در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 335

متن درس





کاوشی در مواد ثلاث: تحلیل فلسفی وجود، وجوب و امکان

کاوشی در مواد ثلاث: تحلیل فلسفی وجود، وجوب و امکان

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۳۵)

دیباچه

در گستره ژرف و پر رمز و راز فلسفه اسلامی، بحث از مواد ثلاث، یعنی وجود، وجوب و امکان، چونان نگینی درخشان، جایگاه ویژه‌ای دارد. این مفاهیم، که بنیان‌های هستی‌شناسی فلسفی را تشکیل می‌دهند، از دیرباز مورد توجه فلاسفه مشائی، اشراقی و حکمای متأله بوده‌اند. درس‌گفتار شماره ۳۳۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با رویکردی نقادانه و تحلیلی، به بازکاوی این مفاهیم می‌پردازد و با نگاهی نو، از کلی‌گویی‌های سنتی فراتر می‌رود.

بخش نخست: طرح مسئله مواد ثلاث

مفهوم‌شناسی و اهمیت مسئله

بحث از مواد ثلاث، یعنی وجود، وجوب و امکان، یکی از مسائل بنیادین در فلسفه اسلامی است که در کانون توجه فلاسفه قرار داشته است. پرسش اصلی این است که آیا این مفاهیم در قلمرو خارج تحقق دارند یا صرفاً در ذهن عروض می‌یابند؟ این پرسش، به مثابه کلیدی است که درهای فهم هستی‌شناختی را می‌گشاید. استاد فرزانه قدس‌سره، با طرح این مسئله، به نقد دیدگاه‌های سنتی می‌پردازد که بدون تحلیل تفصیلی، این مفاهیم را یا خارجی یا ذهنی قلمداد کرده‌اند. این رویکرد کلی‌گویانه، گویی کلافی سردرگم است که نیاز به گشایشی عقلانی دارد.

درنگ: مواد ثلاث (وجود، وجوب، امکان) بنیان‌های هستی‌شناسی فلسفی‌اند و نیازمند تحلیل تفکیکی‌اند، نه قضاوت‌های کلی‌گویانه.

تمایز رویکرد کنونی با سنت فلسفی

برخلاف کتب سنتی که وجود، وجوب و امکان را به‌صورت یکپارچه یا خارجی یا ذهنی می‌دانند، استاد فرزانه قدس‌سره برای هر یک از این مفاهیم، خصوصیاتی متمایز قائل است. این تمایز، مانند نوری است که تاریکی‌های ابهام را می‌زداید. به باور ایشان، وجود ذاتاً خارجی است، وجوب معقول ثانی فلسفی است با عروض ذهنی و اتصاف خارجی، و امکان، مانند ممتنع، صرفاً در ذهن عروض می‌یابد. این تحلیل تفکیکی، از رویکردهای کلی‌گویانه سنتی فاصله می‌گیرد و به سوی فهمی دقیق‌تر حرکت می‌کند.

بخش دوم: تحلیل وجود در فلسفه اسلامی

وجود: حقیقت اولیه و خارجی

وجود، به مثابه ریشه هستی، در فلسفه اسلامی جایگاه والایی دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که وجود ذاتاً خارجی است و نمی‌توان آن را صرفاً مفهومی ذهنی دانست. این دیدگاه، با اصالت وجود همخوانی دارد و وجود را چونان جوهری می‌داند که همه موجودات را در بر می‌گیرد. در این نگاه، وجود مانند خورشیدی است که پرتوهایش بر همه چیز می‌تابد و بدون آن، هیچ چیز متصور نیست.

درنگ: وجود، معقول اولیه و حقیقتی خارجی است که بنیان همه موجودات را تشکیل می‌دهد.

مفهوم وجود و معقول ثانی

هرچند وجود به‌ماهو وجود، حقیقتی خارجی است، اما مفهوم وجود، به‌ماهو مفهوم، معقول ثانی فلسفی است. هنگامی که گفته می‌شود «زید موجود است»، مفهوم وجود در ذهن عروض می‌یابد، اما به موجودی خارجی متصف می‌شود. این تمایز، گویی پرده‌ای را از پیش چشم برمی‌دارد و نشان می‌دهد که مفهوم وجود، وصفی است که از حقیقت خارجی حکایت می‌کند، نه خود آن حقیقت.

بخش سوم: وجوب و جایگاه آن در هستی‌شناسی

وجوب: معقول ثانی فلسفی

وجوب، به‌عنوان یکی از مواد ثلاث، معقول ثانی فلسفی است. استاد فرزانه قدس‌سره توضیح می‌دهد که عروض وجوب در ذهن است، اما اتصاف آن به موجودات خارجی تعلق می‌گیرد. به بیان دیگر، وجوب وصفی است که در ذهن شکل می‌گیرد، اما به حقیقت خارجی واجب‌الوجود، مانند ذات باری‌تعالی، متصف می‌شود. این تحلیل، وجوب را چونان پلی میان ذهن و خارج می‌داند که حقیقت وجود را به عقل بشری پیوند می‌دهد.

درنگ: وجوب، معقول ثانی فلسفی است که عروض آن ذهنی و اتصاف آن خارجی است، و به واجب‌الوجود اشاره دارد.

تمایز وجوب از وجود

وجوب، برخلاف وجود که معقول اولیه است، وصفی ثانوی است که در تحلیل ذهنی به وجود نسبت داده می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا، وجوب را به گرمایی تشبیه می‌کند که به آتش نسبت داده می‌شود: همان‌گونه که گرما وصف آتش است، وجوب نیز وصف وجود واجب است، نه خود وجود.

بخش چهارم: امکان و ماهیت ذهنی آن

امکان: وصف حثیات وجود

امکان، برخلاف وجوب، مفهومی کاملاً ذهنی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که امکان، مانند ممتنع، هم در عروض و هم در اتصاف، در ذهن تحقق می‌یابد. امکان، وصف حثیات وجود است، مانند زمان و مکان، که به متعلقات وجود نسبت داده می‌شود، نه به ذات وجود. این دیدگاه، امکان را چونان سایه‌ای می‌داند که بر دیوار ذهن نقش می‌بندد، اما در خارج، وجود مستقلی ندارد.

درنگ: امکان، مانند ممتنع، مفهومی ذهنی است و وصف حثیات وجود، نه خود وجود، را برمی‌تابد.

تمایز امکان و ممتنع

امکان و ممتنع، هر دو در ذهن عروض می‌یابند، اما از منظر لحاظ ذهنی متفاوت‌اند. امکان، به قابلیت وجود یا عدم اشاره دارد، در حالی که ممتنع، نفی هرگونه قابلیت وجود را در بر می‌گیرد. این تمایز، مانند تفاوت میان امید به طلوع و یأس از آن است که هر دو در ذهن شکل می‌گیرند، اما به مقاصد متفاوتی اشاره دارند.

بخش پنجم: نقد و بررسی دیدگاه‌های فلاسفه

دیدگاه مشائیان

مشائیان، به پیروی از ارسطو، معانی عام مانند وجود، وجوب، امکان، علیت و تقدم را خارجی می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را به اصالت وجود نسبت می‌دهد، اما آن را به دلیل فقدان تحلیل تفکیکی نقد می‌کند. مشائیان، گویی همه معانی را در یک سبد جای داده‌اند، بدون آنکه تمایزات ظریف میان آنها را آشکار سازند.

دیدگاه اشراقیان

شیخ اشراق، وجود، وجوب و امکان را مفاهیمی ذهنی می‌داند و اصالت را به ماهیت می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد می‌کند، زیرا نفی وجود خارجی به تسلسل در امکان می‌انجامد. دیدگاه اشراقی، مانند کاخی است که بر پایه‌های سست ماهیت بنا شده و در برابر استدلال‌های اصالت وجود استواری ندارد.

درنگ: دیدگاه اشراقیان، با تأکید بر اصالت ماهیت، وجود را ذهنی می‌داند، اما این رویکرد به تسلسل در امکان منجر می‌شود.

تصالح صدرالمتألهین

صدرالمتألهین در اسفار (جلد ۱، صفحه ۱۳۹) می‌کوشد با تصالح میان مشائیان و اشراقیان، نزاع را لفظی بداند. او معتقد است مشائیان، معقولات ثانویه فلسفی را خارجی می‌دانند، در حالی که اشراقیان، عروض ذهنی را مدنظر دارند. استاد فرزانه قدس‌سره این تصالح را ناکارآمد می‌داند، زیرا اختلاف میان این دو مکتب، عمیق‌تر از نزاع لفظی است. این تصالح، مانند تلاش برای آشتی دادن شب و روز است که هر یک در ذات خود متمایزند.

نقد تصالح صدرا

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که تصالح صدرا، به دلیل ساده‌انگاری اختلافات بنیادین، نمی‌تواند نزاع را حل کند. اشراقیان، وجود را مفهومی ذهنی می‌دانند و اتصاف خارجی را نمی‌پذیرند، در حالی که مشائیان، به اصالت وجود قائل‌اند. این تفاوت، مانند جدایی دو ساحل است که پلی بر آن نمی‌توان بست.

درنگ: تصالح صدرا، به دلیل نادیده گرفتن اختلافات بنیادین میان مشائیان و اشراقیان، ناکارآمد است.

بخش ششم: تحلیل تفکیکی مواد ثلاث

وجود و معقول اولیه

وجود، به‌عنوان معقول اولیه، حقیقتی خارجی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که وجود، برخلاف وجوب و امکان، ذاتاً در خارج تحقق دارد و نیازی به واسطه ذهنی ندارد. این حقیقت، مانند جویباری است که همه هستی را سیراب می‌کند.

وجوب و معقول ثانی

وجوب، معقول ثانی فلسفی است که در ذهن عروض می‌یابد و به موجودات خارجی، مانند ذات باری‌تعالی، متصف می‌شود. این تحلیل، وجوب را از وجود متمایز می‌کند و آن را وصفی می‌داند که در تحلیل ذهنی شکل می‌گیرد.

امکان و ذهنیت

امکان، مانند ممتنع، مفهومی ذهنی است که به حثیات وجود، مانند زمان و مکان، نسبت داده می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره با تمثیلی زیبا، امکان را به سایه‌ای تشبیه می‌کند که بر دیوار ذهن نقش می‌بندد، اما در خارج، وجود مستقلی ندارد.

علیت، تقدم و تأخر

علیت، تقدم و تأخر نیز معقولات ثانویه فلسفی‌اند که عروض آنها در ذهن است، اما به موجودات خارجی متصف می‌شوند. به عنوان مثال، در قضیه «زید ضرب»، علّیت وصف فعل زدن است، نه خود زید. این تحلیل، مانند نوری است که مرز میان حقیقت و وصف را روشن می‌سازد.

درنگ: علّیت، تقدم و تأخر، معقولات ثانویه فلسفی‌اند که عروض ذهنی و اتصاف خارجی دارند.

بخش هفتم: وحدت وجود و نقد تشکیک

وحدت وجود

استاد فرزانه قدس‌سره به وحدت وجود تأکید دارد و معتقد است که وجود، واحد است و تنها تعینات، ظهورات و نزولات دارد. وجود ممکن، به معنای وجودی مستقل، وجود ندارد؛ همه مظاهر، به مُظهر واجب وابسته‌اند. این دیدگاه، مانند شعاعی است که از خورشید وجود ساطع می‌شود و همه کثرات را در خود جمع می‌کند.

درنگ: وجود، واحد است و کثرات، تنها در تعینات و ظهورات آن پدیدار می‌شوند.

نقد تشکیک وجود

صدرالمتألهین و علامه طباطبایی وجود را به واجب و ممکن تقسیم کرده و به تشکیک قائل‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره این تقسیم‌بندی را نقد می‌کند، زیرا محل تبدیل وجود واجب به ممکن، نامشخص است. این اشکال، مانند پرسشی است که در برابر نقشه‌ای ناتمام قرار می‌گیرد: مرز میان واجب و ممکن کجاست؟

تمثیل یمن

استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به بیت «در یمن پیش منی، پیش منی در یمن»، به وحدت وجود در ظهورات اشاره می‌کند. این بیت، گویی آینه‌ای است که حضور حق را در همه مظاهر نشان می‌دهد. مکان و زمان، اوصاف ظهورات‌اند، نه ذات وجود.

قرآن کریم می‌فرماید: وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (سوره بقره، آیه ۱۱۵). ترجمه: و مشرق و مغرب از آن خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا روی خداست. بی‌گمان خدا گشایشگر داناست.

بخش هشتم: نقش علامه طباطبایی و وضعیت فلسفه معاصر

نقش علامه در احیای فلسفه

استاد فرزانه قدس‌سره نقش علامه طباطبایی را در احیای فلسفه صدرایی در قم ستایش می‌کند. علامه، با صبوری و متانت، فلسفه ملا صدرا را به نسل جدید آموخت و پلی میان سنت و معاصر ساخت. این تلاش، مانند کاشتن بذری بود که در خاک قم به بار نشست.

درنگ: علامه طباطبایی، با ترویج فلسفه صدرایی، نقشی بی‌بدیل در احیای فلسفه در قم ایفا کرد.

نقد فقدان نوآوری

با وجود تلاش‌های علامه، فلسفه در حوزه‌ها رشد کافی نداشته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که آثار معاصران، مانند تعلیقه مصباح بر نهایة الحکمة (صفحه ۷۷)، فاقد نوآوری‌اند و عمدتاً تکرار دیدگاه‌های صدرا هستند. این ایستایی، مانند جویباری است که در جای خود متوقف شده و نیاز به جریانی تازه دارد.

بخش نهم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با کاوش در مواد ثلاث، به بازنگری در مفاهیم وجود، وجوب و امکان پرداخت. وجود، به‌عنوان معقول اولیه، حقیقتی خارجی است که همه هستی را در بر می‌گیرد. وجوب، معقول ثانی فلسفی است که در ذهن عروض می‌یابد و به واجب‌الوجود متصف می‌شود. امکان، مانند ممتنع، مفهومی ذهنی است که به حثیات وجود نسبت داده می‌شود. نقد دیدگاه‌های مشائیان و اشراقیان، و به‌ویژه تصالح صدرالمتألهین، نشان داد که نزاع میان این مکاتب، فراتر از لفظی است و ریشه در مبانی فلسفی دارد. تأکید بر وحدت وجود، کثرات را به ظهورات و تعینات وجود بازگرداند و امکان را وصفی ذهنی دانست. نقش علامه طباطبایی در احیای فلسفه صدرایی، گامی ارزشمند بود، اما فلسفه اسلامی نیازمند تحقیقات نوین و پویایی است تا از ایستایی رهایی یابد.

این کاوش، مانند سفری در اقیانوس بی‌کران هستی بود که خواننده را به تأمل در حقیقت وجود و ظهورات آن دعوت کرد. امید است که این تلاش، راه را برای پژوهش‌های آتی هموار سازد و نوری بر مسیر حقیقت‌جویان بیفکند.

قرآن کریم می‌فرماید: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ (سوره نور، آیه ۳۵). ترجمه: خدا نور آسمان‌ها و زمین است. مثل نور او چونان چراغدانی است که در آن چراغی باشد.

با نظارت صادق خادمی