در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 325

متن درس





کاوش در مبانی منطق و فلسفه اسلامی: تحلیل رابط و حمل در قضایا

کاوش در مبانی منطق و فلسفه اسلامی: تحلیل رابط و حمل در قضایا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۲۵)

دیباچه

منطق و فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، اندیشه‌های بشری را به سوی فهم حقیقت وجود رهنمون می‌سازد. در این میان، بحث رابط در قضایا و چگونگی حمل، به‌سان پلی است که ذهن را از کثرت مفاهیم به وحدت واقعیت متصل می‌کند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۳۲۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در تمایز میان حاکى (مفاهیم ذهنی) و محکى (واقعیت خارجی) می‌پردازد و با نگاهی عمیق به حمل اولی و شایع، تلاش دارد تا لایه‌های پیچیده منطق را بگشاید. هدف این کتاب، نه‌تنها تبیین مفاهیم بنیادین، بلکه ارائه نگرشی نوین به مسائل سنتی منطق و فلسفه است که با تمثیلات و استعارات فاخر، ذهن خواننده را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

بخش یکم: رابط در قضایا و چالش‌های حمل

طرح مسئله رابط و حمل

در منطق اسلامی، رابط در قضایا نقشی محوری در پیوند میان موضوع و محمول ایفا می‌کند. این پیوند، که در تحلیل حمل به اوج خود می‌رسد، نیازمند تأمل در دو عنصر بنیادین است: اتحاد و اختلاف. اتحاد، به وحدت در محکى (واقعیت خارجی) اشاره دارد، در حالی که اختلاف، به کثرت در حاکى (مفاهیم ذهنی) وابسته است. استاد فرزانه قدس‌سره در این درس‌گفتار، با ژرف‌نگری به این مسئله می‌پردازد که چگونه حمل، بدون کثرت و وحدت، امکان‌پذیر نیست. این دیدگاه، چونان نوری است که تاریکی‌های پیچیدگی‌های منطقی را روشن می‌سازد.

درنگ: حمل در قضایا، به کثرت در حاکى و وحدت در محکى وابسته است. بدون این دو، قضیه از معنا تهی می‌شود.

نیاز حمل به اتحاد و اختلاف

حمل، چونان ریسمانی است که موضوع و محمول را به هم می‌پیوندد، اما این پیوند تنها زمانی معنا می‌یابد که کثرت و وحدت در آن لحاظ شود. کثرت، در تمایز میان موضوع و محمول در ذهن پدید می‌آید، و وحدت، در اتحاد این دو در واقعیت خارجی. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که اگر قضیه‌ای فاقد تعدد باشد، حمل ممکن نیست، و اگر وحدت نداشته باشد، فاقد معنای حقیقی خواهد بود. این اصل، چونان کلیدی است که قفل‌های منطق را می‌گشاید.

نفی تبدیل موضوع و محمول

در قضیه‌ای چون «الإنسان إنسان»، موضوع به محمول یا محمول به موضوع تبدیل نمی‌شود. این استقلال نقش‌ها، به‌سان ستون‌های استواری است که بنای قضیه را برپا می‌دارد. استاد فرزانه قدس‌سره با تأکید بر این نکته، بیان می‌دارد که تبدیل این نقش‌ها، ساختار قضیه را فرو می‌ریزد، زیرا قضیه نیازمند تمایز میان موضوع و محمول است.

نقش ذهن در ثبت مفاهیم

ذهن، چونان بایگانی عظیمی است که هر مفهوم را، خواه موضوع باشد و خواه محمول، به‌صورت مستقل ثبت می‌کند. این ثبت، بدون تبدیل یکی به دیگری، ساختار قضیه را شکل می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرماید که هر آنچه به ذهن می‌رسد، در قالب موضوع یا محمول جای می‌گیرد، اما این تمایز، تنها در ساحت ذهن است و به محکى اشاره دارد.

درنگ: ذهن، با ثبت مستقل موضوع و محمول، کثرت را در حاکى ایجاد می‌کند، اما به وحدت در محکى حکایت می‌نماید.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با کاوش در رابط و حمل، بنیان‌های منطقی قضایا را روشن ساخت. رابط، چونان پلی است که ذهن را به واقعیت متصل می‌کند، و حمل، با نیاز به کثرت و وحدت، این پیوند را معنا می‌بخشد. استقلال موضوع و محمول، و نقش ذهن در ثبت مفاهیم، از نکات محوری این بخش است که راه را برای تحلیل‌های عمیق‌تر در بخش‌های بعدی هموار می‌سازد.

بخش دوم: تمایز حاکى و محکى در قضایا

تعدد حاکى و وحدت محکى

در قضیه‌ای چون «الإنسان إنسان»، تعدد در حاکى (موضوع، محمول، رابط) و وحدت در محکى (حقیقت خارجی) آشکار است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که ذهن، با ایجاد کثرت در مفاهیم، به وحدت در واقعیت خارجی اشاره می‌کند. این تمایز، چونان آینه‌ای است که حقیقت را در قالب کثرت منعکس می‌سازد.

تأکید بر وحدت محکى در قضیه زید نفسه

قضیه «زید نفسه»، به‌سان شعاعی است که وحدت زید و نفسه را در محکى روشن می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرماید که هدف این قضیه، تأکید بر این است که زید در واقعیت خارجی خودش است، نه در مفاهیم ذهنی. این وحدت، چونان گوهری است که در صدف ذهن پنهان می‌ماند.

تمایز زید و نفسه در حاکى

در ساحت ذهن، زید و نفسه، به دلیل تفاوت لفظی و مفهومی، متمایزند. زید (ز-ی-د) و نفسه (ن-ف-س)، چونان دو خط موازی‌اند که هرگز در ذهن به هم نمی‌رسند، اما در محکى، یکی هستند. این تمایز، به نقش ذهن در ایجاد کثرت اعتباری اشاره دارد.

درنگ: زید و نفسه در ذهن متمایزند، اما در واقعیت خارجی، وحدت دارند. این تمایز، به نقش ذهن در ایجاد کثرت اعتباری اشاره دارد.

هدف حمل: حکایت از وحدت محکى

حمل، چونان قلم نقاشی است که با خطوط متعدد (موضوع، محمول، رابط)، تصویری واحد از محکى ترسیم می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که کثرت در حاکى، برای بیان وحدت در محکى ضروری است. این اصل، بنیان تحلیل قضایا را تشکیل می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر تمایز حاکى و محکى، نشان داد که چگونه ذهن، با ایجاد کثرت در مفاهیم، به وحدت در واقعیت خارجی حکایت می‌کند. قضایایی چون «زید نفسه»، این وحدت را آشکار می‌سازند، در حالی که تمایز در ذهن، به نقش فعال آن در تحلیل مفاهیم اشاره دارد.

بخش سوم: تحلیل حمل اولی و شایع

نقل‌قول علامه طباطبایی در نهایة الحکمة

استاد فرزانه قدس‌سره، با ارجاع به علامه طباطبایی در نهایة الحکمة، بیان می‌دارد که حمل یا به اتحاد مفهومی با اختلاف اعتباری است، یا به اتحاد مصداقی با اختلاف مفهومی. این چارچوب، چونان نقشه‌ای است که مسیر تحلیل حمل را روشن می‌سازد.

اختلاف اعتباری در حمل اولی

در قضیه «الإنسان إنسان»، اختلاف میان موضوع و محمول، به‌سان سایه‌ای است که ذهن بر واقعیت می‌افکند. این اختلاف، که در الف و لام یا تنوین نمود می‌یابد، اعتباری است و در محکى وجود ندارد.

مثال انسان و حیوان ناطق

در قضیه «الإنسان حیوان ناطق»، انسان چونان گوهری بسیط است، و حیوان ناطق، چونان تجزیه‌ای از آن گوهر. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که اجمال (انسان) و تفصیل (حیوان ناطق) در محکى است، نه در مفهوم.

درنگ: در قضیه «الإنسان حیوان ناطق»، اجمال و تفصیل در محکى است، نه در مفهوم. انسان و حیوان ناطق در خارج یکی‌اند.

تمایز مفهومی انسان و حیوان ناطق

مفهوم انسان، بسیط و یکپارچه است، در حالی که حیوان ناطق، چونان ساختمانی است که از جنس (حیوان) و فصل (ناطق) بنا شده. این تمایز، به نقش ذهن در تجزیه مفاهیم اشاره دارد.

محکى و حاکى در حیوان ناطق

در محکى، حیوان ناطق همان انسان است، اما در حاکى، مفهومی مرکب از جنس و فصل است. این تمایز، چونان آینه‌ای است که ذهن را در برابر واقعیت قرار می‌دهد.

تعریف و نقش ذهن

تعریف، چونان کلیدی است که در ذهن شکل می‌گیرد و به محکى اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرماید که تعریف حیوان ناطق برای انسان، در ذهن پدید می‌آید، اما به واقعیت خارجی حکایت می‌کند.

تمایز قضایای حقیقیه و خارجیه

قضایای حقیقیه، چونان دریایی وسیع، اعم از خارج‌اند، در حالی که قضایای خارجیه، به ساحل وجود واقعی وابسته‌اند. این تمایز، به حوزه کاربرد قضایا اشاره دارد.

حمل شایع و وجود ذهنی

اگر لحاظ حاکى در قضیه برداشته شود، قضیه به حمل شایع تبدیل می‌شود که به وجود ذهنی وابسته است. این دیدگاه، چونان پلی است که ذهن را به مفاهیم ذهنی متصل می‌کند.

اجمال و تفصیل در لفظ

در قضیه «الإنسان حیوان ناطق»، اجمال و تفصیل در لفظ است، نه در محکى. لفظ انسان، بسیط است، و لفظ حیوان ناطق، مرکب، اما در خارج، هر دو یکی‌اند.

درنگ: اجمال و تفصیل در قضیه «الإنسان حیوان ناطق»، در لفظ است، نه در محکى. در خارج، انسان و حیوان ناطق یکی‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تحلیل حمل اولی و شایع، نشان داد که چگونه ذهن، با ایجاد تمایزهای مفهومی، به وحدت در محکى حکایت می‌کند. نقل‌قول علامه طباطبایی، مثال انسان و حیوان ناطق، و تمایز قضایای حقیقیه و خارجیه، از نکات برجسته این بخش‌اند که منطق اسلامی را روشن‌تر می‌سازند.

بخش چهارم: نقد و بازنگری در مفاهیم سنتی

کثرت مفهومی در ذهن

ذهن، چونان نقاشی است که با خطوط متعدد، مفاهیم را ترسیم می‌کند. هیچ مفهومی با مفهوم دیگر متحد نمی‌شود، بلکه همه ترتبی‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که مفاهیم، مانند اعداد، به‌صورت متوالی در ذهن ثبت می‌شوند.

ترتب مفاهیم در ذهن

مفاهیم در ذهن، چونان دانه‌های تسبیح، ترتبی‌اند و هرگز متحد نمی‌شوند. این ترتب، به ماهیت فعال ذهن در تحلیل مفاهیم اشاره دارد.

مثال جاده و ماشین

ذهن، مانند ماشینی است که با سرعت در جاده مفاهیم حرکت می‌کند و جاده را متحرک می‌بیند، در حالی که جاده (واقعیت) ثابت است. این تمثیل، به نقش ذهن در ایجاد کثرت اشاره دارد.

درنگ: ذهن، با ایجاد کثرت در مفاهیم، به وحدت در واقعیت حکایت می‌کند، مانند ماشینی که جاده ثابت را متحرک می‌بیند.

نفی اتحاد مفهومی

هیچ مفهومی در ذهن با مفهوم دیگر متحد نمی‌شود. این اصل، چونان ستونی است که تحلیل‌های منطقی را استوار می‌سازد.

مثال بایگانی ذهن

ذهن، چونان بایگانی است که مفاهیم را به‌صورت جداگانه ثبت می‌کند: انسان، هو، انسان. این ثبت، به کثرت در حاکى اشاره دارد.

مثال شريك البارئ و واجب

در قضایای «شریک البارئ ممتنع» و «الواجب موجود»، محکى متفاوت است، اما حاکى یکسان. این مثال، به تمایز بین ذهن و خارج اشاره دارد.

اعتبار حاکى و محکى

اعتبار در حاکى، اعتبار در محکى را ایجاب می‌کند، و بالعکس. این اصل، چونان رشته‌ای است که ذهن و واقعیت را به هم می‌پیوندد.

نفی اتحاد مفهومی در فلسفه سنتی

برخلاف فلسفه سنتی، مفاهیم در ذهن متحد نمی‌شوند، بلکه ترتبی‌اند. این نقد، دعوتی است به بازنگری در مفاهیم منطقی.

درنگ: مفاهیم در ذهن ترتبی‌اند، نه متحد. این دیدگاه، نقدی بر تحلیل‌های سنتی منطق است.

تمایز حمل اولی و شایع

حمل اولی، بدون لحاظ وجود (لا بشرط) است، و حمل شایع، با لحاظ وجود (بشرط). این تمایز، چونان دو بال است که قضیه را به سوی حقیقت پرواز می‌دهد.

مثال نقاشی و خطوط

ذهن، مانند نقاشی است که با خطوط متعدد، تصویری واحد از محکى ترسیم می‌کند. این تمثیل، به نقش ذهن در حکایت از وحدت اشاره دارد.

نیاز فلسفه به علوم دیگر

فلسفه، بدون دانش‌های ریاضیات، فیزیک، و شیمی، چونان پرنده‌ای بی‌بال است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که فهم مفاهیمی چون حرکت جوهری، نیازمند میان‌رشته‌ای بودن است.

درنگ: فلسفه، بدون پیوند با علوم طبیعی، ناقص است و نمی‌تواند مسائل را به‌طور کامل تحلیل کند.

مثال رشد گل و تراکم

رشد گل، نتیجه تراکم انرژی از آب، خاک، و خورشید است، نه اتحاد واقعی. این تمثیل، به ماهیت تراکمی عالم اشاره دارد.

نفی اتحاد در عالم

عالم، مجموعه‌ای از مفاصل و اتصالات است، نه اتحادهای واقعی. این دیدگاه، چونان دریچه‌ای است که حقیقت عالم را آشکار می‌سازد.

نقد علامه و مطهری در مسئله عرض

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد علامه طباطبایی و مطهری، بیان می‌دارد که تحلیل‌های سنتی در مسئله عرض و جوهر ناتمام مانده‌اند. این نقد، دعوتی است به بازنگری در این مفاهیم.

مثال پرس کردن آرد

پرس کردن آرد، تراکم ایجاد می‌کند، نه اتحاد واقعی. مفاصل همچنان جدا هستند، اما به‌صورت ظاهری نزدیک می‌شوند.

مثال صف جماعت

در صف جماعت، با اضافه شدن افراد، فاصله‌ها کم می‌شود، اما اتحاد رخ نمی‌دهد. این تمثیل، به ماهیت تراکمی روابط در عالم اشاره دارد.

وحدت در معنای قضیه

قضیه، مانند «الإنسان هو إنسان»، در معنا واحد است، نه در لفظ. این وحدت، چونان گوهری است که در صدف لفظ‌های متعدد پنهان است.

درنگ: قضیه در معنا واحد است، اما در لفظ متکثر. این وحدت، به محکى اشاره دارد، نه به حاکى.

تمایز لفظ و معنا

لفظ‌ها در قضیه، چونان برگ‌های پراکنده‌اند، اما معنا، چونان ریشه‌ای واحد است. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیل «سلام علیکم»، نشان می‌دهد که لفظ‌های متعدد، یک معنا را القا می‌کنند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد مفاهیم سنتی و تأکید بر ترتبی بودن مفاهیم در ذهن، دعوتی است به بازنگری در منطق و فلسفه اسلامی. تمثیلات جاده و ماشین، بایگانی ذهن، و رشد گل، به‌زیبایی نقش ذهن و واقعیت را ترسیم می‌کنند. نیاز فلسفه به علوم دیگر، از نکات برجسته این بخش است.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با کاوش در رابط و حمل در قضایا، نشان داد که چگونه ذهن، با ایجاد کثرت در مفاهیم، به وحدت در واقعیت حکایت می‌کند. تمایز میان حاکى و محکى، چونان دو بال است که قضیه را به سوی حقیقت پرواز می‌دهد. حمل اولی و شایع، با تکیه بر تفاوت در لحاظ وجود، چارچوبی روشن برای تحلیل قضایا ارائه می‌دهند. نقد مفاهیم سنتی و تأکید بر میان‌رشته‌ای بودن فلسفه، دعوتی است به بازنگری در این حوزه.

با نظارت صادق خادمی