متن درس
تقسیمات وجود و مفهوم هویت ساریه: تأملی در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۲۱)
دیباچه
در گستره حکمت متعالیه، که چونان مشکاتی نورانی، حقیقت وجود را در مراتب گوناگون آن بازتاب میدهد، درسگفتار شماره ۳۲۱ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ هشتم آبانماه ۱۳۸۰ ایراد شده، به کاوش در یکی از عمیقترین مسائل هستیشناختی، یعنی تقسیمات وجود و مفهوم هویت ساریه، میپردازد. این گفتار، با نگاهی نقادانه به مفاهیم کلامی و فلسفی سنتی، رابطه میان ذات حق، هویت ساریه، معیت قیومیه و ظهورات وجودی را تبیین میکند. همانند جویباری که از چشمه حقیقت جاری میشود، این درسگفتار، با روشنگری در مفاهیم پیچیده هستیشناسی، راه را برای فهم عمیقتر وحدت و کثرت در نظام هستی هموار میسازد.
بخش نخست: مبانی تقسیمات وجود در حکمت متعالیه
طرح مسئله: دوضلعی یا سهضلعی بودن خارج
بحث از این پرسش بنیادین آغاز میشود که آیا خارج، یعنی جهان هستی، دوضلعی است یا سهضلعی؟ این پرسش، بهعنوان دروازهای به سوی فهم تقسیمات وجود، زمینهساز تحلیل مراتب هستی و شئون آن است. استاد فرزانه، با طرح این مسئله، دعوت میکنند که به رابطه میان حق و خلق در چارچوب هستیشناسی تأمل کنیم. دوضلعی بودن، به معنای وجود حق و ظهوراتش، و سهضلعی بودن، به افزودن هویت ساریه بهعنوان واسطهای میان ذات و مظاهر اشاره دارد.
جهان هستی، چونان کتابی است که صفحات آن، مراتب وجود را در بر میگیرد. دوضلعی بودن، به وحدت حق و ظهوراتش، و سهضلعی بودن، به نقش هویت ساریه بهعنوان مجلای ظهور اشاره میکند. این تقسیمبندی، نه تنها به فهم وحدت و کثرت کمک میکند، بلکه چارچوبی برای تحلیل رابطه میان ذات و مظاهر فراهم میسازد.
| درنگ: پرسش از دوضلعی یا سهضلعی بودن خارج، بنیان تحلیل تقسیمات وجود است و به فهم رابطه میان حق، ظهورات و هویت ساریه منجر میشود. |
نقد سبکهای جدلی در کلام
استاد فرزانه، سبکهای جدلی در کلام را، که گاه در فقه و کتب کلامی نیز دیده میشود، به نقد میکشند. این سبکها، که چونان نمایشی از قدرت استدلالی، به جای جستوجوی حقیقت، به مناظره و زورآزمایی میپردازند، از منظر حکمت، فاقد ارزش علمیاند. روش جدلی، با اثبات و ابطال متناوب یک موضوع، چونان موجی است که به ساحل حقیقت نمیرسد.
حکمت، برخلاف کلام جدلی، به ثبات در استدلال پایبند است. اگر وجود دوضلعی فرض شود، این دیدگاه تا پایان حفظ میشود، اما حکمت، به دلیل انعطافپذیری، امکان پذیرش سهضلعی یا حتی یکضلعی بودن را نیز فراهم میکند، مشروط بر آنکه استدلالها در چارچوب حقیقت باقی بمانند.
ثبات و انعطاف در استدلال حکمی
در حکمت، اگر وجود دوضلعی فرض شود، این دیدگاه با ثبات حفظ میشود، اما امکان پذیرش سهضلعی یا حتی یکضلعی بودن نیز وجود دارد. استاد فرزانه تأکید میکنند که حکمت، به فهم مخاطب و مرجع وجودی او وابسته است. این انعطاف، چونان دریچهای است که افقهای گوناگون هستی را به روی سالک میگشاید.
جهان هستی، در نگاه حکمی، میتواند دوضلعی (حق و ظهورات)، سهضلعی (حق، هویت ساریه، ظهورات) یا حتی یکضلعی (وحدت محضه حق) باشد. این دیدگاهها، نه در تعارض، بلکه در تکامل یکدیگرند، و هر یک به قدر فهم مخاطب، بخشی از حقیقت را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با طرح پرسش از دوضلعی یا سهضلعی بودن خارج، به مبانی تقسیمات وجود در حکمت متعالیه پرداخت. نقد سبکهای جدلی و تأکید بر ثبات و انعطاف در استدلال حکمی، چارچوبی برای فهم عمیقتر مراتب هستی فراهم کرد. این بخش، چونان پایهای استوار، زمینه را برای کاوش در مفاهیم هویت ساریه و معیت قیومیه آماده میسازد.
بخش دوم: وحدت وجود و نفی اصالت کثرت
وحدت وجود در خارج
استاد فرزانه تأکید میکنند که در خارج، تنها حق و ظهوراتش وجود دارند و هیچچیز خلقی بهصورت مستقل اصالت ندارد. این دیدگاه، چونان مشعلی است که تاریکیهای کثرتگرایی را میزداید و عالم را بهعنوان مظهر حق معرفی میکند. تمامی موجودات، اعم از علت یا معلول، ظاهر یا باطن، ظهورات حقاند و هیچ استقلالی ندارند.
| درنگ: در خارج، تنها حق و ظهوراتش وجود دارند و هیچ موجود خلقی از اصالت برخوردار نیست. |
یکسانی حکم ظهورات
تمامی ظهورات، اعم از معلول اخیر، معلول متوسط، ظاهر یا باطن، دارای حکم واحدی هستند و هیچیک اصالت ذاتی ندارند. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل، کثرت را امری عرضی و اعتباری میدانند و وحدت وجود را بهعنوان حقیقت بسیط عالم معرفی میکنند.
این دیدگاه، چونان نردبانی است که مراتب هستی را به وحدت حق پیوند میدهد. تمامی ظهورات، از منظر هستیشناختی، جلوههای حقاند و تفاوتی در اصل وجودی آنها نیست.
تمثیل دیوار، میخ و طناب
استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، وابستگی وجودی ظهورات را توضیح میدهند: دیوار، میخ و طناب، هیچیک بهتنهایی اصالت ندارند و در صورت خرابی هر یک، نظام کلی فرومیریزد. این تمثیل، چونان آیینهای است که وابستگی تمامی مظاهر به یکدیگر و به حق را بازتاب میدهد.
همانطور که دیوار بدون میخ یا طناب نمیتواند نظام را حفظ کند، ظهورات نیز بدون اتصال به حق، هیچ وجودی ندارند. این وابستگی، گواه وحدت وجود در نظام هستی است.
وحدت حکم الامثال در خارج
حکم الامثال در خارج واحد است و هیچ تفاوتی بین مراتب و تعینات وجود ندارد. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل، کثرت را بهعنوان امری ظاهری و اعتباری معرفی میکنند و وحدت وجود را بهعنوان حقیقت عالم تأیید مینمایند.
این دیدگاه، چونان دریچهای است که افق وحدت محضه را میگشاید و تمامی مراتب عالم را در پرتو حق، یکسان میبیند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر وحدت وجود و نفی اصالت کثرت، به تبیین جایگاه ظهورات در نظام هستی پرداخت. تمثیل دیوار، میخ و طناب، و تأکید بر وحدت حکم الامثال، این بخش را به منبعی ارزشمند برای فهم وحدت وجود در حکمت متعالیه بدل ساخت. این بخش، چونان پلی است که از کثرت ظاهری به وحدت باطنی رهنمون میشود.
بخش سوم: هویت ساریه و معیت قیومیه
سهضلعی بودن عالم
استاد فرزانه، عالم را سهضلعی معرفی میکنند: یک ضلع ظهورات، یک ضلع هویت ساریه، و یک ضلع هویت ذاتیه. این تقسیمبندی، چونان نقشهای است که ساختار هستی را در چارچوب حکمت متعالیه ترسیم میکند.
ظهورات، بهعنوان مظهر، هویت ساریه، بهعنوان مجلای ظهور، و هویت ذاتیه، بهعنوان حقیقت بسیط، سه ضلع عالم را تشکیل میدهند. این ساختار، رابطه بین وحدت و کثرت را به روشنی تبیین میکند.
| درنگ: عالم سهضلعی است: ظهورات، هویت ساریه، و هویت ذاتیه، که هر یک نقش ویژهای در نظام هستی دارند. |
نفی ذات احدیت بهمثابه مجلای ظهور خلقی
ذات احدیت، به دلیل لا تعین، نمیتواند مجلای ظهور خلقی باشد. استاد فرزانه، با تأکید بر بساطت ذات الهی، نقش واسطهای مانند هویت ساریه را برای ظهور مظاهر متکثر ضروری میدانند.
ذات احدیت، چونان خورشیدی است که نورش بیتعین است و نمیتواند مستقیماً ظرف ظهور مظاهر متکثر باشد. هویت ساریه، بهعنوان واسطه، این نقش را ایفا میکند.
نیاز ظهورات به مجلای ظهور
ظهورات، بهعنوان مظهر، نیازمند مجلای ظهور هستند، و این مجلا نمیتواند ذات الهی باشد. استاد فرزانه، با این استدلال، نقش هویت ساریه را بهعنوان ظرف ظهور برجسته میکنند.
این دیدگاه، چونان کلیدی است که قفل رابطه میان ذات و مظاهر را میگشاید. هویت ساریه، بهعنوان مجلا، ظهورات را در خود متجلی میسازد.
تمثیل حادث و قدیم
استاد فرزانه، با تمثیلی از رابطه حادث و قدیم، توضیح میدهند که همانطور که قدیم نمیتواند مستقیماً علت حادث باشد، ذات الهی نیز نمیتواند مستقیماً مجلای ظهورات تدریجی باشد. این تمثیل، به تناسب میان علت و معلول اشاره دارد.
همانگونه که قدیم، به دلیل عدم تناسب با حادث، نیازمند واسطهای است، ذات الهی نیز به هویت ساریه نیاز دارد تا ظهورات تدریجی را ممکن سازد.
معرفی هویت ذاتیه، هویت ساریه و معیت قیومیه
استاد فرزانه، سه مفهوم کلیدی را معرفی میکنند: هویت ذاتیه (ظرف باطن)، هویت ساریه (ظرف ظهور)، و معیت قیومیه (ظرف فعل). این مفاهیم، چونان ستونهایی هستند که بنای هستیشناسی حکمت متعالیه را استوار میسازند.
هویت ذاتیه، به حقیقت بسیط حق اشاره دارد، هویت ساریه، به واسطه ظهور مظاهر، و معیت قیومیه، به حضور قیومی حق در تمامی مراتب عالم. این سه، چارچوب نظام هستی را تشکیل میدهند.
نفی تجافی در نظام هستی
نظام هستی، بدون تجافی است، و حق با نزول به مراتب پایینتر، از مراتب بالاتر خالی نمیشود. استاد فرزانه، با این دیدگاه، حضور فراگیر حق را در تمامی مراتب عالم تأیید میکنند.
حق، چونان اقیانوسی است که امواجش در همه سو جاری است، اما با جابهجایی در مراتب، از ذات خود جدا نمیشود. این دیدگاه، به وحدت محضه حق اشاره دارد.
هویت ساریه بهمثابه مجلای ظهور
هویت ساریه، مجلای ظهور تمامی ظهورات است و خود ظهور هویت ذاتیه است. استاد فرزانه، با تأکید بر این نقش، هویت ساریه را واسطهای کلیدی در نظام هستی معرفی میکنند.
هویت ساریه، چونان آینهای است که ظهورات حق را در خود بازتاب میدهد، و در عین حال، خود ظهور حقیقت بسیط است.
| درنگ: هویت ساریه، بهعنوان مجلای ظهور، واسطه بین ذات بسیط و مظاهر متکثر است و خود ظهور هویت ذاتیه است. |
نفی واسطه مستقل بین حق و مظهر
بین حق و مظهر، واسطهای مستقل وجود ندارد؛ هویت ساریه خود ظهور حق است. استاد فرزانه، با این دیدگاه، هرگونه کثرتگرایی در ذات الهی را نفی میکنند.
هویت ساریه، چونان شعاعی از نور حق، نه موجودی مستقل، بلکه شأنی از شئون الهی است که ظهورات را متجلی میسازد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با معرفی سهضلعی بودن عالم و تبیین نقش هویت ساریه و معیت قیومیه، به کاوش در ساختار هستیشناختی حکمت متعالیه پرداخت. نفی تجافی و تأکید بر نقش هویت ساریه بهعنوان مجلای ظهور، این بخش را به منبعی غنی برای فهم رابطه میان ذات و مظاهر بدل ساخت.
بخش چهارم: تفسیر قرآنی و نقدهای فلسفی
تفسیر آیه شریفه «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»
استاد فرزانه، آیه شریفه وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ [مطلب حذف شد] : «و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم») را به معنای نزدیکی هویت ساریه به مظهر تفسیر میکنند. این نزدیکی، نه مکانی، بلکه وجودی است و از طریق هویت ساریه تحقق مییابد.
این تفسیر، چونان کلیدی است که راز حضور قیومی حق در تمامی ذرات عالم را میگشاید. هویت ساریه، بهعنوان واسطه، حق را به انسان نزدیکتر از رگ گردن میسازد.
| درنگ: آیه شریفه «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» به نزدیکی وجودی هویت ساریه به مظهر اشاره دارد. |
حق بهمثابه موصل الی المطلوب
حق، با هویت ساریه و معیت قیومیه، دست افراد را گرفته و به مطلوب میرساند. استاد فرزانه، با این دیدگاه، نقش هدایتگر حق را در نظام هستی برجسته میکنند.
حق، چونان چوپانی است که گله را به سوی مراتع حقیقت هدایت میکند. هویت ساریه و معیت قیومیه، ابزارهای این هدایتاند که سالک را به مقصد میرسانند.
نقد دیدگاه علامه طباطبایی در مورد ربط
استاد فرزانه، دیدگاه علامه طباطبایی را، که ربط را معنای حرفی و وابسته به موضوع و محمول میداند، نقد میکنند و ربط را نفسالامری و مظهر میبینند. این نقد، به تمایز میان ربط در فلسفه سنتی و ربط در حکمت متعالیه اشاره دارد.
ربط، در نگاه استاد فرزانه، نه معنای حرفی، بلکه حقیقت نفسالامری است که بهعنوان هویت ساریه، مظهر ظهورات است. این دیدگاه، چونان شمشیری است که سوءتفاهمات فلسفی را میشکافد.
تقدم مظهر بر مظهر
هویت ساریه، بهعنوان مظهر، بر ظهورات، بهعنوان مظهر، تقدم وجودی دارد، زیرا ظرف فاعلی ظهور است. استاد فرزانه، با این استدلال، سلسلهمراتب وجودی را تبیین میکنند.
هویت ساریه، چونان ریشهای است که شاخههای ظهورات را تغذیه میکند. بدون این ریشه، هیچ شاخهای نمیتواند بروید.
نفی سهضلعی مستقل
سهضلعی بودن عالم به معنای سه موجود مستقل نیست؛ حق، هویت ساریه، و مظهر، یک حقیقت واحدند. استاد فرزانه، با این دیدگاه، وحدت وجود را تأیید میکنند.
این سه ضلع، چونان امواجی هستند که از یک اقیانوس برمیخیزند. کثرت آنها، ظاهری است و در حقیقت، همه جلوههای حقاند.
هویت ساریه بهمثابه فعل حق
هویت ساریه، فعل حق است، نه موجودی جدا از او. استاد فرزانه، با این استدلال، هرگونه استقلال را از هویت ساریه نفی میکنند.
هویت ساریه، چونان شعلهای است که از آتش حق زبانه میکشد، اما از آن جدا نیست.
نفی تعین ذات به اشیا
ذات حق معین اشیاست، اما متعین به آنها نیست. استاد فرزانه، با این تمایز، بساطت ذات الهی را تأیید میکنند.
حق، چونان نقاشی است که همه تصاویر را خلق میکند، اما خود به هیچیک محدود نمیشود. این دیدگاه، لا تعین ذات را به روشنی تبیین میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تفسیر قرآنی و نقدهای فلسفی، به تبیین رابطه میان حق، هویت ساریه و ظهورات پرداخت. تأکید بر نقش هدایتگر حق و نفی استقلال مظاهر، این بخش را به منبعی ارزشمند برای فهم وحدت وجود بدل ساخت.
بخش پنجم: معرفت و سلوک در پرتو هویت ساریه
شناخت هویت ساریه توسط سالک
سالک با شناخت هویت ساریه، به مقام مستجابالدعوه میرسد. استاد فرزانه، با این دیدگاه، معرفت را کلید سلوک معرفی میکنند.
شناخت هویت ساریه، چونان کلیدی است که درهای قرب الهی را میگشاید. سالک، با این معرفت، به حقیقت حق نزدیک میشود.
| درنگ: معرفت هویت ساریه، سالک را به مقام قرب و استجابت دعا میرساند. |
نفی وحدت عددی حق
حق، واحد عددی نیست، بلکه واحدی است که ثانی ندارد. استاد فرزانه، با این استدلال، وحدت محضه حق را تأیید میکنند.
حق، چونان اقیانوسی است که هیچ موجی نمیتواند با او همطراز شود. وحدت او، فراتر از هرگونه محدودیت عددی است.
تمثیل کوه و هویت ساریه
هویت ساریه، مانند بخشی از کوه نیست، بلکه خود کوه (حق) است که در آغوش سالک قرار میگیرد. این تمثیل، به حضور فراگیر حق در تمامی مراتب عالم اشاره دارد.
هویت ساریه، چونان کوهی است که سالک را در بر میگیرد، اما این کوه، خود حق است که در ظرف ظهور متجلی میشود.
اهمیت معرفت هویت ساریه
معرفت هویت ساریه، باب سلوک و تمایز سالک از عامی است. استاد فرزانه، با این دیدگاه، معرفت را شرط لازم برای سلوک میدانند.
معرفت، چونان مشعلی است که راه سلوک را روشن میکند. بدون این نور، سالک در تاریکی جهل سرگردان میماند.
تفاوت موحد و کافر
موحد، ظهورات را به مظهر (هویت ساریه) نسبت میدهد، درحالیکه کافر آنها را مستقل میبیند. استاد فرزانه، با این تمایز، اصل توحید را تبیین میکنند.
موحد، چونان کشاورزی است که همه محصولات را به زمین حق نسبت میدهد، اما کافر، این محصولات را بیریشه میبیند.
نقد ایمان مفهومی
ایمان مفهومی، که بهصورت ظاهری و بدون معرفت است، فاقد ارزش معرفتی است. استاد فرزانه، با این نقد، بر اهمیت ایمان حقیقی تأکید میکنند.
ایمان صوری، چونان شناسنامهای است که هویت واقعی انسان را نشان نمیدهد. معرفت، روح ایمان است که آن را زنده میکند.
تفسیر بیت عرفانی
بیت «ای در درون جانم و جان از تو بیخبر / وز تو جهان پر است و جهان از تو بیخبر» به فقدان معرفت عامی اشاره دارد. استاد فرزانه، با این تفسیر، غفلت انسان از حضور حق را برجسته میکنند.
این بیت، چونان آینهای است که پارادوکس حضور حق و غفلت انسان را نشان میدهد. معرفت، کلیدی است که این غفلت را برطرف میکند.
نقد مستضعف بودن عامه
عامه، به دلیل فقدان معرفت، مستضعفاند، حتی اگر بهظاهر مؤمن باشند. استاد فرزانه، با این نقد، بر اهمیت معرفت در تحقق ایمان حقیقی تأکید میکنند.
مستضعف، چونان مسافری است که در راه مانده و از مقصد بیخبر است. معرفت، نقشهای است که او را به سوی حقیقت هدایت میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر معرفت و سلوک در پرتو هویت ساریه، به اهمیت شناخت در تحقق توحید و قرب الهی پرداخت. نقد ایمان صوری و تفسیر بیت عرفانی، این بخش را به منبعی ارزشمند برای فهم سلوک عرفانی بدل ساخت.
نتیجهگیری نهایی
درسگفتار شماره ۳۲۱ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با کاوش در تقسیمات وجود و مفهوم هویت ساریه، یکی از عمیقترین مسائل هستیشناختی حکمت متعالیه را تبیین کرد. با نقد مفاهیم کلامی سنتی و تأکید بر وحدت وجود، عالم بهصورت سهضلعی (هویت ذاتیه، هویت ساریه، و ظهورات) معرفی شد. هویت ساریه، بهعنوان مجلای ظهور و واسطه میان ذات بسیط و مظاهر متکثر، نقش کلیدی در نظام هستی ایفا میکند. تفسیر آیاتی مانند وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ، حضور قیومی حق را در تمامی ذرات عالم نشان داد. تأکید بر معرفت هویت ساریه، راه سلوک به سوی حق را روشن ساخت و از ایمان صوری و غفلت عامه انتقاد شد. این نوشتار، چونان جویباری زلال، حقیقت وجود را در مراتب گوناگون آن به مخاطب عرضه میدارد و راه را برای تأملات عمیقتر هموار میسازد.
| با نظارت صادق خادمی |