در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 344

متن درس




تبیین فلسفی شبهه ابن‌کمونه و نقد تباین وجودات در حکمت متعالیه

تبیین فلسفی شبهه ابن‌کمونه و نقد تباین وجودات در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۴۴)

دیباچه: کاوشی در شبهه ابن‌کمونه و وحدت وجود

در گستره بی‌کران فلسفه اسلامی، شبهه ابن‌کمونه چونان معمایی ژرف، ذهن فلاسفه را به چالش کشیده است. این شبهه، که به امکان تعدد واجب‌الوجود و تباین وجودات می‌پردازد، در درس‌گفتار سی‌صد و چهل و چهارم استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ اول بهمن‌ماه ۱۳۸۰، با نگاهی عمیق و انتقادی مورد کاوش قرار گرفته است. این درس‌گفتار، با محوریت نقد مبنای تباین وجودات و بازنگری نسبت‌های تاریخی به مشائیان و اشراقیان، راهی نو به سوی فهم وحدت وجود در چارچوب حکمت متعالیه می‌گشاید. هدف این اثر، ارائه چارچوبی منسجم برای پژوهشگران فلسفه است تا با تأمل در شبهه ابن‌کمونه و نقدهای استاد فرزانه، به عمق وحدت وجودی در حکمت متعالیه راه یابند. این کتاب، چونان چراغی در مسیر معرفت، نه‌تنها به نقد شبهه می‌پردازد، بلکه با بررسی محدودیت‌های تاریخی و آموزشی فلسفه در حوزه‌های علمیه، دعوتی است به بازنگری در روش‌های فهم و تدریس حکمت.

بخش یکم: شبهه ابن‌کمونه و مبنای تباین وجودات

۱.۱. چیستی شبهه ابن‌کمونه و جایگاه آن در الهیات

شبهه ابن‌کمونه، که در الهیات اخص به تفصیل بررسی می‌شود، در این درس‌گفتار به قدر ضرورت در چارچوب مواد ثلاث (وجوب، امکان، امتناع) مورد توجه قرار گرفته است. این شبهه، پرسشی بنیادین را مطرح می‌کند: چرا جایز نباشد که دو واجب‌الوجود متباین به تمام ذات وجود داشته باشند؟ این پرسش، چونان تیری در قلب توحید، وحدت وجودی واجب‌الوجود را به چالش می‌کشد و به مبنای تباین وجودات استوار است. استاد فرزانه، با تبیین این شبهه، آن را نه‌تنها معطوف به وجوب وجود، بلکه پیوندی عمیق با ساختار وجودشناختی عالم می‌دانند. شبهه، در ظاهر ساده، اما در باطن چونان اقیانوسی ژرف، نیازمند غواصی عقلانی است تا گوهر حقیقت از آن استخراج گردد.

درنگ: شبهه ابن‌کمونه، با تمرکز بر امکان تعدد واجب‌الوجود، چالش تباین وجودات را در قلمرو توحید مطرح می‌کند.

۱.۲. منشأ تاریخی شبهه: بازنگری در اسناد

استاد فرزانه، با نگاهی انتقادی به تاریخ‌نگاری فلسفه، تأکید می‌کنند که شبهه ابن‌کمونه، برخلاف نسبت رایج، از ابن‌کمونه سرچشمه نگرفته، بلکه به مانی نقاش، از شخصیت‌های پیشااسلامی، بازمی‌گردد. این دیدگاه، چونان آیینه‌ای، ضرورت دقت در اسناد تاریخی را بازتاب می‌دهد و نشان می‌دهد که نسبت‌های نادرست، گاه به دلیل غرض‌ورزی یا محدودیت‌های تاریخ‌نگاری، به فلاسفه‌ای چون مشائیان یا اشراقیان داده شده است. این بازنگری، دعوتی است به پژوهشگران برای رهایی از پیش‌فرض‌های نادرست و کاوش در ریشه‌های حقیقی مباحث فلسفی.

درنگ: شبهه ابن‌کمونه، به مانی نقاش بازمی‌گردد و نسبت آن به ابن‌کمونه، نیازمند بازنگری تاریخی است.

۱.۳. مبنای تباین وجودات و نسبت آن به مشائیان

شبهه ابن‌کمونه بر پیش‌فرض تباین وجودات استوار است، که به‌گفته برخی، به مشائیان نسبت داده شده است. تباین وجودات، به معنای نفی هرگونه اشتراک مصداقی میان وجودات و تأکید بر استقلال کامل آن‌ها، چونان دیواری است که وحدت وجود را مخدوش می‌سازد. استاد فرزانه، با نقد این نسبت، تأکید می‌کنند که مشائیان به تباین وجودات به معنای متباین به تمام ذات قائل نبودند و این نسبت، احتمالاً از سر غرض‌ورزی یا سوءتفاهم تاریخی شکل گرفته است. این نقد، چونان کلیدی است که قفل‌های تاریخ‌نگاری نادرست را می‌گشاید.

درنگ: نسبت تباین وجودات به مشائیان، غرض‌ورزانه و فاقد مستند معتبر است.

۱.۴. قیاس تباین با اوصاف متباین

استاد فرزانه، برای تبیین تباین وجودات، به قیاس بیاض و سواد اشاره می‌کنند. بیاض و سواد، به‌عنوان اوصاف متباین، تنها در مفهوم لون اشتراک دارند، اما این اشتراک مفهومی، به وحدت مصداقی منجر نمی‌شود. به همین ترتیب، خدا و خلق در مفهوم شیء اشتراک دارند، اما این اشتراک، وحدت وجودی را اثبات نمی‌کند. این قیاس، چونان پلی است که تفاوت میان اشتراک مفهومی و مصداقی را روشن می‌سازد و نشان می‌دهد که تباین وجودات، استدلال ترکیبی برای توحید را منتفی می‌کند، زیرا ترکیب در واجب‌الوجود جایز نیست.

درنگ: اشتراک مفهومی در شیء، به وحدت مصداقی منجر نمی‌شود و تباین وجودات، استدلال ترکیبی توحید را باطل می‌کند.

۱.۵. عظمت شبهه و نقد منطقی آن

عظمت شبهه ابن‌کمونه، در توانایی آن برای به چالش کشیدن وحدت وجود نهفته است. استاد فرزانه، با تأکید بر این عظمت، شبهه را بر پیش‌فرض تباین وجودات بی‌اساس می‌دانند. اگر وجودات متباین باشند، وجود دوم نمی‌تواند وجود باشد، زیرا وجود، وجود است و تباین آن با عدم معنا می‌یابد. این استدلال، چونان شمشیری است که ریشه شبهه را قطع می‌کند و نشان می‌دهد که تباین وجودات، از نظر عقلی قابل تصور نیست. وحدت وجود، چونان خورشیدی درخشان، هرگونه تباین را در خود محو می‌سازد.

درنگ: تباین وجودات، به دلیل تناقض منطقی و ناسازگاری با وحدت وجود، محال است.

۱.۶. جمع‌بندی بخش یکم

بخش نخست این کتاب، با کاوش در شبهه ابن‌کمونه، نشان داد که این شبهه، بر مبنای تباین وجودات استوار است که پیش‌فرضی بی‌اساس و ناسازگار با وحدت وجود در حکمت متعالیه است. نسبت تباین به مشائیان، غرض‌ورزانه و نیازمند بازنگری تاریخی است. قیاس بیاض و سواد، تفاوت میان اشتراک مفهومی و مصداقی را روشن ساخت و نشان داد که تباین وجودات، استدلال ترکیبی توحید را باطل می‌کند. نقد منطقی شبهه، با تأکید بر وحدت وجود، راه را برای فهم عمیق‌تر توحید هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد منطقی و فلسفی شبهه ابن‌کمونه

۲.۱. نفی امکان تعدد واجب‌الوجود

استاد فرزانه، با استدلالی دقیق، امکان تعدد واجب‌الوجود متباین را نفی می‌کنند. اگر دو واجب‌الوجود متباین فرض شوند، مفهوم وجوب از یکی انتزاع می‌شود و دیگری واجب نخواهد بود، زیرا مفهوم واحد از متباینات به جهت تباین انتزاع نمی‌شود. این استدلال، چونان صخره‌ای استوار، شبهه را در هم می‌شکند و نشان می‌دهد که تعدد واجب، به تراکم یا امکان منجر می‌شود که با وجوب ذاتی ناسازگار است.

درنگ: تعدد واجب‌الوجود، به دلیل ناسازگاری با وحدت مفهومی و مصداقی وجوب، محال است.

۲.۲. قیاس ناطق و حجر

برای تبیین این نفی، استاد فرزانه به قیاس ناطق و حجر اشاره می‌کنند. از انسان و سنگ، مفهوم ناطق انتزاع نمی‌شود، مگر با اشتراک در حیات یا شیء. به همین ترتیب، واجب و ممکن در مفهوم شیء اشتراک دارند، اما این اشتراک به وحدت مصداقی منجر نمی‌شود. این قیاس، چونان آیینه‌ای، ناسازگاری تعدد واجب با وحدت مفهومی را بازتاب می‌دهد و نشان می‌دهد که فرض دو واجب متباین، به اشتراک در وجوب منجر می‌شود که تباین را نقض می‌کند.

درنگ: مفهوم واحد، تنها از اشتراک میان دو شیء انتزاع می‌شود، نه از تباین آن‌ها.

۲.۳. صرف‌الشیء و وحدت واجب

واجب‌الوجود، به‌عنوان صرف‌الشیء، نمی‌تواند متکثر یا متثنی باشد. استاد فرزانه، با تأکید بر این نکته، وحدت ذاتی واجب را اثبات می‌کنند. اگر واجب‌الوجود متعین باشد، تعین آن واحد است و تعدد تعین محال است. این دیدگاه، چونان ستونی است که بنای توحید را استوار می‌سازد و نشان می‌دهد که کثرت در واجب، به تراکم یا امکان می‌انجامد که با وجوب ذاتی ناسازگار است.

درنگ: واجب‌الوجود، به‌عنوان صرف‌الشیء، کثرت نمی‌پذیرد و تعین آن واحد است.

۲.۴. قیاس کلاه و تعین

استاد فرزانه، با طنزی فلسفی، به قیاس کلاه اشاره می‌کنند: یک کلاه نمی‌تواند بر سر دو نفر قرار گیرد، همان‌گونه که یک تعین نمی‌تواند به دو واجب اختصاص یابد. اگر تعین واجب را به یکی نسبت دهیم، برای دیگری چیزی باقی نمی‌ماند. این قیاس، چونان نسیمی خنک، مغالطه‌های زبانی و مفهومی را کنار می‌زند و ضرورت وحدت تعین در واجب را آشکار می‌سازد.

درنگ: تعین واجب‌الوجود واحد است و تعدد تعین، به دلیل تناقض منطقی، محال است.

۲.۵. رابطه علت و معلول در نفی تعدد

اگر دو واجب متباین نباشند، یکی علت و دیگری معلول خواهد بود یا هر دو معلول علت ثالثی هستند. این تحلیل، چونان مشعلی فروزان، نشان می‌دهد که تعدد واجب، به ترکیب یا امکان منجر می‌شود که با وجوب ذاتی ناسازگار است. استاد فرزانه، با این استدلال، شبهه را از ریشه قطع می‌کنند و وحدت وجود را در حکمت متعالیه تثبیت می‌کنند.

درنگ: تعدد واجب، به رابطه علّی یا امکان می‌انجامد که با وجوب ذاتی ناسازگار است.

۲.۶. جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این کتاب، با نقد منطقی و فلسفی شبهه ابن‌کمونه، نشان داد که تعدد واجب‌الوجود، به دلیل تناقض با وحدت مفهومی و مصداقی، محال است. قیاس‌های ناطق و حجر، کلاه و تعین، و تحلیل رابطه علت و معلول، همگی بر وحدت ذاتی واجب تأکید دارند. این بخش، چونان دریچه‌ای به سوی حقیقت، راه را برای فهم عمیق‌تر وحدت وجود در حکمت متعالیه هموار می‌سازد.

بخش سوم: وحدت وجود و اطلاق در حکمت متعالیه

۳.۱. اطلاق وجودی و نفی کثرت عددی

استاد فرزانه، با تأکید بر اطلاق وجودی واجب، کثرت عددی را نفی می‌کنند. اطلاق واجب، وجودی است، نه عددی. واجب و خلق، هر دو مطلق‌اند: واجب به‌عنوان مُظهر و خلق به‌عنوان مظهر، بدون ممازجه یا مفارقه. این دیدگاه، چونان جویی روان، به وحدت شخصی در عرفان اشاره دارد و نشان می‌دهد که کثرت در واجب، با اطلاق وجودی ناسازگار است.

درنگ: اطلاق واجب، وجودی است و کثرت عددی با وحدت وجودی ناسازگار است.

۳.۲. پیوند فلسفه و عرفان در وحدت وجود

بحث اطلاق، به وحدت شخصی در عرفان منتهی می‌شود. استاد فرزانه، با تکیه بر حکمت متعالیه، وحدت وجود را نه‌تنها در سطح فلسفی، بلکه در قلمرو شهودی عرفان تبیین می‌کنند. واجب‌الوجود، چونان خورشیدی است که نورش همه عالم را در بر می‌گیرد، بدون آنکه با مظاهر درآمیزد یا از آن‌ها جدا باشد. این پیوند، حکمت متعالیه را چونان پلی میان فلسفه و عرفان قرار می‌دهد.

درنگ: اطلاق وجودی، به وحدت شخصی در عرفان منجر می‌شود و کثرت را نفی می‌کند.

۳.۳. نقد قیاس بیاض و سواد

استاد فرزانه، با نقد قیاس بیاض و سواد، تأکید می‌کنند که این دو، متباین به تمام ذات نیستند، بلکه مراتب یک حقیقت (لون) هستند. لون، مفهومی است که از بیاض و سواد انتزاع می‌شود، اما این اشتراک، تباین کامل را نقض می‌کند. این تحلیل، چونان آینه‌ای، ناسازگاری تباین وجودات با وحدت مراتب وجود را نشان می‌دهد.

درنگ: بیاض و سواد، مراتب یک حقیقت (لون) هستند و تباین کامل میان آن‌ها محال است.

۳.۴. جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این کتاب، با تأکید بر اطلاق وجودی و وحدت شخصی، شبهه ابن‌کمونه را در چارچوب حکمت متعالیه نقد کرد. اطلاق واجب، کثرت عددی را نفی می‌کند و پیوند فلسفه و عرفان، وحدت وجود را تثبیت می‌سازد. نقد قیاس بیاض و سواد، نشان داد که تباین وجودات، با وحدت مراتب وجود ناسازگار است. این بخش، چونان قله‌ای، چشم‌انداز وحدت وجودی را به روی خواننده می‌گشاید.

بخش چهارم: نقد تاریخی و آموزشی شبهه

۴.۱. نقد تاریخ‌نگاری فلسفه

استاد فرزانه، با نگاهی انتقادی، تاریخ‌نگاری فلسفه را مورد بازنگری قرار می‌دهند. نقل‌های تاریخی در ملل و نحل، اغلب غرض‌ورزانه و فاقد اعتبارند. نزاع میان اشراقیان و مشائیان، چونان طوفانی، حقیقت را در پرده ابهام فرو برده است. این نقد، چونان فریادی برای بیداری، پژوهشگران را به بازنگری در منابع تاریخی دعوت می‌کند.

درنگ: تاریخ‌نگاری فلسفه، تحت تأثیر غرض‌ورزی‌ها و محدودیت‌های سیاسی، نیازمند بازنگری است.

۴.۲. محدودیت‌های آموزش فلسفه در حوزه‌های علمیه

استاد فرزانه، با نگاهی موشکافانه، به ضعف‌های آموزش سنتی در حوزه‌های علمیه اشاره می‌کنند. پذیرش طلاب بدون سواد کافی، چونان خیانتی به شأن علمی حوزه‌هاست. ضعف مبادی اولیه، چونان زنجیری، فهم فلسفه را دشوار ساخته و محیط بسته حوزه‌ها، این چالش را تشدید کرده است. این نقد، دعوتی است به تحول در روش‌های آموزشی و تقویت مبادی علمی طلاب.

درنگ: ضعف مبادی علمی و محیط بسته حوزه‌ها، فهم فلسفه را دشوار ساخته و نیازمند تحول است.

۴.۳. ضرورت سواد عمومی و تحول آموزشی

استاد فرزانه، با تأکید بر اهمیت سواد عمومی، پذیرش طلاب بدون تحصیلات کافی را جرم می‌دانند. طلاب امروزی، با سواد بیشتر، پتانسیل بهتری برای فهم فلسفه دارند، اما بی‌نظمی و اشتغالات، مانع پیشرفت آن‌هاست. این دیدگاه، چونان نسیمی نو، ضرورت استانداردسازی آموزش و تقویت مبادی علمی را گوشزد می‌کند.

درنگ: سواد عمومی و استانداردسازی آموزش، برای فهم بهتر فلسفه در حوزه‌ها ضروری است.

۴.۴. قیاس قفل و زنجیر

استاد فرزانه، با طنزی حکیمانه، شبهه ابن‌کمونه را به قفل و زنجیر در ادبیات سنتی تشبیه می‌کنند که بیش از حد بزرگ‌نمایی شده است. این قیاس، چونان خنده‌ای در تاریکی، اغراق در اهمیت شبهه را نقد می‌کند و نشان می‌دهد که با مبادی صحیح، این شبهه به‌سادگی قابل حل است.

درنگ: شبهه ابن‌کمونه، به دلیل ضعف مبادی فلسفی در گذشته، بیش از حد بزرگ‌نمایی شده است.

۴.۵. جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این کتاب، با نقد تاریخ‌نگاری فلسفه و آموزش سنتی حوزه‌ها، نشان داد که شبهه ابن‌کمونه، در بستری از محدودیت‌های تاریخی و آموزشی مطرح شده است. غرض‌ورزی در نقل‌های تاریخی و ضعف مبادی علمی طلاب، فهم فلسفه را دشوار ساخته است. تأکید بر سواد عمومی و تحول آموزشی، راه را برای پیشرفت فلسفه در حوزه‌ها هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با بازنویسی درس‌گفتار سی‌صد و چهل و چهارم استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، شبهه ابن‌کمونه را در چارچوب حکمت متعالیه کاوش کرد. نقد تباین وجودات، نفی تعدد واجب‌الوجود، و تأکید بر وحدت وجود، نشان داد که شبهه، بر مبنای پیش‌فرض‌های بی‌اساس استوار است. قیاس‌های بیاض و سواد، ناطق و حجر، و کلاه و تعین، ناسازگاری تباین با وحدت مفهومی و مصداقی را آشکار ساخت. پیوند فلسفه و عرفان، اطلاق وجودی را به وحدت شخصی متصل کرد. نقد تاریخ‌نگاری و آموزش سنتی، ضرورت بازنگری در منابع و روش‌های آموزشی را برجسته نمود. این اثر، چونان مشعلی فروزان، راه را برای فهم عمیق‌تر توحید و وحدت وجود در حکمت متعالیه روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی