در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 351

متن درس





تحلیل فلسفی روایت «أنیته ماهیته» در پرتو نقد دیدگاه ملاصدرا

تحلیل فلسفی روایت «أنیته ماهیته» در پرتو نقد دیدگاه ملاصدرا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۵۱)

دیباچه

در گستره فلسفه اسلامی، روایت «أنیته ماهیته» به مثابه گوهری درخشان، ذهن حکما و عرفا را به خود مشغول داشته است. این روایت، منسوب به حضرت امام صادق علیه‌السلام، که در اصول کافی (جلد اول، صفحه ۶۶) نقل شده، گفت‌وگویی عمیق میان آن حضرت و سائلی برجسته به نام جاثلیق را بازتاب می‌دهد. محور این گفت‌وگو، کاوش در حقیقت وجود الهی است که فراتر از قیود و تعینات فلسفی قرار دارد. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسه ۳۵۱ درس‌گفتارهای خود (مورخ ۱۳/۱۱/۱۳۸۰)، با نگاهی نقادانه به تحلیل این روایت پرداخته و تفسیر ملاصدرا را در بوته نقد قرار داده‌اند.

بخش نخست: مبانی نظری روایت «أنیته ماهیته» و نقد مبتدا

طرح مسئله و محور گفت‌وگو

روایت «أنیته ماهیته»، که در گفت‌وگویی میان امام صادق علیه‌السلام و جاثلیق شکل گرفته، به یکی از عمیق‌ترین مسائل فلسفه اسلامی، یعنی حقیقت وجود الهی، می‌پردازد. جاثلیق، سائلی برجسته و دارای نبوغ فلسفی، با پرسش‌های خود، از جمله «فقد حددته إذ أثبته وجوده» (وقتی وجودش را اثبات کردی، آن را محدود کردی)، به دنبال حقیقت غیرمشروط وجود است. پاسخ امام صادق علیه‌السلام، که می‌فرماید: لم [مطلب حذف شد] : «من آن را محدود نکردم، بلکه اثبات کردم»)، بر اثبات وجود مطلق و غیرمقید تأکید دارد. استاد فرزانه، این گفت‌وگو را مانند آیینه‌ای می‌دانند که حقیقت وجود را بدون قید و شرط منعکس می‌سازد.

درنگ: روایت «أنیته ماهیته» به حقیقت غیرمشروط وجود اشاره دارد که فراتر از قیود فلسفی و تقسیمات واجب و ممكن است.

نقد تغییر مبتدا از «هو» به «واجب‌الوجود»

مبتدای اصلی روایت، «هو» یا حقیقت وجود است، اما فلاسفه، به‌ویژه ملاصدرا، این مبتدا را به «واجب‌الوجود» تغییر داده‌اند. این تغییر، مانند جایگزینی نوری بی‌کران با شعله‌ای محدود، معنای اصلی روایت را تحریف کرده است. استاد فرزانه تأکید دارند که «هو» به حقیقت بسیط و غیرمركب وجود اشاره دارد، در حالی که واجب‌الوجود، مفهومی مرکب از وجوب، وجود و نسبت میان آن‌هاست. این تحریف، مانند افزودن قیدی به بی‌قیدی مطلق، حقیقت وجود را در چارچوب‌های فلسفی محدود می‌سازد.

ترکیب مفهومی واجب‌الوجود

مفهوم واجب‌الوجود، به دلیل ترکیب وجوب، وجود و نسبت میان آن‌ها، ذاتاً مرکب است. استاد فرزانه این ترکیب را مانند ساختمانی می‌دانند که از اجزای متعدد تشکیل شده و نمی‌تواند نماینده حقیقت بسیط وجود باشد. وجوب، صفتی است که به وجود نسبت داده می‌شود و نیازمند ناصب و نسبت است. این ترکیب، مانند زنجیری است که حقیقت وجود را در بند قیود فلسفی می‌کشد.

درنگ: واجب‌الوجود، به دلیل ترکیب مفهومی، نمی‌تواند نماینده حقیقت غیرمركب وجود باشد که در روایت با «هو» توصیف شده است.

جاثلیق و پرسش‌های نقادانه

جاثلیق، به‌عنوان سائلی برجسته، با پرسش‌هایی نظیر فله أنیة و ماهیة (آیا آن انیّت و ماهیّت دارد؟)، هرگونه پیش‌فرض فلسفی را به چالش می‌کشد. پاسخ امام صادق علیه‌السلام، که می‌فرماید: نعم، لا یثبت شیء إلا [مطلب حذف شد] : «بله، هیچ چیز جز با انیّت و ماهیّت ثابت نمی‌شود»)، نشان‌دهنده ایجابی بودن این دو و فقدان هرگونه قید است. استاد فرزانه، جاثلیق را مانند پهلوانی می‌دانند که با پرسش‌های خود، محدودیت‌های چارچوب‌های فلسفی را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با طرح مبانی نظری روایت «أنیته ماهیته»، بر تفاوت میان حقیقت غیرمشروط وجود (هو) و مفهوم واجب‌الوجود تأکید کرد. تغییر مبتدا از «هو» به «واجب‌الوجود»، مانند محدود کردن اقیانوسی بی‌کران در کوزه‌ای تنگ، معنای اصلی روایت را تحریف کرده است. پرسش‌های جاثلیق و پاسخ‌های ایجابی امام صادق علیه‌السلام، مانند ستارگانی در آسمان حقیقت، راه را برای درک وجود غیرمقید روشن می‌سازند.

بخش دوم: تحلیل معنای «أنیته ماهیته» و نقد تفسیر ملاصدرا

معنای ماهیّت در روایت

ماهیّت در روایت، به معنای «ما هو فی ذاته» یا حقیقت ذاتی است، نه ماهیّت فلسفی در مقابل وجود. استاد فرزانه این معنا را مانند کلیدی می‌دانند که درِ حقیقت وجود را می‌گشاید. عبارت «أنیته ماهیته»، به این معناست که وجود حقیقت الهی، همان حقیقت ذاتی آن است. این معنا، مانند نوری است که ساحت وجود را از سایه‌های قیود فلسفی جدا می‌سازد.

درنگ: ماهیّت در روایت، به معنای حقیقت ذاتی (ما هو فی ذاته) است، نه ماهیّت فلسفی در مقابل وجود.

نقد تفسیر سلبی ملاصدرا

ملاصدرا در اسفار (جلد اول، صفحه ۹۶)، عبارت «أنیته ماهیته» را به «لا ماهیة له سوی الوجود الخاص المجرد عن مقارنة الماهیة» تفسیر کرده و معنای ایجابی روایت را به نفی ماهیّت تبدیل کرده است. استاد فرزانه این تفسیر را مانند پوشاندن خورشید با پرده‌ای تاریک می‌دانند که حقیقت روایت را پنهان می‌سازد. روایت، با تأیید انیّت و ماهیّت، رویکردی ایجابی دارد و هرگونه تفسیر سلبی را رد می‌کند.

تفاوت ماهیّت فلسفی و روایی

ملاصدرا ماهیّت را به دو قسم تقسیم می‌کند: ماهیّت به معنای مقابل وجود (اصطلاح فلسفی) و ماهیّت به معنای حقیقت ذاتی. روایت، به‌وضوح از معنای دوم استفاده می‌کند، اما ملاصدرا با تأکید بر معنای اول، به نفی ماهیّت برای واجب‌الوجود می‌رسد. استاد فرزانه این اختلاف را مانند تفاوت میان نقش و حقیقت می‌دانند که تفسیر فلسفی را از معنای اصلی روایت دور کرده است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تحلیل معنای «أنیته ماهیته»، بر تفاوت میان ماهیّت روایی (حقیقت ذاتی) و ماهیّت فلسفی (مقابل وجود) تأکید کرد. تفسیر سلبی ملاصدرا، مانند افزودن قیدی به حقیقت بی‌قید، با لسان ایجابی روایت در تعارض است. این تحلیل، مانند رودی زلال، حقیقت روایت را از آلودگی‌های تفسیرهای فلسفی پالایش می‌دهد.

بخش سوم: نقد پیش‌فرض‌های فلسفی و بساطت واجب‌الوجود

نقد پیش‌فرض بساطت

ملاصدرا در استدلال خود برای نفی ماهیّت واجب‌الوجود، به بساطت آن استناد می‌کند و مدعی است که اگر واجب‌الوجود ماهیّت داشته باشد، قابل و فاعل خواهد شد، که با بساطت او ناسازگار است. استاد فرزانه این پیش‌فرض را مانند بنایی سست می‌دانند که بر پایه‌ای لرزان استوار شده است. واجب‌الوجود، به دلیل ترکیب مفهومی، بسیط نیست و نمی‌تواند نماینده حقیقت وجود باشد.

درنگ: واجب‌الوجود، به دلیل ترکیب وجوب و وجود، ذاتاً مرکب است و پیش‌فرض بساطت آن نادرست است.

نقد استدلال قابل و فاعل

ملاصدرا مدعی است که اگر واجب‌الوجود ماهیّت داشته باشد، قابل و فاعل خواهد شد، که با بساطت او ناسازگار است. استاد فرزانه این استدلال را مانند شمشیری دو لبه می‌دانند که خود استدلال‌کننده را زخمی می‌سازد. ترکیب قابل و فاعل، لزوماً محال نیست، و پیش‌فرض بساطت واجب‌الوجود، خود محل مناقشه است. حقیقت وجود، مانند اقیانوسی بی‌کران، از چنین تقسیماتی مبراست.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد پیش‌فرض بساطت و استدلال قابل و فاعل، بر محدودیت‌های فلسفی در برابر حقیقت غیرمشروط وجود تأکید کرد. واجب‌الوجود، مانند درختی است که شاخه‌های ترکیب آن، از بساطت دورش کرده‌اند. این نقد، مانند نوری است که ضعف‌های استدلال‌های فلسفی را آشکار می‌سازد.

بخش چهارم: نقد تقسیم وجود و اثبات حقیقت غیرمقید

نقد تقسیم وجود به واجب و ممكن

تقسیم وجود به واجب و ممكن، که در فلسفه اسلامی رایج است، مانند کشیدن خطی بر پهنه اقیانوس بی‌کران وجود، حقیقت آن را محدود می‌کند. استاد فرزانه تأکید دارند که این تقسیم، با پاسخ امام صادق علیه‌السلام، که می‌فرماید: لم أحُدّه ولکنّی أثبته، در تعارض است. حقیقت وجود، مانند آسمانی بی‌مرز، فاقد هرگونه قسیم یا مقسم است.

درنگ: تقسیم وجود به واجب و ممكن، حقیقت غیرمقید وجود را محدود می‌کند و با لسان روایت ناسازگار است.

اثبات وجود مطلق

امام صادق علیه‌السلام، با تأکید بر أذ لم یكن بین النفی [مطلب حذف شد] : «میان نفی و اثبات، مرتبه‌ای نیست»)، وجود را به‌صورت مطلق و غیرمقید اثبات می‌کنند. استاد فرزانه این اصل را مانند ستونی استوار می‌دانند که حقیقت وجود را از هرگونه قید رها می‌سازد. این اثبات، مانند نسیمی است که پرده‌های تعینات فلسفی را کنار می‌زند.

حقیقت وجود به‌مثابه بشکن بشکن

حقیقت وجود، با تعبیری شاعرانه به «بشکن بشکن» توصیف شده که همه تعینات را می‌شکند، اما خود نشکستنی است. استاد فرزانه این تعبیر را مانند شعله‌ای می‌دانند که هرگونه قید و تعین را می‌سوزاند و حقیقت وجود را در خلوص خود نمایان می‌سازد. خلق، به‌عنوان مظاهر وجود، دارای تعین‌اند، اما حقیقت وجود، مانند خورشیدی است که هیچ سایه‌ای بر آن نمی‌افتد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با نقد تقسیم وجود و تأکید بر اثبات وجود مطلق، بر غیرمشروط بودن حقیقت وجود تأکید کرد. روایت، مانند چشمه‌ای زلال، حقیقت وجود را بدون قید و شرط جاری می‌سازد، و تعینات فلسفی، مانند سنگریزه‌هایی در این جریان، مانعی بیش نیستند.

بخش پنجم: برتری معارف روایی و پیوند با قرآن کریم

برتری معارف روایی بر فلسفه

روایات معصومین علیهم‌السلام، به دلیل عمق و جامعیت، از تفسیرهای فلسفی برترند. استاد فرزانه این برتری را مانند برتری خورشید بر ستارگان می‌دانند که نورش همه را در خود محو می‌سازد. روایت «أنیته ماهیته»، با ارائه حقیقت غیرمشروط وجود، از چارچوب‌های محدود فلسفی فراتر می‌رود.

درنگ: معارف روایی، به دلیل فقدان پیش‌فرض و ایجابی بودن، از تفسیرهای فلسفی برترند و حقیقت وجود را بدون قید ارائه می‌دهند.

پیوند با قرآن کریم

روایت، با آیاتی نظیر قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ [مطلب حذف شد] : «بگو اوست‏ خداى یکتا») و وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَٰهٌ [مطلب حذف شد] : «و اوست‏ كسى كه در آسمان معبود است و در زمین معبود»)، پیوندی عمیق دارد. استاد فرزانه این آیات را مانند ستون‌هایی می‌دانند که حقیقت غیرمركب و غیرمشروط الهی را استوار می‌سازند.

نقد واجب‌الوجود به‌عنوان اسم الهی

واجب‌الوجود، به دلیل ترکیب مفهومی، نمی‌تواند در زمره اسماء الهی قرار گیرد. استاد فرزانه این مفهوم را مانند نامی جعلی می‌دانند که در برابر نام‌های اصیل الهی، مانند «الله» و «احد»، رنگ می‌بازد. حقیقت الهی، مانند اقیانوسی است که هیچ نامی جز نام‌های بی‌کران خود را برنمی‌تابد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با تأکید بر برتری معارف روایی و پیوند آن با قرآن کریم، نشان داد که حقیقت وجود، فراتر از چارچوب‌های فلسفی است. آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهم‌السلام، مانند چراغ‌هایی در مسیر حقیقت، راه را برای درک وجود غیرمشروط روشن می‌سازند.

بخش ششم: نتیجه‌گیری و دعا

این نوشتار، با کاوش در روایت «أنیته ماهیته»، نشان داد که حقیقت وجود الهی، غیرمشروط، غیرمركب و فاقد هرگونه قید یا تقسیم است. نقدهای مطرح‌شده، از جمله تغییر مبتدا، تحریف خبر، پیش‌فرض بساطت و تقسیم وجود، مانند آیینه‌هایی هستند که محدودیت‌های فلسفه را در برابر معارف روایی آشکار می‌سازند. روایت، با تأکید بر اثبات وجود مطلق، مانند جریانی زلال، حقیقت را از قیود فلسفی پالایش می‌دهد. آیات قرآن کریم، مانند قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، این حقیقت را تأیید می‌کنند و راه را برای تقرب به حقیقت الهی هموار می‌سازند. در پایان، دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ، مانند گوهری درخشان، پیوند این بحث با معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام را نشان می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی