متن درس
نقد مفهوم واجبالوجود و تبیین وحدت وجود در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه سیصد و پنجاه)
دیباچه
درسگفتار شماره سیصد و پنجاه، به تاریخ دهم بهمنماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد هجری شمسی، یکی از عمیقترین کاوشهای فلسفی در چارچوب حکمت متعالیه و عرفان اسلامی را به نمایش میگذارد. این درسگفتار، با تمرکز بر نقد مفهوم واجبالوجود و تبیین وحدت وجود، به بازخوانی روایات شیعی در اصول کافی پرداخته و چارچوبی نوین برای فهم توحید و وجودشناسی ارائه میدهد. بحث، با نفی تقسیم وجود به واجب و ممکن، بر حقیقت واحد تأکید کرده و با استناد به گفتوگوی امام صادق (ع) با زنديق، نشان میدهد که حقیقت الهی، بهسان نوری بیقسیم است که هرگونه تحدید و تقسیم را نفی میکند.
بخش نخست: مبانی وجودشناختی و نقد واجبالوجود
سازگاری روایات با وحدت وجود
استاد فرزانه، با استناد به روایات اصول کافی، تأکید دارند که لسان روایات با وحدت وجود سازگار است و مفهوم واجبالوجود در آنها جایگاهی ندارد. روایات، بهسان آیینهای صاف، حقیقت واحد را بازتاب میدهند و از تقسیم وجود به اقسام واجب و ممکن پرهیز میکنند. این دیدگاه، بنیانهای فلسفی را به چالش کشیده و ضرورت بازنگری در مفاهیم متداول حکمت متعالیه را آشکار میسازد.
درنگ: لسان روایات با وحدت وجود سازگار است و مفهوم واجبالوجود در آنها مطرح نیست.
نفی تقسیم وجود
مفهوم واجبالوجود، بهسان دیواری است که وجود را به اقسام واجب و ممکن تقسیم میکند. استاد فرزانه استدلال میکنند که این تقسیم، با حقیقت واحد روایات ناسازگار است. وجود، بهمثابه دریایی بیکران، تقسیمی نمیپذیرد و هرگونه قسیمبندی، به تحدید حقیقت الهی میانجامد.
درنگ: مفهوم واجبالوجود، مستلزم تقسیم وجود است که با روایات و وحدت حقیقت ناسازگار است.
پاسخ امام صادق (ع) به سائل
در گفتوگوی امام صادق (ع) با زنديق، هنگامی که سائل پرسید: «ما هو» (او چیست؟)، امام فرمودند: «لا بل أثبته» (بلکه او را اثبات کردم)، نه «حددته» (او را محدود کردم). این پاسخ، بهسان مشعلی است که تاریکی تحدید را میزداید و بر اثبات حقیقت واحد تأکید میکند.
درنگ: امام (ع) در پاسخ به «ما هو»، فرمودند: «لا بل أثبته»، نه «حددته»، و بر نفی تحدید و اثبات حقیقت واحد تأکید کردند.
فقدان دلیل برای عينية وجود و ذات واجب
استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ دلیلی برای ادعای عينية وجود و ذات واجبالوجود وجود ندارد. این ادعا، که در فلسفه متداول است، بهسان گوهری است که بدون گوهرشناس آزموده شده و نیازمند بازنگری است. روایات، بهجای این عينية، بر حقیقت واحد تأکید دارند.
درنگ: هیچ دلیلی برای عينية وجود و ذات واجبالوجود وجود ندارد؛ روایات بر حقیقت واحد تأکید دارند.
عبارت «أنيته ماهيته» و مبتدای آن
عبارت «أنيته ماهيته» (انیتش ماهیّتش است) در روایات آمده، اما مبتدای آن «هو» است، نه واجبالوجود. استاد فرزانه استدلال میکنند که فیلسوفان، بهاشتباه، واجبالوجود را بهعنوان مبتدا فرض کردهاند، درحالیکه روایات، بهسان نغمهای واحد، «هو» را بهعنوان حقیقت الهی معرفی میکنند.
درنگ: مبتدای عبارت «أنيته ماهيته» در روایات، «هو» است، نه واجبالوجود.
نقد پیشفرض واجبالوجود
فیلسوفان، بهسان باغبانانی که نهالی نادرست کاشتهاند، خدا را واجبالوجود فرض کرده و موضوع را بهاشتباه تعیین کردهاند. استاد فرزانه تأکید دارند که این پیشفرض، با حقیقت روایات ناسازگار است و باید به «هو» بهعنوان مبتدای صحیح بازگشت.
درنگ: فرض واجبالوجود بهعنوان موضوع، خطایی فلسفی است که با روایات ناسازگار است.
ارجاع به اصول کافی
روایت ششم از باب «إطلاق القول بأنه شیء» در اصول کافی (جلد اول، صفحه 64)، بهسان گوهری در صدف، مبنای این بحث است. این روایت، حقیقت الهی را بهعنوان «هو شیء بخلاف الأشیاء» (او چیزی است برخلاف چیزها) معرفی میکند.
درنگ: روایت ششم اصول کافی، حقیقت الهی را بهعنوان «هو شیء بخلاف الأشیاء» معرفی میکند.
گفتوگوی امام صادق (ع) با زنديق
در این گفتوگو، هنگامی که زنديق پرسید: «ما هو»، امام فرمودند: «هو شیء بخلاف الأشیاء». این پاسخ، بهسان کلیدی است که قفل تحدید و تشبیه را میگشاید و حقیقت الهی را از هرگونه قسیمبندی آزاد میکند.
درنگ: امام (ع) در پاسخ به زنديق، حقیقت الهی را «هو شیء بخلاف الأشیاء» معرفی کردند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین مبانی وجودشناختی و نقد مفهوم واجبالوجود، نشان داد که روایات شیعی، بهسان ستارگانی در آسمان معرفت، بر وحدت وجود تأکید دارند. نفی تقسیم وجود، پاسخ امام صادق (ع) به سائل، و تأکید بر «هو» بهعنوان مبتدا، چارچوبی نوین برای فهم توحید ارائه میدهد.
بخش دوم: تحلیل روایی و عرفانی حقیقت «هو»
«هو» و احدیت الهی
استاد فرزانه تأکید دارند که مبتدای روایات، «هو» است، نه صانع یا واجبالوجود. این «هو»، بهسان نغمهای الهی، به احدیت حقیقت اشاره دارد و هرگونه قسیمبندی را نفی میکند. در قرآن کریم، آیه «قُلْ هُوَ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یگانه») این حقیقت را تأیید میکند.
درنگ: «هو» در روایات، به احدیت الهی اشاره دارد و هرگونه قسیمبندی را نفی میکند.
عظمت سوره توحید
استاد فرزانه استدلال میکنند که «هو» در روایت، همان «هو» در آیه «قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُن لَّهُۥ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست خدای یگانه، خدای بینیاز، نه زاده و نه زاییده شده، و هیچکس برایش همتا نیست») است. پیامبر (ص)، به دلیل عظمت این حقیقت، سه روز نتوانستند آن را بیان کنند، تا آنکه وحی الهی این حقیقت را در دهانشان نهاد.
درنگ: «هو» در سوره توحید، به دلیل عظمتش، سه روز در بیان پیامبر (ص) تأخیر یافت.
تأکید بر حقیقت شیئیت
امام صادق (ع) فرمودند: «بحقیقه الشیئیة»، یعنی حقیقت الهی، حقیقت شیئیت است، نه قسمی از آن. این بیان، بهسان چشمهای زلال، وجود واحد را از هرگونه تقسیم آزاد میکند و بر اصالت آن تأکید دارد.
درنگ: حقیقت الهی، «بحقیقه الشیئیة» است، نه قسمی از شیئیت.
اوصاف الهی بدون جارحه
امام (ع) در پاسخ به سائل فرمودند: «هو سمیع بصیر»، اما بدون جارحه و آله، یعنی بینیاز از ابزار. این بیان، بهسان نوری است که هرگونه تشبیه مادی را نفی کرده و اوصاف را عين ذات الهی میداند.
درنگ: اوصاف الهی، مانند سمیع و بصیر، بدون جارحه و عين ذاتاند.
تأکید مکرر بر «هو»
تمامی پاسخهای امام صادق (ع) در روایت، حول محور «هو» است: «هو الرب، هو المعبود، هو الله». این تأکید، بهسان نغمهای مکرر، خلوص توحید را در برابر هرگونه کثرت یا تحدید پاسداری میکند.
درنگ: تمامی پاسخهای امام (ع) حول محور «هو» است و خلوص توحید را نشان میدهد.
نفی الفاظ بهمثابه تحدید
امام (ع) فرمودند که گفتن «الله» اثبات حروف (الف، لام، هاء) نیست، بلکه «هو» است. این بیان، بهسان تیغی است که هرگونه تحدید لفظی را میزداید و حقیقت الهی را در خلوص حفظ میکند.
درنگ: گفتن «الله» اثبات حروف نیست، بلکه اشاره به «هو» و خلوص حقیقت است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تحلیل روایی و عرفانی حقیقت «هو»، نشان داد که روایات، حقیقت الهی را بهعنوان وجودی واحد و بیقسیم معرفی میکنند. تأکید بر «هو» در سوره توحید، حقیقت شیئیت، و اوصاف بدون جارحه، چارچوبی عمیق برای فهم توحید فراهم میآورد.
بخش سوم: نقد منطقی و فلسفی واجبالوجود
نقد تحدید سائل
سائل به امام صادق (ع) گفت: «فقد حددته إذ أثبت وجوده» (وقتی وجودش را اثبات کردی، محدودش کردی). این اشکال، بهسان زنگ خطری است که حساسیت توحید را در برابر تحدید نشان میدهد. امام پاسخ دادند: «لم أحده ولکنی أثبته» (محدودش نکردم، بلکه اثباتش کردم).
درنگ: اثبات وجود الهی، تحدید نیست؛ سائل بهاشتباه اثبات را تحدید دانست.
فقدان منزله بین نفي و اثبات
امام (ع) استدلال کردند: «إذ لم یکن بین النفی والإثبات منزلة» (زیرا بین نفي و اثبات، واسطهای نیست). این استدلال، بهسان پلی است که از کثرت به وحدت میرسد و هرگونه تقسیم وجود به واجب، ممکن، و ممتنع را نفی میکند.
درنگ: بین نفي و اثبات، واسطهای نیست؛ وجود، یا هست یا نیست.
وحدت، بینیاز از دلیل
استاد فرزانه تأکید دارند که وحدت وجود، بهسان خورشیدی تابان، نیازی به دلیل ندارد؛ کثرت است که دلیل میطلبد. این دیدگاه، ریشه در بداهت وجود و نفی هرگونه پیشفرض کثرت دارد.
درنگ: وحدت وجود، نیازی به دلیل ندارد؛ کثرت است که دلیل میطلبد.
نقد تقسیم وجود
تقسیم وجود به واجب و ممکن، بهسان پردهای است که حقیقت را پنهان میکند. استاد فرزانه استدلال میکنند که این تقسیم، نفي حقیقت واحد است و اثبات، باید بدون تقسیم باشد.
درنگ: تقسیم وجود به واجب و ممکن، نفي حقیقت واحد است.
سؤال سائل درباره عينية و ماهية
سائل پرسید: «فله عینیه و ماهیة؟» (آیا برای او انیت و ماهیت است؟). امام پاسخ دادند: «نعم، لا یثبت الشیء إلا بأنیه و ماهیة» (آری، چیزی جز با انیت و ماهیت ثابت نمیشود). اما مبتدا «هو» است، نه واجبالوجود.
درنگ: انیت و ماهیت برای اثبات شیء لازم است، اما مبتدا «هو» است، نه واجبالوجود.
تحریف مبتدا توسط فیلسوفان
فیلسوفان، بهسان نقاشانی که تصویر را نادرست کشیدهاند، مبتدای «أنيته ماهيته» را بهاشتباه واجبالوجود گرفتهاند. استاد فرزانه تأکید دارند که این تحریف، از حقیقت روایات دور است.
درنگ: فیلسوفان، مبتدای «أنيته ماهيته» را بهاشتباه واجبالوجود فرض کردهاند.
محال بودن سلب شیء از نفس
استاد فرزانه استدلال میکنند که سلب شیء از خودش، بهسان انکار نور در حضور خورشید، محال است. بنابراین، گفتن «الوجود لیس بوجود» (وجود، وجود نیست) محال است.
درنگ: سلب شیء از خودش محال است؛ «الوجود لیس بوجود» محال است.
نقد سلب واجب
فیلسوفان گفتهاند: «الواجب لیس بوجود» یا «الواجب لیس بموجود». این سلب، به دلیل تمایز واجب از وجود، نادرست است و به تناقض نمیانجامد، اما با حقیقت واحد ناسازگار است.
درنگ: سلب واجب از وجود، ناسازگار با حقیقت واحد است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد منطقی و فلسفی مفهوم واجبالوجود، نشان داد که تقسیم وجود به اقسام، با حقیقت واحد روایات ناسازگار است. تأکید بر «هو» و نفی تحدید، چارچوبی دقیق برای فهم توحید فراهم میآورد.
بخش چهارم: ترکیب واجب و اصالت وجود
واجب، مفهومی مرکب
استاد فرزانه استدلال میکنند که واجب، بهسان بنایی است که از وجوب، وجود، و نسبت ساخته شده است. عبارت «إذا نسب الوجوب إلی الوجود صار واجبا» (اگر وجوب به وجود نسبت داده شود، واجب میشود) نشاندهنده ترکیب این مفهوم است.
درنگ: واجب، مفهومی مرکب از وجوب، وجود، و نسبت است.
نقد نسبت وجوب به وجود
اگر وجوب به وجود نسبت داده نشود، واجب پدید نمیآید، اما وجود باقی میماند. این دیدگاه، بهسان رودی است که بدون نیاز به شاخههای فرعی، خود جریان دارد و اصالت وجود را تأیید میکند.
درنگ: وجود، بینیاز از نسبت وجوب است؛ واجب، وابسته به نسبت است.
استقلال وجود
وجود، بهسان کوهی استوار، بینیاز از نسبت وجوب است و خود را نگه میدارد. استاد فرزانه تأکید دارند که خدا، وجودی بینیاز از اعتبارات بشری است و واجب، بهعنوان مفهومی مرکب، نمیتواند حقیقت الهی باشد.
درنگ: خدا، وجود بینیاز از نسبت وجوب است؛ واجب، خدا نیست.
محال بودن سلب وجود
گفتن «الوجود لیس بوجود» یا «الوجود معدوم» محال است، زیرا وجود، ذاتاً ضروری، ازلی، و ابدی است. این استدلال، بهسان پایهای است که بنای توحید را استوار میسازد.
درنگ: سلب وجود از وجود محال است؛ وجود، ذاتاً ضروری است.
نقد اصل موضوعی
فرض «إذا نسب الوجوب إلی الوجود صار واجبا» اصلی موضوعی و بیدلیل است. استاد فرزانه این پیشفرض را به چالش کشیده و آن را بهسان بنایی بیپایه میدانند.
درنگ: فرض «إذا نسب الوجوب إلی الوجود صار واجبا» بیدلیل و موضوعی است.
خدای بینیاز از نسبت
استاد فرزانه تأکید دارند که خدایی که به نسبت انسان وابسته باشد، بهسان گوهری تقلبی است که ارزشی ندارد. حقیقت الهی، وجودی مستقل و بینیاز از اعتبارات بشری است.
درنگ: خدایی که به نسبت انسان وابسته باشد، ارزشی ندارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تحلیل ترکیب مفهوم واجب و تأکید بر اصالت وجود، نشان داد که واجبالوجود، مفهومی مرکب و اعتباری است که نمیتواند حقیقت الهی را بازنمایی کند. وجود، بینیاز از نسبت و ذاتاً ضروری است.
بخش پنجم: وحدت وجود و اوصاف الهی
وجود، خدا است
استاد فرزانه استدلال میکنند که وجود، ذاتاً ضروری، ازلی، و صمدی است و این وجود، همان خداست. این دیدگاه، بهسان دری است که به سوی حقیقت توحید گشوده میشود.
درنگ: وجود، ذاتاً ضروری و ازلی است و همان خداست.
اوصاف، عين وجود
اوصاف الهی، مانند عالم، قادر، و سمیع، عين وجودند، نه واجبالوجود. این دیدگاه، بهسان نغمهای است که وحدت وجود و اوصاف را در یک آهنگ هماهنگ میسراید.
درنگ: اوصاف الهی، عين وجودند، نه واجبالوجود.
نقد ملاصدرا
استاد فرزانه، ملاصدرا را در شرح اصول کافی به چالش کشیده و معتقدند که او بهاشتباه واجبالوجود را مبتدا قرار داده است. این نقد، بهسان آینهای است که خطای تفسیر روایات را بازتاب میدهد.
درنگ: ملاصدرا در شرح اصول کافی، بهاشتباه واجبالوجود را مبتدا قرار داده است.
نقد خواجه نصیر
خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف را به واجبالوجود نسبت داده، اما از نسبت آنها به وجود غفلت کرده است. این نقد، بهسان راهنمایی است که مسیر صحیح توحید را نشان میدهد.
درنگ: خواجه نصیر، اوصاف را به واجبالوجود نسبت داد، اما از وجود غفلت کرد.
واجب، بت فلسفی
استاد فرزانه، واجبالوجود را به بتی فلسفی تشبیه میکنند که، برخلاف بت خرمایی که قابل خوردن است، تنها در ذهن فلاسفه وجود دارد. این تشبیه، بهسان طنزی حکیمانه، پوچی مفاهیم مرکب را نشان میدهد.
درنگ: واجبالوجود، بتی فلسفی است که ارزشی ندارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر اینکه وجود، خدا و اوصاف، عين وجودند، نشان داد که واجبالوجود، مفهومی اعتباری است. نقد ملاصدرا و خواجه نصیر، راه را برای فهم صحیح توحید هموار میسازد.
بخش ششم: عرفان و توحید
جوشن کبیر و «ليس إلا هو»
استاد فرزانه به دعای جوشن کبیر اشاره کرده و تأکید دارند که عبارت «ليس إلا هو» به خلوص توحید اشاره دارد. این عبارت، بهسان نغمهای آسمانی، هرگونه کثرت را نفی میکند.
درنگ: «ليس إلا هو» در جوشن کبیر، خلوص توحید را نشان میدهد.
نقد سفت گفتن «هو»
استاد فرزانه به خاطرهای از استاد فقه خود اشاره میکنند که توصیه میکرد «هو» را آرام گفت تا شبیه درویشی نشود. این توصیه، بهسان هشداری است که اخلاص در ذکر را از تظاهر جدا میسازد.
درنگ: «هو» باید با اخلاص و آرامش گفته شود تا از تظاهر دور باشد.
شل و سفت بودن «هو»
استاد فرزانه تأکید دارند که «هو» شل و سفت ندارد؛ حقیقت آن واحد است. این دیدگاه، بهسان آیینهای است که وحدت حقیقت را بازتاب میدهد.
درنگ: «هو» شل و سفت ندارد؛ حقیقت آن واحد است.
توحید، راهی دشوار
توحید، چه در حکمت نظری و چه در حکمت عملی، بهسان قلهای است که فتح آن دشوار است. استاد فرزانه تأکید دارند که این مسیر، نیازمند شجاعت و استقامت است.
درنگ: توحید، راهی دشوار است که نیازمند شجاعت است.
محبین و محبوبین
استاد فرزانه تمایز میگذارند میان محبین، که تدریجاً به توحید میرسند، و محبوبین، که بیواسطهاند. این تمایز، بهسان دو مسیر در باغ معرفت است که یکی پرپیچوخم و دیگری مستقیم است.
درنگ: محبین تدریجاً و محبوبین بیواسطه به توحید میرسند.
نفی تعطیل و تشبیه
امام صادق (ع) فرمودند: «یخرج من الحدین: حد التعطیل و التشبیه» (از دو حد تعطیل و تشبیه خارج است). این بیان، بهسان سپری است که حقیقت را از نفي و تشبیه حفظ میکند.
درنگ: حقیقت الهی، از حد تعطیل و تشبیه خارج است.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تأکید بر عرفان و توحید، نشان داد که حقیقت «هو» در دعای جوشن کبیر و روایات، خلوص توحید را بازنمایی میکند. توحید، راهی دشوار اما ارزشمند است که از تعطیل و تشبیه آزاد است.
بخش هفتم: مراتب وجود و ظهور
ظهورات، غیرعرضي
استاد فرزانه تأکید دارند که خلق، ظهورات، تعینات، و ریزشهای حقاند، نه مقابل یا شریک آن. این ظهورات، بهسان امواجی هستند که از اقیانوس وجود برمیخیزند، اما عرضي یا تقسیمی نیستند.
درنگ: خلق، ظهورات حقاند و عرضي یا تقسیمی نیستند.
احدیت و واحدیت
احدیت، لحاظ ذات است و واحدیت، لحاظ اضافی و اسماء و صفات. این تمایز، بهسان دو منظر از یک گوهر است که هر یک، جنبهای از حقیقت را نشان میدهد.
درنگ: احدیت، لحاظ ذات و واحدیت، لحاظ اسماء و صفات است.
فیض و اعیان ثابته
در مرتبه فیض و اعیان ثابته، ظهور است، نه وجود ذاتی. این دیدگاه، بهسان پردهای است که حقیقت مظهر را از مُظهر جدا میسازد.
درنگ: در فیض، ظهور است، نه وجود ذاتی.
معیت قیومیه و هویت ساریه
پس از فیض، معیت قیومیه و هویت ساریه حاکم است. این معیت، بهسان جریانی است که حقیقت را در مظاهر ساری میسازد، اما ذات ذاتی نیست.
درنگ: معیت قیومیه و هویت ساریه، وصف ذاتاند، نه ذات ذاتی.
حقیقت واحد
استاد فرزانه تأکید دارند که همه مراتب، از ذات تا فیض، یک حقیقت واحدند. این وحدت، بهسان نوری است که در همه مراتب میدرخشد.
درنگ: همه مراتب، یک حقیقت واحدند.
تعینات، غیراعتباري
تعینات، اعتباری نیستند و ذات و ظهورات، مستقل از لحاظ بشریاند. این دیدگاه، بهسان ریشهای است که حقیقت را از اعتبارات بشری جدا میسازد.
درنگ: تعینات، اعتباری نیستند و مستقل از لحاظ بشریاند.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با تبیین مراتب وجود و ظهور، نشان داد که خلق، ظهورات حقاند و در مراتب احدیت، واحدیت، و فیض، یک حقیقت واحد حاکم است.
بخش هشتم: نصایح عرفانی و معرفتی
نصیحت الهی
امام صادق (ع) فرمودند: «لا تفکروا فی ذات الله» (در ذات خدا نیندیشید). این نصیحت، بهسان هشداری است که از خطر تفکر در ذات الهی برحذر میدارد. در عوض، آیه «ٱلَّذِينَ يَذْكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِى خَلْقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ [مطلب حذف شد] : «کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند») تأمل در خلق را توصیه میکند.
درنگ: نصیحت الهی، پرهیز از تفکر در ذات خدا و تأمل در خلق است.
خطر توحید
توحید، بهسان سفری پرمخاطره است که ارزشی بینهایت دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که این مسیر، نیازمند شجاعت و عنایت الهی است.
درنگ: توحید، راهی خطرناک اما ارزشمند است.
نقد ملاصدرا در توحید
استاد فرزانه، توحید ملاصدرا را خانگی و صفر میدانند، زیرا او در فهم عرفانی توحید ناکام مانده است. این نقد، بهسان آیینهای است که محدودیتهای فلسفه را نشان میدهد.
درنگ: توحید ملاصدرا، خانگی و فاقد عمق عرفانی است.
نول و فاز
استاد فرزانه، سجادهنشینان را نول و موحدان واقعی را فاز میدانند. فاز، بهسان جرقهای است که حقیقت را روشن میکند، اما نول، تنها در خود میماند.
درنگ: سجادهنشینان نولاند و موحدان واقعی فاز دارند.
معرفت، عنایت الهی
معرفت، نه علم است و نه عمل، بلکه عنایتی الهی است. این دیدگاه، بهسان گوهری است که تنها با لطف الهی به دست میآید.
درنگ: معرفت، عنایتی الهی است، نه صرف علم یا عمل.
اولیاء و عبادت
اولیاء خدا، حتی در خواب، نگران قضای نماز شباند. این حساسیت، بهسان نگهبانی است که از گوهر عبادت پاسداری میکند.
درنگ: اولیاء خدا، حتی در خواب، نگران عبادتاند.
دعای پایانی
درسگفتار با دعای «اللهم صل علی محمد و آل محمد» پایان مییابد، که با آیه «إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِىِّ ۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ [مطلب حذف شد] : «در حقیقت، خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و بهخوبی تسلیم شوید») همخوانی دارد.
درنگ: دعای پایانی، سنت معنوی درسگفتار را تکمیل میکند.
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، با تبیین نصایح عرفانی و معرفتی، نشان داد که توحید، راهی دشوار اما ارزشمند است که نیازمند عنایت الهی و اخلاص است.
نتیجهگیری کل
درسگفتار شماره سیصد و پنجاه استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نقد مفهوم واجبالوجود و تبیین وحدت وجود، یکی از عمیقترین کاوشهای فلسفی و عرفانی را در حکمت متعالیه ارائه داد. این بحث، با استناد به روایات اصول کافی، نشان داد که حقیقت الهی، وجودی واحد و بیقسیم است که هرگونه تحدید و تقسیم را نفی میکند. «هو» در روایات و سوره توحید، به احدیت الهی اشاره دارد و اوصاف، عين وجودند، نه واجبالوجود. واجبالوجود، مفهومی مرکب و اعتباری است که به شرک عقلانی میانجامد. توحید، راهی دشوار اما ارزشمند است که نیازمند عنایت الهی و تخریب کثرتهای عقلانی است. آیات قرآن کریم، مانند «قُلْ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ» و «ٱلَّذِينَ يَذْكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمًا وَقُعُودًا»، این حقیقت را تأیید میکنند. این درسگفتار، با قیاسهایی چون فاز و نول، فلسفه را به عرفان پیوند زده و راه را برای بازسازی توحید در حکمت متعالیه هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی