متن درس
وجود و ربط: کاوشی در مبانی فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۱۱)
دیباچه
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، مفاهیم وجود و ربط را در خود جای داده و در این میان، وجود رابط بهسان پلی ظریف، اما استوار، میان مفاهیم و مصادیق هستی ارتباط میسازد. این نوشتار، با الهام از درسگفتار سیصد و یازدهم استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی عمیق در مفهوم وجود رابط، نقد دیدگاههای پیشین، و مسئله وضع حروف در ظرف ذهن میپردازد. این بررسی، نهتنها به تبیین تمایز وجود فى نفسه و فى غیره اهتمام دارد، بلکه با نگاهی نقادانه به آرای ملاصدرا و پیروانش، وجود حرفی را بهعنوان موجودی تبعی، اما حقیقی، بازمیشناساند. ساختار این کتاب، با تقسیمبندیهای دقیق و شرحهای تفصیلی، میکوشد تا این مباحث را با زبانی روشن و متین به خواننده عرضه کند، تا چونان چراغی، راه را در پیچ و خمهای فلسفی روشن سازد.
بخش یکم: وجود و نفسیت
نفی لا نفسیت وجود
هر آنچه در دایره هستی جای میگیرد، دارای نفسیت است؛ خواه این نفسیت در استقلال فى نفسه باشد، مانند جوهر، و خواه در وابستگی فى غیره، مانند عرض یا حرف. استاد فرزانه قدسسره با رد ادعای لا نفسیت وجود حرفی، که از سوی ملاصدرا مطرح شده، تأکید میورزند که وجود بدون نفسیت، چونان سایهای بیجسم است که نمیتوان آن را متصور شد. این دیدگاه، وجود حرفی را نه بهعنوان نیستی، بلکه بهسان موجودی تبعی بازمیشناساند که حیاتش در گرو وابستگی به غیر است، مانند نسیمی که جز در حرکت شاخسارها هویدا نمیشود.
تمایز وجود فى نفسه و فى غیره
وجود یا در خویشتن خویش قائم است، مانند جوهر که چونان کوهی استوار بر جای خود میایستد، یا در غیر قائم است، مانند عرض که چونان رنگی بر دیوار، حیاتش را از موضوع میگیرد. در این میان، وجود حرفی، مانند «واو» در زبان، وجودی است مفهومی که نهتنها در خارج، بلکه در معنا نیز به غیر وابسته است. این تمایز، که استاد فرزانه قدسسره با دقت بر آن انگشت میگذارند، نشان میدهد که وجود فى غیره در عرض، وابستگی خارجی دارد، مانند سفیدی بر دیوار، و در حرف، وابستگی مفهومی، مانند ربط در جمله «زید قائم».
نقد وجود بلا وجود
ادعای وجود بلا وجود یا لا وجود برای حروف، که از سوی ملاصدرا و پیروانش چون کمپانی و حاجی سبزواری مطرح شده، از منظر استاد فرزانه قدسسره مردود است. وجود حرفی، هرچند ضعیف و تبعی، دارای حقیقت است، مانند شعلهای کمفروغ که گرچه کمنور است، اما از هستی بیبهره نیست. این نقد، بر اصل فلسفی وجودی بودن هر مفهوم استوار است و هرگونه نیستانگاری حروف را چونان خیالی باطل رد میکند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین نفسیت وجود و رد لا نفسیت، بنیانهای بحث وجود رابط را استوار ساخت. تمایز میان وجود فى نفسه و فى غیره، همراه با نقد دیدگاههای ملاصدرا، نشان داد که وجود حرفی، هرچند تبعی، از حقیقت وجود بیبهره نیست. این تبیین، چونان کلیدی، درهای بعدی بحث را میگشاید و راه را برای کاوش در آرای علامه طباطبایی و مسئله وضع حروف هموار میسازد.
بخش دوم: وجود رابط در نگاه علامه طباطبایی
تقسیمبندی وجود در نهایة الحکمة
علامه طباطبایی، در نهایة الحکمة، وجود را به دو قسم فى نفسه (مستقل) و فى غیره (رابط) تقسیم میکند. وجود مستقل، مانند جوهر، چونان درختی است که بر ریشههای خویش استوار است، و وجود رابط، مانند حرف، چونان پلی است که دو کرانه موضوع و محمول را به هم پیوند میدهد. استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندی را ستوده، اما با نگاهی نقادانه، آن را بیشتر در ظرف استعمال (مانند قضیه «زید قائم») صادق میدانند تا در ظرف وضع.
وجود رابط: نه عین طرفین، نه جدا از آنها
علامه طباطبایی وجود رابط را نه در موضوع، نه در محمول، و نه جدای از آنها میداند، بلکه قائم به طرفین است، مانند نسیمی که در میان شاخسارها جریان دارد، اما نه خود شاخسارهاست و نه از آنها جداست. این دیدگاه، وجود رابط را بهعنوان معقول ثانی فلسفی معرفی میکند که حیاتش در گرو اتصاف موضوع به محمول است، مانند ربط در «زید قائم» که نه زید است، نه قائم، و نه جدای از آنها.
عدم استقلال وجود رابط
وجود رابط، برخلاف عرض که مفهوماً مستقل است، نه استقلال وجودی دارد و نه استقلال مفهومی. عرض، مانند سفیدی، در معنا خودبسنده است، اما وجودش به دیوار وابسته است. اما حرف، مانند «واو»، هم در وجود و هم در معنا به غیر وابسته است، چونان سایهای که جز در حضور نور و جسم، خود را نشان نمیدهد. این ضعف مضاعف، وجود رابط را از عرض متمایز میسازد.
اتحاد وجودی رابط و طرفین
علامه طباطبایی معتقد است که وجود رابط با وجود طرفین نوعی اتحاد وجودی دارد، مانند رودی که با کرانههایش یکی است، اما نه عین آنهاست. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را در ظرف استعمال تأیید میکنند، اما تأکید دارند که این تبیین، برای توضیح وضع حروف پیش از استعمال ناکافی است.
نقد خوشباوری به علامه
گرچه تقسیمبندی علامه طباطبایی دقیق و ستودنی است، استاد فرزانه قدسسره هشدار میدهند که نباید به آن خوشباوری کرد. این تقسیمبندی، در ظرف استعمال، مانند قضایای «زید قائم» یا «انسان ضاحک»، صادق است، اما پرسش اصلی در ظرف وضع باقی میماند: حروف، پیش از استعمال، چگونه در ذهن واضع شکل گرفتهاند؟ این نقد، چونان چراغی، مسیر بحث را به سوی مسئله وضع حروف هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی دیدگاه علامه طباطبایی، وجود رابط را بهعنوان موجودی تبعی، اما حقیقی، بازشناخت. تقسیمبندی وجود به فى نفسه و فى غیره، همراه با تبیین اتحاد وجودی رابط و طرفین، بنیانی استوار برای فهم حروف فراهم آورد. بااینحال، نقد استاد فرزانه قدسسره نشان داد که این تبیین، در ظرف استعمال کامل است، اما برای ظرف وضع نیازمند کاوشی عمیقتر است.
بخش سوم: مسئله وضع حروف
چالش وضع حروف در ظرف ذهن
حروف، به دلیل فقدان استقلال وجودی و مفهومی، چونان موجوداتی ظریف و شکنندهاند که نمیتوانند بر پای خویش بایستند. استاد فرزانه قدسسره پرسشی بنیادین مطرح میکنند: چگونه حرفی که «روى پای خود نمیایستد»، در ذهن واضع وضع شده است؟ این پرسش، مانند کاوشگری در تاریکی، ذهن را به سوی منشأ انتزاع حروف هدایت میکند.
تقدم وضع اسم و فعل
اسم و فعل، چونان ستونهای بنای زبان، پیش از حرف وضع شدهاند. حروف، مانند طنابهایی که این ستونها را به هم پیوند میدهند، بدون اسم و فعل بیمعنا هستند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزند که وضع حروف، به تبع معانی اسمیه و فعلی است، مانند گیاهی که جز در خاک اسم و فعل نمیروید.
منشأ انتزاع حروف
منشأ انتزاع حروف، معانی اسمیه و فعلی است، مانند رودی که از چشمههای اسم و فعل سرچشمه میگیرد. استاد فرزانه قدسسره توضیح میدهند که ذهن، با درک نیاز به ربط میان اسم و فعل، حروف را وضع کرده است، مانند معماری که برای پیوند اجزای بنا، ملاتی از حروف میسازد.
نقد وضع مستقل حروف
حروف، به دلیل فقدان استقلال، نمیتوانند مستقلاً وضع شوند، مانند سایهای که بدون جسم پدید نمیآید. استاد فرزانه قدسسره با رد امکان وضع مستقل حروف، تأکید میکنند که این مفاهیم، به تبع اسم و فعل، در ذهن شکل گرفتهاند، مانند نغمهای که جز در همراهی با ساز، طنینی ندارد.
نقش ذهن بهمثابه استاد ماهر
ذهن، چونان استادی ماهر، قادر است هر مفهومی را، حتی عدم یا حرف، بهصورت کلی و مستقل در خود جای دهد. استاد فرزانه قدسسره این تمثیل را به کار میبرند تا نشان دهند که ذهن، مانند کیمیاگری، حتی مفاهیم تبعی را به اشیاء ذهنی مستقل بدل میکند، مانند نقاشی که سایه را بر بوم میکشد.
استقلال مفاهیم در ذهن
هر مفهومی در ذهن، اعم از اسم، فعل، یا حرف، کلی و مستقل است، مانند ستارگانی که در آسمان ذهن میدرخشند. استاد فرزانه قدسسره توضیح میدهند که این استقلال، به حاکی (مفهوم ذهنی) مربوط است، نه محکی (حقیقت خارجی)، مانند آینهای که هر تصویر را در خود بازمیتاباند، اما حقیقت آن تصاویر را در خود ندارد.
تمایز حاکی و محکی
تفاوت میان اسم، فعل، و حرف در محکی (حقیقت خارجی) است، نه حاکی (مفهوم ذهنی). در ذهن، همه مفاهیم کلی و مستقلاند، اما در خارج، اسم فى نفسه، فعل فى غیره، و حرف فى غیره است، مانند نقوشی که در آینه ذهن یکساناند، اما در جهان خارج، هرکدام جایگاهی متفاوت دارند.
وضع کلی حروف
حروف، بهصورت کلی (مانند مفهوم ربط) وضع شدهاند، نه بهصورت جزئی (مانند «واو» یا «لام»). استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که این وضع کلی، پیش از استعمال جزئی حروف رخ داده است، مانند بنایی که ابتدا طرح کلی آن کشیده میشود و سپس جزئیاتش پرورانده میشود.
نقش عقل در وضع
عقل انسانی، بر اساس فطرت و نیاز، اسم، فعل، و حرف را وضع کرده است، مانند کشاورزی که بذر زبان را در زمین ذهن میکارد. استاد فرزانه قدسسره با رد وضع الهی حروف، تأکید میورزند که زبان، محصول خلاقیت عقل انسانی است، مانند بنایی که بشر برای رفع نیازهای خویش برمیسازد.
احتیاجی بودن وضع
تمام اوزان زبانی، از جمله حروف، بر اساس نیاز پدید آمدهاند، مانند ابزارهایی که بشر برای زیستن ساخته است. استاد فرزانه قدسسره توضیح میدهند که حروف، به دلیل نقص در بیان اسم و فعل، وضع شدهاند، مانند پلی که برای عبور از شکافهای معنایی ساخته میشود.
تاریخچه وضع
حرف، پس از اسم و فعل وضع شده، زیرا به آنها وابسته است، مانند شاخهای که از تنه درخت میروید. استاد فرزانه قدسسره این تقدم را نشانه تبعیت مفهومی و وجودی حروف میدانند، مانند نغمهای که جز در همراهی با ساز، طنین نمییابد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با کاوش در مسئله وضع حروف، نشان داد که حروف، به دلیل ضعف وجودی و مفهومی، به تبع اسم و فعل وضع شدهاند. ذهن، بهمثابه استادی ماهر، این مفاهیم را بهصورت کلی و مستقل در خود جای داده و عقل انسانی، بر اساس نیاز، آنها را پدید آورده است. تمایز حاکی و محکی، همراه با تبیین منشأ انتزاع حروف، بنیانی استوار برای فهم زبان و فلسفه آن فراهم آورد.
بخش چهارم: تبدیل وجودی و چالشهای فلسفی
مسئله تبدیل وجودی
آیا میتوان وجود رابط را به نفسی، یا وجود نفسی را به رابط تبدیل کرد؟ این پرسش، که استاد فرزانه قدسسره با دقت مطرح میکنند، چونان دریچهای به سوی ژرفای فلسفه و عرفان گشوده میشود. تبدیل وجودی، مانند دگرگونی کیمیاگرانه، پرسشی است که نهتنها در حروف، بلکه در کل نظام هستی جاری است.
دیدگاه ملاصدرا در تبدیل
ملاصدرا این مسئله را در بحث ربط و وجود بررسی کرده و آن را چالشی بنیادین میداند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را بهعنوان پرسشی فلسفی و عرفانی مطرح میکنند که آیا موجودات میتوانند از مرتبهای به مرتبه دیگر دگرگون شوند، مانند پرندهای که از قفس ربط به آسمان نفسیت پر میکشد.
امکان تبدیل در عرفان
عرفا، با باور به «في كلِّ شيءٍ كلُّ شيءٍ»، به امکان تحول در موجودات معتقدند، مانند جهانی که در هر ذرهاش جهانی دیگر نهفته است. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را به مسئله حروف تعمیم میدهند، اما تأکید دارند که عقل، چونان حجت باطنی، باید پیش از هر چیز قضاوت کند.
نقد ماهیتگرایی
استاد فرزانه قدسسره، با رد اصالت ماهیت، تأکید میورزند که وجود اصل است و نزاع وجود و ماهیت، لفظی نیست. ماهیت، مانند دیواری است که اگر وجود را از آن بگیری، فرو میریزد. این دیدگاه، به تبیین وجود حرفی بهعنوان موجودی حقیقی کمک میکند.
انقلاب وجودی یا نوعی
آیا تحول در موجودات در ماهیت است، در وجود، در مفهوم، یا در مصداق؟ این پرسش، که استاد فرزانه قدسسره مطرح میکنند، مانند کاوشگری در قلب هستی است که میخواهد مرزهای دگرگونی را بشناسد. این بحث، نهتنها در فلسفه، بلکه در عرفان و فیزیک نیز جاری است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی مسئله تبدیل وجودی، به پرسشهای عمیق فلسفی و عرفانی پرداخت. دیدگاه ملاصدرا، همراه با باور عرفانی به تحول، نشان داد که این مسئله، چالشی گسترده در نظام هستیشناختی است. نقد ماهیتگرایی و تأکید بر اصالت وجود، بنیانهای این بحث را استوار ساخت.
بخش پنجم: عقل و قرآن کریم
آیه کریمه و نقش عقل
استاد فرزانه قدسسره به آیه کریمهای از سوره جمعه اشاره میکنند که فرموده است: مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ [مطلب حذف شد] میکند: «مَثَلِ کسانی که به حمل تورات مکلف شدند، سپس آن را به دوش نکشیدند، مانند خرى است که کتابهایی را حمل کند.» این آیه، مانند آیینهای، بر اهمیت عقل در فهم معارف دینی تأکید دارد، مانند چراغی که راه را در تاریکی مینمایاند.
عقل بهعنوان حجت باطنی
عقل، چونان حجت باطنی، افضل از انبیا و مرسلین است، زیرا خود انبیا نیز با عقل مأمور شدهاند. استاد فرزانه قدسسره عقل را چونان کلیدی میدانند که درهای فهم دین و فلسفه را میگشاید، مانند ناخدایی که کشتی معرفت را در دریای حقیقت هدایت میکند.
محدودیتهای عقل فردی
گرچه عقل کلی قادر به همه چیز است، عقل فردی ممکن است ناکافی باشد، مانند ستارهای که در آسمان میدرخشد، اما نمیتواند همه جا را روشن کند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که دین، برای هدایت عقل و جلوگیری از لغزش، چونان راهنمایی است که انسان را در مسیر نگاه میدارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با اشاره به آیه کریمه و تأکید بر نقش عقل، نشان داد که عقل، باطن انسان و مقدم بر فهم قرآن کریم است. محدودیتهای عقل فردی، همراه با نقش هدایتگر دین، این بخش را به بنیانی برای پیوند فلسفه و دین بدل ساخت.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با کاوش در مفهوم وجود رابط، نقد دیدگاههای ملاصدرا و پیروانش، و تبیین آرای علامه طباطبایی، وجود حرفی را بهعنوان موجودی تبعی، اما حقیقی، بازشناخت. تمایز وجود فى نفسه و فى غیره، همراه با بررسی وضع حروف در ظرف ذهن، نشان داد که حروف، مانند نسیمهایی ظریف، در گرو اسم و فعل حیات مییابند. ذهن، بهمثابه استادی ماهر، این مفاهیم را بهصورت کلی و مستقل در خود جای داده و عقل انسانی، بر اساس نیاز، آنها را وضع کرده است. مسئله تبدیل وجودی، بهعنوان چالشی فلسفی و عرفانی، راه را برای کاوشهای بیشتر گشود. آیه کریمه مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا، با تأکید بر عقل بهعنوان حجت باطنی، این کاوش را به پیوندی میان فلسفه و دین رساند. این بحث، نهتنها در فلسفه اسلامی، بلکه در علم اصول، زبانشناسی، و عرفان نیز کاربرد دارد و چونان چراغی، راه را در مسیر حقیقتجویی روشن میسازد.