متن درس
کاوش در امکان فقری و نقد تعلق بالغیر در فلسفه صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۳۷)
دیباچه
فلسفه صدرایی، چونان گوهری درخشان در آسمان معرفت اسلامی، با مفاهیمی چون امکان فقری و تعلق بالغیر، ذهن اندیشمندان را به سوی تأمل در رابطه خلق و حق رهنمون ساخته است. درسگفتار شماره ۳۳۷ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ هفدهم فروردین ۱۳۸۰ ایراد شده، به کاوشی عمیق در مفهوم امکان فقری و نقد آن در چارچوب فلسفه صدرالمتألهین میپردازد. این نوشتار، با تکیه بر متون اصلی اسفار اربعه و حاشیههای علامه طباطبایی، و همچنین استناد به آیات قرآن کریم و روایات، به تحلیل تمایز امکان ماهوی و فقری، نقد مفهوم تعلق بالغیر، و بررسی جایگاه فقر وجودی در نظام فلسفی و شرعی مینشیند.
بخش یکم: بنیادهای امکان فقری در فلسفه صدرایی
طرح مسئله امکان فقری
امکان فقری، چونان کلیدی در نظام فلسفی صدرالمتألهین، در جلد نخست اسفار اربعه (صفحه ۸۷) مطرح شده و از امکان ماهوی متمایز است. صدرا، امکان فقری را به وجود متعلق بالغیر تعریف میکند، وجودی که ذاتاً به قیوم و مبدأ هستی وابسته است. این مفهوم، برخلاف امکان ماهوی که به ماهیت تعلق میگیرد، وجود را موضوع خود قرار میدهد و به وابستگی ذاتی موجودات به حق اشاره دارد.
تمایز امکان ماهوی و فقری
امکان ماهوی، چونان سایهای است که بر ماهیت افکنده میشود، در حالی که امکان فقری، چونان نوری است که وجود را در ارتباط با مبدأ هستی روشن میسازد. صدرا با این تمایز، از دیدگاه مشهور فلاسفه جدا شده و امکان را نه صرفاً در ساحت ماهیت، بلکه در ساحت وجود تحلیل میکند. امکان فقری، به وجودی اشاره دارد که بدون اتکا به حق تعالی قابل تصور نیست.
درنگ: امکان فقری، وجود متعلق بالغیر است که ذاتاً به حق وابسته است، برخلاف امکان ماهوی که به ماهیت تعلق میگیرد. |
وجود متعلق بالغیر
صدرا در اسفار (جلد ۱، صفحه ۸۷، سطر ۹) وجودات ممکن را تعلقی و متصل به قیوم میداند. این تعلقی بودن، چونان ریسمانی است که موجودات را به مبدأ هستی پیوند میدهد. عقل، ناتوان از تصور این وجودات بدون ارتباط با حق است، زیرا وجودشان ذاتاً به فاعل وابسته است. این اصل، بنیان امکان فقری را تشکیل میدهد.
نفی ادراک انفصالی
عقل، چونان آینهای که تنها با نور حق روشن میشود، نمیتواند موجودات ممکن را منفصل از قیوم تصور کند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که این ناتوانی، به وابستگی ذاتی وجودات به حق اشاره دارد. انفصال، حتی در ساحت ذهن، برای این وجودات محال است.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با طرح مفهوم امکان فقری و تمایز آن با امکان ماهوی، بنیانهای نظریه صدرا را روشن ساخت. امکان فقری، به وجودی اشاره دارد که بدون قیوم قابل تصور نیست. این وابستگی ذاتی، چونان رشتهای است که خلق را به حق متصل میکند و عقل را از تصور انفصال بازمیدارد.
بخش دوم: نقد مفهوم امکان فقری
نقد وجود فقری
استاد فرزانه قدسسره، با نقدی ژرف، امکان فقری را به چالش میکشد. وجود فقری، به معنای وجودی مستقل، قابل پذیرش نیست، زیرا وجود ذاتاً ضرروی است یا ظهور حق. این دیدگاه، چونان تیغی برنده، مفهوم امکان را از ریشه قطع میکند و به وحدت وجود اشاره دارد.
درنگ: وجود فقری، به دلیل ضرورت ذاتی وجود یا ظهور حق، نمیتواند بهعنوان وجودی مستقل پذیرفته شود. |
ضرورت وجودات ممکن
وجودات ممکن، به دلیل تعلق ذاتی به حق، ضررویاند، زیرا انفصال آنها از قیوم محال است. ضرورت، به معنای عدم قابلیت تخلف، وجود این موجودات را در اتصال با حق تعریف میکند. این اصل، چونان ستونی است که مفهوم امکان را فرو میریزد.
نفی «لا» در امکان
امکان، نیازمند «لا» (عدم ضرورت) است، اما تعلق ذاتی به حق، ضرورت را ایجاب میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که اگر انفصال محال باشد، امکان معنا ندارد، زیرا وجود یا ضرروی است یا ظهور حق.
وجودات محضه و نوری
وجودات فقری، چونان شعاعهای نور، عینیات صرفه و بدون ماهیتاند. این وجودات، نوری، اتصالی، و بدون ظلمتاند و به ظهورات حق وابستهاند. این توصیف، چونان آینهای است که وحدت وجود را منعکس میکند.
درنگ: وجودات فقری، عینیات صرفه و نوریاند که بدون ماهیت و ظلمت، به حق متصلاند. |
نیاز به ذهن لطیف
ادراک وجودات تعلقی، چونان صعود به قلهای رفیع، نیازمند ذهنی لطیف، زکی، و دقیق است. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که این ادراک، فراتر از عقل معمولی است و به فطرتی مستأنفه و قرینهای ثانیه نیاز دارد.
مثال ماهیت مرکب
همانگونه که ماهیت مرکب بدون مقوماتش قابل ادراک نیست، وجودات فقری نیز بدون حق تصور نمیشوند. این تمثیل، چونان پلی است که ذهن را به فهم وابستگی وجودات به حق رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد مفهوم امکان فقری، نشان داد که وجودات ممکن، به دلیل تعلق ذاتی به حق، ضررویاند و امکان به معنای سنتی آن منتفی است. وجودات، چونان شعاعهای نور، ظهورات حقاند و ادراک این حقیقت، نیازمند ذهنی لطیف و فطرتی پاک است.
بخش سوم: نقد تعلق بالغیر
نقد مفهوم تعلق بالغیر
استاد فرزانه قدسسره، مفهوم تعلق بالغیر را، که صدرا آن را به معنای آویزان بودن به حق معرفی میکند، نادرست میداند. وجودات، نه معلق به حق، بلکه ظهورات او هستند. این دیدگاه، چونان نسیمی است که غبار تعلقات اعتباری را از چهره حقیقت میزداید.
درنگ: تعلق بالغیر، به معنای آویزان بودن به حق، نادرست است؛ وجودات، ظهورات حقاند، نه معلق. |
نفی اولی بودن غیر
غیر (حق) اولی نیست؛ وجود، از بالا به پایین، یعنی از حق به خلق، جاری است. این جریان، چونان رودخانهای است که از سرچشمه حق سرازیر شده و خلق را سیراب میکند.
ظهورات ازلی و ابدی
وجودات، ظهورات ازلی و ابدی حقاند. این اصل، امکان را بهعنوان وصف مستقل نفی میکند، زیرا وجودات، در اتصال دائم با حق، ضررویاند.
دیدگاه ملاهادی سبزواری
ملاهادی سبزواری، امکان وجودات را افتقار ذاتی و تعلقی بودن ذات میداند. او وجودات را ذاتاً تعلقی معرفی میکند، نه دارای تعلق عرضی. این تبیین، چونان تلاشی است برای رفع ابهامات صدرا، اما همچنان در چارچوب او باقی میماند.
نقد دیدگاه علامه طباطبایی
علامه طباطبایی در حاشیه اسفار (صفحه ۸۵) وجود را به مستقل بالذات (واجب) و مستقل بالغیر (ممکن) تقسیم میکند. استاد فرزانه قدسسره این تقسیم را نقد میکند، زیرا خلق از حق استقلال نمیگیرد. همچنین، تعریف علامه وجود رابط را دربرنمیگیرد و شامل ممتنع نیز میشود، که به ابهام میانجامد.
درنگ: تقسیم وجود به مستقل بالذات و بالغیر نارساست، زیرا خلق از حق استقلال نمیگیرد و وجود رابط در این تعریف جا نمیگیرد. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد مفهوم تعلق بالغیر، نشان داد که وجودات، ظهورات حقاند، نه معلق به او. دیدگاههای صدرا، سبزواری، و علامه طباطبایی، هرچند تلاشهایی ارزشمندند، اما به دلیل ابهامات و تناقضات، نیازمند بازنگریاند. وجود، از بالا به پایین جاری است و امکان، به دلیل ضرورت تعلق ذاتی، منتفی است.
بخش چهارم: فقر وجودی و چالشهای شرعی
فقر در قرآن کریم و روایات
قرآن کریم، در آیه «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ [مطلب حذف شد] : «شما به خدا نیازمندید»)، فقر وجودی خلق را آشکار میسازد. روایات، مانند «أنا عبد الضعیف الذلیل الفقیر»، نیز به این فقر تأکید دارند. این متون، چونان آیینهای، وابستگی ذاتی خلق به حق را منعکس میکنند.
درنگ: قرآن کریم و روایات، فقر وجودی را وصف ذاتی خلق میدانند که به وابستگی آن به حق اشاره دارد. |
فقر اولیا
اولیا، مانند امیرمؤمنان و امام سجاد علیهماالسلام، خود را فقیر و مسکین خواندهاند. این توصیفات، چونان شعلهای فروزان، معرفت به فقر وجودی را روشن میسازند. فقر، نشانه عبودیت و خودشناسی است.
استعانت و عبودیت
آیه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ [مطلب حذف شد] : «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم») به استعانت و فقر اشاره دارد. دعای «سجدت لک تعبدا و رقا» نیز عبودیت را با فقر پیوند میدهد، گویی بندگی، صدف گوهری به نام فقر است.
چالش شرعی فقر
زبان شرع، سراپا فقر است. نفی فقر، با متون دینی، از جمله آیات قرآن کریم و روایات، تعارض دارد. استاد فرزانه قدسسره این چالش را مطرح میکند که آیا فلسفه میتواند فقر را نفی کند، در حالی که شرع آن را وصف ذاتی خلق میداند؟
فقر و غنا
پرسش بنیادین این است: آیا خلق فقیر است یا غنی؟ این پرسش، چونان کلیدی است که درهای معرفت وجودی را میگشاید. اگر فقر نفی شود، آیا وجود غنایی برای خلق متصور است؟ این تناقض، به دشواری فهم رابطه خلق با حق اشاره دارد.
درنگ: پرسش از فقر یا غنای خلق، کلید فهم رابطه وجودی خلق با حق است که نیازمند تأمل عمیق است. |
خودشناسی و فقر
معرفت نفس، چونان چراغی است که راه فهم فقر یا غنای وجودی را روشن میکند. استاد فرزانه قدسسره با استناد به حدیث «هو عرف نفسه»، خودشناسی را کلید درک این رابطه میداند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تمرکز بر فقر وجودی، نشان داد که قرآن کریم و روایات، فقر را وصف ذاتی خلق میدانند. اولیا، با توصیف خود به فقر و مسکین، به عبودیت و معرفت اشاره دارند. چالش شرعی نفی فقر، فلسفه را به بازنگری دعوت میکند، و پرسش از فقر یا غنای خلق، راه را برای تأمل عمیقتر هموار میسازد.
بخش پنجم: بازنگری در مفاهیم فلسفی و شرعی
نقد خلط انواع امکان
خلط امکان ماهوی، فقری، و استعدادی، چونان غباری است که بر آینه حقیقت نشسته و به ابهام در تعریف منجر شده است. امکان استعدادی، که در مراحل تکامل ماده شدت و ضعف دارد، با امکان ذاتی، که فاقد شدت و ضعف است، متفاوت است. این نقد، چونان نسیمی، ابهامات را میزداید.
امکان استعدادی و شدت و ضعف
امکان استعدادی، چونان بذری است که در خاک ماده رشد میکند و در مراحل علقه، مضغه، و استخوان، شدت و ضعف مییابد. این امکان، با امکان فقری که به وجود تعلق دارد، متفاوت است.
نفی سلب تأکدین
تعریف امکان بهعنوان سلب تأکدین (تأکید وجود و تأکید عدم)، شدت و ضعف را توجیه نمیکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید میورزد که این تعریف، با امکان فقری سازگار نیست و به تناقض میانجامد.
درنگ: تعریف امکان بهعنوان سلب تأکدین، با امکان فقری ناسازگار است و شدت و ضعف را توجیه نمیکند. |
نفی امکان در وجود
وجود، با امکان مغایرت دارد، زیرا امکان نیازمند «لا» (عدم ضرورت) است. استاد فرزانه قدسسره میفرماید که وجود، یا ضرروی است یا ظهور حق، و امکان بهعنوان وصف مستقل منتفی است.
نقد اصطلاح خلق
بهجای اصطلاح «وجودات امکانی»، باید از «خلق» استفاده کرد و امکان را حذف نمود. این پیشنهاد، چونان دعوتی است به پالایش واژگان فلسفی برای انطباق با حقیقت وجود.
تأکید وجود و امتناع
ضرورت، تأکید وجود، و امتناع، تأکید عدم است. امکان، بهعنوان سلب این دو تأکید، در فلسفه صدرایی نارساست، زیرا وجودات، به دلیل تعلق ذاتی، ضررویاند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد خلط انواع امکان و نفی امکان بهعنوان وصف وجود، به پالایش مفاهیم فلسفی دعوت کرد. امکان استعدادی، با شدت و ضعف، از امکان فقری متمایز است، و تعریف امکان بهعنوان سلب تأکدین، با حقیقت وجود سازگار نیست. اصطلاح خلق، جایگزینی دقیقتر برای وجودات امکانی است.
نتیجهگیری
این نوشتار، با کاوش در مفهوم امکان فقری و نقد تعلق بالغیر در فلسفه صدرایی، نشان داد که وجودات، به دلیل تعلق ذاتی به حق، ضررویاند و امکان، به معنای سنتی، منتفی است. تعلق بالغیر، بهسان آویزان بودن، تصویری نادرست از رابطه خلق با حق ارائه میدهد؛ وجودات، ظهورات ازلی و ابدی حقاند. فقر وجودی، با استناد به آیات قرآن کریم، مانند «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ»، و روایات اولیا، وصف ذاتی خلق است، اما نفی آن با شرع ناسازگار است. پرسش از فقر یا غنای خلق، چونان دریچهای به معرفت وجودی، ذهن را به تأمل در خودشناسی و رابطه با حق دعوت میکند. این اثر، با نقد دیدگاههای صدرا، سبزواری، و علامه طباطبایی، و تأکید بر هماهنگی فلسفه با شرع، راه را برای بازنگری در مفاهیم فلسفی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی |