متن درس
کاوشی در وحدت وجود: نقد اوصاف واجبالوجود و بازتعریف توحید در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۴۸)
مقدمه: سفری عقلانی در ژرفای وحدت وجود
حکمت متعالیه، چونان قلهای رفیع در سپهر فلسفه اسلامی، منظری نوین به حقیقت وجود و توحید گشوده است. درسگفتار شماره ۳۴۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تاریخ ۸ بهمن ۱۳۸۰، چونان مشعلی فروزان، به کاوش در یکی از عمیقترین مسائل وجودشناسی، یعنی نقد اوصاف منسوب به واجبالوجود و بازتعریف مفهوم توحید در پرتو وحدت وجود میپردازد. این گفتار، با نقدی ژرف بر پیشفرضهای فلسفی ملاصدرا و تأکید بر اصالت وجود، چارچوبی نو برای فهم رابطه میان خدا، وجود و مخلوقات ارائه میدهد. در این نوشتار، با تکیه بر محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، تمامی نکات و شواهد با زبانی فصیح و ساختاری منظم ارائه شده تا حقیقت وجود، فارغ از پردههای کثرت و قسیمهای اعتباری، آشکار گردد.
بخش نخست: نقد اوصاف واجبالوجود و اصالت وجود
اوصاف واجبالوجود یا اوصاف وجود؟
استاد فرزانه قدسسره، در درسگفتار ۳۴۸، با دقتی عقلانی، اوصاف منسوب به واجبالوجود در فلسفه ملاصدرا را مورد نقد قرار میدهد. این اوصاف، که در آثار ملاصدرا به واجبالوجود نسبت داده شده، در حقیقت اوصاف وجودند، نه واجبالوجود بهمعنای قسمی. این نقد، چونان تیغی برنده، پرده از نادرستی این نسبت برمیدارد و نشان میدهد که وجود، بهعنوان حقیقت بسیط، خود واجد تمامی اوصاف است.
درنگ: اوصاف منسوب به واجبالوجود در فلسفه ملاصدرا، در حقیقت اوصاف وجودند، نه واجبالوجود بهمعنای قسمی. |
شواهد متون ملاصدرا، بهویژه در اسفار اربعه، گواهی میدهند که اوصاف واجب، چون وجوب و اطلاق، در اصل به وجود تعلق دارند. این دیدگاه، به ضرورت بازنگری در تمایز میان وجود و واجبالوجود اشاره دارد.
وجوب وجود، نه واجبالوجود
آنچه واجب است، خود وجود است، نه واجبالوجود بهمعنای متعارف. استاد فرزانه قدسسره، وجود را چونان نوری بسیط میبیند که ذاتاً واجب است و هیچ قسیمی، اعم از واجب یا ممکن، در برابر آن قرار نمیگیرد.
درنگ: وجود ذاتاً واجب است؛ واجبالوجود بهمعنای قسمی وجود ندارد. |
این تأکید، به نفی پیشفرض دوقسمی بودن وجود و اصالت حقیقت وجود اشاره دارد. وجود، چونان جریانی سیال، تمامی اوصاف را در خود دارد و نیازی به تقسیم به واجب و ممکن ندارد.
نفی تقسیم وجود به واجب و ممکن
وجود، قسیم ندارد؛ تقسیم آن به واجب و ممکن، چونان خطایی عقلانی، به تناقضاتی منطقی منجر میشود. استاد فرزانه قدسسره، این تقسیم را چونان سایهای اعتباری میبیند که حقیقت وجود را از دیدهها پنهان میکند.
درنگ: وجود قسیم ندارد؛ تقسیم آن به واجب و ممکن بیاساس است و به تناقضات منطقی منجر میشود. |
یکی از این تناقضات، علّیت قسمالشیء بر اصلالشیء است که با وحدت وجود ناسازگار است. این نقد، به ضرورت بازنگری در پیشفرضهای فلسفی و تأکید بر وحدت وجود اشاره دارد.
خدا، اصلالوجود
خدا، اصلالوجود است، نه قسمی از وجود. استاد فرزانه قدسسره، خدا را چونان سرچشمهای بیکران میبیند که تمامی ظهورات، از مخلوقات گرفته تا اوصاف، از آن سرچشمه میگیرند.
درنگ: خدا، اصلالوجود است، نه واجبالوجود بهمعنای قسمی؛ مخلوقات، ظهورات وجودند. |
این دیدگاه، به رابطه مُظهر و مَظهر در حکمت متعالیه اشاره دارد، جایی که وجود، واحد است و کثرت، تنها در ظهورات آن دیده میشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد اوصاف منسوب به واجبالوجود، به تأکید بر اصالت وجود و نفی تقسیم آن به واجب و ممکن پرداخت. وجود، چونان حقیقتی بسیط و اطلاقی، ذاتاً واجب است و هیچ قسیمی در برابر آن قرار نمیگیرد. این بخش، راه را برای فهم عمیقتر وحدت وجود و بازتعریف توحید هموار ساخت.
بخش دوم: نقد تعریف واجبالوجود و اطلاق وجود
تعریف واجبالوجود در فلسفه ملاصدرا
ملاصدرا، در اسفار اربعه (جلد اول، صفحه ۹۴، فصل دوم، مواد ثلاث)، واجبالوجود را شیئی تعریف میکند که ذاتاً واجب باشد، بدون نیاز به حثیتی دیگر. استاد فرزانه قدسسره، این تعریف را چونان بنایی سست میبیند که بر پیشفرضهای بیدلیل استوار است.
درنگ: واجبالوجود، شیئی است که ذاتاً واجب باشد، اما این تعریف، بر پیشفرضهای بیدلیل استوار است. |
این نقد، به ناسازگاری اطلاق وجود بر واجب و ضرورت استدلال برای اثبات وجوب اشاره دارد. وجود، ذاتاً بر خود صدق میکند، بدون نیاز به حثیتی مانند علّیت یا دلیل.
صدق وجود بر واجب و ممکن
ملاصدرا، واجب را شیئی میداند که مفهوم وجود و موجودیت بر آن صدق کند، بدون حثیتی دیگر، در حالی که ممکن، وجود را با حثیتی (علّت) میگیرد. استاد فرزانه قدسسره، این تمایز را چونان خطایی عقلانی نقد میکند، زیرا وجود، ذاتاً اطلاقی است و نیازی به حثیتی ندارد.
درنگ: وجود، ذاتاً اطلاقی است و بر خود صدق میکند؛ واجب و ممکن، بهعنوان قسیم، تقیدیاند. |
این دیدگاه، به نفی هرگونه حثیتی برای وجود و تأکید بر خلوص آن اشاره دارد. واجب، با دلیل عدم علّیت، و ممکن، با حثیتی علّیت، وجود را میگیرند، اما این تقید، با اطلاق وجود ناسازگار است.
نقد پیشفرض اطلاق واجب
فرض صدق وجود بالذات بر واجب، بدون دلیل، پیشفرضی تقلیدی است. استاد فرزانه قدسسره، این پیشفرض را چونان باری بر دوش فلسفه میبیند که از ژرفای عقلانی آن میکاهد.
درنگ: صدق وجود بالذات بر واجب، بدون دلیل، پیشفرضی تقلیدی است که با اطلاق وجود ناسازگار است. |
وجود، چونان نوری بیحثیتی، ذاتاً بر خود صدق میکند، و واجب، بهعنوان قسمی از وجود، نیازمند دلیل است که این نیاز، اطلاق آن را مخدوش میسازد.
وجود، نه موجود
وجود، خود وجود است، نه موجود. موجودیت، صفتی اعتباری است که به ظهورات وجود نسبت داده میشود. استاد فرزانه قدسسره، این تمایز را چونان جدایی نور از سایه میبیند.
درنگ: وجود، خود وجود است، نه موجود؛ موجودیت، صفتی اعتباری است که به ظهورات وجود تعلق دارد. |
این دیدگاه، به اصالت وجود و نفی اوصاف اعتباری از آن اشاره دارد. وجود، حقیقتی بسیط است که نیازی به اوصاف یا حثیات ندارد.
بداهت وجود و نقد وجوب
وجود، ذاتاً بديهي است و نیازی به دلیل ندارد، برخلاف واجب که به دلیل عدم علّیت وابسته است. استاد فرزانه قدسسره، این بداهت را چونان نوری میبیند که حقیقت را بیواسطه آشکار میسازد.
درنگ: وجود، ذاتاً بديهي است و نیازی به دلیل ندارد؛ واجب، به دلیل عدم علّیت وابسته است. |
این تأکید، به تقدم وجود بر وجوب و نفی هرگونه تقید در وجود اشاره دارد. وجوب، صفتی است که به وجود نسبت داده میشود، نه به قسمی از آن.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با نقد تعریف واجبالوجود و تأکید بر اطلاق وجود، نشان داد که وجود، حقیقتی بسیط و بديهي است که نیازی به حثیات یا اوصاف اعتباری ندارد. واجب و ممکن، بهعنوان قسیمهای وجود، تقیدیاند و با اطلاق وجود ناسازگارند. این بخش، راه را برای فهم عمیقتر وحدت وجود و نفی کثرت در توحید هموار ساخت.
بخش سوم: نفی کثرت و تأکید بر وحدت وجود
نفی تعدد واجبالوجود
تعدد واجبالوجود، به تعدد اقسام وجود منجر میشود که با وحدت وجود ناسازگار است. استاد فرزانه قدسسره، این تعدد را چونان سایهای میبیند که حقیقت واحد وجود را از دیدهها پنهان میکند.
درنگ: تعدد واجبالوجود، به تعدد اقسام وجود منجر میشود که با وحدت وجود ناسازگار است. |
اگر دو واجب فر_OD) فرضی وجود داشته باشند، در وجود مشترکاند و معلول اصلالوجودند. این دیدگاه، به ضرورت وحدت وجود و نفی کثرت در آن اشاره دارد.
بیگانگی واجبات فرضی
واجبات فرضی، هیچ علاقه لزومی با یکدیگر ندارند و چونان عوالم متمایز، بیگانهاند. استاد فرزانه قدس-сره، این بیگانگی را چونان جدایی مطلق میان حقایق متمایز میبیند.
درنگ: واجبات فرضی، هیچ رابطه لزومی با یکدیگر ندارند و بیگانهاند. |
این دیدگاه، به نفی هرگونه ارتباط میان واجبات فرضی و تأکید بر وحدت وجود اشاره دارد. وجود، چونان حقیقتی واحد، مقسم تمامی ظهورات است.
وجود، مقسم ظهورات
واجب و ممکن، اقسام وجود نیستند، بلکه ظهورات آناند. استاد فرزانه قدسسره، این رابطه را چونان پیوند مُظهر و مَظهر میبیند که در آن، وجود، حقیقتی واحد است.
درنگ: واجب و ممکن، ظهورات وجودند، نه اقسام آن؛ وجود، مقسم تمامی ظهورات است. |
این تأکید، به وحدت وجود و نفی تقسیم ذاتی آن اشاره دارد. مخلوقات، چونان شعاعهای نور وجود، ظهورات آناند، نه قسیمهای مستقل.
قیاس آب و ظرف
استاد فرزانه قدسسره، با قیاسی بدیع، وجود را به آب و واجب و ممکن را به ظروف آن تشبیه میکند. آب، حقیقتی واحد است و کاسه و کوزه، ظروف آناند، نه اقسام آب.
درنگ: وجود، چونان آب، حقیقتی واحد است؛ واجب و ممکن، ظروف آناند، نه اقسام. |
این قیاس، به روشنی نشان میدهد که کثرت، در ظهورات است، نه در حقیقت وجود. فلسفه، با چنین تمثیلاتی، تجسمی و ملموس میشود.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر وحدت وجود و نفی کثرت در آن، به نقد تعدد واجبالوجود و رابطه ظهوری میان وجود و مخلوقات پرداخت. قیاس آب و ظرف، حقیقت واحد وجود را آشکار ساخت و نشان داد که واجب و ممکن، ظهورات وجودند، نه اقسام آن. این بخش، به ضرورت تخریب کثرت برای فهم توحید اشاره دارد.
بخش چهارم: توحید و خطر شرک عقلانی
واجبالوجود، بت عقلانی
واجبالوجود، اگر بهمعنای قسمی از وجود باشد، بتی عقلانی است. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را چونان خطری در مسیر توحید میبیند که به شرک عقلانی منجر میشود.
درنگ: واجبالوجود بهمعنای قسمی، بتی عقلانی است که با توحید ناسازگار است. |
این نقد، به ضرورت نفی هرگونه کثرت، حتی کثرت عقلانی، در توحید اشاره دارد. خدا، اصلالوجود است، نه قسمی از آن.
سوره توحید، شناسنامه حق تعالی
سوره توحید، چونان شناسنامهای الهی، حقیقت وحدت وجود را با خلوص کامل تبیین میکند. استاد فرزانه قدسسره، این سوره را چونان مشعلی میبیند که راه توحید را روشن میسازد.
درنگ: سوره توحید، شناسنامه حق تعالی است که وحدت الهی را با خلوص تبیین میکند. |
آیه: قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن [مطلب حذف شد] : بگو اوست خدای یگانه، خدای بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، و هیچکس برایش همتا نیست.
کلمه «هُوَ»، نافی هرگونه کثرت و شرک است و ذکری خفی و سنگین دارد که از عمق وجود سرچشمه میگیرد.
توحید، عشق خونین
توحید، چونان درس عشقی خونین است که آغاز و انجام آن سرشار از مجاهده و تخریب کثرت است. استاد فرزانه قدسسره، این مسیر را چونان راهی دشوار و سركش میبیند.
درنگ: توحید، درس عشقی خونین است که آغاز و انجام آن با تخریب کثرت همراه است. |
این دیدگاه، به عمق عرفانی توحید و ضرورت مجاهده برای زدودن شرک، حتی شرک عقلانی، اشاره دارد.
نقد دیدگاه حافظ و تأیید مولوی
حافظ، عشق را تنها در آغاز خونین میبیند، اما مولوی، آغاز و انجام آن را خونین و سركش میداند. استاد فرزانه قدسسره، دیدگاه مولوی را با حقیقت توحید همسو میبیند.
درنگ: عشق توحیدی، در آغاز و انجام خونین است، برخلاف دیدگاه حافظ که تنها آغاز را خونین میبیند. |
این نقد، به تکمیل دیدگاه عرفانی حافظ و تأکید بر دوام عشق توحیدی اشاره دارد.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر توحید بهمثابه تخریب کثرت، به نقد واجبالوجود بهمعنای قسمی و تبیین سوره توحید بهعنوان شناسنامه حق تعالی پرداخت. توحید، راهی دشوار و خونین است که شرک عقلانی را نیز نفی میکند. این بخش، حقیقت وجود را بهمثابه خدا آشکار ساخت.
بخش پنجم: نتیجهگیری و بازتعریف توحید
وحدت وجود و نفی کثرت
وجود، حقیقتی واحد است که هیچ قسیمی ندارد. استاد فرزانه قدسسره، این وحدت را چونان نوری بیکران میبیند که تمامی ظهورات را در بر میگیرد.
درنگ: وجود، حقیقتی واحد است؛ واجب و ممکن، ظهورات آناند، نه اقسام. |
این تأکید، به نفی هرگونه کثرت ذاتی در وجود و اصالت اصلالوجود اشاره دارد. خدا، اصلالوجود است، نه قسمی از آن.
نفی واجبالوجود قسمی
واجبالوجود، بهمعنای قسمی، خدا نیست؛ خدا، وجود است که ذاتاً واجب و بیقسیم است. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را چونان کلیدی برای فهم توحید میبیند.
درنگ: واجبالوجود قسمی، خدا نیست؛ خدا، اصلالوجود است. |
این نفی، به ضرورت تخریب پیشفرضهای کثرتگرایانه و تأکید بر وحدت وجود اشاره دارد.
دعای پایانی
درسگفتار با دعای «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» پایان مییابد که به سنت دینی در مباحث فلسفی اشاره دارد.
آیه: إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِىِّ ۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ [مطلب حذف شد] : در حقیقت، خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و بهخوبی تسلیم [فرمان او] شوید.
درنگ: دعای صلوات، سنت دینی پایانبخش مباحث فلسفی است که به اهمیت معنوی آن اشاره دارد. |
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۳۴۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نقد اوصاف واجبالوجود و تأکید بر وحدت وجود، چارچوبی نوین برای فهم توحید در حکمت متعالیه ارائه داد. وجود، حقیقتی واحد و اطلاقی است که ذاتاً واجب بوده و هیچ قسیمی ندارد. واجب و ممکن، ظهورات وجودند، نه اقسام آن. سوره توحید، چونان شناسنامه حق تعالی، این وحدت را با خلوص ت glaم تبیین میکند. توحید، راهی دشوار و خونین است که هرگونه کثرت، حتی شرک عقلانی، را تخریب میکند. قیاس آب و ظرف، فلسفه را تجسمی ساخته و حقیقت وجود را بهعنوان خدا آشکار نمود. این نوشتار، با کاوش در ژرفای حکمت متعالیه، خوانندگان را به سوی حقیقت توحید هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی |