در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 333

متن درس





تحلیل فلسفی و منطقی رابط در قضایا

تحلیل فلسفی و منطقی رابط در قضایا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۳۳)

مقدمه

بحث رابط در قضایا، یکی از مسائل بنیادین در منطق و فلسفه اسلامی است که در آثار بزرگانی چون ابن‌سینا، صدرالمتألهین و علامه طباطبایی مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع، به مثابه پلی است که موضوع و محمول را در ساختار قضایا به هم پیوند می‌دهد، و بررسی آن، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر ماهیت قضایا و تمایز میان جنبه‌های ذهنی (حاکی) و خارجی (محکی) می‌گشاید. درس‌گفتار شماره ۳۳۳، ارائه‌شده توسط استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۰، به تحلیل دقیق نقش رابط در انواع قضایا، از جمله حمل اولی، هلیة بسیطه، معدوله، سالبه و مرکبه، می‌پردازد. این گفتار، با نقدی عالمانه بر دیدگاه‌های سنتی، چارچوبی نوین برای بازنگری در مفهوم رابط ارائه می‌دهد و بر تمایز میان حاکی و محکی تأکید می‌ورزد.

بخش اول: طرح مسئله رابط در قضایا

ماهیت رابط و پرسش‌های بنیادین

رابط، به مثابه نخ تسبیحی است که دانه‌های موضوع و محمول را در ساختار قضیه به هم متصل می‌کند. پرسش اصلی این است: کدام قضایا دارای رابط‌اند؟ کدام قضایا فاقد آن‌اند؟ و تمایز میان ربط الحمل و سلب الربط در چیست؟ این پرسش‌ها، که ریشه در آثار منطقی و فلسفی فلاسفه‌ای چون شیخ‌الرئیس ابن‌سینا و صدرالمتألهین دارد، در متونی چون «اسفار اربعه» و «منظومه» مورد کاوش قرار گرفته‌اند. رابط، به‌عنوان عنصر پیونددهنده، نقشی کلیدی در تبیین ساختار قضایا ایفا می‌کند و فهم آن، به درک دقیق‌تر چیستی قضایا یاری می‌رساند.

درنگ: رابط، عنصری است که موضوع و محمول را در قضیه به هم پیوند می‌دهد و تمایز میان ربط الحمل و سلب الربط، کلید فهم ساختار قضایا در منطق اسلامی است.

اهمیت رابط در منطق و فلسفه

بحث رابط، در آثار منطقی و فلسفی، از جمله کتب شیخ‌الرئیس، «اسفار» و «منظومه»، جایگاهی محوری دارد. این مفهوم، به مثابه قلبی تپنده در نظام منطقی، امکان تحلیل قضایا را فراهم می‌سازد و در فهم رابطه میان موضوع و محمول نقشی بی‌بدیل ایفا می‌کند. بررسی رابط، نه‌تنها به تحلیل ساختار قضایا کمک می‌کند، بلکه به بازنگری در دیدگاه‌های سنتی و ارائه چارچوبی نوین برای فهم قضایا دعوت می‌نماید.

بخش دوم: تحلیل انواع قضایا از منظر رابط

قضیه حمل اولی و فقدان رابط خارجی

در قضیه حمل اولی، مانند «الإنسان إنسان»، موضوع و محمول در خارج متحدند، گویی یک جوهر واحد در آینه ذهن منعکس شده است. در این قضیه، رابطی جز به لحاظ ذهنی (حاکی) وجود ندارد. برای مثال، در «الإنسان هو إنسان»، رابط «هو» صرفاً در ذهن فرض می‌شود تا اتحاد موضوع و محمول را بیان کند، اما در خارج، انسان با خودش یکی است و نیازی به رابط ندارد. این تمایز میان حاکی و محکی، به مثابه تفکیک میان تصویر ذهنی و واقعیت خارجی است.

درنگ: در قضایای حمل اولی، رابط «هو» تنها به لحاظ ذهنی وجود دارد و در خارج، به دلیل اتحاد موضوع و محمول، رابطی نیست.

هلیة بسیطه و وحدت وجودی

در قضیه هلیة بسیطه، مانند «الإنسان موجود»، وجود انسان همان خود انسان است، گویی وجود، جامه‌ای است که بر تن انسان دوخته شده و از آن جدایی‌ناپذیر است. در این قضیه، رابطی جز به لحاظ ذهنی وجود ندارد. ذهن، برای بیان این اتحاد، رابط «هو» را فرض می‌کند، اما در خارج، وجود و انسان یکی‌اند و رابطی میان آنها نیست. این وحدت وجودی، به مثابه یکپارچگی نور و منبع آن است که هیچ فاصله‌ای میانشان نیست.

قضایای عدمیه و فقدان رابط

قضایای عدمیه، مانند «زید معدوم» یا «شریک البارئ معدوم»، به دلیل فقدان شیئیت در عدم، فاقد رابط‌اند. عدم، به مثابه سایه‌ای است که هیچ وجودی برای پیوند با رابط ندارد. چه موضوع و چه محمول عدمی باشد، رابطی در خارج وجود ندارد، زیرا عدم، به خودی خود، فاقد هویت و شیئیت است.

تمایز قضایای معدوله و سالبه

قضایای معدوله، مانند «زید معدوم»، مستقیماً عدم را به‌عنوان محمول قرار می‌دهند، در حالی که قضایای سالبه، مانند «لیس الإنسان بحجر»، سلب محمول را بیان می‌کنند. این تمایز، به مثابه تفاوت میان نفی وجود یک شیء و نفی پیوند میان دو شیء است. در قضایای سالبه، سلب رابط به لحاظ محکی است، اما ذهن برای بیان این سلب، رابطی ذهنی فرض می‌کند.

درنگ: قضایای معدوله و سالبه، هرچند در ظاهر مشابه‌اند، اما در ساختار منطقی متفاوت‌اند؛ معدوله عدم را محمول می‌سازد، اما سالبه سلب پیوند را بیان می‌کند.

قضایای مرکبه و رابط واقعی

در قضایای مرکبه، مانند «زید قائم»، رابط هم به لحاظ ذهنی و هم به لحاظ خارجی وجود دارد. اتحاد قیام با زید، به مثابه پیوندی واقعی است که در خارج تحقق می‌یابد. این رابط، نه‌تنها در ذهن، بلکه در واقعیت خارجی نیز ظهور دارد، گویی قیام، چون جامه‌ای بر تن زید پوشیده شده است.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های سنتی

محدودیت‌های تحلیل سنتی

دیدگاه سنتی، که در آثار فلاسفه‌ای چون ابن‌سینا، صدرالمتألهین و علامه طباطبایی بازتاب یافته، قضایای بسیطه (حمل اولی، هلیة بسیطه، معدوله و سالبه) را فاقد رابط خارجی می‌داند، اما قضایای مرکبه را دارای رابط می‌شمارد. این دیدگاه، گرچه ریشه‌دار و مقبول است، اما به دلیل عدم تمایز دقیق میان حاکی و محکی، نیازمند بازنگری است. درس‌گفتار استاد فرزانه، با نقدی عالمانه، به بازتعریف این چارچوب دعوت می‌کند.

اجماع فلاسفه و ضرورت بازنگری

از ابن‌سینا تا صدرالمتألهین و علامه طباطبایی، اجماعی نسبی در تحلیل رابط وجود دارد، اما درس‌گفتار استاد فرزانه، با تأکید بر تمایز حاکی و محکی، این اجماع را به چالش می‌کشد. این بازنگری، به مثابه بازسازی بنایی کهن است که با افزودن ستون‌های جدید، استحکام بیشتری می‌یابد.

بخش چهارم: تمایز حاکی و محکی

رابط در قضایای ذهنی

همه قضایای ذهنی، اعم از موجبه، سالبه، بسیطه و مرکبه، دارای رابط‌اند، اما در خارج، هیچ رابطی وجود ندارد. ذهن، به مثابه نقاشی است که برای ترسیم واقعیت، خطوطی فرضی میان عناصر می‌کشد، اما در خارج، این خطوط وجود ندارند. این اصل، چارچوبی نوین برای تحلیل قضایا ارائه می‌دهد.

درنگ: تمایز میان حاکی (ذهنی) و محکی (خارجی)، کلید فهم نقش رابط در قضایاست؛ همه قضایا به لحاظ حاکی رابط دارند، اما به لحاظ محکی فاقد رابط‌اند.

تمثیل آینه در حمل

حمل اولی، مانند آینه‌ای است که واقعیت خارجی را بی‌هیچ واسطه‌ای بازتاب می‌دهد، اما حمل شایع، به توصیف ویژگی‌های آینه می‌پردازد. در «الإنسان إنسان»، قضیه چون آینه‌ای است که انسان را در خود نشان می‌دهد، اما در «الإنسان فی الذهن إنسان»، ذهن به تحلیل این تصویر می‌پردازد و رابطی ذهنی فرض می‌کند.

نقد دیدگاه مظفر

دیدگاه مظفر درباره حمل اولی و شایع، گرچه قابل‌قبول است، اما به دلیل عدم دقت کافی، نیازمند بازنگری است. این نقد، به مثابه بازبینی نقشه‌ای کهن است که با افزودن جزئیات جدید، دقیق‌تر می‌شود.

بخش پنجم: تحلیل محمول‌های مشتق و جامد

محمول بالضمیمه

در قضیه «الجدار أبیض»، محمول «أبیض» به‌واسطه ضمیمه «بیاض» حمل می‌شود. بیاض، به مثابه رنگی است که بر دیوار پاشیده شده و امکان حمل وصف «سفید» را فراهم می‌کند. این ضمیمه، از خارج موضوع گرفته می‌شود و نقشی کلیدی در ساختار قضایای مرکبه ایفا می‌کند.

محمول بالصمیمه

در قضیه «الإنسان ممکن»، محمول «ممکن» از طریق صمیمه، یعنی انتزاع امکان از ذات موضوع، حمل می‌شود. امکان، به مثابه گوهری است که از دل موضوع استخراج شده و به آن نسبت داده می‌شود. این فرآیند، به دلیل انتزاع از خود موضوع، با ضمیمه متفاوت است.

درنگ: تمایز میان ضمیمه و صمیمه، در منشأ محمول نهفته است؛ ضمیمه از خارج موضوع گرفته می‌شود، اما صمیمه از ذات موضوع انتزاع می‌گردد.

انتزاع امکان

در قضیه «الإنسان ممکن»، امکان از عدم وجوب و عدم امتناع انتزاع می‌شود. این فرآیند، به مثابه استخراج گوهر از معدن است که با تحلیل ذات موضوع، محمول را پدید می‌آورد.

بخش ششم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تحلیل عمیق نقش رابط در قضایا، دریچه‌ای نو به سوی فهم منطق و فلسفه اسلامی می‌گشاید. این تحلیل، با نقد دیدگاه‌های سنتی و تأکید بر تمایز میان حاکی و محکی، چارچوبی نوین برای بازنگری در ساختار قضایا ارائه می‌دهد. قضایای بسیطه، به دلیل وحدت وجودی در خارج، فاقد رابط خارجی‌اند، اما قضایای مرکبه، به دلیل اتحاد واقعی موضوع و محمول، رابطی خارجی دارند. تمایز میان محمول بالضمیمه و بالصمیمه، به درک بهتر ساختار قضایا یاری می‌رساند. این گفتار، دعوتی است به بازاندیشی در چارچوب‌های منطقی سنتی و پالایش علوم منطقی و فلسفی.

با نظارت صادق خادمی