در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 355

متن درس





کاوش در مفهوم أنّیته ماهیته و وحدت وجود

کاوش در مفهوم أنّیته ماهیته و وحدت وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۵۵)

دیباچه

این کتاب، برآمده از درس‌گفتار شماره ۳۵۵ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۸۰ هجری شمسی، به بررسی عمیق و انتقادی مفهوم «أنّیته ماهیته» در فلسفه اسلامی و نقد برداشت‌های رایج از واجب‌الوجود اختصاص دارد. این نوشتار، با تکیه بر روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام و تحلیل‌های دقیق لغوی و مفهومی، به کاوش در معنای حقیقی وجود، حقیقت، و تعین می‌پردازد. هدف، تبیین وحدت وجود در چارچوب معارف روایی و نفی پیش‌فرض‌های فلسفی ناسازگار با حقیقت بسیط وجود است.

بخش نخست: نقد مفهوم واجب‌الوجود و بازگشت به وجود محض

چالش مفهوم واجب‌الوجود

مفهوم واجب‌الوجود، که در فلسفه اسلامی به‌عنوان پایه‌ای برای تبیین وجود الهی به کار می‌رود، از منظر استاد فرزانه مورد نقد قرار گرفته است. این مفهوم، به دلیل ترکیب‌پذیری و قید به وجوب، نمی‌تواند حقیقت بسیط وجود را نمایندگی کند. واجب‌الوجود، مانند بنایی است که با قید و شرط ساخته شده و از این‌رو، از حقیقت بی‌قید وجود فاصله می‌گیرد. روایات، به‌ویژه آنچه در اصول کافی آمده، بر حقیقت وجود به‌عنوان «هو» تأکید دارند که فاقد هرگونه ترکیب یا قید است.

درنگ: مفهوم واجب‌الوجود، به دلیل ترکیب‌پذیری و قید به وجوب، با حقیقت بسیط وجود ناسازگار است.

بازگشت به وجود محض

با کنار گذاشتن مفهوم واجب‌الوجود، بحث به سوی وجود محض معطوف می‌شود. وجود محض، مانند دریایی بی‌کران است که هیچ موجی از تعین یا کثرت، آن را محدود نمی‌کند. این دیدگاه، با تأکید بر بساطت وجود، هرگونه تقسیم‌بندی به واجب، ممکن، یا ممتنع را نفی می‌کند و حقیقت وجود را به‌عنوان مبدأ همه مظاهر معرفی می‌نماید.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد مفهوم واجب‌الوجود، نشان داد که این مفهوم، به دلیل قید به وجوب، نمی‌تواند حقیقت وجود را به تمامی بازنمایی کند. بازگشت به وجود محض، مانند گشودن دریچه‌ای به سوی حقیقت بی‌قید است که با معارف روایی همخوانی دارد. این دیدگاه، بنیاد بحث‌های بعدی در تبیین «أنّیته ماهیته» را فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تبیین معنای أنّیته ماهیته

سؤال از معنای أنّیته ماهیته

عبارت «أنّیته ماهیته» در فلسفه اسلامی به‌عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در تبیین وحدت وجود واجب‌الوجود مطرح شده است. اما اگر مفهوم واجب‌الوجود کنار گذاشته شود، پرسش این است که آیا چیزی وجود دارد که أنّیته ماهیته باشد؟ این سؤال، مانند مشعلی است که در تاریکی مفاهیم فلسفی، به سوی حقیقت راه می‌گشاید. پاسخ به این پرسش، نیازمند تحلیل دقیق لغوی و مفهومی است.

روایت «لا یثبت الشیء إلا بأنّیته و ماهیته»

در روایتی از اصول کافی، آمده است: «لا یثبت الشیء إلا بأنّیته و ماهیته» (هیچ چیزی ثابت نمی‌شود مگر با أنّیت و ماهیّت آن). سائل پرسیده است: هل له أنّیة و ماهیة؟ (آیا برای خدا أنّیت و ماهیّت است؟) و پاسخ دریافت کرده: «نعم» (بله). این روایت، مانند کلیدی است که قفل حقیقت وجود را می‌گشاید. پاسخ «نعم» نشان می‌دهد که خدا، به‌عنوان شیء (به معنای عام)، دارای وجود و حقیقت است، اما این وجود و حقیقت، بسیط و غیرمقید است.

درنگ: روایت «لا یثبت الشیء إلا بأنّیته و ماهیته» بر وجود و حقیقت بسیط خدا تأکید دارد، نه مفهوم فلسفی واجب‌الوجود.

معنای لغوی أنّیت و ماهیّت

أنّیت، از ریشه «أن»، به معنای تعین یا ظهور معلول است، نه وجود مستقل به معنای «ایس» (در مقابل «لیس»). ماهیّت نیز، به معنای حقیقت ذات (ما هی) است، نه مفهوم مقابل وجود که در فلسفه رایج مطرح می‌شود. این تمایز، مانند جداکردن گوهر از صدف است: أنّیت، ظهور حقیقت در مظاهر است، و ماهیّت، خود حقیقت ذات.

تفاوت أن و لم در برهان

در برهان‌های فلسفی، «أن» به ظهور معلول (از پایین به بالا) و «لم» به ظهور علّی (از بالا به پایین) اشاره دارد. برای مثال، در برهان انی، از دود (معلول) به آتش (علت) می‌رسیم، اما در برهان لمی، از علت به معلول راه می‌یابیم. بنابراین، أنّیت، به تعین معلول اشاره دارد، مانند سایه‌ای که از نور مبدأ پدید می‌آید.

درنگ: أنّیت، ظهور معلول است و با وجود مستقل (ایس) متفاوت است؛ ماهیّت، حقیقت ذات است، نه مقابل وجود.

نقد تفسیر ملاصدرا

ملاصدرا، عبارت «أنّیته ماهیته» را به این معنا تفسیر کرده که «لا ماهیة له سوی الوجود الخاص» (ماهیتی جز وجود خاص ندارد). این تفسیر، از منظر لغوی و مفهومی مورد نقد قرار گرفته، زیرا عبارت موجبه «أنّیته ماهیته» را به یک قضیه سالبه (نفی ماهیّت) تبدیل می‌کند. این تناقض، مانند پلی شکسته است که نمی‌تواند به حقیقت وحدت وجود راه ببرد.

معنای تحت‌اللفظی أنّیته ماهیته

استاد فرزانه، عبارت «أنّیته ماهیته» را به «تعینش حقیقتش است» یا «حقیقتش ریزشی است» تفسیر کرده‌اند. أنّیت، به معنای تعین یا ظهور، و ماهیّت، به معنای حقیقت است. این تفسیر، مانند آینه‌ای است که حقیقت خدا را در ظهوراتش بازمی‌تاباند: حقیقت خدا در تعیناتش ظهور می‌یابد، اما خودش متعین نیست.

درنگ: أنّیته ماهیته به معنای «تعینش حقیقتش است» یا «حقیقتش ریزشی است»، بر ظهور حقیقت در تعینات دلالت دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تحلیل عبارت «أنّیته ماهیته»، نشان داد که این مفهوم، به ظهور حقیقت خدا در تعیناتش اشاره دارد، نه به ترکیب یا کثرت. روایت «لا یثبت الشیء إلا بأنّیته و ماهیته» و تفسیر آن، بر بساطت و وحدت وجود تأکید دارد. نقد تفسیر ملاصدرا، ضرورت بازگشت به معنای لغوی و روایی را آشکار ساخت، مانند نوری که ظلمت پیش‌فرض‌های فلسفی را می‌زداید.

بخش سوم: ضرورت ادبیات علمی در فلسفه

اهمیت ادبیات علمی و فنی

برای تبیین مفاهیم فلسفی، مانند «أنّیته ماهیته»، باید از ادبیات علمی و فنی بهره گرفت و از تفسیرهای عامیانه یا دل‌بخواهی پرهیز کرد. ادبیات فلسفی، مانند پله‌ای است که فیلسوف را از الفاظ به معنا و از معنا به حقیقت رهنمون می‌سازد. استناد به اقوال بدون سند معتبر، مانند ساختن بنایی بدون بنیاد است.

درنگ: ادبیات فلسفی باید علمی، فنی، و مبتنی بر اصول لغوی و منطقی باشد.

نقش اشتقاق در ادبیات فلسفی

اشتقاق، ماده ادبیات است، در حالی که صرف و نحو، شکل آن هستند. فقدان علم اشتقاق در حوزه‌های علمیه، مانند نبود ریشه‌ای است که درخت معرفت را سست می‌کند. اشتقاق، به معنای استخراج معنا از ریشه‌های لغوی، کلید فهم دقیق مفاهیم فلسفی است.

نقد ادبیات ضعیف در فلسفه

فیلسوفی که ادبیاتش ضعیف باشد، فلسفه‌اش نیز دچار اشکال است، مانند فقیهی که اصولش ناکافی باشد. فلسفه، از پله ادبیات به معنا و مصداق می‌رسد، مانند جویباری که از سرچشمه لغت به دریای حقیقت جاری می‌شود.

ضرورت سند در تفسیر مفاهیم

تفسیر مفاهیم فلسفی باید مبتنی بر سند لغوی و شرعی باشد. تفسیرهای دل‌بخواهی، مانند «المعنا فی بطن الشاعر»، به تحریف و تأویل منجر می‌شوند. همان‌طور که در شرع، حقیقت از شریعت استخراج می‌شود، در فلسفه نیز معنا باید از الفاظ برآید.

درنگ: تفسیر مفاهیم فلسفی، بدون سند لغوی و شرعی، اعتبار ندارد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، بر ضرورت استفاده از ادبیات علمی و فنی در فلسفه تأکید کرد. اشتقاق، به‌عنوان ماده ادبیات، و سند، به‌عنوان پایه تفسیر، کلیدهای فهم دقیق مفاهیم‌اند. فلسفه، بدون ادبیات قوی، مانند بنایی بدون پی است که فرو می‌ریزد.

بخش چهارم: تحلیل روایات و آیات در تبیین وحدت وجود

روایت «لا یقال ما هو»

روایت «لا یقال ما هو» (نباید گفت چیست) بر نفی سؤال از ماهیّت خدا و تأکید بر «هو» (وجود بسیط) دلالت دارد. این روایت، مانند آینه‌ای است که حقیقت غیرمقید خدا را بازمی‌تاباند، بی‌آنکه به تعین یا کثرت راه دهد.

درنگ: روایت «لا یقال ما هو» سؤال از ماهیّت را نفی می‌کند و بر وجود بسیط خدا تأکید دارد.

جمع بین روایات

روایت «لا یقال ما هو» با «أنّیته ماهیته» جمع می‌شود، زیرا اولی سؤال از ماهیّت را نفی می‌کند و دومی از «هو» (وجود) سخن می‌گوید. این جمع، مانند پلی است که از تعین به حقیقت راه می‌گشاید.

آیه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»

آیه نورانی قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ [مطلب حذف شد] : بگو او خدای یگانه است) بر تعین خدا به‌عنوان «هو» تأکید دارد. «قل» نشانه تعین است، اما این تعین، ظهور حقیقت است، نه محدودیت آن.

آیه «لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ»

آیه نورانی لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ [مطلب حذف شد] : به‌راستی او را در افق اعلی دید) بر ظهور خدا در تعیناتش دلالت دارد. افق اعلی، مانند پرده‌ای است که حقیقت خدا در آن ظهور می‌یابد، بی‌آنکه محدود شود.

درنگ: آیات «قل هو الله احد» و «لقد رآه بالأفق الأعلى» بر ظهور حقیقت خدا در تعیناتش تأکید دارند، بدون محدودیت.

هدایت سائل در روایت

روایت «أنّیته ماهیته» سائل را از تعین (أنّیت) به حقیقت (ماهیّت) هدایت می‌کند. این هدایت، مانند روشنی است که سائل را از ظلمت انکار به سوی نور معرفت می‌برد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تحلیل روایات و آیات، نشان داد که حقیقت خدا، به‌عنوان «هو»، فاقد تعین و کثرت است. روایات و آیات، مانند مشعل‌هایی‌اند که وحدت وجود را روشن می‌سازند و سائل را به سوی حقیقت هدایت می‌کنند.

بخش پنجم: نقد پیش‌فرض‌های فلسفی و تبیین وحدت وجود

نقد پیش‌فرض‌های فلسفی

پیش‌فرض‌هایی مانند «خدا ماهیّت ندارد» یا «وجود خاص دارد» بدون سند معتبر، نمی‌توانند معنای «أنّیته ماهیته» را تبیین کنند. این پیش‌فرض‌ها، مانند غباری‌اند که آینه حقیقت را تیره می‌کنند.

نقد اطلاق وجود بر خدا

ملاصدرا در اسفار اربعه (جلد اول، صفحه ۷۷) به اشکالی پاسخ می‌دهد که اطلاق وجود بر خدا، به اشتراک با مخلوقات منجر می‌شود. این پاسخ، ناکافی است، زیرا اشتراک لفظی بدون معنای مشترک، مهمل است.

درنگ: اشتراک لفظی بدون معنای مشترک، مهمل است؛ وحدت وجود، اشتراک معنوی را نفی می‌کند.

تعین به‌عنوان ظهور، نه محدودیت

تعین (أنّیت)، ظهور حقیقت است، نه محدودیت آن. خدا معین کل شیء است، اما متعین به شیء نیست، مانند نوری که همه جا را روشن می‌کند، بی‌آنکه خود محدود شود.

وجود به‌عنوان هویات بسیطه

در اسفار (جلد اول، صفحه ۵۰، فصل ششم)، ملاصدرا وجودات را به‌عنوان هویات بسیطه معرفی کرده که فاقد جنس، نوع یا کلیت مطلق‌اند. این دیدگاه، مانند دریچه‌ای است که بساطت وجود را آشکار می‌سازد.

تخصص وجود در اسفار

ملاصدرا در اسفار (جلد اول، صفحه ۴۴، فصل پنجم) می‌فرماید وجود با سه چیز تعین می‌یابد: نفس حقیقت، مرتبه تقدم، یا ماهیّت. این دیدگاه، مانند نقشه‌ای است که راه‌های ظهور وجود را نشان می‌دهد، اما حقیقت وجود، فاقد تعین است.

نقد تعطیل وجود

ملاصدرا می‌فرماید نفی وجود از خدا، به تعطیل منجر می‌شود. این پاسخ، ناکافی است، زیرا سائل به دنبال تعین است، نه وجود یا عدم. این نقد، مانند جداکردن سره از ناسره است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد پیش‌فرض‌های فلسفی و تبیین وحدت وجود، نشان داد که حقیقت خدا، فاقد تعین و کثرت است. تعین، ظهور حقیقت است، نه محدودیت آن. دیدگاه ملاصدرا، گرچه ارزشمند، در برخی موارد با معنای روایی و لغوی ناسازگار است.

جمع‌بندی کل کتاب

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مفهوم «أنّیته ماهیته» و نقد مفهوم واجب‌الوجود پرداخت. حقیقت خدا، به‌عنوان وجود بسیط و غیرمقید، در روایات و آیات قرآن کریم، مانند قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ، به‌عنوان «هو» معرفی شده که فاقد هرگونه تعین یا کثرت است. عبارت «أنّیته ماهیته» به «تعینش حقیقتش است» یا «حقیقتش ریزشی است» تفسیر شد، که بر ظهور حقیقت خدا در مظاهرش دلالت دارد، بدون اینکه خودش متعین باشد. نقد تفسیر ملاصدرا، ضرورت بازگشت به معنای لغوی و روایی را آشکار ساخت. ادبیات علمی و اشتقاق، مانند کلیدهایی‌اند که قفل مفاهیم فلسفی را می‌گشایند. این اثر، با پیوند به معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام، خواننده را به سوی معرفتی عمیق‌تر از وحدت وجود رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی