در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 317

متن درس





کاوش در وجودشناسی اسلامی: تمایز انواع وجود و نقد وجود رابطی

کاوش در وجودشناسی اسلامی: تمایز انواع وجود و نقد وجود رابطی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۱۷)

مقدمه: در جست‌وجوی حقیقت وجود و نسبت‌ها

در گستره‌ی فلسفه اسلامی، مباحث وجودشناسی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. پرسش از چیستی وجود، انواع آن و نسبت میان موجودات، همواره ذهن فلاسفه و عرفا را به خود مشغول داشته است. درس‌گفتار شماره ۳۱۷ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در تاریخ دوم آبان ۱۳۸۰ ایراد شده، به کاوشی عمیق در تمایز انواع وجود و جایگاه وجود رابطی در فلسفه اسلامی می‌پردازد. این بررسی، با تکیه بر آرای استاد فرزانه و نقد دیدگاه‌های علامه طباطبایی، به‌ویژه در نهایة الحکمة، و استناد به فلسفه صدرایی، به تبیین تمایز وجود فی‌نفسه، وجود فی‌غیره و وجود رابطی پرداخته و جایگاه آن‌ها را در ظرف ذهن و خارج روشن می‌سازد.

بخش نخست: تقسیم‌بندی وجود و مبانی وجودشناسی

انواع وجود: فی‌نفسه، لا فی‌نفسه وجودی و لا فی‌نفسه مفهومی

وجود، به مثابه نوری که حقیقت هستی را روشن می‌سازد، در فلسفه اسلامی به سه نوع بنیادین تقسیم می‌شود. نخست، وجود فی‌نفسه، که چون کوهی استوار، قائم به ذات خویش است و استقلال وجودی دارد. این وجود، به جوهر تعلق می‌گیرد که بدون نیاز به غیر، در خود پایدار است. دوم، وجود لا فی‌نفسه وجودی، که مانند سایه‌ای بر دیوار، قائم به غیر است، اما وجودی واقعی در خارج دارد. این نوع وجود به اعراض اشاره دارد که در موضوع خود، مانند قیام در زید، موجودند. سوم، وجود لا فی‌نفسه مفهومی، که چون پلی در ذهن، تنها در معنای خود قائم به غیر است و به وجود رابطی یا حرفی، مانند «هو» در قضایای منطقی، تعلق می‌گیرد. این تقسیم‌بندی، چون نقشه‌ای دقیق، بنیان بحث‌های وجودشناختی را ترسیم می‌کند و راه را برای فهم تمایز میان وجود خارجی و ذهنی هموار می‌سازد.

درنگ: وجود به سه نوع تقسیم می‌شود: فی‌نفسه “..جودی، که قائم به ذات است؛ لا فی‌نفسه وجودی، که قائم به غیر اما واقعی است؛ و لا فی‌نفسه مفهومی، که در ذهن به‌صورت رابطی تعریف می‌شود.

تمایز وجود فی‌غیره: وجودی و مفهومی

وجود فی‌غیره، که چون شاخه‌ای از درخت وجود وابسته به غیر است، خود به دو نوع تقسیم می‌شود. نخست، فی‌غیره وجودی، که مانند رنگ بر بوم، در موضوع خود، نظیر قیام در زید، موجودیت واقعی دارد. دوم، فی‌غیره مفهومی، که چون خطی خیالی در ذهن، تنها در معنای خود قائم به غیر است و به وجود حرفی، مانند «هو» در قضیه «زید هو قائم»، اشاره دارد. این تمایز، چون دو مسیر در یک راه، نشان‌دهنده تفاوت میان وجود واقعی در خارج و وجود رابطی در ذهن است. عرض، به دلیل حضور در خارج، وجودی عینی دارد، درحالی‌که حرف، تنها در ظرف ذهن و به‌عنوان واسطه میان موضوع و محمول معنا می‌یابد.

درنگ: وجود فی‌غیره به دو نوع وجودی (مانند عرض) و مفهومی (مانند حرف) تقسیم می‌شود، که اولی در خارج و دومی در ذهن معنا دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با ارائه تقسیم‌بندی سه‌گانه وجود، بنیان بحث‌های وجودشناختی را روشن ساخت. این تقسیم‌بندی، که وجود را به فی‌نفسه، لا فی‌نفسه وجودی و لا فی‌نفسه مفهومی دسته‌بندی می‌کند، چون چراغی است که مسیر تحلیل‌های فلسفی را روشن می‌سازد. تمایز میان وجود واقعی و مفهومی، به‌ویژه در فهم وجود رابطی، نقش کلیدی دارد و زمینه را برای بحث‌های بعدی در این درس‌گفتار فراهم می‌کند.

بخش دوم: وجود رابطی و جایگاه آن در ذهن و خارج

ماهیت وجود رابطی یا حرفی

وجود رابطی، که چون پلی میان دو کرانه موضوع و محمول قرار می‌گیرد، در قضایای منطقی، مانند «زید هو قائم»، نقش واسطه را ایفا می‌کند. این وجود، فاقد استقلال مفهومی است و تابع موضوع و محمول خود است. به‌عنوان مثال، در قضیه «زید قائم»، «هو» به‌عنوان رابط، زید را به قیام متصل می‌سازد، اما خود وجودی مستقل ندارد. این ویژگی، وجود رابطی را به معقول ثانی فلسفی تبدیل می‌کند که تنها در ظرف ذهن معنا می‌یابد.

درنگ: وجود رابطی، به‌عنوان واسطه میان موضوع و محمول، فاقد استقلال مفهومی است و تنها در ظرف ذهن معنا می‌یابد.

وابستگی وجود رابطی به ظرف موضوع و محمول

وجود رابطی، چون سایه‌ای که از جسم جدا نمی‌شود، تابع ظرف موضوع و محمول است. اگر موضوع و محمول در خارج باشند، رابط نیز در خارج فرض می‌شود، و اگر در ذهن باشند، رابط نیز در ذهن قرار دارد. برای نمونه، در قضیه «زید عالم» در خارج، رابط نیز در خارج تلقی می‌شود، و در ظرف ذهن، رابط ذهنی است. این وابستگی، نشان‌دهنده طبیعت معقول ثانی وجود رابطی است که نمی‌تواند از طرفین خود جدا شود.

درنگ: وجود رابطی تابع ظرف موضوع و محمول است؛ در خارج، رابط خارجی و در ذهن، رابط ذهنی است.

نقد دیدگاه علامه طباطبایی در وجود رابطی

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی تیز و عمیق، دیدگاه علامه طباطبایی را در نهایة الحکمة، صفحه ۲۶، مورد بررسی قرار می‌دهند. علامه، وجود را به فی‌نفسه و فی‌غیره تقسیم کرده و فی‌غیره را وجود رابطی می‌نامد، اما استاد این تقسیم‌بندی را نادرست می‌دانند. به باور ایشان، وجود فی‌غیره می‌تواند شامل عرض (وجودی) یا حرف (مفهومی) باشد، و نمی‌توان هر وجود فی‌غیره را به‌سادگی وجود رابطی نامید. علامه معتقد است که در قضایای خارجی، مانند «زید قائم»، نسبتی ورای موضوع و محمول وجود دارد که رابط نامیده می‌شود و به طرفین خود وابسته است. استاد فرزانه، با رد این دیدگاه، تأکید دارند که وجود رابطی صرفاً در ذهن است و در خارج، قیام به زید بدون واسطه و به‌صورت متحد است.

درنگ: استاد فرزانه، با نقد دیدگاه علامه طباطبایی، وجود رابطی را صرفاً ذهنی دانسته و معتقدند که در خارج، قیام به زید بدون واسطه و به‌صورت متحد است.

اتحاد قیام و زید در خارج

در خارج، قیام به زید، چون رودی که به دریا می‌پیوندد، به‌صورت متحد و بدون واسطه است. برخلاف ذهن، که برای اتصاف به رابط نیاز دارد، در خارج، قیام به زید بدون نیاز به «هو» یا رابط، به‌صورت مستقیم متحد است. این دیدگاه، ریشه در فلسفه صدرایی دارد که وجود عرض را قائم به موضوع می‌داند، بدون آنکه واسطه‌ای میان آن‌ها باشد.

درنگ: در خارج، قیام به زید به‌صورت متحد و بدون واسطه است و نیازی به رابط یا «هو» ندارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تمرکز بر وجود رابطی، جایگاه آن را در ذهن و خارج روشن ساخت. نقد استاد فرزانه بر دیدگاه علامه طباطبایی، که وجود رابطی را در خارج نیز قائل است، بر این اصل استوار است که رابط تنها در ذهن معنا دارد. این تحلیل، با تأکید بر بساطت وجود در خارج، مرز میان ذهن و خارج را به‌وضوح ترسیم کرد و زمینه را برای مباحث بعدی در تمایز قضایا فراهم آورد.

بخش سوم: قضایای حملیه و نقش لحاظ در ذهن

نقش لحاظ در شکل‌گیری قضایا

در ذهن، قضیه «زید قائم» یا «زید هو قائم»، چون نقشی بر لوح، به‌صورت لحاظی شکل می‌گیرد. این لحاظ، که گاه به‌صورت ملفوظ (زید هو قائم) و گاه غیرملفوظ (زید قائم) است، رابط را در ذهن ایجاد می‌کند. در منطق، قضیه می‌تواند با یا بدون لحاظ صریح شکل گیرد، اما در هر دو حالت، رابط در ذهن حضور دارد و قضیه‌ای واحد پدید می‌آورد.

درنگ: در ذهن، قضایا با لحاظ رابط شکل می‌گیرند، چه به‌صورت ملفوظ (زید هو قائم) و چه غیرملفوظ (زید قائم)، اما نتیجه قضیه‌ای واحد است.

وحدت و کثرت در قضایای حملیه

قضایای حملیه، چون آینه‌ای که وحدت و کثرت را بازمی‌تاباند، نیازمند تمایز مفهومی میان موضوع و محمول هستند. حتی در قضایای متماثله، مانند «انسان انسان»، موضوع و محمول از جهت مفهومی متمایزند و رابطی در ذهن ایجاد می‌شود. این تمایز، که در ذهن شکل می‌گیرد، در خارج وجود ندارد، زیرا وجود در خارج بسیط و متحد است.

درنگ: قضایای حملیه نیازمند وحدت و کثرت مفهومی‌اند و حتی در قضایای متماثله، تمایز مفهومی میان موضوع و محمول رابطی ذهنی ایجاد می‌کند.

بساطت وجود در خارج

خارج، چون بومی پاک و بی‌آلایش، عاری از وصله‌پینه است. قیام به زید در خارج، نه انضمامی، نه اتصافی، و نه صمیمه است، بلکه اتحادی است. این بساطت، نشان‌دهنده اتحاد مستقیم عرض و موضوع در خارج است، بدون نیاز به رابط یا واسطه‌ای که ذهن برای تحلیل قضایا به کار می‌گیرد.

درنگ: ظرف خارج، عاری از وصله‌پینه است و قیام به زید به‌صورت متحد و بدون واسطه است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با بررسی قضایای حملیه و نقش لحاظ در ذهن، تفاوت بنیادین میان ظرف ذهن و خارج را روشن ساخت. در ذهن، رابط به‌عنوان معقول ثانی، قضایا را شکل می‌دهد، اما در خارج، وجود بسیط و متحد است. این تمایز، بنیان تحلیل‌های وجودشناختی را استوارتر کرد و راه را برای نقدهای بعدی هموار ساخت.

بخش چهارم: نقد وجود رابطی و دیدگاه ملاصدرا

نقد مکرر وجود رابطی در خارج

استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر ذهنیت وجود رابطی، دیدگاه علامه را در چندین بند نقد می‌کنند. به باور ایشان، نسبت و رابط، چون خطوطی در ذهن، انتزاعاتی ذهنی‌اند و در خارج، هیچ نسبتی میان قیام و زید وجود ندارد. این نقد، با استناد به بساطت وجود در خارج، هرگونه رابط خارجی را نفی می‌کند و بر اتحاد مستقیم قیام و زید تأکید دارد.

درنگ: وجود رابطی صرفاً در ذهن است و در خارج، هیچ نسبتی میان قیام و زید وجود ندارد؛ نسبت‌ها و رابط‌ها انتزاعات ذهنی‌اند.

دیدگاه ملاصدرا در تمایز فی‌غیره

ملاصدرا، چون معماری که بنای وجود را ترسیم می‌کند، معتقد است که اصطلاح لا فی‌نفسه دقیق نیست و باید به فی‌غیره تبدیل شود. فی‌غیره، اگر به معنای وجودی باشد، به عرض اشاره دارد، و اگر به معنای مفهومی باشد، به حرف تعلق می‌گیرد. این دیدگاه، با تمایز میان وجود جوهر، عرض و حرف، بر بساطت وجود در خارج تأکید دارد و مبنای نقد استاد فرزانه بر علامه را تقویت می‌کند.

درنگ: ملاصدرا، با تبدیل لا فی‌نفسه به فی‌غیره، وجود را به جوهر (فی‌نفسه)، عرض (فی‌غیره وجودی) و حرف (فی‌غیره مفهومی) تقسیم می‌کند.

وجود حرفی به‌عنوان معقول ثانی

وجود حرفی، چون نغمه‌ای که در ذهن طنین‌انداز می‌شود، به‌عنوان معقول ثانی فلسفی، در ظرف موضوع و محمول خود قرار دارد و تابع آن‌هاست. این وجود، که فاقد استقلال است، تنها در ذهن معنا می‌یابد و نقش واسطه‌ای میان موضوع و محمول ایفا می‌کند.

درنگ: وجود حرفی، به‌عنوان معقول ثانی فلسفی، در ظرف موضوع و محمول خود قرار دارد و تابع آن‌هاست.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با نقد مکرر دیدگاه علامه و استناد به آرای ملاصدرا، بر ذهنیت وجود رابطی تأکید کرد. تمایز میان وجود فی‌غیره وجودی و مفهومی، و جایگاه معقولات ثانیه در فلسفه اسلامی، این بخش را به نقطه عطفی در تحلیل وجودشناختی تبدیل کرد. نقد استاد فرزانه، چون تیغی تیز، مرز میان ذهن و خارج را روشن ساخت.

بخش پنجم: اضافات اشراقی و منطقی

تمایز اضافات اشراقی و منطقی

اضافه اشراقی، چون نوری که از یک منبع تابیده می‌شود، یک‌طرفه است و نیازی به رابط دوطرفه ندارد. برای مثال، در آیه اللَّهُ نُورُ [مطلب حذف شد] : «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است»)، اضافه میان الله و نور یک‌طرفه است. در مقابل، اضافه منطقی، مانند «غلام زید»، دوطرفه است و رابطی ذهنی را می‌طلبد. این تمایز، ریشه در وحدت وجودی در فلسفه اشراقی دارد که نیاز به رابط را در خارج نفی می‌کند.

درنگ: اضافه اشراقی، مانند «الله نور السماوات»، یک‌طرفه است، درحالی‌که اضافه منطقی، مانند «غلام زید»، دوطرفه و نیازمند رابط ذهنی است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با بررسی تمایز میان اضافات اشراقی و منطقی، بر تفاوت میان وحدت وجودی و تحلیل ذهنی تأکید کرد. اضافه اشراقی، با استناد به قرآن کریم، نشان‌دهنده بساطت وجود در خارج است، درحالی‌که اضافه منطقی، به ذهن و رابط‌های آن وابسته است.

بخش ششم: تعاملات انسانی و فضای آموزشی

خاطره‌ای از عدالت‌خواهی استاد

استاد فرزانه قدس‌سره، با اشاره به خاطره‌ای از دوران کودکی، از دفاع خود در برابر تنبیه ناعادلانه یک همکلاسی سخن می‌گویند. ایشان، با استدلال شرعی و اخلاقی، معلم را به بازگرداندن شیء مصادره‌شده به صاحبش یا پدر او ترغیب کردند. این خاطره، چون گوهری درخشان، نشان‌دهنده تعهد استاد به عدالت و انصاف است و فضای آموزشی را با روحی انسانی و اخلاقی غنا می‌بخشد.

درنگ: استاد فرزانه، با دفاع از عدالت در کودکی، تعهد خود به انصاف و اخلاق را نشان دادند که بر فضای آموزشی درس‌گفتار تأثیر می‌گذارد.

اشاره به فقدان دفترچه و استفاده از نهایة الحکمة

استاد، با وجود جا ماندن دفترچه یادداشت، با تکیه بر کتاب نهایة الحکمة علامه طباطبایی، بحث را ادامه دادند. این امر، چون ستونی استوار، نشان‌دهنده اهمیت مرجعیت علمی نهایة الحکمة در این درس‌گفتار است و بر تعهد استاد به استدلال علمی تأکید دارد.

درنگ: استفاده از نهایة الحکمة، با وجود فقدان دفترچه، بر مرجعیت علمی این اثر و تعهد استاد به استدلال دقیق دلالت دارد.

دعوت به تحقیق و تعمق

استاد فرزانه، شاگردان را به تحقیق مجدد در نهایة الحکمة و سایر منابع دعوت می‌کنند تا دیدگاه‌های مطرح‌شده را با دقت بررسی کنند. این دعوت، چون بذری در خاک ذهن، شاگردان را به تعمیق در مباحث فلسفی و جست‌وجوی حقیقت تشویق می‌کند.

درنگ: دعوت به تحقیق در نهایة الحکمة و منابع دیگر، شاگردان را به تعمیق علمی و جست‌وجوی حقیقت تشویق می‌کند.

پایان درس‌گفتار با دعا

درس‌گفتار با دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ پایان می‌یابد، که چون نغمه‌ای معنوی، فضای درس را با روحی الهی و عرفانی پیوند می‌دهد. این دعا، با فرهنگ اسلامی درس‌های فلسفی همخوانی دارد و بر بعد معنوی این نشست تأکید می‌کند.

درنگ: پایان درس‌گفتار با دعا، فضای علمی را با معنویت اسلامی پیوند داده و بر بعد عرفانی درس تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با اشاره به خاطرات انسانی و تعاملات آموزشی، درس‌گفتار را از منظر اخلاقی و معنوی غنی ساخت. خاطره عدالت‌خواهی، استفاده از نهایة الحکمة، دعوت به تحقیق و پایان با دعا، این درس را به ترکیبی از علم، اخلاق و معنویت تبدیل کرد.

نتیجه‌گیری: بساطت وجود و حقیقت فلسفه اسلامی

درس‌گفتار شماره ۳۱۷ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چون چراغی در مسیر حقیقت، به کاوش در تمایز انواع وجود و جایگاه وجود رابطی پرداخت. این بررسی، با تقسیم‌بندی وجود به فی‌نفسه، لا فی‌نفسه وجودی و لا فی‌نفسه مفهومی، بنیان وجودشناسی اسلامی را استوار ساخت. نقد دیدگاه علامه طباطبایی، با تأکید بر ذهنیت وجود رابطی و بساطت وجود در خارج، مرز میان ذهن و خارج را روشن کرد. استناد به فلسفه صدرایی و تمایز اضافات اشراقی و منطقی، این تحلیل را غنا بخشید. تمثیلات، چون کتاب و رود، مفاهیم را دلنشین ساختند، درحالی‌که آیات قرآن کریم، مانند نور، حقیقت را روشن کردند. خاطرات انسانی و دعوت به تحقیق، این درس را به نمونه‌ای برجسته از آموزش فلسفه اسلامی تبدیل کرد. در نهایت، این نوشتار، نه‌تنها به تبیین علمی وجود پرداخت، بلکه با پیوند علم و اخلاق، راهی به سوی فهم عمیق‌تر حقیقت گشود.

با نظارت صادق خادمی