‌ای است که جز وحدت محض در آن منعکس نمی‌شود. این نقد، بر تمایز میان علم حضوری الهی و علم حصولی مشایی تأکید دارد.

صور علمیه به‌مثابه اعراض در دیدگاه مشائین

در دیدگاه مشائین، به‌ویژه بهمن‌یار، صور علمیه، اعراضی‌اند که در ذات الهی حلول می‌کنند و اشیایی چون انسان، آسمان، زمین و عناصر را در بر می‌گیرند. استاد فرزانه، این تبیین را به دلیل تنزل مرتبه وجود الهی و ایجاد کثرت در ذات، نادرست می‌دانند. به تعبیر ایشان، علم الهی، چون نوری بی‌انقطاع است که اشیاء را در خود منعکس می‌کند، اما این انعکاس، ذات را متکثر نمی‌سازد.

درنگ: صور علمیه، در دیدگاه مشائین، به‌سان نقوشی عرضی بر بوم ذات الهی‌اند، اما این تبیین، با بساطت ذات و وجوب وجود ناسازگار است.

تنزل مرتبه وجود اعراض

ملاصدرا، با استناد به مراتب وجود، اعراض را نازل‌ترین مرتبه وجود می‌داند. استاد فرزانه، این دیدگاه را تأیید کرده و استدلال می‌کنند که نسبت دادن اعراض به ذات الهی، مرتبه وجوب وجود را به امکان تنزل می‌دهد. به تعبیر ایشان، وجود اعراض، چون سایه‌ای است که در برابر نور وجود جوهری رنگ می‌بازد و نمی‌تواند در مرتبه ذات الهی جای گیرد.

نقد مشائین به‌عنوان مدعیان فضل

ملاصدرا، مشائین، از جمله ابن‌سینا و بهمن‌یار، را به دلیل تبدیل ذات الهی به موضوع و محل اشیاء مورد انتقاد قرار می‌دهد. استاد فرزانه، این نقد را معتبر دانسته و تأکید می‌کنند که ذات الهی، به دلیل بساطت و وجوب، نمی‌تواند محل حوادث یا اعراض باشد. این دیدگاه، به‌سان آن است که ذات را چونان ظرفی پنداریم که اشیاء در آن جای می‌گیرند، حال آنکه ذات، خود محیط بر همه اشیاء است.

بخش دوم: شباهت و نقد آرای ملاصدرا و مشائین

شباهت دیدگاه صدرا و مشائین

استاد فرزانه، با نقدی عمیق، بیان می‌کنند که دیدگاه ملاصدرا در نسبت دادن معانی مختلفه به ذات، مشابه دیدگاه مشائین در نسبت دادن اعراض حاله است. ایشان استدلال می‌کنند که جایگزینی لفظ «معانی مختلفه» به‌جای «اعراض حاله»، تغییری در ماهیت مسئله ایجاد نمی‌کند. هر دو دیدگاه، کثرت را به ذات الهی نسبت می‌دهند که با وحدت شخصیه ناسازگار است.

به تعبیر استاد، این تغییر لفظی، چونان آراستن سخن با جامه‌ای نو است، اما حقیقت کثرت همچنان در ذات نفوذ می‌کند. این نقد، بر ضرورت بازنگری در تبیین‌های صدرایی تأکید دارد.

درنگ: معانی مختلفه در تبیین صدرا، چون اعراض حاله مشائین، کثرت را به ذات نسبت می‌دهد و با بساطت ذات منافات دارد.

علم الهی با عقل واحد بسیط

ملاصدرا، علم الهی را حضوری و با عقل واحد بسیط تبیین می‌کند که اشیاء را به همان صورت که هستند، در بر می‌گیرد. استاد فرزانه، این دیدگاه را تأیید می‌کنند، اما پرسش می‌کنند که چگونه این علم، بدون ایجاد کثرت در ذات، ممکن است. به تعبیر ایشان، علم الهی، چون نوری است که همه اشیاء را در خود منعکس می‌کند، اما این انعکاس، ذات را متکثر نمی‌سازد.

معانی مختلفه و اعراض حاله

استاد فرزانه، با نقد ملاصدرا، استدلال می‌کنند که جایگزینی «معانی مختلفه غیرمحدوده» به‌جای «اعراض حاله»، صرفاً تغییری لفظی است. معانی مختلفه، مانند اعراض، عرضی‌اند و نمی‌توانند عين ذات باشند. به تعبیر ایشان، معانی، چون موج‌هایی بر سطح اقیانوس ذات‌اند که نمی‌توانند با حقیقت بسیط ذات یکی شوند.

نقد صدرا به دلیل مشابهت با مشائین

استاد فرزانه، ملاصدرا را به دلیل شباهت با مشائین مورد نقد قرار می‌دهند، زیرا نسبت دادن معانی یا اعیان به ذات، همان مشکل اعراض حاله را بازتولید می‌کند. ایشان استدلال می‌کنند که این تبیین، ذات را به محلولی برای معانی یا حقایق تبدیل می‌کند که با بساطت ذات ناسازگار است.

معانی مختلفه و وجود واجبی

ملاصدرا، در صفحه ۲۷۲ آثار خود، معانی مختلفه را با وجود واجبی مرتبط می‌داند. استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که معانی، به‌عنوان عرضی، نمی‌توانند با وجود واجبی عينیت داشته باشند. به تعبیر ایشان، وجود واجبی، چون کوهی استوار است که هیچ سایه عرضی بر آن نمی‌افتد.

بخش سوم: وحدت ذات و کثرت ظهورات

نفی کثرت از ذات الهی

استاد فرزانه، با تأکید بر وحدت شخصیه، کثرت را از مرتبه ذات الهی نفی می‌کنند. ایشان استدلال می‌کنند که علم الهی، عين وحدت است و معلومات، به‌عنوان ظهورات، خارج از ذات‌اند. به تعبیر ایشان، ذات الهی، چون آفتابی است که جز نور وحدت از آن ساطع نمی‌شود.

درنگ: علم الهی، عين وحدت است و کثرت معلومات، در مرتبه ظهورات، نه در ذات، معنا می‌یابد.

نزول ذات و ظهورات

استاد فرزانه، کثرت را به مراتب نزول (احدیت، واحدیت، عالم خلق) نسبت می‌دهند، نه به ذات. ایشان استدلال می‌کنند که کثرت، در مرتبه ظهورات و شئون پدید می‌آید، نه در ذات. به تعبیر ایشان، ذات الهی، چون سرچشمه‌ای است که رودهای متکثر از آن جاری می‌شوند، اما خود سرچشمه، یکپارچه و بسیط است.

کثرت ظهوری و شأنی

استاد فرزانه، با تمایز میان عين وجود (وحدت ذات) و ذیل وجود (ظهورات)، کثرت را به شئون و تعینات نسبت می‌دهند. ایشان استدلال می‌کنند که کثرت، ظهوری و شأنی است و در ذیل وجود، نه عين وجود، معنا دارد. به تعبیر ایشان، کثرت، چون سایه‌های رنگارنگی است که در پرتو نور وحدت پدیدار می‌شوند.

نقد عبارت «وحدت فى عين کثرت»

استاد فرزانه، عبارت ملاصدرا «وحدت فى عين کثرت» را نادرست دانسته و پیشنهاد می‌کنند که به‌جای آن، از «وحدت ذی کثرت» استفاده شود. ایشان استدلال می‌کنند که کثرت، ذیل وحدت است، نه عين آن. به تعبیر ایشان، وحدت، چون درختی است که شاخه‌های کثرت از آن می‌روید، اما خود درخت، یکپارچه است.

درنگ: کثرت، ذیل وحدت است، نه عين آن. عبارت «وحدت ذی کثرت» به‌درستی مراتب وجود را تبیین می‌کند.

بخش چهارم: اسماء الهی و وحدت ذاتی

رحمان و قادر: عين ذات، متفاوت در ظهور

استاد فرزانه، با استناد به آیه کریمه قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ [مطلب حذف شد] : «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، نام‌های نیکو از آن اوست»)، استدلال می‌کنند که اسماء الهی، ذاتاً عين ذات‌اند و کثرت آن‌ها، ظهوری است. به تعبیر ایشان، اسماء، چون شعاع‌های نوری‌اند که از یک آفتاب ساطع می‌شوند، اما در ظهور، رنگ‌ها و جلوه‌های متفاوت می‌یابند.

تمایز ظهوری اسماء

استاد فرزانه، با تشبیه اسماء به قالی‌های هم‌اندازه، استدلال می‌کنند که کثرت اسماء، در دولت و ظهور آن‌هاست، نه در ذات. رحمان و قادر، ظهوراً متفاوت‌اند، اما ذاتاً یک حقیقت‌اند. به تعبیر ایشان، اسماء، چون آینه‌هایی‌اند که هر یک جلوه‌ای از ذات را منعکس می‌کنند، اما خود ذات، یکی است.

ذات و تعینات

استاد فرزانه، با تمایز میان مرتبه لا تعین (احدیت) و مراتب تعین (واحدیت، مخلوقات)، استدلال می‌کنند که ذات، در مرتبه احدیت، فاقد تعین است، اما در مراتب نزول، معين همه اشیاء است. به تعبیر ایشان، ذات، چون دریای بی‌کرانی است که در مرتبه لا تعین، موجی ندارد، اما در مراتب نزول، امواج متکثر از آن برمی‌خیزد.

رحمان و رحیم در ظرف ظهور

استاد فرزانه، تأکید می‌کنند که رحمان و رحیم، در ظرف ظهور، به دلیل دولت و متعلق متفاوت، کثرت می‌یابند، اما ذاتاً عين ذات‌اند. به تعبیر ایشان، رحمان و رحیم، چون دو شعاع از یک نور‌اند که در ظهور، جلوه‌های متفاوت می‌یابند، اما در سرچشمه، یکی‌اند.

درنگ: اسماء الهی، ذاتاً عين ذات‌اند و کثرت آن‌ها، در ظرف ظهور و به دلیل تفاوت در دولت و متعلق است.

وحدت ذاتی اسماء

استاد فرزانه، با تشبیه اسماء به آب در کاسه‌های مختلف، استدلال می‌کنند که هر اسم، شامل همه اسماء است، اما ظهور آن‌ها متفاوت است. به تعبیر ایشان، هر اسم، چون قطره‌ای است که اقیانوس ذات را در خود دارد، اما در ظهور، جلوه‌ای خاص می‌یابد.

تشبیه ظهورات به آفتاب

استاد فرزانه، با تشبیه ظهورات الهی به آفتاب در خانه‌های مختلف، استدلال می‌کنند که کثرت، در ظرف ظهورات است، نه در ذات. به تعبیر ایشان، حقیقت الهی، چون آفتابی است که در خانه‌های گوناگون، سایه‌های متفاوت می‌افکند، اما خود آفتاب، یکی است.

اسم اعظم و شنیدن همه اسماء

استاد فرزانه، با استناد به دعای جوشن کبیر، استدلال می‌کنند که ذکر هر اسم الهی، همه اسماء را به فعلیت می‌رساند. به تعبیر ایشان، هر اسم، چون کلیدی است که درِ همه گنجینه‌های الهی را می‌گشاید، و ذکر یک اسم، همه اسماء را به گوش ذات می‌رساند.

بخش پنجم: جمع‌بندی و تأملات نهایی

نقد نهایی بر ملاصدرا

استاد فرزانه، با نقد ملاصدرا، استدلال می‌کنند که اشکال ایشان به بهمن‌یار، به خود او نیز وارد است، زیرا هر دو کثرت را به ذات نسبت می‌دهند. به تعبیر ایشان، جایگزینی معانی مختلفه به‌جای اعراض حاله، چون تغییر جامه‌ای است که حقیقت کثرت را پنهان نمی‌کند.

وحدت ذی کثرت و عبودیت

استاد فرزانه، با استناد به آیه کریمه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * [مطلب حذف شد] : «بگو او خدای یگانه است * خدای بی‌نیاز»)، استدلال می‌کنند که وحدت ذات الهی، محور عبودیت است و کثرت، در مرتبه ظهورات و شئون معنا دارد. به تعبیر ایشان، عبودیت، چون سفری است از کثرت ظهورات به وحدت ذات، که سالک را به سرچشمه حقیقت رهنمون می‌شود.

درنگ: وحدت ذات، محور عبودیت است و کثرت، در ذیل وحدت و در مرتبه ظهورات معنا می‌یابد.

نتیجه‌گیری: دعوت به تأمل در وحدت و کثرت

این درس‌گفتار، با نقد آرای ملاصدرا و مشائین، به‌ویژه بهمن‌یار، در باب علم الهی و نسبت آن با کثرت معانی، حقایق و اعیان ثابته، به بررسی چالش‌های بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی می‌پردازد. استاد فرزانه، با تأکید بر وحدت شخصیه و نفی کثرت از مرتبه ذات الهی، تبیین‌های صدرا و مشائین را نارسا دانسته و دیدگاهی عرفانی ارائه می‌کنند که کثرت را ظهوری و شأنی معرفی می‌کند. با تبیین وحدت ذاتی اسماء و کثرت ظهوری آن‌ها، این درس‌گفتار به اهمیت فهم مراتب وجود و نقش عبودیت در درک وحدت الهی اشاره دارد. این نوشتار، دعوتی است به تأمل عمیق‌تر در مفاهیم فلسفی و عرفانی برای دستیابی به تبیینی دقیق‌تر از رابطه میان وحدت و کثرت در نظام وحدت وجود.

با نظارت صادق خادمی