در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 339

متن درس





تحلیل فلسفی وجود فقری و نقد مفهوم فقر در نسبت با وحدت وجود

تحلیل فلسفی وجود فقری و نقد مفهوم فقر در نسبت با وحدت وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۳۹)

دیباچه

در گستره فلسفه اسلامی، یکی از مسائل بنیادین که ذهن حکما را به خود مشغول داشته، چیستی وجود فقری و نسبت آن با وحدت وجود است. این موضوع، که در جلسه ۳۳۹ از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (مورخ ۲۲/۱۰/۱۳۸۰) مورد کاوش قرار گرفته، به بررسی امکان وجود فقری و نقد مفهوم فقر در چارچوب فلسفه صدرایی می‌پردازد. این نوشتار، با تکیه بر آیه شریفه أَنْتُمُ [مطلب حذف شد] : «شما به خدا نیازمندید») و نقد فرهنگ تکدی و قلندری، به تبیین فقر الهی در برابر فقر خلقی دعوت می‌کند. همان‌گونه که خورشید با نور خود تاریکی را می‌زداید، این تحلیل نیز می‌کوشد ابهامات مفهوم فقر را در پرتو وحدت وجود روشن سازد.

بخش نخست: مبانی نظری وجود فقری و وحدت وجود

طرح مسئله وجود فقری

آیا وجود فقری ممکن است؟ این پرسش بنیادین، که در قلب فلسفه اسلامی جای دارد، به مغایرت فقر با وجود در چارچوب وحدت وجود اشاره دارد. وجود، ذاتاً غنای محض است و فقر نمی‌تواند وصف آن باشد. استاد فرزانه تأکید دارند که وجود فقری توجیه فلسفی ندارد، زیرا فقر، نقص است و وجود، کمال مطلق. این دیدگاه، مانند نوری است که بر تاریکی ابهامات می‌تابد و حقیقت وجود را آشکار می‌سازد.

درنگ: فقر نمی‌تواند وصف وجود باشد، زیرا وجود، ذاتاً غنای محض است و نقص در آن راه ندارد.

رابطه وجود و عدم

رابطه وجود و عدم، رابطه سلب و ایجاب است. هر آنچه وجود است، ایجاب و وجوب است، و هر آنچه فاقد وجوب است، عدم است. استاد فرزانه خاطرنشان می‌سازند که وجودی متصف به عدم یا فاقد وجوب، محال است. این اصل، مانند خط‌کشی است که مرز میان وجود و عدم را روشن می‌سازد، و هرگونه تلقی از وجود فقری را باطل می‌داند.

نفی وجود فقری

وجودی که فاقد وجوب یا متصف به عدم باشد، محال است؛ از این‌رو، وجود فقری معنا ندارد. این دیدگاه، ریشه در وحدت وجود دارد که وجود را کمال مطلق می‌داند. استاد فرزانه تأکید دارند که وجود، یا واجب است یا ظهور واجب، و هیچ نقصی در آن راه ندارد. این اصل، مانند رودی است که هرگونه شائبه فقر را از ساحت وجود می‌شوید.

وجود خلقی و عدم

خلق، عدم نیست، بلکه ظهور حق است. استاد فرزانه این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر خلق عدم نیست، پس چیست؟ پاسخ این است که خلق، مظهر حق است، نه موجودی مستقل یا فاقد وجود. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای است که حقیقت خلق را در پرتو حق منعکس می‌سازد.

استعداد وجود

ادعای استعداد وجود برای خلق، نیازمند ظرفی است، و ظرف وجود جز حق نیست. استاد فرزانه تأکید دارند که استعداد، خود وجود است و از حق ناشی می‌شود. این اصل، مانند کلیدی است که قفل استقلال خلق را می‌گشاید و وابستگی آن به حق را آشکار می‌سازد.

ظرف حق

هر وجودی، ظرف ظهور حق است؛ از این‌رو، خلق، مظهر حق است. این دیدگاه، مانند دری است که به سوی حقیقت وحدت وجود گشوده می‌شود، و هرگونه استقلال را از خلق نفی می‌کند.

درنگ: خلق، مظهر حق است و ظرف ظهور اوست؛ هیچ وجودی جز در پرتو حق معنا ندارد.

نفی عدم ملکه

ادعای «من وجود ندارم، اما می‌توانم داشته باشم» باطل است، زیرا توان، خود وجود است. استاد فرزانه تأکید دارند که این توان، از حق ناشی می‌شود و خلق، فاقد استقلالی است که چنین ادعایی را توجیه کند. این اصل، مانند بادبانی است که کشتی حقیقت را به سوی ساحل وحدت وجود هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با طرح مبانی نظری وجود فقری، بر مغایرت فقر با وجود و وابستگی خلق به حق تأکید کرد. وجود، ذاتاً غنای محض است و خلق، مظهر حق است، نه موجودی مستقل یا فاقد وجود. این مبانی، مانند ستون‌هایی استوار، زمینه‌ساز تحلیل‌های بعدی‌اند.

بخش دوم: تحلیل وجود استیداعی و مظاهر الهی

وجود استیداعی

وجود خلقی، استیداعی است، یعنی به ودیعه از حق و مظهر اسماء الهی است. استاد فرزانه تأکید دارند که خلق، تجلی حق است و هیچ استقلالی ندارد. این دیدگاه، مانند نوری است که ساحت خلق را در پرتو حق روشن می‌سازد.

مظاهر الهی

خلق، مظاهر الهی و ظهورات حق‌اند که به اسماء مختلف متصف‌اند. استاد فرزانه خاطرنشان می‌سازند که کثرت، در اسماء است، نه در ذات وجود. این اصل، مانند شاخه‌های درختی است که از یک ریشه واحد تغذیه می‌کنند.

اسماء ثانیه

آسمان، زمین، زید، عمر، و بکر، اسماء ثانیه مظاهرند، و اسم اولیه، مظهر حق است. استاد فرزانه این تمایز را مانند تفکیک میان نام‌های ظاهری و حقیقت باطنی می‌دانند که به وحدت وجود اشاره دارد.

درنگ: کثرت در اسماء ثانیه است، اما اسم اولیه، مظهر حق است که به وحدت وجود حکایت می‌کند.

انانیت خلقی

انانیت خلقی (من، تو، او)، استیداعی است و به مظهر حق بازمی‌گردد. استاد فرزانه تأکید دارند که این انانیت، مفهومی اعتباری است و خلق، در حقیقت، مظهر حق است. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای است که حقیقت خلق را در پرتو حق نشان می‌دهد.

مظهر و فقر

مظهر، به معنای وابستگی و فقر نیست، بلکه ظهور حق و عین غناست. استاد فرزانه تأکید دارند که مظهر، فاقد فقر است و ظهور حق، کمال مطلق را نمایان می‌سازد. این اصل، مانند خورشیدی است که تاریکی فقر را می‌زداید.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر وجود استیداعی و مظاهر الهی، بر وابستگی خلق به حق و نفی فقر در مظهر تأکید کرد. تمایز میان اسماء اولیه و ثانیه، مانند نقشه‌ای است که مسیر وحدت وجود را ترسیم می‌کند.

بخش سوم: رابطه مظهر و مُظهر در وحدت وجود

تضاییف مظهر و مُظهر

مظهر و مُظهر، در ظرف ظهور، تضاییف دارند، مانند ابوت و بنوت. استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ‌یک بر دیگری تقدم ندارد. این رابطه، مانند دو آینه است که نور یکدیگر را منعکس می‌کنند.

ابوت و بنوت

ابوت و بنوت، اضافه حقیقی‌اند و هیچ‌یک علت دیگری نیست. استاد فرزانه این تمثیل را مانند پلی می‌دانند که رابطه غیرعلّی مظهر و مُظهر را در ظرف ظهور نشان می‌دهد.

درنگ: مظهر و مُظهر، در ظرف ظهور، تضاییف دارند و هیچ‌یک بر دیگری تقدم ندارد.

نفی فقر در تضاییف

در باب تضاییف، فقر معنا ندارد؛ رابطه مظهر و مُظهر، ضرورت و غناست. استاد فرزانه تأکید دارند که این رابطه، فقر را نفی می‌کند و به وحدت وجود اشاره دارد.

ظهور و ضرورت

مظهر، ظهور مُظهر است و در باب وجود، ضرورت دارد. استاد فرزانه این اصل را مانند جریانی می‌دانند که خلق را در پرتو حق به ضرورت وجود می‌رساند.

نفی غیریت

ظهور، غیریت را نفی می‌کند؛ مظهر، همان ظهور مُظهر است. این دیدگاه، مانند نوری است که هرگونه دوگانگی را در ساحت وحدت وجود محو می‌سازد.

محتاج بودن مُظهر

مُظهر، بدون مظهر، مُظهر نیست؛ لذا به مظهر محتاج است. استاد فرزانه این رابطه متقابل را مانند دو بال پرنده‌ای می‌دانند که در پرواز وحدت وجود به هم وابسته‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تحلیل رابطه مظهر و مُظهر، بر تضاییف و ضرورت در ظرف ظهور تأکید کرد. این رابطه، مانند پلی است که خلق و حق را در وحدت وجود به هم پیوند می‌دهد.

بخش چهارم: نقد مفهوم فقر و تبیین فقر الهی

نقد وجود فقری

فقر، وصف وجود نیست؛ مظهر، ظهور حق و عین غناست. استاد فرزانه تأکید دارند که فقر، مغایر با وجود است و در چارچوب وحدت وجود توجیهی ندارد. این دیدگاه، مانند بادبانی است که کشتی حقیقت را از گرداب فقر خلقی رها می‌سازد.

وجود استیداعی و فقر

وجود استیداعی، به معنای اجاره‌ای بودن است، نه فقر ذاتی. استاد فرزانه با تمثیل خانه اجاره‌ای، نشان می‌دهند که خلق، ودیعه حق است و ادعای استقلال، مانند ادعای مالکیت خانه اجاره‌ای است.

درنگ: وجود استیداعی، به معنای ودیعه بودن خلق از حق است، نه فقر ذاتی.

فقر و بندگی

در بندگی، فقر مطرح است: أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ [مطلب حذف شد] : «شما به خدا نیازمندید و خدا بی‌نیاز و ستوده است»). استاد فرزانه تأکید دارند که این آیه، به فقر وجودی خلق در برابر غنای الهی اشاره دارد.

فقر انتم

فقر، وصف «انتم» (اسم ثانیه) است، نه مظهر (اسم اولیه). استاد فرزانه این تمایز را مانند تفکیک میان نام ظاهری و حقیقت باطنی می‌دانند که فقر را به مفاهیم اعتباری نسبت می‌دهد.

مظهر و غنا

مظهر، ظهور حق است و فقر ندارد؛ فقر، به «انتم» نسبت داده می‌شود. این اصل، مانند نوری است که حقیقت مظهر را از سایه فقر خلقی جدا می‌سازد.

حاکی و محکی

«انتم»، حاکی مظهر است، نه عین آن؛ لذا فقر، به حاکی نسبت دارد. استاد فرزانه این تمایز را مانند تفاوت میان نقش و حقیقت می‌دانند که فقر را به مفاهیم ذهنی محدود می‌کند.

فقر الی الله

فقر الی الله، به معنای غنای من غیر الله است. استاد فرزانه این تبیین را مانند کلیدی می‌دانند که درِ غنای معنوی را می‌گشاید و مؤمن را از غیر خدا بی‌نیاز می‌سازد.

درنگ: فقر الی الله، غنای من غیر الله است؛ مؤمن، از غیر خدا بی‌نیاز است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد مفهوم فقر و تبیین فقر الهی، بر تمایز میان فقر خلقی و فقر عرفانی تأکید کرد. آیه شریفه و تمثیلات، مانند ستارگانی در آسمان حقیقت، فقر الهی را روشن ساختند.

بخش پنجم: نقد فرهنگ تکدی و انحطاط مسلمین

نقد تکدی

تکدی و کشکول، تحقیر انسان است و با فقر الی الله ناسازگار است. استاد فرزانه تأکید دارند که این فرهنگ، انسان را به خاک می‌کشد و با عزت نفس مؤمن مغایر است.

صوفی‌گری و شکست مسلمین

صوفی‌گری و قلندری، از عوامل شکست مسلمین است. استاد فرزانه این فرهنگ را مانند غباری می‌دانند که بر آینه عزت مسلمین نشسته و به انحطاط آنها منجر شده است.

فقر فخری

«الفقر فخری» به معنای فقر الی الله است، نه تکدی. استاد فرزانه این اصل را مانند پرچمی می‌دانند که عزت نفس مؤمن را در بندگی خدا برافراشته می‌سازد.

غنای غیر الله

فقر الی الله، غنای من غیر الله است؛ مؤمن، از غیر خدا بی‌نیاز است. این دیدگاه، مانند نسیمی است که روح مؤمن را از بند وابستگی رها می‌سازد.

درنگ: فقر فخری، غنای من غیر الله است، نه تکدی و تحقیر.

نقد کشکول

کشکول، نماد فقر خلقی است، نه فقر الهی. استاد فرزانه این نماد را مانند زنجیری می‌دانند که مسلمین را به تحقیر کشانده است.

استثمار و تکدی

ترویج تکدی، استثمار مسلمین و تحقیر آنهاست. استاد فرزانه این فرهنگ را مانند دامی می‌دانند که مسلمین را در انحطاط گرفتار کرده است.

نفی گدایی خلقی

گدایی خلقی، با فقر الی الله مغایر است؛ مؤمن، به غیر خدا محتاج نیست. این اصل، مانند شمشیری است که بندهای فقر خلقی را می‌گسلد.

شیطان و گدایی

شیطان، با ترویج گدایی، مسلمین را تحقیر کرد. استاد فرزانه این انحراف را مانند نیرنگی می‌دانند که عزت مسلمین را هدف گرفته است.

آیه تغییر

آیه شریفه وَلَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ [مطلب حذف شد] : «خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد تا خودشان حالشان را تغییر دهند») به ضرورت تغییر درونی اشاره دارد. استاد فرزانه این آیه را مانند نقشه‌ای می‌دانند که مسیر تحول را نشان می‌دهد.

نقد عرفان قلندری

عرفان قلندری، با ترویج گدایی، مسلمین را به تحقیر کشاند. استاد فرزانه این انحراف را مانند آتشی می‌دانند که عزت عرفان حقیقی را سوزانده است.

گدایی و عرفان

گدایی، با عرفان مغایر است؛ عرفان، جلال، ظهور، و عشق است. استاد فرزانه عرفان را مانند خورشیدی می‌دانند که با تاریکی گدایی ناسازگار است.

درنگ: عرفان، جلال و عشق است، نه گدایی و تحقیر.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد فرهنگ تکدی و تأثیر آن بر انحطاط مسلمین، بر مغایرت گدایی با فقر الهی تأکید کرد. آیات قرآنی و نقد قلندری، مانند چراغ‌هایی بودند که مسیر عزت نفس مؤمن را روشن ساختند.

بخش ششم: انحطاط مسلمین و نقش فلسفه

انحطاط کنونی

مسلمین، به دلیل فرهنگ گدایی، در جهان هیچ‌کاره‌اند. استاد فرزانه این وضعیت را مانند تاریکی شبی می‌دانند که مسلمین را در خود فرو برده است.

فلسفه و خیزش ذهنی

فلسفه، برای شناسایی فرمول‌های مثبت و منفی عالم و تحلیل انحطاط مسلمین است. استاد فرزانه فلسفه را مانند ابزاری می‌دانند که ذهن را برای تحول آماده می‌سازد.

مسلمین و جهان

یک میلیارد مسلمان، در جهان هیچ‌کاره‌اند؛ اقتصاد، تکنیک، و علم، در دست آنها نیست. استاد فرزانه این ضعف را مانند زخمی می‌دانند که بر پیکر امت اسلامی نشسته است.

کشکول و انحطاط

کشکول، از عوامل روز سیاهی مسلمین است. استاد فرزانه این نماد را مانند زنجیری می‌دانند که مسلمین را در بند تحقیر نگه داشته است.

ترویج گدایی

ترویج گدایی، مسلمین را به فقر خلقی عادت داد. استاد فرزانه این فرهنگ را مانند سمی می‌دانند که عزت مسلمین را زایل کرده است.

قلندری و تحقیر

قلندری، با ترویج گدایی، مسلمین را تحقیر کرد. استاد فرزانه این انحراف را مانند بادی می‌دانند که خاک تحقیر را بر چهره مسلمین پاشیده است.

نقد چله‌نشینی

چله‌نشینی و تکدی، مسلمین را به گدایی واداشت. استاد فرزانه این رسم را مانند دامی می‌دانند که مسلمین را در خود گرفتار کرده است.

درنگ: فرهنگ گدایی و قلندری، از عوامل انحطاط مسلمین است و با عرفان حقیقی مغایر است.

نفی ترس و وابستگی

مؤمن، نه از غیر خدا می‌ترسد، نه به غیر وابسته است. استاد فرزانه این اصل را مانند تاجی می‌دانند که بر سر مؤمن نشسته و او را از بند غیر خدا رها می‌سازد.

فخر مؤمن

فخر مؤمن، بی‌نیازی از غیر، عدم ترس، و عدم وابستگی به غیر خداست. این دیدگاه، مانند پرچمی است که عزت نفس مؤمن را در اهتزاز نگه می‌دارد.

نقد تحقیر

فقر فخری، گدایی و تحقیر نیست، بلکه غنای غیر است. استاد فرزانه این اصل را مانند نوری می‌دانند که حقیقت فقر عرفانی را از سایه تحقیر جدا می‌سازد.

دعا برای رفع فقر خلقی

استاد فرزانه با طنزی تلخ، دعا می‌کنند که فضائل فقر خلقی از مسلمین برداشته شود و به غیر واگذار گردد. این دعا، مانند آهی است که از عمق انحطاط مسلمین برمی‌خیزد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تحلیل انحطاط مسلمین و نقش فلسفه در خیزش ذهنی، بر تأثیر فرهنگ گدایی و ضرورت بازگشت به عرفان حقیقی تأکید کرد. این بخش، مانند آینه‌ای بود که ضعف‌های کنونی را نشان داد و راه تحول را روشن ساخت.

بخش هفتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این نوشتار، با کاوش در مفهوم وجود فقری و نقد آن در چارچوب وحدت وجود، نشان داد که فقر، وصف وجود نیست و خلق، مظهر حق و عین غناست. رابطه مظهر و مُظهر، تضاییف است و فقر را نفی می‌کند. آیه شریفه أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ فقر را به «انتم» (اسم ثانیه) نسبت می‌دهد، نه مظهر (اسم اولیه). فقر الی الله، غنای من غیر الله است و با تکدی و کشکول مغایر است. فرهنگ قلندری، با ترویج گدایی، مسلمین را به تحقیر کشاند و به انحطاط کنونی آنها منجر شد. فلسفه، با تحلیل این انحرافات، به خیزش ذهنی و تحول اجتماعی دعوت می‌کند. این تحلیل، مانند ستارگانی در آسمان فلسفه، راه را برای بازنگری در مفاهیم عرفانی و رهایی از تحقیر خلقی روشن ساخت.

با نظارت صادق خادمی