متن درس
تقسیمات وجود در فلسفه اسلامی: تبیین وجود نفسی، رابط و رابطی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۰۵)
دیباچه
هستیشناسی در فلسفه اسلامی، بهسان دریایی ژرف، بنیادیترین پرسشهای وجود را در برمیگیرد. درسگفتار سیصد و پنجم از مجموعه گرانسنگ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در تقسیمات وجود میپردازد و مفاهیمی چون وجود نفسی، رابط و رابطی را با دقتی فلسفی و نگاهی عرفانی مورد بررسی قرار میدهد. این نوشتار، با بهرهگیری از محتوای درسگفتار و تحلیلهای عمیق آن، کوشیده است تا این مفاهیم را با زبانی روشن، علمی و متین برای مخاطبان متخصص در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی تبیین نماید. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین منظم، بهگونهای طراحی شده که خواننده را به سفری روشمند در ژرفای هستیشناسی اسلامی رهنمون سازد. تمثیلات و اشارات ادبی، بهسان پلی میان مفاهیم انتزاعی و ذهن جستوجوگر، به فهم دقیقتر این مباحث یاری میرسانند. در این مسیر، آیات قرآن کریم، چون چراغی هدایتگر، راه را روشن میکنند و تأملات عرفانی، روح وحدت را در کالبد فلسفه میدمند.
بخش نخست: مبادی تقسیمات وجود
اهمیت تقسیمات وجود
تقسیمات وجود، بهسان شالودهای استوار، بنیان هستیشناسی فلسفه اسلامی را تشکیل میدهند. هر نوع وجود، اعم از مستقل، غیرمستقل یا تبعی، ویژگیهای خاص خود را دارد که شناخت آنها، به فهم رابطه میان واجبالوجود و ممکنات، و نیز تمایز میان جوهر، عرض و وجود رابط، یاری میرساند. این تقسیمات، نهتنها در فلسفه، بلکه در عرفان و اصول فقه نیز نقشی کلیدی دارند. وجود، بهسان خورشیدی که شعاعهایش عالم را روشن میکند، در اقسام گوناگون خود، از وجوب ذاتی تا ظهورات تبعی، متجلی میشود.
دشواریهای تصور و تصدیق در فلسفه
مباحث فلسفی، بهسان کوههایی بلند، گاه در تصور دشوارند، گاه در تصدیق، و گاه در هر دو. استاد فرزانه، این مباحث را به چهار دسته تقسیم میکنند: مباحثی که تصورشان سنگین است، اما تصدیقشان آسان؛ مباحثی که تصورشان آسان است، اما تصدیقشان دشوار؛ مباحثی که هر دو سنگیناند؛ و مباحثی که هر دو سبکاند. این تقسیمبندی، بهسان نقشهای راهنما، روششناسی فلسفی را روشن میسازد. برای مثال، وجود رابط، به دلیل انتزاعی بودن، در تصور دشوار است، اما تصدیق آن با تحلیل عقلی ممکن میشود.
چالش تصور تقسیمات وجود
تقسیمات وجود، مانند فى نفسه، لا فى نفسه، تامه و ناقصه، بهسان رازهایی نهفته در عمق هستی، تصورشان دشوار است. این دشواری، از انتزاعی بودن این مفاهیم و عدم انطباق آنها با تجربه حسی سرچشمه میگیرد. وجود رابط، وجود حرفى یا وجود اضافى، چونان سایهای است که تنها در پرتو غیر خود معنا مییابد. این مفاهیم، ذهن را به سفری در ژرفای عقل دعوت میکنند، جایی که تصور و تصدیق، هر دو، نیازمند تأملی عمیقاند.
بخش دوم: تبیین مفاهیم وجود نفسی، رابط و رابطی
ابهام در اصطلاحات فلسفی
مفاهیمی چون وجود رابط، حرفى و اضافى، بهسان واژگانی چندمعنا، در سنت فلسفی اسلامی گاه با کاربردهای متفاوت به کار رفتهاند. استاد فرزانه، بر لزوم تبیین دقیق این اصطلاحات تأکید میورزند تا از خلط معانی جلوگیری شود. برای نمونه، وجود رابط ممکن است به معنای وجود حرفى (فاقد استقلال) یا وجود اضافى (وابسته به غیر) باشد. این ابهام، بهسان مهی است که باید با نور تحلیل عقلی برطرف گردد.
وجود نفسی و درجات آن
وجود نفسی، بهسان درختی تنومند، در درجات گوناگون خود متجلی میشود: فى نفسه لنفسه بنفسه، که به واجبالوجود اختصاص دارد؛ فى نفسه لنفسه بغیره، که به جوهر اشاره میکند؛ و فى نفسه لغیره بغیره، که به عرض تعلق دارد. واجبالوجود، چونان قلهای دستنیافتنی، دارای سه نفسيت است: استقلال در ذات، برای ذات و بهواسطه ذات. جوهر، با دو نفسيت و یک غیریت، و عرض، با یک نفسيت و دو غیریت، مراتب پایینتری از استقلال را نشان میدهند.
وجود رابط و رابطی
وجود رابط، که همان وجود حرفى است، بهسان پلی است که تنها در ارتباط میان دو کرانه معنا مییابد. این وجود، فاقد نفسيت بوده و در مفهوم و وجود به غیر وابسته است، مانند حروف ربط (وَ، فَ) در زبان. اما وجود رابطی، که معادل وجود عرضى است، در مفهوم استقلال دارد، اما در وجود به موضوع نیازمند است. برای نمونه، سفیدی، بهسان گلی بر شاخسار دیوار، در مفهوم مستقل است، اما وجودش به جوهر دیوار وابسته است.
تمثیل نان در سفره دیگران
استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، عرض را به نانی تشبیه میکنند که در سفره دیگران خورده میشود. این تمثیل، بهسان آیینهای، وابستگی وجودی عرض به جوهر را آشکار میسازد. عرض، مانند سفیدی، بدون جوهر (دیوار) نمیتواند تحقق یابد، همانگونه که نان بدون سفره بیمعناست. این وابستگی، به زیبایی، رابطه میان عرض و جوهر را در فلسفه اسلامی تبیین میکند.
بخش سوم: نقد و اصلاح اصطلاحات فلسفی
خلط اصطلاحات در سنت فلسفی
در آثار پیشینیان، مانند هیدجی، خلط میان وجود رابط و رابطی، بهسان غباری بر آینه حقیقت، ابهاماتی پدید آورده است. استاد فرزانه، با اشاره به این خلط، بر لزوم تمایز دقیق میان این دو تأکید میورزند. وجود رابط، که همان حرفى است، فاقد هرگونه نفسيت است، درحالیکه وجود رابطی (عرضى)، یک نفسيت در مفهوم دارد.
اصلاحات میرداماد و ملاصدرا
میرداماد و ملاصدرا، بهسان معمارانی ماهر، با اصلاح اصطلاحات، بنای فلسفه را استوارتر ساختهاند. میرداماد در «افق مبین» و ملاصدرا در «اسفار اربعه»، وجود رابط را به حرفى (فاقد نفسيت) و رابطی را به عرضى (دارای یک نفسيت) محدود کردهاند. این اصلاح، بهسان نسیمی، غبار ابهام را از چهره فلسفه زدوده است.
نقد اجمالی بودن دیدگاه ملاصدرا
استاد فرزانه، دیدگاه ملاصدرا را در تقسیمبندی وجود، به دلیل عدم جامعیت، مورد نقد قرار میدهند. ملاصدرا، وجود را به اقسام گوناگون تقسیم کرده، اما به باور استاد، این تقسیمبندی همه جوانب را دربرنگرفته و اختلاف میان اقسام را بهصورت نوعى مطرح کرده است. این نقد، بهسان چراغی، کاستیهای تحلیل ملاصدرا را روشن میسازد.
تبیین مفصل حاجی سبزواری
حاجی سبزواری، در «منظومه»، بهسان باغبانی که نهالهای معرفت را پرورانده، تقسیمات وجود را با دقتی بیشتر تبیین کرده است. وی در صفحه ۵۶ و ۶۱ «امور عامه»، وجود را به نفسی و رابط تقسیم کرده و جعل را به تألیفی و بسیط دستهبندی میکند. این تبیین، بهسان نقشهای دقیق، راه را برای فهم عمیقتر هموار ساخته است.
بخش چهارم: تحلیل شعر حاجی سبزواری
شعر و تقسیمبندی وجود
حاجی سبزواری، در بیتی فاخر، میسراید: «لربط و النفس الوجود اذ قُسم / فالجعل لتألیف و البسیط أعم». این بیت، بهسان گوهری در صدف، تقسیم وجود به نفسی و رابط، و جعل به تألیفی و بسیط را در خود جای داده است. وجود نفسی، مستقل است و وجود رابط، وابسته به غیر. جعل تألیفی، به ترکیب وجود با غیر، و جعل بسیط، به وجود مستقل اشاره دارد.
رعایت قواعد شعری
رعایت قواعد شعری در این بیت، بهسان لباسی فاخر بر تن معنا، زیبایی و انسجام آن را دوچندان کرده است. استاد فرزانه، با اشاره به وزن و قافیه، بر تأثیر این ساختار در انتقال مفاهیم تأکید میورزند. این زیبایی، نهتنها به جذابیت کلام میافزاید، بلکه به فهم دقیقتر مفاهیم یاری میرساند.
بخش پنجم: وجود در لسان فلسفی و ادبی
وجود نفسی و محمولی
وجود نفسی، در لسان فلسفی، معادل وجود محمولی یا کأن تامه است که در هلیات بسیطه (قضایای تامه) ظاهر میشود، مانند «زید موجود است». این وجود، بهسان ستونی استوار، استقلال ذاتی یا نسبی دارد. در مقابل، وجود رابط، معادل کأن ناقصه، در هلیات مرکبه (قضایای ناقصه) مانند «زید عالم است» ظهور مییابد که نیازمند ربط است.
وجود رابط در افعال ناقصه
وجود رابط، در افعال ناقصه، بهسان نخی است که مهرههای معنا را به هم میپیوندد. برای نمونه، در قضیه «کأن زید عالماً»، کأن ناقصه نیازمند خبر است و وجود رابط، این ارتباط را برقرار میسازد. در افعال تامه، مانند «جاء زید»، نیازی به ربط نیست، زیرا وجود ذاتی، خودکفا و مستقل است.
نقد فخر رازی
استاد فرزانه، به اشکال فخر رازی («وجود به چه موجود است؟») اشاره کرده و آن را ناشی از خلط وجود تامه و ناقصه میدانند. وجود تامه، بهسان خورشیدی خودبسنده، نیازی به غیر ندارد، اما فخر رازی، با فرض وجود بهسان موجودی ناقص، دچار خطا شده است. این نقد، به اهمیت دقت در مفاهیم فلسفی تأکید میورزد.
بخش ششم: ظرف کثرت و وحدت در تقسیمات وجود
تقسیمبندی در ظرف کثرت
در ظرف کثرت، وجود به چهار قسم تقسیم میشود: حرفى (لا فى نفسه)، عرضى (فى نفسه لغیره بغیره)، جوهرى (فى نفسه لنفسه بغیره)، و وجوبى (فى نفسه لنفسه بنفسه). این تقسیم، بهسان شاخههای درختی تنومند، درجات گوناگون نفسيت و غیریت را نشان میدهد. حرفى، فاقد نفسيت است؛ عرضى، یک نفسيت و دو غیریت دارد؛ جوهرى، دو نفسيت و یک غیریت؛ و وجوبى، سه نفسيت کامل.
تقسیمبندی در ظرف وحدت
در ظرف وحدت، وجود به دو قسم تقسیم میشود: حق (وجوب وجودی) و ظهورات او (وجوب ظهوری). در این نگاه، مخلوقات، بهسان سایههایی از نور حق، ظهورات او هستند و غیریتی مستقل ندارند. این دیدگاه، بهسان نسیمی عرفانی، غبار کثرت را از آینه وجود میزداید.
نقد تشکیک وجود ملاصدرا
استاد فرزانه، تشکیک وجود ملاصدرا را نفی کرده و معتقدند که غیریت در عالم نیست، بلکه همه چیز ظهور حق است. ملاصدرا، وجود را حقیقتی مشکک با مراتب گوناگون میداند، اما در نگاه عرفانی استاد، مخلوقات، تجلیات و تعینات حقاند، نه موجوداتی غیری. این دیدگاه، به بساطت ذات الهی و وابستگی کامل مخلوقات به او تأکید دارد.
بخش هفتم: تأملات عرفانی در تقسیمات وجود
ظهورات حق و نزول الهی
مخلوقات، در نگاه عرفانی، ظهورات و نزول حقاند، نه موجوداتی غیری. این دیدگاه، بهسان دریایی که امواجش از خویشتن سرچشمه میگیرند، همه عالم را ظهورات نور الهی میداند. استاد فرزانه، با این نگاه، غیریت را نفی کرده و وحدت وجود را بهسان گوهری درخشان برجسته میسازند.
استناد به آیات قرآن کریم
استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه إِيَّاكَ نَعْبُدُ [مطلب حذف شد] : «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم»)، به وحدت در عبادت و استمداد اشاره میکنند. این آیه، بهسان چراغی، رابطه مستقیم بنده با خدا و نفی غیریت را روشن میسازد. همچنین، آیه خَلَقْنَا كُلَّ [مطلب حذف شد] : «هر چیزی را جفت آفریدیم»)، به زوجیت و تقارن در خلقت اشاره دارد که نظام هستی را متعادل میسازد.
تأثیر عرفانی آیه در سلوک
آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، بهسان کلیدی طلایی، درهای مقام فنا و اتصال به حق را میگشاید. استاد فرزانه، این آیه را نقطه تحول سالک میدانند، جایی که قلب او از خودیت رها شده و به نور حق متصل میشود. این تأمل عرفانی، بهسان نسیمی، روح را به سوی وحدت رهنمون میسازد.
مقایسه دیدگاه فقهی و عرفانی
استاد فرزانه، دیدگاه فقهی (صحت نماز میت) را با دیدگاه عرفانی (لزوم حیات قلبی در نماز) مقایسه کرده و برتری نگاه عرفانی را برجسته میسازند. فقه، به صحت ظاهری توجه دارد، اما عرفان، بهسان آیینهای، باطن عبادت و حضور قلب را شرط اصلی میداند. این مقایسه، تفاوت میان ظاهر و باطن را به زیبایی نشان میدهد.
بخش هشتم: تمثیلات و اشارات عرفانی
تمثیل جفت کفش
استاد فرزانه، با تمثیل جفت کفش (چپ و راست)، به ضرورت تقارن و تعادل در نظام وجودی اشاره میکنند. همانگونه که کفشهای چپ و راست برای جفت شدن لازماند، نظام هستی نیز از تعادل میان اضداد شکل میگیرد. این تمثیل، بهسان نقشی بر آب، هماهنگی خلقت را به تصویر میکشد.
نقد نعلینهای راست
نعلینهای سنتی، که هر دو راستاند، بهسان ابزارهایی ناسازگار با طبیعت پا، مورد نقد استاد قرار میگیرند. این نقد، بهصورت تمثیلی، به عدم انطباق برخی سنتها با طبیعت انسانی اشاره دارد. هماهنگی با طبیعت، بهسان جریانی روان، به فهم درست نظام هستی منجر میشود.
ضرورت دیدن اطراف
استاد فرزانه، با اشاره به حرکت چشم و گردن، به ضرورت دیدن اطراف در نظام وجودی تأکید میورزند. انسان، بهسان مسافری در کاروان هستی، باید با اطراف خود در تعامل باشد تا به تعادل و کمال دست یابد. این اصل، پویایی و ارتباط را در نظام خلقت برجسته میسازد.
بخش نهم: چالش تصور وجود حرفى
ماهیت وجود حرفى
وجود حرفى، بهسان سایهای بیجسم، فاقد نفسيت است و تصور آن چالشبرانگیز است. این وجود، مانند حروف ربط (وَ، فَ)، تنها در رابطه با غیر معنا مییابد و نه در مفهوم و نه در وجود، استقلال دارد. این مفهوم، بهسان رازی در دل فلسفه، نیازمند تأملی عمیق است.
اهمیت وجود حرفى در فلسفه و اصول
وجود حرفى، در فلسفه، به تحلیل روابط وجودی، و در اصول فقه، به تبیین قضایای ربطی یاری میرساند. استاد فرزانه، با اشاره به بررسی این مفهوم در آثار اصولیون، مانند ضیاء نائینی، بر ضرورت آن در علوم اسلامی تأکید میورزند. این بحث، بهسان پلی، فلسفه، عرفان و اصول را به هم پیوند میدهد.
بخش دهم: ماهیت وجودی انسان
انسان در اقسام وجود
استاد فرزانه، با طرح پرسشی بنیادین، جایگاه انسان را در اقسام وجود (حرفى، عرضى، جوهرى، وجوبى) کاوش میکنند و پاسخ را در وجوب ظهوری مییابند. انسان، بهسان آینهای که نور حق را بازمیتاباند، ظهور اوست، نه موجودی غیری. این دیدگاه، به وحدت وجود و وابستگی انسان به حق تأکید دارد.
تمایز یا اتحاد اقسام وجود
استاد فرزانه، به ضرورت تحلیل تمایز یا اتحاد میان اقسام وجود تأکید میورزند. آیا این اقسام متبایناند یا در یکدیگر تنیدهاند؟ این پرسش، بهسان دریچهای، به تحلیلهای عمیق فلسفی و اصولی گشوده میشود و کاربردهای گستردهای در علوم اسلامی دارد.
جمعبندی
این نوشتار، با کاوش در تقسیمات وجود در فلسفه اسلامی، به تبیین مفاهیم نفسی، رابط و رابطی پرداخته و چالشهای تصور و تصدیق آنها را برجسته ساخته است. تقسیم وجود به چهار قسم (حرفى، عرضى، جوهرى، وجوبى)، بر اساس درجات نفسيت و غیریت، ساختاری جامع برای تحلیل هستیشناختی ارائه میدهد. اصلاحات میرداماد و ملاصدرا، و تبیین مفصل حاجی سبزواری، به انسجام این بحث یاری رساندهاند. در ظرف وحدت، مخلوقات ظهورات حقاند و غیریت نفی میشود، درحالیکه در ظرف کثرت، مراتب وجود متمایز میگردند. آیات قرآن کریم، مانند إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ و خَلَقْنَا كُلَّ شَيْءٍ زَوْجَیْنِ، به وحدت و زوجیت در خلقت اشاره دارند و با دیدگاه عرفانی همخوانی مییابند. تمثیلات بدیع، مانند جفت کفش، هماهنگی نظام هستی را به تصویر میکشند. انسان، در مقام وجوب ظهوری، ظهور حق است و این دیدگاه، تأملات عمیقی در رابطه انسان و خدا فراهم میسازد. این بحث، نهتنها در فلسفه و عرفان، بلکه در اصول فقه نیز کاربرد دارد و راه را برای کاوشهای بیشتر هموار میسازد.