متن درس
تحلیل فلسفی رابطه مظهر و مُظهر و نقد مفهوم فقر در مراتب وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۴۱)
مقدمه
در گستره فلسفه اسلامی، رابطه میان مظهر و مُظهر، بهعنوان یکی از بنیادیترین مفاهیم در تبیین نظام هستی، همواره مورد توجه حکما و عرفا بوده است. این رابطه، که در بستر وحدت وجود و مراتب ظهور معنا مییابد، از منظری عمیق به تحلیل مفاهیمی چون تعین، مرتبه، و فقر میپردازد. درسگفتار شماره ۳۴۱ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکیه بر آیه شریفه «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ [مطلب حذف شد] : «شما به خدا نیازمندید»)، به بازتعریف مفهوم فقر در مراتب وجود و نقد دیدگاه صدرالمتألهین در نسبت دادن فقر به وجود میپردازد.
بخش اول: تبیین رابطه مظهر و مُظهر در نظام وحدت وجود
طرح مسئله مظهر و مُظهر
در فلسفه اسلامی، رابطه مظهر و مُظهر بهعنوان محور تبیین ظهور حق در کثرات خلقی مطرح است. مظهر، ظرف ظهور حق است که در آن، وحدت ذاتی الهی در قالب تعینات و مراتب متجلی میشود. استاد فرزانه تأکید میکنند که ظرف ظهور، که همان ظرف وجوب است، از فقر و نیاز مبراست. فقر، تنها در ظرف خلقی معنا مییابد که از مراتب نازله نشأت میگیرد. این دیدگاه، مانند نوری است که تاریکی ابهام را از چهره حقیقت میزداید و وحدت وجود را در مرکز تحلیل قرار میدهد.
تمایز ظرف حقی و ظرف خلقی
استاد فرزانه میان ظرف حقی (ظهور) و ظرف خلقی (فقر) تمایز قائل میشوند. ظرف فقری، که به خلق و غیر نسبت داده میشود، از ظرف ظهور متمایز است. ظرف ظهور، که در آن مُظهر (حق) در مظهر تجلی مییابد، ظرف وجوب و غنای ذاتی است. در مقابل، ظرف خلقی، که مرتبهای نازله است، محل ظهور فقر و نیاز است. این تمایز، مانند جداسازی آب زلال از گلآلود است که حقیقت را از اعتبارات متمایز میسازد.
مفهوم تعین و مرتبه در ظهور
ظهور حق در مظاهر، با تعین و مرتبه همراه است، اما این دو یکی نیستند. تعین، بهعنوان ویژگی مظهر در ظرف ظهور، به کثرت در وحدت اشاره دارد، در حالی که مرتبه، ظرف خلقی است که از تعین ناشی میشود. استاد فرزانه تأکید میکنند که مظهر، هم تعین است و هم مرتبه دارد، اما این دو مفهوم متمایزند. این تحلیل، مانند کلیدی است که قفل پیچیدگیهای نظام ظهور را میگشاید و مسیر فهم مراتب وجود را هموار میسازد.
هویت ساریه و معیت قیومیه
تا سطح تعین، هویت ساریه حق و معیت قیومیه او حضور دارد. این معیت، به معنای حضور فراگیر حق در تمامی مراتب ظهور است، اما در مرتبه خلقی، که تعین به کثرت منجر میشود، فقر و نیاز ظاهر میگردد. این دیدگاه، مانند نخ تسبیح است که دانههای متفرق مراتب را به وحدت ذاتی حق پیوند میدهد.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین رابطه مظهر و مُظهر، بر تمایز میان ظرف ظهور (حقی) و ظرف خلقی (فقری) تأکید کرد. مظهر، بهعنوان ظرف وجوب، از فقر مبراست، اما در مرتبه خلقی، که از تعین ناشی میشود، فقر ظاهر میگردد. این تحلیل، با تأکید بر هویت ساریه و معیت قیومیه حق، چارچوبی روشن برای فهم نظام وحدت وجود ارائه داد.
بخش دوم: بازتعریف فقر در پرتو آیه قرآن کریم
تحلیل آیه شریفه «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ»
آیه شریفه «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ [مطلب حذف شد] : «شما به خدا نیازمندید») به فقر «انتم» اشاره دارد، که ظرفی رتبی و اعتباری است. استاد فرزانه استدلال میکنند که «انتم» معقول ثانی فلسفی است، یعنی عروض آن ذهنی و اتصاف آن خارجی است. این فقر، به مرتبه خلقی نسبت داده میشود، نه به مظهر حقیقی یا ذات وجود. این تحلیل، مانند آینهای است که حقیقت اعتباری فقر را در برابر وحدت ذاتی حق منعکس میسازد.
فقر بهعنوان وصف مرتبه
استاد فرزانه تأکید میکنند که فقر، وصف مرتبه خلقی است، نه وجود یا ظهور. مرتبه، که از تعین ناشی میشود، ظرف ظهور فقر و نیاز است. این دیدگاه، با نقد نظر صدرالمتألهین، که فقر را به وجود نسبت داده، دعوت به بازنگری در مفهوم فقر میکند. فقر، مانند سایهای است که تنها در مرتبه نازله خلق پدیدار میشود، نه در نور ذاتی وجود.
نفی تعین در ذات حق
حق تعالی، بهعنوان معین کل شیء، از تعین مبراست. این نفی تعین، به معنای تنزیه ذات الهی از هرگونه کثرت و مرتبه است. استاد فرزانه استدلال میکنند که حق، بلا تعین است و از اینرو، از فقر و حاجت مبراست. این اصل، مانند گوهر درخشانی است که در عمق اقیانوس وحدت ذاتی حق میدرخشد.
تمثیلات خلق و مراتب
استاد فرزانه، خلق را به موجودی چندلایه تشبیه میکنند که مانند چتری باز و بسته میشود یا مانند موهای بدن که از هم کشیده میشوند. این تمثیل، به کثرت مراتب وجودی خلق و نزولات ربوبی اشاره دارد. خلق، ظهورات متکثر حق است که در مراتب مختلف ظاهر میشود. این تصویر، مانند نقاشی است که با رنگهای گوناگون، وحدت را در کثرت به نمایش میگذارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تحلیل آیه شریفه «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ»، فقر را بهعنوان وصف مرتبه خلقی بازتعریف کرد. با نفی تعین در ذات حق و تأکید بر اعتباری بودن «انتم»، مشخص شد که فقر به ظرف ناسوت محدود است. تمثیلات خلق و مراتب، این مفاهیم را روشنتر ساخت و راه را برای نقد دیدگاه صدرایی هموار کرد.
بخش سوم: نقد مفهوم فقر وجودی و تحلیل مراتب خلقی
نقد صدرالمتألهین
استاد فرزانه، دیدگاه صدرالمتألهین را که فقر را به وجود نسبت داده، مورد نقد قرار میدهند. ایشان استدلال میکنند که فقر، وصف مرتبه تعین است، نه ذات وجود یا مظهر. مظهر، بهعنوان ظرف وجوب، ذاتاً ضرروی و ازلی است و فقر تنها در مرتبه خلقی، که از تعین ناشی میشود، ظاهر میگردد. این نقد، مانند تیغی است که پردههای ابهام را از چهره حقیقت میدرد.
تشکیک در مراتب مظاهر
تشکیک، که به تفاوت شدت و ضعف در مراتب ظهور اشاره دارد، در مراتب مظاهر رخ میدهد، نه در ذات وجود. استاد فرزانه تأکید میکنند که مظهر، بهعنوان فعل و ظهور حق، ذاتاً مستقل نیست، بلکه در مراتب مختلف، اتم و انقص ظاهر میشود. این دیدگاه، مانند جداسازی نور از سایه است که مراتب را از ذات متمایز میسازد.
حاجت و الزام در مرتبه خلقی
حاجت در مرتبه خلقی، الزامی است و به دو نوع تقسیم میشود: حاجت خلقی (به خلق) و حاجت حقی (به حق). استاد فرزانه تأکید میکنند که همه موجودات در ظرف ناسوت به یکدیگر محتاجاند و این حاجت، واجب و تکوینی است، نه اختیاری. این اصل، مانند قانونی است که نظم عالم خلق را در پیوند متقابل حفظ میکند.
تمثیلات حاجت و مرتبه
استاد فرزانه، با تمثیلاتی چون چارپا و کفش، حاجت را به مرتبه خلقی مشروط میدانند. همانگونه که چارپا به کاه و جو محتاج است، خلق در مرتبه ناسوت به حاجت وابسته است. اما مظهر، بدون تعین، از حاجت مبراست، مانند پایی که بدون کفش، نیازی به آن ندارد. این تمثیلات، مانند چراغهاییاند که مسیر فهم مراتب را روشن میسازند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد دیدگاه صدرایی، فقر را بهعنوان وصف مرتبه خلقی بازتعریف کرد. تشکیک در مراتب مظاهر، الزام حاجت در ظرف ناسوت، و تمثیلات چارپا و کفش، چارچوبی روشن برای فهم رابطه فقر و مرتبه ارائه داد. این تحلیل، به پالایش مفهوم فقر از نسبت به وجود دعوت کرد.
بخش چهارم: فقر فخری و عرفان سالک
فقر الزامی و فخر سالک
استاد فرزانه، فقر الزامی را کمال و فخر سالک میدانند. فقر الزامی، که در مرتبه خلقی و حقی ظاهر میشود، به معنای وابستگی متقابل خلق و نیاز مطلق به حق است. در مقابل، فقر مضموم، که یکطرفه و فاقد الزام است، نقص و شرک تلقی میشود. این دیدگاه، مانند گوهری است که در معدن عرفان میدرخشد و فقر را بهعنوان نشانه بندگی متعالی میسازد.
رهایی سالک از مرتبه و تعین
سالک واصل، با رفع تعین و مرتبه، از فقر و حاجت رها میشود. استاد فرزانه تأکید میکنند که در مقام فنای انانیت، سالک به غنای حقی میرسد و از حاجت به حق بینیاز میگردد، زیرا موصوف (انانیت) منتفی است. این سیر، مانند سفری است از کثرت مراتب به وحدت ذاتی حق.
آیه شریفه و نفی «انتم»
آیه شریفه «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا [مطلب حذف شد] : «اینها جز نامهایی که شما و پدرانتان نهادهاید، چیزی نیستند») به اعتباری بودن «انتم» اشاره دارد. این آیه، مانند آینهای است که حقیقت اعتباری «انتم» را در برابر واقعیت ذاتی حق آشکار میسازد.
مثال کفش و مرگ استکمالی
استاد فرزانه، با تمثیل کفش و پا، تأکید میکنند که حاجت به کفش، مشروط به وجود پاست. سالک، با رفع مرتبه، مانند کسی است که پا ندارد و نیازی به کفش ندارد. همچنین، مرگ استکمالی، مانند کنار گذاشتن عصا پس از بهبودی است که نفس را از حاجت به بدن رها میسازد. این تمثیل، مانند پلی است که از ناسوت به سوی لاهوت هدایت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین فقر الزامی بهعنوان فخر سالک، بر کمال آن در مرتبه خلقی و حقی تأکید کرد. رهایی سالک از تعین و مرتبه، و تحلیل آیه شریفه «إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ»، چارچوبی عرفانی برای فهم فقر و غنا ارائه داد. تمثیلات کفش و مرگ استکمالی، این مفاهیم را روشنتر ساخت.
بخش پنجم: عبودیت و ربوبیت در سیر عرفانی
آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»
آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ [مطلب حذف شد] : «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم») سنگینترین راز نماز و عبودیت محض است. استاد فرزانه تأکید میکنند که این آیه، سالک را به رفع مرتبه و انانیت دعوت میکند. حق، در این آیه، «نعبد» را در دهان سالک میگذارد تا او را از کثرت به وحدت هدایت کند. این اصل، مانند نجوایی است که راز عبودیت را در گوش جان سالک زمزمه میکند.
عبودیت بهعنوان کنه ربوبیت
استاد فرزانه، با استناد به اصل عرفانی «العبودیه کنه الربوبیه»، تأکید میکنند که عبودیت، حقیقت ربوبیت است. سالک، با رفع انانیت و مرتبه، به مقام وحدت میرسد و عبودیت او به ربوبیت حق پیوند میخورد. این دیدگاه، مانند گوهری است که در عمق اقیانوس عرفان میدرخشد و حقیقت بندگی را آشکار میسازد.
مشتاقیت متقابل سالک و حق
سالک به حق مشتاق است، اما حق، به دلیل علّیت، مشتاقتر است. استاد فرزانه تأکید میکنند که وجود سالک از حق است، اما ظهور حق از سالک. این رابطه متقابل، مانند رقص نور و سایه است که در آن، سالک و حق در مراتب ظهور به هم پیوند میخورند.
حلاجخانه ناسوت
عالم ناسوت، به تعبیر استاد فرزانه، حلاجخانهای است که سالک در آن میان مرتبه و بلا تعین در نوسان است. سالک، در این حلاجخانه، هویت اعتباری خود را رها میکند تا به وحدت ذاتی حق بپیوندد. این تمثیل، مانند تصویری است که سیر عرفانی سالک را در گذر از کثرت به وحدت به نمایش میگذارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تحلیل آیه شریفه «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، عبودیت را بهعنوان کنه ربوبیت و هدف سیر عرفانی معرفی کرد. مشتاقیت متقابل سالک و حق، و تمثیل حلاجخانه ناسوت، چارچوبی عرفانی برای فهم رابطه سالک با حق ارائه داد. این تحلیل، به رهایی سالک از مراتب خلقی و رسیدن به وحدت دعوت کرد.
بخش ششم: اعیان ثابته و جایگاه انسان در نظام وجود
اعیان ثابته و ظهورات علمی
اعیان ثابته، بهعنوان ظهورات علمی حق، ازلی و ابدیاند و از تعین مبرا. استاد فرزانه تأکید میکنند که اعیان ثابته، مظاهر اسما و صفات حقاند و در علم الهی، بلا تعیناند. این دیدگاه، مانند آینهای است که وحدت علم الهی را در برابر کثرت خلقی منعکس میسازد.
وجدتک اهلاً للعباده
استاد فرزانه استدلال میکنند که همه موجودات، حتی کافران، در قیامت به مقام «وجدتک اهلاً للعباده» میرسند. اما سالک، این مقام را در دنیا تحقق میبخشد، در حالی که دیگران در آخرت به آن نائل میشوند. این تمایز، مانند جداسازی گوهر از سنگ است که برتری سالک را در سیر عرفانی آشکار میسازد.
صعود و نزول در مراتب وجود
در باب صعود و نزول، همه موجودات به ظرف وجوب میرسند، اما در مراتب متفاوت. استاد فرزانه تأکید میکنند که مظهر، در نزول، تعین و مرتبه پیدا میکند و فقر در این مرتبه ظاهر میشود. این دیدگاه، مانند نقشهای است که مسیر سیر وجودی موجودات را ترسیم میکند.
مقام جمعی انسان
انسان، به دلیل مقام جمعی، هم فقیر است و هم غنی، هم ممکن است و هم واجب. استاد فرزانه تأکید میکنند که این اضداد، در مراتب خلقی ظاهر میشوند، نه در ذات وجود. این اصل، مانند آینهای است که جامعیت انسان را در جمع اضداد به نمایش میگذارد.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین جایگاه اعیان ثابته و مقام جمعی انسان، بر وحدت علم الهی و کثرت مراتب خلقی تأکید کرد. تحلیل مقام «وجدتک اهلاً للعباده» و صعود و نزول موجودات، چارچوبی جامع برای فهم جایگاه انسان در نظام وجود ارائه داد.
نتیجهگیری
این نوشتار، با الهام از درسگفتار شماره ۳۴۱ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل رابطه مظهر و مُظهر و بازتعریف مفهوم فقر در مراتب وجود پرداخت. با تأکید بر تمایز میان ظرف ظهور (حقی) و ظرف خلقی (فقری)، مشخص شد که فقر، وصف مرتبه تعین است، نه ذات وجود یا مظهر. نقد دیدگاه صدرالمتألهین، که فقر را به وجود نسبت داده، به پالایش مفهوم فقر در فلسفه اسلامی دعوت کرد. آیات شریفه «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ» و «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»، بهعنوان محورهای اصلی، فقر را به «انتم» اعتباری و عبودیت را به راز رهایی از مراتب خلقی نسبت دادند. تمثیلات فاخر، مانند چتر، کفش، و حلاجخانه ناسوت، مفاهیم پیچیده را روشن ساختند. سالک، با رفع تعین و مرتبه، به غنای حقی و عبودیت محض میرسد. این تحلیل، با تأکید بر وحدت وجود و معیت قیومیه حق، فلسفه اسلامی را به سوی پالایش از قضایای مفهومی و آشکار ساختن معانی حقیقی هدایت کرد.