در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 359

متن درس





کتاب معرفت توحیدی: تحلیل فلسفی خروج از حدّین تعطیل و تشبیه

معرفت توحیدی: تحلیل فلسفی خروج از حدّین تعطیل و تشبیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۵۹)

دیباچه

معرفت توحیدی، چونان دری عمیق و بی‌کران، از دیرباز محور تأملات فلسفی و عرفانی بوده است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۳۵۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در تاریخ ۲۹/۱۱/۱۳۸۰، به بررسی دقیق روایت «یخرجه من الحدّین حدّ التعطیل و حدّ التشبیه» می‌پردازد که در پاسخ به پرسش از حقیقت الهی («ما هو») توسط امام معصوم علیه‌السلام بیان شده است. این روایت، نه‌تنها از منظر فلسفی، بلکه از حیث تربیتی و معرفتی، چونان مشعلی فروزان، راهنمای سالکان حقیقت است. هدف این کتاب، تبیین ضرورت خروج از دو حدّ تعطیل (نفی وجود الهی) و تشبیه (شبیه‌سازی خدا به مخلوقات) به‌عنوان پیش‌نیاز معرفت توحیدی است.

بخش نخست: مبانی معرفت توحیدی و ضرورت خروج از تعطیل و تشبیه

تبیین روایت «یخرجه من الحدّین»

روایت «یخرجه من الحدّین حدّ التعطیل و حدّ التشبیه»، که در پاسخ به پرسش سائل از حقیقت الهی ارائه شده، از جایگاه محوری در معرفت توحیدی برخوردار است. این کلام، که از زبان امام معصوم علیه‌السلام صادر شده، با دقتی بی‌نظیر، مسیر شناخت حقیقت را از دو انحراف بنیادین، یعنی تعطیل (نفی وجود خدا) و تشبیه (شبیه‌سازی او به مخلوقات)، مصون می‌دارد. این روایت، نه‌تنها بیانگر عمق معرفتی امام علیه‌السلام است، بلکه روش تربیتی ایشان را در هدایت سائل به سوی حقیقت آشکار می‌سازد.

درنگ: روایت «یخرجه من الحدّین» سدی محکم در برابر انحرافات معرفتی است که سالک را از کفر (تعطیل) و شرک (تشبیه) به سوی معرفت ناب توحیدی رهنمون می‌سازد.

انحراف سؤال از حقیقت به کیفیت

پرسش سائل از حقیقت الهی («ما هو») آغاز شد، اما به دلیل عدم آمادگی معرفتی او، پاسخ مستقیم به این پرسش ارائه نشد و سؤال به سطح کیفیت تنزل یافت. این انحراف، نشان‌دهنده آن است که شناخت حقیقت الهی، چونان صعودی به قله‌ای رفیع، نیازمند آماده‌سازی پیش‌نیازهای معرفتی است. امام علیه‌السلام، با درایتی بی‌مانند، به‌جای پاسخ مستقیم، سائل را به اصلاح مبانی معرفتی هدایت فرمودند.

مقایسه با پرسش‌های کمیل و همام

برخلاف سؤال سائل این روایت که به کیفیت نزول یافت، پرسش‌های کمیل و همام از حقیقت، به مراتب عالی معرفتی اوج گرفت. این تفاوت، حکایت از ظرفیت‌های متفاوت سائلان دارد. کمیل و همام، به دلیل آمادگی معرفتی، به سوی قله‌های رفیع حقیقت هدایت شدند، حال آنکه سائل این روایت، به سبب فقدان این آمادگی، به سطحی پایین‌تر ارجاع داده شد.

خروج از تعطیل و تشبیه: پیش‌نیاز معرفت توحیدی

امام علیه‌السلام فرمودند: «لابدّ من الخروج من جهة التعطیل و التشبیه»، یعنی خروج از نفی وجود الهی (تعطیل) و شبیه‌سازی خدا به مخلوقات (تشبیه) ضرورتی بنیادین است. تعطیل، که کفر است، وجود خدا را نفی می‌کند و تشبیه، که شرک است، او را به مخلوقات محدود می‌سازد. این دو، چونان موانعی سترگ، راه شناخت حقیقت را مسدود می‌کنند و رفع آن‌ها، گامی اساسی در سلوک توحیدی است.

درنگ: تعطیل، کفر است و تشبیه، شرک. خروج از این دو، چونان استحکام‌بخشی به پایه‌های بنای معرفت توحیدی، شرط لازم برای دستیابی به حقیقت الهی است.

روش تربیتی امام علیه‌السلام

پاسخ امام علیه‌السلام، به‌جای تمرکز بر حقیقت («ما هو»)، زمینه‌سازی برای معرفت توحیدی را از طریق خروج از تعطیل و تشبیه پی گرفت. این روش، که نشان‌دهنده تفاوت معصوم و غیرمعصوم است، سائل را به اصلاح پیش‌نیازهای معرفتی هدایت کرد. این کلام، چونان کلیدی است که قفل‌های جهل را می‌گشاید و راه را برای سلوک معرفتی هموار می‌سازد.

استعاره آب‌بندی در ظرف توحید

امام علیه‌السلام با تأکید بر خروج از تعطیل و تشبیه، «آب‌بندی» در ظرف توحید را ترسیم فرمودند تا سائل از حضیض جهل به اوج معرفت هدایت شود. این آب‌بندی، چونان استحکام‌بخشی به بنیان‌های یک بنای عظیم، ضرورتی است که بدون آن، صعود به سوی حقیقت ممکن نیست.

از حضیض به اوج

برای اوج‌گیری به سوی حقیقت، باید از حضیض آغاز کرد و پایه‌های معرفتی را استوار ساخت. این اصل، چونان قانون پرواز است که بدون تکیه‌گاهی محکم، پریدن به سوی آسمان معرفت ناممکن است.

استعاره هارتل: سنگینی حقیقت

حقیقت، چونان هارتلی سنگین است که اگر فراتر از توان سالک باشد، ستون فقرات معرفتی او را در هم می‌شکند. این استعاره، بر ضرورت آمادگی برای مواجهه با حقیقت تأکید دارد، چه بدون این آمادگی، حقیقت به جای تعالی، به آسیب معرفتی منجر می‌شود.

درنگ: حقیقت، چونان باری سنگین است که بدون آمادگی، به جای اوج‌دادن سالک، او را در حضیض جهل فرو می‌برد.

تفکر: کلید معرفت توحیدی

تفکر، چونان گفت‌وگویی درونی با خویش، ابزاری اساسی برای درک وجود حقیقت در عالم است. انسان با خلوت و تأمل، به یقین به وجود حقیقت دست می‌یابد، اما بدون دوری از کفر و شرک، این تفکر به سرانجام نمی‌رسد.

خطر شک در مسیر توحید

کثرت اشتغالات، فرصت تفکر عمیق را از انسان سلب می‌کند و از این‌رو، شک را کاهش می‌دهد. اما تفکر عمیق، هرچند ممکن است به شک منجر شود، مقدمه‌ای برای یقین است. این شک، اگر با هدایت معصوم همراه باشد، چونان پلی است به سوی کمال معرفتی.

توصیه قرآن کریم به توحید

قرآن کریم در آیه قُولُوا لَا إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ [مطلب حذف شد] : بگویید هیچ معبودی جز خدا نیست) به ایمانی ساده و خالص برای دوری از شک و تعطیل دعوت می‌کند. اما برای خواص، آیه فَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ [مطلب حذف شد] : بدانید که هیچ معبودی جز او نیست) به علم و یقین فرا می‌خواند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با تکیه بر روایت «یخرجه من الحدّین»، ضرورت خروج از تعطیل و تشبیه را به‌عنوان پیش‌نیاز معرفت توحیدی تبیین کرد. این خروج، چونان استحکام‌بخشی به پایه‌های یک بنای رفیع، شرط لازم برای صعود به سوی حقیقت است. روش تربیتی امام علیه‌السلام، با هدایت سائل از حضیض به اوج، نشان‌دهنده عمق معرفتی و ظرافت عصمت ایشان است.

بخش دوم: ظهورات الهی و پیچیدگی معرفت توحیدی

روایت «أمر الله کلّه عجیب»

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «إنّ أمر الله کلّه عجیب» (همه امر خدا عجیب است). این کلام، بر پیچیدگی و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن ظهورات الهی تأکید دارد. امر الهی، چونان رودی متلاطم، در هر لحظه به شکلی نو ظهور می‌یابد و شناخت آن، نیازمند آمادگی و هدایت است.

احتجاج الهی با انسان

خداوند در آیه قد احتجّ علیکم بما عرفکم من نفسه انسان را مسئول شناخت خود می‌داند. این احتجاج، چونان ارائه دلیلی روشن، انسان را به تأمل در ظهورات الهی در نفس خویش فرا می‌خواند.

ظهور خدا به قدر ظرفیت

خداوند به هر نفسی به قدر ظرفیتش ظاهر می‌شود، چنان‌که خورشیدی واحد، بر دیواری کوتاه، سایه‌ای کوچک و بر دیواری بلند، سایه‌ای عظیم می‌افکند. این اصل، حکایت از عدالت الهی دارد که تکلیف را متناسب با ظرفیت انسان قرار داده است.

درنگ: ظهورات الهی، چونان سایه‌های خورشید، به قدر ظرفیت هر نفس متغیر است، اما ذات الهی واحد و لایتغیر باقی می‌ماند.

حقیقت متغیر در مظاهر

حقیقت الهی، در ظهوراتش متغیر است: یک‌جا دو متر، یک‌جا ده متر، یک‌جا ذره، و یک‌جا دره. این تغییر، نه در ذات الهی، بلکه در مظاهر کثیر آن است که به قدر ظرفیت هر فرد ظهور می‌یابد.

توصیه به عدم تفکر در ذات الهی

روایت «لا تفکّروا فی ذات الله بل تفکّروا فی آلاء الله» (در ذات خدا نیندیشید، بلکه در نعمت‌هایش بیندیشید) به دلیل خطر انحراف به شرک یا کفر، بر تأمل در نعمت‌های الهی تأکید دارد. این نعمت‌ها، چونان آیینه‌هایی هستند که حقیقت را به شکلی امن‌تر منعکس می‌کنند.

نقش اولیاء در سدبندی معرفتی

اولیاء الهی، چونان معماران بنای معرفت، ابتدا سد کفر و شرک را می‌بندند تا راه به سوی حقیقت هموار شود. این سدبندی، چونان استحکام‌بخشی به بنیان‌های یک کاخ رفیع، ضرورتی غیرقابل‌اجتناب است.

آزادی در توصیف اولیاء

پس از بستن سد ربوبیت، می‌توان اولیاء را با هر صفتی ستود: «همه عالم علی است». این آزادی، چونان رودی که از سد گذشته، به ستایش حق در چارچوب توحید منجر می‌شود.

اقسام شرک و تفاوت آن با نجاست

شرک، اقسام متعددی دارد، از جمله ریا، که در روایات، شرک خفی نامیده شده و مبطل صلات است. برخلاف شرک جلی (بت‌پرستی)، که نجاست شرعی می‌آورد، شرک ریایی تنها مانعی معنوی است و نجاست شرعی ندارد.

شک شیرین و نقش شیطان

شک ناشی از تفکر عمیق، چونان میوه‌ای شیرین، مقدمه کمال معرفتی است. اما شیطان ممکن است در این شک مداخله کند و ادعای شراکت نماید. این وسوسه، اگر با هدایت معصوم همراه نباشد، به انحراف می‌انجامد.

آیه اطوار و هماهنگی ظهورات

قرآن کریم در آیه خَلَقْنَاكُمْ أَطْوَارًا [مطلب حذف شد] : شما را به‌صورت مراحل مختلف آفریدیم) بر متغیر بودن ظهورات الهی تأکید دارد. این اطوار، چونان مراتب گوناگون یک نغمه، حکایت از هماهنگی ظهورات الهی با ظرفیت انسان دارد.

لطف الهی در قلت علم

قرآن کریم در آیه وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا [مطلب حذف شد] : و از علم جز اندکی به شما داده نشده) از لطف الهی سخن می‌گوید که انسان را از مواجهه با حقیقت سنگین حفظ می‌کند.

ترنم حقیقت در اولیاء

اولیاء الهی، با ترنم حقیقت، از دنیا و دین جدا می‌شوند و به مراتب عالی معرفتی می‌رسند. این ترنم، چونان نغمه‌ای الهی، آنان را از هرچه غیرحق است، رها می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تکیه بر روایت «أمر الله کلّه عجیب» و اصل احتجاج الهی، پیچیدگی و متغیر بودن ظهورات الهی را تبیین کرد. این ظهورات، به قدر ظرفیت هر فرد متغیر است و شناخت آن، نیازمند رفع موانع کفر و شرک است. اولیاء الهی، با سدبندی این موانع، راه را برای سلوک توحیدی هموار می‌سازند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تحلیل روایت «یخرجه من الحدّین حدّ التعطیل و حدّ التشبیه»، نشان داد که معرفت توحیدی، چونان بحری عمیق، نیازمند خروج از کفر (تعطیل) و شرک (تشبیه) است. امام علیه‌السلام، با روشی تربیتی و فنی، سائل را از پرسش خطرناک «ما هو» به سوی اصلاح مبانی معرفتی هدایت فرمودند. این هدایت، چونان استحکام‌بخشی به پایه‌های یک بنای رفیع، از طریق «آب‌بندی» در ظرف توحید انجام شد. حقیقت، چونان هارتلی سنگین، نیازمند تکیه‌گاهی محکم است و بدون سد کفر و شرک، مواجهه با آن به آسیب معرفتی می‌انجامد. روایت «إنّ أمر الله کلّه عجیب» و اصل «قد احتجّ علیکم بما عرفکم من نفسه»، بر متغیر بودن ظهورات الهی به قدر ظرفیت انسان تأکید دارد. سلوک توحیدی، با تفکر و هدایت معصوم، از حضیض به اوج می‌رسد و شک معرفتی، اگر با هدایت همراه باشد، پلی است به سوی یقین. این بحث، با پیوند به معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام و استناد به آیات قرآن کریم، برتری رویکرد روایی بر فلسفه را نشان داد و بر ضرورت سلوک توحیدی با رفع موانع کفر و شرک تأکید کرد.

درنگ: معرفت توحیدی، چونان بحری عمیق، با سدبندی کفر و شرک و هدایت معصوم، سالک را از حضیض جهل به اوج یقین رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی