در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 319

متن درس





دوضلعی و سه‌ضلعی وجود: تأملاتی در هستی‌شناسی اسلامی

دوضلعی و سه‌ضلعی وجود: تأملاتی در هستی‌شناسی اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۱۹)

مقدمه: دریچه‌ای به سوی ساختار وجود

در سپهر بی‌کران فلسفه اسلامی، پرسش از ساختار وجود و چگونگی تحقق آن در خارج و ذهن، چونان ستاره‌ای درخشان، ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. درس‌گفتار شماره ۳۱۹ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در تاریخ ششم آبان ۱۳۸۰ ایراد شده، به کاوش در یکی از ژرف‌ترین مسائل هستی‌شناسی اسلامی می‌پردازد: دوضلعی بودن عالم خارج در برابر سه‌ضلعی شدن آن در ظرف ذهن. این بحث، با استناد به آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های فلاسفه بزرگی چون ملاصدرا و ابن‌سینا، به بررسی تمایز میان روابط دوطرفه در خارج و روابط سه‌گانه در ذهن می‌نردازد. عالم خارج، مانند بستری است که در آن، ظهورات و مظهرات در نسبتی دوگانه قرار دارند، اما ذهن، با افزودن رابط، این ساختار را به سه‌ضلعی تبدیل می‌کند.


﴿وَخَلَقْنَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] )

این آیه شریفه، که به خلقت زوجین اشاره دارد، چونان کلیدی است که درهای فهم نظام دوگانه عالم را می‌گشاید و ما را به تأمل در ساختار وجود دعوت می‌کند. در ادامه، با ورود به ژرفای بحث، به بررسی دوضلعی و سه‌ضلعی وجود، چالش‌های آن، و نقد آرای فلاسفه می‌پردازیم.

بخش نخست: دوضلعی بودن عالم خارج

ساختار دوگانه حقایق خارجی

استاد فرزانه در درس‌گفتار خود، بر این اصل تأکید دارند که حقایق خارجی به‌صورت دوضلعی‌اند، یعنی ظهورات و مظهرات در نسبت مستقیم با یکدیگر قرار دارند. این دوضلعی بودن، مانند دو ساحل رودخانه‌ای است که جریان وجود میان آن‌ها جاری است. برای نمونه، در رابطه میان عارض و معروض یا مظهر و ظهور، تنها دو ضلع وجود دارد: یکی که ظهور می‌یابد و دیگری که مظهر آن است. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه «وَخَلَقْنَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ زَوْجَيْنِ» (قرآن کریم، سوره ذاریات، آیه ۴۹) تأیید می‌شود، که به خلقت جفت‌ها در عالم اشاره دارد. این آیه، مانند نوری است که نظم دوگانه خلقت را روشن می‌سازد و نشان می‌دهد که عالم خارج، در ذات خود، از روابط دوطرفه تشکیل شده است.

درنگ: عالم خارج، به دلیل ساختار دوضلعی خود، از روابط مستقیم میان ظهورات و مظهرات تشکیل شده است، که با آیه شریفه «وَخَلَقْنَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ زَوْجَيْنِ» همخوانی دارد.

این اصل، با فلسفه صدرایی که وجود را در خارج متحد و بسیط می‌داند، همخوانی دارد. در خارج، برخلاف ذهن، هیچ واسطه‌ای میان دو ضلع رابطه وجود ندارد، و این بساطت، مانند آینه‌ای است که حقیقت وجود را بی‌هیچ حجابی بازمی‌تاباند.

فقدان سه‌ضلعی در خارج

استاد فرزانه تأکید دارند که در عالم خارج، برخلاف ذهن، سه‌ضلعی وجود ندارد. روابط در خارج، مانند عارض و معروض یا مظهر و ظهور، به‌صورت مستقیم و بدون واسطه‌اند. این دیدگاه، مانند خطی است که میان دو نقطه کشیده شده و هیچ نقطه سومی را دربرنمی‌گیرد. در خارج، لحاظ و اعتبار ذهنی وجود ندارد، و به همین دلیل، روابط به دو ضلع محدود می‌مانند. این بساطت، چونان جریانی است که بدون پیچ و خم، از مبدأ به مقصد می‌رسد.

درنگ: عالم خارج، به دلیل فقدان لحاظ ذهنی، از روابط دوضلعی تشکیل شده و سه‌ضلعی در آن راه ندارد.

بخش دوم: سه‌ضلعی شدن در ظرف ذهن

نقش ذهن در ایجاد سه‌ضلعی

در ظرف ذهن، به دلیل قابلیت لحاظ و انتزاع، حقایق به‌صورت سه‌ضلعی ظاهر می‌شوند. قضیه در ذهن، مانند بنایی است که از سه ستون تشکیل شده: موضوع، محمول و رابط. برای نمونه، در قضیه «زید قائم»، زید به‌عنوان موضوع، قیام به‌عنوان محمول، و «هو» به‌عنوان رابط عمل می‌کند. این رابط، مانند پلی است که موضوع و محمول را به هم متصل می‌سازد و وحدت و کثرت را در قضیه پدید می‌آورد. این سه‌ضلعی بودن، خاصیت معقولات ثانیه فلسفی است که در ذهن شکل می‌گیرند و از ویژگی‌های ذاتی ذهن در تحلیل روابط به شمار می‌رود.

درنگ: ظرف ذهن، با افزودن رابط به موضوع و محمول، حقایق را به‌صورت سه‌ضلعی درمی‌آورد، که خاصیت معقولات ثانیه فلسفی است.

این تمایز میان ذهن و خارج، مانند تفاوت میان نقاشی و طبیعت است: طبیعت، با سادگی خود، دوضلعی است، اما نقاش ذهن، با افزودن خطوط و رنگ‌ها، آن را به سه‌ضلعی تبدیل می‌کند.

بخش سوم: چالش‌های سه‌ضلعی بودن در خارج

مثال حلقه‌های زنجیر

استاد فرزانه، برای به چالش کشیدن اصل دوضلعی بودن خارج، مثالی از سه حلقه زنجیر ارائه می‌دهند: حلقه وسط، تحت فشار دو حلقه چپ و راست قرار دارد، که ظاهراً سه‌ضلعی را نشان می‌دهد. این مثال، مانند سنگی است که در آب آرام دوضلعی بودن افکنده و موج‌هایی از پرسش را برانگیخته است. حلقه وسط، که از دو سو کشیده می‌شود، به‌نظر می‌رسد ضلع سومی را تشکیل می‌دهد. این پرسش مطرح می‌شود که آیا این سه‌ضلعی، واقعیتی خارجی دارد یا نتیجه اعتبار ذهنی است؟

تحلیل این مثال نشان می‌دهد که حلقه وسط، تحت تأثیر دو نیروی متقابل قرار دارد، اما این نیروها، خود بخشی از رابطه دوطرفه‌اند. بااین‌حال، وجود حلقه وسط به‌عنوان یک موجود مستقل، پرسش از واقعیت سه‌ضلعی بودن را تقویت می‌کند. این مثال، مانند آینه‌ای است که ذهن را به تأمل در ساختار روابط خارجی وامی‌دارد.

اضافه و سه‌ضلعی ظاهری

استاد فرزانه، با مثال «غلام زید»، به رابطه اضافه اشاره دارند که ظاهراً سه‌ضلعی را در خارج ایجاد می‌کند: غلام، زید و اضافه به‌عنوان ضلع سوم. اضافه، مانند نسیمی است که میان دو موجود نفس‌الامری می‌وزد و آن‌ها را در نسبتی خاص قرار می‌دهد. این رابطه، در نگاه نخست، سه‌ضلعی به‌نظر می‌رسد، زیرا غلام و زید، تحت تأثیر اضافه، در ارتباطی قرار می‌گیرند که ضلع سومی را ایجاد می‌کند.

بااین‌حال، استاد تأکید دارند که این سه‌ضلعی، نتیجه اعتبار ذهنی است. در خارج، اضافه به‌عنوان یک معقول ثانی، وجود مستقلی ندارد و تنها در ذهن به‌عنوان ضلع سوم لحاظ می‌شود. این دیدگاه، مانند نوری است که سایه‌های اعتبار ذهنی را از حقیقت خارجی جدا می‌سازد.

درنگ: اضافه، به‌عنوان معقول ثانی، در ذهن سه‌ضلعی ایجاد می‌کند، اما در خارج، به دلیل فقدان لحاظ، رابطه دوضلعی باقی می‌ماند.

مثال چوب خیمه

مثال دیگری که استاد مطرح می‌کنند، چوب خیمه‌ای است که به اهرمی متکی است. این چوب‌ها، مانند دو بازوی خیمه، به یکدیگر تکیه داده و اهرم، به‌عنوان ضلع سوم، آن‌ها را نگه می‌دارد. این مثال، مانند حلقه‌های زنجیر، ظاهراً سه‌ضلعی را در خارج نشان می‌دهد. اهرم، مانند ستونی است که بنای رابطه را استوار می‌سازد، اما پرسش این است که آیا این اهرم، واقعیتی خارجی دارد یا نتیجه اعتبار ذهنی است؟

استاد فرزانه، با نقد این مثال، تأکید دارند که این سه‌ضلعی، نتیجه لحاظ ذهنی است. در خارج، رابطه میان چوب‌ها دوطرفه است، و اهرم، به‌عنوان یک اعتبار ذهنی، ضلع سوم را تشکیل می‌دهد. این تحلیل، مانند کلیدی است که قفل تمایز میان خارج و ذهن را می‌گشاید.

بخش چهارم: اشکالات شاگردان و پاسخ‌ها

روابط خانوادگی و چندضلعی بودن

شاگردان، با طرح مثال‌هایی از روابط خانوادگی (مانند پدر، پسر، برادر، خواهر)، اصل دوضلعی بودن خارج را به چالش می‌کشند. آن‌ها معتقدند که این روابط، چندضلعی‌اند، زیرا هر رابطه، مانند پدربودن یا پسربودن، ضلع سومی را ایجاد می‌کند. برای نمونه، در رابطه «خواهر این آقا»، خواهر و برادر تحت رابطه‌ای قرار می‌گیرند که به پدر یا مادر وابسته است، و این رابطه، ضلع سومی را تشکیل می‌دهد.

این اشکال، مانند موجی است که آرامش اصل دوضلعی بودن را برهم می‌زند. شاگردان تأکید دارند که این روابط، واقعیات خارجی‌اند و نمی‌توان آن‌ها را صرفاً ذهنی دانست. استاد فرزانه، با پذیرش این اشکال، به بازنگری در اصل دوضلعی بودن وامی‌دارند و به‌سمت پذیرش سه‌ضلعی بودن خارج متمایل می‌شوند.

درنگ: روابط خانوادگی، به دلیل وجود اضافات واقعی در خارج، ظاهراً چندضلعی‌اند و اصل دوضلعی بودن را به چالش می‌کشند.

نقد دیدگاه علامه طباطبایی

استاد فرزانه، به نقد پیشین علامه طباطبایی اشاره دارند که وجود رابط میان زید و قیام را در خارج قائل بود. این دیدگاه، با تأکید بر ذهنیت رابط و بساطت وجود در خارج، رد شده است. رابط، مانند سایه‌ای است که در ذهن شکل می‌گیرد، اما در خارج، وجود مستقلی ندارد. این نقد، مانند خطی است که مرز میان ذهن و خارج را روشن‌تر می‌سازد.

مثال شعری و دوسویی روابط

استاد، با اشاره به بیت «چه خوش بی‌مهربانی از دو سر گیر / که یک‌سر مهربانی دردسر بی»، دوسویی روابط را تأیید می‌کنند، اما وجود وسط را به‌عنوان ضلع سوم مطرح می‌سازند. این بیت، مانند آینه‌ای است که دوسویی روابط را بازمی‌تاباند، اما با اشاره به وسط، پرسش از سه‌ضلعی بودن را تقویت می‌کند. وسط، مانند پلی است که دو سر را به هم متصل می‌سازد، اما پرسش این است که آیا این وسط، واقعیتی خارجی دارد یا نتیجه اعتبار ذهنی است؟

استاد فرزانه، با پذیرش واقعیت سر و ته، وسط را نیز واقعی می‌دانند. این پذیرش، مانند گامی است که به سوی سه‌ضلعی بودن خارج برداشته می‌شود.

بخش پنجم: واقعیت سه‌ضلعی در خارج

هندسه و ضرورت سه‌ضلعی

استاد فرزانه، با ارجاع به هندسه، تأکید دارند که شکل بسته، حداقل با سه ضلع (مثلث) شکل می‌گیرد. این اصل، به عالم خارج تعمیم داده می‌شود، زیرا روابط دوسویی، ناگزیر ضلع سومی را ایجاد می‌کنند. عالم، مانند شبکه‌ای است که در آن، هر رابطه دوطرفه، با افزودن ضلع سوم، به شکلی بسته تبدیل می‌شود. این دیدگاه، مانند نوری است که ساختار رابطه‌مند عالم را روشن می‌سازد.

درنگ: در هندسه، شکل بسته با حداقل سه ضلع شکل می‌گیرد، و این اصل، به ضرورت سه‌ضلعی بودن روابط در عالم خارج اشاره دارد.

فشار به‌عنوان ضلع سوم

استاد فرزانه، فشار را به‌عنوان یک واقعیت خارجی معرفی می‌کنند که ضلع سومی را در روابط تشکیل می‌دهد. برای نمونه، در مثال خشت‌های پشت‌بام، دو خشت به یکدیگر تکیه داده و با پدیده «دور معی» ایستاده‌اند. این دور معی، مانند ستونی است که دو خشت را نگه می‌دارد و ضلع سومی را تشکیل می‌دهد. فشار، مانند نیرویی است که در خارج واقعی است و نمی‌توان آن را صرفاً ذهنی دانست.

این دیدگاه، با مثال در نیز تقویت می‌شود: فشار در، که می‌تواند دست را قطع کند، واقعیتی خارجی است. این فشار، مانند روحی است که در کالبد رابطه دمیده شده و آن را به سه‌ضلعی تبدیل می‌کند.

درنگ: فشار، به‌عنوان واقعیتی خارجی، ضلع سومی را در روابط ایجاد می‌کند و سه‌ضلعی بودن عالم خارج را تأیید می‌کند.

مثال خشت‌های پشت‌بام و دور معی

استاد فرزانه، با مثال خشت‌های پشت‌بام، به پدیده دور معی اشاره دارند. دو خشت، که به یکدیگر تکیه داده‌اند، نمی‌توانند به‌تنهایی ایستاده بمانند، مگر آنکه رابطه متقابل (دور معی) آن‌ها را نگه دارد. این دور معی، مانند حلقه‌ای است که دو خشت را به هم پیوند می‌زند و ضلع سومی را ایجاد می‌کند. این مثال، مانند تجسمی است که حقیقت سه‌ضلعی بودن را در خارج آشکار می‌سازد.

بخش ششم: تمایز ترکیب اعتباری و حقیقی

ترکیب اعتباری و فقدان مولود

استاد فرزانه، میان ترکیب اعتباری و حقیقی تمایز قائل می‌شوند. ترکیب اعتباری، مانند خانه‌ای است که از چوب و خشت ساخته شده و می‌توان آن را تفکیک کرد بدون آنکه مولودی تولید شود. این ترکیب، مانند تابلویی است که اجزای آن، هرچند در کنار هم قرار گرفته‌اند، ذات خود را حفظ می‌کنند و قابل جداسازی‌اند.

ترکیب حقیقی و تولید مولود

در مقابل، ترکیب حقیقی، مانند گل که از آب و خاک پدید آمده، مولودی تولید می‌کند که غیرقابل تفکیک است. گل، مانند فرزندی است که از پیوند آب و خاک زاده شده و نمی‌توان آن را به اجزای اولیه‌اش بازگرداند. این ترکیب، ضلع سومی را ایجاد می‌کند که با سه‌ضلعی بودن عالم خارج همخوانی دارد.

استاد، با مثال نخود و لوبیا، این تمایز را روشن‌تر می‌کنند: نخود و لوبیا، در ترکیب اعتباری، قابل جداسازی‌اند، اما گل، در ترکیب حقیقی، مولودی است که ذاتی جدید دارد. این تمایز، مانند خطی است که مرز میان اعتبار و حقیقت را ترسیم می‌کند.

درنگ: ترکیب حقیقی، با تولید مولود، ضلع سومی را ایجاد می‌کند که با سه‌ضلعی بودن عالم خارج همخوانی دارد، درحالی‌که ترکیب اعتباری، فاقد مولود است.

بخش هفتم: دیدگاه‌های فلاسفه و تأیید سه‌ضلعی بودن

دیدگاه ملاصدرا

استاد فرزانه، به دیدگاه ملاصدرا اشاره دارند که عجهان را زنجیره‌ای از روابط می‌داند: یا علت و معلول (دوضلعی) یا معلول علت ثالثه (سه‌ضلعی). برای نمونه، رابطه پدر و پسر، دوضلعی است، اما رابطه خواهر و برادر، که به پدر یا مادر وابسته است، سه‌ضلعی می‌شود. این دیدگاه، مانند شبکه‌ای است که عالم را به‌صورت رابطه‌مند نشان می‌دهد، و هر موجود، به‌عنوان وسطی، اطراف (علت و معلول) دارد.

ملاصدرا، با این تحلیل، سه‌ضلعی بودن عالم را تأیید می‌کند، زیرا روابط معلول علت ثالثه، مانند حلقه‌های زنجیر، ضلع سومی را ایجاد می‌کنند. این دیدگاه، مانند دری است که به سوی فهم شبکه‌وار وجود گشوده می‌شود.

درنگ: ملاصدرا، با تأکید بر روابط معلول علت ثالثه، سه‌ضلعی بودن عالم خارج را تأیید می‌کند.

دیدگاه ابن‌سینا

ابن‌سینا نیز عالم را سه‌ضلعی می‌داند: علت‌العلل (خدا) بالا، و مابقی موجودات وسطی‌اند، زیرا هم معلول‌اند و هم علت. جز خدا، که غیروسطی است، همه موجودات در زنجیره علل و معالیل قرار دارند و به‌عنوان وسطی، اطراف (علت و معلول) دارند. این دیدگاه، مانند نردبانی است که از خدا به سوی موجودات امتداد یافته و هر پله، وسطی‌ای است که به بالا و پایین متصل است.

درنگ: ابن‌سینا، با قرار دادن خدا به‌عنوان علت‌العلل و موجودات به‌عنوان وسطی‌ها، سه‌ضلعی بودن عالم را تأیید می‌کند.

عالم به‌مثابه شبکه روابط

استاد فرزانه، عالم خارج را شبکه‌ای از روابط می‌دانند که در آن، هر موجود وسطی است و اطراف (علت و معلول) دارد. فقط خدا غیروسطی است، زیرا بالا و بی‌واسطه است. این دیدگاه، مانند تار و پودی است که عالم را به‌صورت یکپارچه و رابطه‌مند نشان می‌دهد. هر موجود، مانند گره‌ای در این شبکه، به دیگران متصل است و روابط چندضلعی ایجاد می‌کند.

بخش هشتم: فقدان استقلال در خارج

وابستگی موجودات

استاد فرزانه تأکید دارند که در خارج، هیچ موجودی مستقل نیست. همه یا علت‌اند، یا معلول، یا معلول علت ثالثه. این وابستگی، مانند زنجیری است که موجودات را به هم پیوند می‌زند و روابط چندضلعی را ایجاد می‌کند. این اصل، با دیدگاه صدرایی و ابن‌سینا همخوانی دارد و سه‌ضلعی بودن عالم را تأیید می‌کند.

درنگ: فقدان استقلال در خارج، به دلیل وابستگی موجودات به یکدیگر، سه‌ضلعی بودن عالم را تأیید می‌کند.

منطق و متوسطات

استاد، با اشاره به منطق، به تقسیم‌بندی جنس و فصل به عالی، سافل و متوسطات اشاره دارند. این تقسیم‌بندی، مانند آینه‌ای است که سه‌ضلعی بودن را در نظام مفاهیم نشان می‌دهد. متوسطات، به‌عنوان واسطه میان عالی و سافل، نقش رابط را ایفا می‌کنند و با سه‌ضلعی بودن عالم همخوانی دارند.

بخش نهم: پذیرش سه‌ضلعی بودن خارج

چالش استاد و پذیرش دلایل شاگردان

استاد فرزانه، با انصاف علمی، اصل دوضلعی بودن را به چالش می‌کشند و با پذیرش دلایل شاگردان، سه‌ضلعی بودن عالم خارج را تأیید می‌کنند. این پذیرش، مانند گامی است که در مسیر حقیقت برداشته شده و نشان‌دهنده پویایی درس‌گفتار است. دلایل شاگردان، مانند حلقه‌های زنجیر، و استناد به فلاسفه‌ای چون ملاصدرا و ابن‌سینا، مانند ستون‌هایی است که این دیدگاه را استوار می‌سازد.

درنگ: استاد، با پذیرش دلایل شاگردان و استناد به فلاسفه، سه‌ضلعی بودن عالم خارج را تأیید می‌کنند.

نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۳۱۹ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، یکی از عمیق‌ترین تأملات در هستی‌شناسی اسلامی است که به بررسی ساختار وجود در خارج و ذهن می‌پردازد. در ابتدا، اصل دوضلعی بودن عالم خارج، با استناد به آیه شریفه «وَخَلَقْنَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ زَوْجَيْنِ» مطرح شد، اما با طرح مثال‌هایی مانند حلقه‌های زنجیر، خشت‌های پشت‌بام، و روابط خانوادگی، و استناد به دیدگاه‌های ملاصدرا و ابن‌سینا، این اصل به چالش کشیده شد. عالم خارج، به‌مثابه شبکه‌ای از روابط، سه‌ضلعی است، زیرا هر موجود، به‌عنوان وسطی، اطراف (علت و معلول) دارد. تمایز میان ترکیب اعتباری و حقیقی، فشار به‌عنوان واقعیت خارجی، و فقدان استقلال در موجودات، همگی به تأیید سه‌ضلعی بودن عالم کمک کردند.

این بحث، مانند دریچه‌ای است که به سوی فهم ژرف‌تر وجود گشوده شده و با تعامل پویای شاگردان و استاد، نمونه‌ای برجسته از دیالکتیک فلسفی را ارائه می‌دهد. نتیجه‌گیری نهایی، پذیرش سه‌ضلعی بودن عالم خارج است، که با فلسفه صدرایی و ابن‌سینا همخوانی دارد و عالم را شبکه‌ای رابطه‌مند نشان می‌دهد.


﴿وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا﴾ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] )

این آیه شریفه، فروتنی در برابر عظمت علم الهی را به ما می‌آموزد و ما را به ادامه کاوش در مسیر حقیقت دعوت می‌کند. درس‌گفتار حاضر، گامی در این مسیر است و با تأملات عمیق خود، راه را برای پژوهش‌های آینده هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی