متن درس
درآمدی بر وحدت وجود و علم الهی در فلسفه و عرفان اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۰۳)
مقدمه: در جستوجوی حقیقت وحدت و کثرت
در گسترهی فلسفه و عرفان اسلامی، پرسش از چیستی ذات الهی، علم او، و نسبتش با ممکنات، همواره از موضوعات بنیادین بوده است. این مباحث، که در تلاقی عقل و شهود عرفانی شکوفا میشوند، نهتنها به تبیین حقیقت وجود میپردازند، بلکه راهی به سوی فهم عمیقتر رابطهی انسان با خدا میگشایند. در این نوشتار، با تأمل در درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی و نقد دیدگاههای ملاصدرا در باب تشکیک وجود و علم الهی پرداخته و با استناد به آرای محییالدین ابنعربی، تلاش میشود تا تصویری روشن و جامع از وحدت وجود و بساطت ذات الهی ارائه گردد. این بررسی، با تکیه بر نقلهای دقیق از فتوحات مکیه و تحلیلهای عمیق فلسفی، به کاوش در نسبت وحدت و کثرت، علم و معلوم، و ذات و صفات میپردازد. تمثیلات و اشارات ادبی، چون چراغی در این مسیر، راه را روشن میسازند تا مفاهیم پیچیده در قالبی دلنشین و عمیق عرضه شوند.
بخش نخست: بساطت ذات الهی و نفی کثرت
وحدت ذاتی و نفی کثرت در علم و صفات
در نگاه عرفانی و فلسفی، ذات الهی به مثابه نوری بسیط است که هیچ سایهای از کثرت در آن راه ندارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نه در ذات و وجود الهی و نه در علم و صفات او، کثرتی متصور نیست. کثرت، تنها در ذیل حق، یعنی در ساحت ظهورات و مخلوقات، معنا مییابد. این دیدگاه، ریشه در اصل وحدت وجود دارد، که ذات الهی را از هرگونه ترکیب یا تعدد مبرا میداند. علم الهی، بهعنوان صفتی ذاتی، از جنس حضوری است و کثرت معلومات، که در ذهن انسانی به صورت متکثر ظهور میکند، در آن راه ندارد. این بساطت، چون آیینهای صاف، حقیقت الهی را بدون هیچ شکستگی یا انکسار بازمیتاباند.
استقلال علم الهی از معلومات
علم الهی، چون اقیانوسی بیکران، به همه معلومات تعلق دارد، اما از آنها بینیاز است. برخلاف علم انسانی، که وابسته به صورتهای ذهنی و مفاهیم کلی یا اعراض است، علم الهی ذاتی و حضوری است. این علم، به هیچ کلی، عَرَض یا عین ثابته وابسته نیست و بهصورت لا یتناهی همه مخلوقات را در بر میگیرد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این استقلال، نشاندهنده کمال مطلق الهی است، که نیازی به واسطه یا معلوم ندارد تا حقیقت را در خود منعکس سازد.
بخش دوم: نقد تشکیک وجود در فلسفه ملاصدرا
تشکیک وجود و ناسازگاری با بساطت الهی
ملاصدرا، وجود را حقیقتی واحد میداند که در مراتب مختلف (طبیعی، نفسانی، عقلی، الهی) ظهور مییابد. این دیدگاه، که به تشکیک وجود شهرت دارد، کثرت را در عین وحدت جای میدهد. اما استاد فرزانه قدسسره این رویکرد را با بساطت ذات الهی ناسازگار میدانند. به باور ایشان، کثرت تنها در ساحت ظهورات معنا دارد و نمیتوان آن را به ذات یا علم الهی نسبت داد. این نقد، چون تیغی تیز، مرز میان وحدت ذاتی و کثرت ظهوری را روشن میسازد و نشان میدهد که هرگونه کثرت در مرتبه ذات، به نقصان در بساطت منجر میشود.
استناد ملاصدرا به محییالدین و نقد آن
ملاصدرا در جلد ششم اسفار، صفحه ۲۸۶، به نقل از محییالدین ابنعربی در باب ۳۷۷ فتوحات مکیه استناد میکند تا دیدگاه خود را در باب تشکیک وجود تأیید کند. اما استاد فرزانه قدسسره این استناد را نادرست میدانند. محییالدین، در فتوحات، ممکنات را از واجبالوجود جدا کرده و احکام متعدد را تنها به ممکنات نسبت میدهد، نه به ذات الهی. این جدایی، چون خطی روشن، نشاندهنده نفی هرگونه کثرت در ذات و علم الهی است. استاد تأکید دارند که ملاصدرا با نسبت دادن کثرت به مراتب وجود، از معنای اصلی سخن محییالدین فاصله گرفته است.
بخش سوم: احکام و کثرت در ممکنات
احکام متعدد در ممکنات و نفی وحدت بسیط
محییالدین ابنعربی در فتوحات مکیه تأکید دارد که هر معلوم ممکنی، احکامی متعدد دارد، اما این احکام عین ذات آن معلوم نیستند، بلکه معقولاتی ثانویاند. برای مثال، عدد دو دارای حکم زوجیت است، اما زوجیت عین ذات دو نیست، بلکه صفتی عارضی است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را تأیید کرده و میافزایند که هیچ موجود ممکنی در خارج کاملاً بسیط نیست؛ هر واحدی، چون کتابی با صفحات متعدد، احکامی متفاوت مانند کاغذی بودن، سنگین بودن یا مربع بودن را در خود جای میدهد.
وحدت وجود ممکن با احکام متعدد
استاد فرزانه قدسسره، با استناد به محییالدین و ملاصدرا، تأکید دارند که یک موجود ممکن، مانند کتاب، وجودی واحد دارد، اما احکام متعددی بر آن صدق میکند. این وحدت وجودی، چون رودی جاری است که شاخههای متعدد احکام از آن سرچشمه میگیرند، اما به اصل واحد بازمیگردند. برای نمونه، کتابی که کاغذی، سنگین یا مربع است، در عین حال وجودی واحد دارد و این احکام، به وحدت آن لطمه نمیزنند.
نفی وحدت بدون کثرت در ممکنات
محییالدین وحدتی که فاقد کثرت باشد را در ممکنات محال میداند، زیرا هر مرکبی حداقل دارای عینی و خصوصیاتی است. استاد فرزانه قدسسره این اصل را تأیید کرده و میافزایند که هر موجود ممکن، به دلیل محدودیت وجودی، نمیتواند فاقد احکام متعدد یا ترکیب باشد. این محدودیت، چون زنجیری است که ممکنات را از بساطت مطلق بازمیدارد.
بخش چهارم: علم الهی و تفصیل حقایق
تفصیل در علم الهی و نفی اجمال
محییالدین ابنعربی علم الهی را سراسر تفصیل میداند، بدون آنکه اجمال در آن راه داشته باشد. اجمال، تنها در مرتبه معرفت انسانی پدیدار میشود. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را تأیید کرده و تأکید دارند که علم الهی، به مثابه نوری بیپایان، همه حقایق را بهصورت حضوری و تفصیلی در بر میگیرد. این تفصیل، نه به معنای کثرت در ذات، بلکه به معنای جامعیت و بساطت است.
استناد به آیات قرآن کریم
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَةَ [مطلب حذف شد] : «و به او حکمت و فصلالخطاب عطا کردیم»)، حکمت را درک تفصیل در عین اجمال میدانند. این حکمت، که به انبیا و اولیا عطا شده، توانایی فهم وحدت در کثرت و تفصیل در اجمال است. همچنین، آیه وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي [مطلب حذف شد] : «ولی خداوند هر که را بخواهد هدایت میکند»)، به وحدت فعل الهی اشاره دارد، که بدون کثرت و از ذاتی بسیط صادر میشود.
بخش پنجم: تمایز معرفت عرفانی و فلسفی
برتری معرفت عرفانی بر فلسفی
محییالدین معرفت فلاسفه را عاریتی و فاقد درک تفصیل در عین اجمال میداند، درحالیکه عرفا، به دلیل اتصال به وحی و شهود، به این مقام دست مییابند. استاد فرزانه قدسسره با تمثیل درخت طبیعی (عرفا) و پلاستیکی (فلاسفه)، این تفاوت را روشن میسازند. معرفت عرفانی، چون درختی ریشهدار در خاک حقیقت، ثمراتی اصیل میدهد، درحالیکه معرفت فلسفی، چون درختی مصنوعی، فاقد این عمق و اصالت است.
جایگاه محییالدین ابنعربی
استاد فرزانه قدسسره محییالدین را شخصیتی برجسته میدانند که بدون استاد و در محیطی محدود، به معرفتی عمیق دست یافته است. این عظمت، چون ستارهای در آسمان عرفان، بر فلسفه و عرفان اسلامی تأثیر گذاشته و نشاندهنده عمق شهود و ریاضت اوست.
بخش ششم: عشق الهی و فلسفه اخلاق
عشق بهعنوان محور تقرب
استاد فرزانه قدسسره عشق به خدا را انگیزه اصلی تقرب دانسته و آن را فراتر از خوف و طمع میخوانند. این عشق، چون نسیمی که قلب را به سوی معبود میبرد، انسان را از دلبستگی به بهشت و ترس از جهنم رها میسازد. آیه إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي [مطلب حذف شد] : «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد»)، این رابطه دوسویه را به زیبایی نشان میدهد.
نفی خوف از جهنم در اولیا
اولیای الهی، چون عاشقانی واله، نه از جهنم میترسند و نه به بهشت دل میبندند. انگیزه آنها، حفظ رابطه عاشقانه با خداست. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عذاب جهنم، هرچند سخت، قابل تحمل است، اما شکستن دل الهی خسرانی عظیم است که هیچ عذابی با آن برابری نمیکند.
نقد فلسفه اخلاق اسلامی
استاد فرزانه قدسسره مشکل جامعه اسلامی را فقدان فلسفه اخلاق مبتنی بر عشق دانسته و به استفاده از روشهای مبتنی بر خوف و اجبار انتقاد میکنند. این نقد، چون آینهای است که ضعفهای تربیتی را نشان میدهد و راه را به سوی اخلاقی مبتنی بر عشق و معرفت میگشاید.
نتیجهگیری: وحدت وجود و راه عشق
این نوشتار، با کاوش در درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی وحدت وجود، علم الهی و نسبت آن با ممکنات پرداخت. نقد دیدگاه ملاصدرا در باب تشکیک وجود، با استناد به آرای محییالدین ابنعربی، نشان داد که کثرت تنها در ساحت ظهورات معنا دارد و ذات الهی از هرگونه ترکیب و تعدد مبراست. علم الهی، بهعنوان صفتی حضوری و بسیط، همه حقایق را بهصورت تفصیلی در بر میگیرد، بدون آنکه به معلومات وابسته باشد. تمثیلات، مانند کتاب و درخت، به فهم رابطه وحدت و کثرت کمک کردند، درحالیکه آیات قرآن کریم، چون چراغهایی در مسیر، حقیقت وحدت و حکمت الهی را روشن ساختند. در نهایت، عشق به خدا، بهعنوان محور تقرب و فلسفه اخلاق، راهی به سوی معرفت و وصل الهی گشود. این دیدگاه، نهتنها تأملات فلسفی را غنا بخشید، بلکه دعوتی بود به سوی زیستن در سایه عشق و معرفت الهی.