متن درس
کاوش در مبانی وجود: بازخوانی درسگفتارهای فلسفه خارج
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۱۲)
دیباچه
جهان فلسفه، چونان دریایی ژرف و بیکران، اندیشههای بشری را به سوی پرسشهای بنیادین وجود رهنمون میسازد. در این میان، درسگفتار شماره ۳۱۲ از سلسله درسگفتارهای فلسفه خارج استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چونان نگینی درخشان، به کاوش در یکی از پیچیدهترین مسائل فلسفی، یعنی تمایز میان وجود رابط و مستقل، و امکان یا امتناع انقلاب میان معانی حرفی و اسمی پرداخته است. این گفتار، با رویکردی انتقادی و عمیق، آرای بزرگان فلسفه اسلامی چون ملاصدرا، حاجی سبزواری و علامه طباطبایی را به نقد کشیده و با نگاهی نوین، وجود را به مثابه ظهورات حق تعالی بازتعریف میکند.
بخش نخست: نقد تباین ذاتی و بازتعریف وجود
مفهوم تباین ذاتی میان معانی اسمی و حرفی
درسگفتار، با طرح این ادعا که معانی اسمی و حرفی متباین بالذاتاند، به یکی از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی ورود میکند. معانی اسمی، به دلیل برخورداری از نفسية یا استقلال وجودی، در برابر معانی حرفی قرار میگیرند که فاقد این استقلالاند و به مثابه رابط، وابسته به مربوط و مربوط علیه تعریف میشوند. این تمایز، ریشه در فلسفه مشایی و صدرایی دارد که جوهر را به اسم و عرض را به حرف تشبیه میکند. استاد فرزانه، با ژرفنگری، این ادعا را به چالش کشیده و میفرمایند که تباین بالذات، پیشنیاز وجود ماهیت است، حال آنکه معانی اسمی و حرفی از مقوله ماهیت نیستند. این دیدگاه، چونان کلیدی است که قفلهای کهنه را گشوده و راه را برای بازتعریف وجود هموار میسازد.
درنگ: تباین ذاتی میان معانی اسمی و حرفی، مبتنی بر فرض ماهیت است، اما استاد فرزانه با رد ماهیت، این تمایز را نفی کرده و وجود را به مثابه ظهورات حق بازتعریف میکنند.
نقد مفهوم ماهیت و تشکیک وجود
استاد فرزانه، با نفی ماهیت بهعنوان مبنای تباین، معانی اسمی و حرفی را مراتب ظهورات وجود معرفی میکنند. این دیدگاه، با اصل تشکیک وجود صدرایی همخوانی دارد که وجود را حقیقتی واحد و ذیمراتب میداند. در این منظر، تمایز میان اسم و حرف، نه به ذات، بلکه به مراتب ظهور بازمیگردد، گویی که نور واحد حق در مراتب گوناگون، به رنگهای متفاوتی متجلی میشود. این نگرش، تناقض ناشی از فرض تباین ذاتی را مرتفع ساخته و راه را برای فهم عمیقتر وجود میگشاید.
استاد، با استناد به آیه شریفه از قرآن کریم: إِنَّمَا الْأَصْنَامُ أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا [مطلب حذف شد] : «این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید، چیزی نیستند»)، تأکید میکنند که اوصاف و تمایزات، ساخته ذهن بشریاند و حقیقت وجود، جز ظهور حق نیست. این آیه، چونان آیینهای است که حقیقت وهمآلود ماهیت را آشکار میسازد.
امکان انقلاب مرتبهای
یکی از پرسشهای محوری درسگفتار، امکان یا امتناع انقلاب میان معانی اسمی و حرفی است. در فلسفه سنتی، انقلاب ذاتی، به معنای تبدیل یک ذات به ذات دیگر، محال شمرده میشود، زیرا ذاتها ثابت و غیرقابل تغییر فرض میگردند. استاد فرزانه، با رد تباین ذاتی، امکان انقلاب مرتبهای را مطرح میکنند. در این دیدگاه، معانی اسمی و حرفی، چونان پلههای نردبانی هستند که وجود در آنها صعود و نزول میکند، نه آنکه ذاتها به یکدیگر تبدیل شوند. این انقلاب مرتبهای، با تشکیک وجود سازگار است و تناقضات فلسفی را مرتفع میسازد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست درسگفتار، با نقد تباین ذاتی و نفی ماهیت، به بازتعریف وجود بهعنوان ظهورات حق پرداخته و امکان انقلاب مرتبهای را تأیید میکند. این دیدگاه، نه تنها تناقضات فلسفی را رفع میکند، بلکه با پیوند فلسفه و عرفان، راه را برای فهمی نوین از وجود هموار میسازد. استاد فرزانه، با این رویکرد، چونان راهبری هستند که کشتی اندیشه را از طوفانهای تناقض به ساحل آرامش حقیقت رهنمون میدارند.
بخش دوم: نقد آرای بزرگان و چالشهای حیثیتی
آرای ملاصدرا در اسفار
استاد فرزانه، به پیگیری بحث وجود رابط و مستقل در اسفار اربعه ملاصدرا اشاره میکنند. ملاصدرا، وجود رابط را فاقد نفسية و وابسته به مربوط و مربوط علیه میداند، اما در برخی موارد، امکان انقلاب را مطرح کرده است. این دیدگاه، گویی دریچهای است که نور جدیدی بر مسئله میتاباند، اما به گفته استاد، همچنان در چارچوب تباین ذاتی گرفتار است. استاد، با نقد این رویکرد، به ضرورت بازنگری در مبانی صدرایی دعوت میکنند.
آرای علامه طباطبایی در بدایة الحکمة و نهایة الحکمة
درسگفتار، به نقل از علامه طباطبایی در بدایة الحکمة (صفحه ۳۳) و نهایة الحکمة، بر نفی اختلاف نوعی میان وجود رابط و مستقل تأکید میکند. علامه، وجود رابط را ذو معنی تعلقی میداند که استقلال آن محال است و انسلاخ تعلقیت از آن ناممکن است. استاد فرزانه، ضمن تأیید این دیدگاه، آن را ناکافی دانسته و به تناقض نهفته در تحلیل حیثیتی علامه اشاره میکنند. علامه، وجودات را از حیث ربط به علت، رابط، و از حیث ذات، مستقل میداند، اما استاد میفرمایند که این دوگانگی، چونان دو کفه ترازویی است که تعادل را برهم میزند.
درنگ: تحلیل حیثیتی علامه، که وجودات را از یک حیث رابط و از حیثی دیگر مستقل میداند، به تناقض میانجامد، زیرا یک ذات نمیتواند همزمان رابط و مستقل باشد.
نقد تحلیل حیثیتی
استاد فرزانه، تحلیل حیثیتی را بازی ذهنی میدانند که نمیتواند جایگزین تبیین ذات وجودات شود. ایشان، با طرح این پرسش که ذات وجودات رابط است یا نفسی، تأکید میکنند که حیثیت، چونان سایهای است که از حقیقت ذات دور میافتد. اگر ذات وجودات رابط باشد، دیگر نمیتوان آنها را نفسی دانست، و اگر نفسی باشند، ربطیت منتفی است. این نقد، گویی شمشیری است که گرههای پیچیده تحلیلهای سنتی را میگشاید.
مثال علامه و نقد آن
علامه طباطبایی، با مثال علت و معلول، وجود رابط را به معانی وابسته به حق تعالی تشبیه میکند. استاد فرزانه، این مثال را ناکافی دانسته و خواستار استدلال به جای تمثیل میشوند. ایشان میفرمایند که مثال، چونان نقشی بر آب است که زود محو میشود و نمیتواند بنیاد استدلال فلسفی باشد. این نقد، به روششناسی دقیق فلسفه اسلامی اشاره دارد که استدلال را بر تمثیل مقدم میداند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد آرای ملاصدرا و علامه طباطبایی، به چالشهای تحلیل حیثیتی و ضعفهای تمثیلمحور پرداخته است. استاد فرزانه، با تأکید بر ذات رابط وجودات، به نفی دوگانگی حیثیتی دعوت کرده و راه را برای تبیینی منسجمتر هموار میسازند. این بخش، چونان پلی است که از آرای سنتی به سوی نگرشی نوین در فلسفه اسلامی گذر میکند.
بخش سوم: وحدت وجود و نفی استقلال
ظهورات حق و نفی ماهیت
استاد فرزانه، با نفی ماهیت و استقلال، همه وجودات را ظهورات حق تعالی معرفی میکنند. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه از قرآن کریم: قُلْ كُلٌّ مِنْ [مطلب حذف شد] : «بگو همه چیز از جانب خداست»)، همه تمایزات را اوصاف ذهنی دانسته و حقیقت وجود را ربط به حق میداند. این نگرش، چونان جویباری است که از سرچشمه وحدت وجود جاری شده و همه کثرات را در خود حل میکند.
درنگ: همه وجودات، ظهورات حق تعالیاند و تمایزات اسمی و حرفی، اوصاف ذهنیاند که در حقیقت، جز ربط به حق نیستند.
وحدت فلسفه و عرفان
درسگفتار، با نفی تمایز میان فلسفه و عرفان، همه وجودات را مظاهر واحد حق میداند. این دیدگاه، با عرفان ابنعربی همخوانی دارد که عالم را آینه حق میبیند. استاد، با این رویکرد، چونان باغبانی هستند که شاخههای پراکنده فلسفه و عرفان را به تنه واحد حقیقت پیوند میزنند.
نفی مفهوم مبهم و تمایز مفاهیم
استاد، مفهوم کلی و مبهم را نفی کرده و مفاهیم را ذاتاً متمایز (اسم، فعل، حرف) میدانند. ایشان میفرمایند که مفهوم، یا اسم است یا حرف، و نمیتوان مفهومی کلی داشت که به هر دو تبدیل شود. این دیدگاه، گویی خطکشی است که مرزهای دقیق مفاهیم را ترسیم میکند و از ابهام میرهاند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر وحدت وجود و نفی استقلال، به تبیین وجودات بهعنوان ظهورات حق پرداخته و تمایزات را اوصاف ذهنی میداند. این بخش، با تلفیق فلسفه و عرفان، به فهمی نوین از وجود دعوت کرده و راه را برای ترویج معرفت الهی هموار میسازد.
بخش چهارم: رفع تناقضات و تبیین نهایی
نقد دیدگاه حاجی سبزواری
استاد فرزانه، دیدگاه حاجی سبزواری درباره وجود ماهیت وسط را رد کرده و آن را ناکافی میدانند. حاجی، با فرض ماهیت وسط، به تحلیلهای دوگانه متوسل شده، اما استاد، این دیدگاه را با اصل وحدت وجود ناسازگار دانسته و به نفی هرگونه ماهیت مستقل تأکید میکنند.
مثال فرش و تبیین ذات رابط
درسگفتار، با مثال فرش، ذات وجودات را رابط معرفی میکند. استاد میفرمایند که اوصاف مانند فرش یا دیوار، لحاظات ذهنیاند و ذات وجودات، ربط به حق است. این مثال، چونان آینهای است که حقیقت وجود را از پس پردههای ذهن آشکار میسازد.
ضرورت رفع تناقضات
استاد، با شناسایی تناقضات در آرای ملاصدرا، علامه و حاجی، به ضرورت ارائه تبیینی منسجم دعوت میکنند. این رویکرد، چونان تلاشی است برای صاف کردن پارچهای پرچین و شکن که حقیقت وجود را در خود پنهان کرده است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد دیدگاههای سنتی و تأکید بر ذات رابط، به رفع تناقضات و ارائه تبیینی منسجم پرداخته است. این بخش، با مثالهای روشن و استدلالهای دقیق، راه را برای فهمی عمیقتر از وجود هموار میسازد.
نتیجهگیری نهایی
درسگفتار شماره ۳۱۲، چونان گوهری درخشان در گنجینه فلسفه اسلامی، به کاوش در مسائل بنیادین وجود پرداخته و با نقد آرای سنتی، تبیینی نوین ارائه داده است. این گفتار، با نفی تباین ذاتی و ماهیت، همه وجودات را ظهورات حق تعالی دانسته و با تأیید انقلاب مرتبهای، تناقضات فلسفی را مرتفع ساخته است. استاد فرزانه، با تلفیق فلسفه و عرفان، راه را برای فهمی نوین از وجود گشوده و به ترویج معرفت الهی دعوت کردهاند. این اثر، چونان چراغی است که در تاریکیهای اندیشه، راه را به سوی حقیقت روشن میسازد و جایگاه فلسفه اسلامی را در گفتمان علمی جهانی تقویت میکند.
با نظارت صادق خادمی