متن درس
تبیین فلسفی و عرفانی قرب و وصول الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۶۰)
دیباچه: درآمدی بر قرب و وصول در عرفان اسلامی
سلوک عرفانی، چونان سفری است عظیم در گستره وجود، که سالک را از خاکدان ناسوت به افلاک معرفت رهنمون میسازد. درسگفتار شماره ۳۶۰، ارائهشده توسط استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۵ اسفند ۱۳۸۰، به تبیین فلسفی و عرفانی مفهوم قرب و وصول الهی اختصاص دارد. این درسگفتار، با نگاهی نقادانه به خلط میان عرفان و علم، بر تمایز بنیادین میان باب معرفت و وصول با دانش و سواد تأکید میورزد. با استناد به خطبه همام در نهجالبلاغه و حدیث حقیقت، دو سبقه متمایز خلقی و حقی در سلوک عرفانی معرفی میگردد. سبقه خلقی، چونان زمینی حاصلخیز، بستر تهذیب نفس و خودسازی است، و سبقه حقی، چونان قلهای رفیع، جایگاه شهود حقیقت الهی.
بخش نخست: تمایز عرفان از علم و فلسفه
ماهیت متعالی عرفان
عرفان، برخلاف تصور رایج، نه دانش است و نه سواد، بلکه سفری است وجودی که سالک را به سوی قرب الهی رهنمون میسازد. استاد فرزانه تأکید میورزد که باب قرب و وصول الهی از جنس علم و تحقیق نیست، بلکه به تهذیب نفس و رفع موانع وجودی وابسته است. این تمایز، چونان خطی روشن میان دو ساحت متمایز، عرفان را از علوم نظری جدا میسازد. علم، در قلمرو ذهن و عقل میگنجد، اما عرفان، چونان جویباری زلال، از ژرفای وجود سالک میجوشد.
نقد خلط عرفان و فلسفه
یکی از خطاهای رایج، خلط میان عرفان و حکمت فلسفی است. فلسفه، با ابزار عقل و استدلال، به تحلیل مفاهیم میپردازد، حال آنکه عرفان، تجربهای است وجودی که فراتر از چارچوبهای عقلی جریان دارد. استاد فرزانه، این خلط را چونان غباری بر آینه معرفت میداند که مانع از انعکاس نور حقیقت میگردد. عرفان، نه در کتابها و نه در محفوظات، بلکه در ساحت دل و جان سالک متبلور میشود.
درنگ: عرفان، برخلاف علم و فلسفه، به تهذیب نفس و تجربه وجودی وابسته است و از جنس دانش نظری نیست.
دشواری فهم تمایز عرفان
فهم این حقیقت که باب معرفت و وصول الهی از جنس علم نیست، خود چالشی عظیم است. ذهنیت علمی، که در میان دانشپژوهان غالب است، چونان حجابی مانع از درک این تمایز میگردد. عرفان، فراتر از مفاهیم ذهنی، در ساحت وجود و شهود جریان دارد، و فهم این امر، نیازمند گسست از چارچوبهای متعارف معرفتی است.
بخش دوم: دو سبقه خلقی و حقی در سلوک عرفانی
سبقه خلقی: خطبه همام و تهذیب نفس
سبقه خلقی، چونان پایهای استوار، بستر سلوک عرفانی را تشکیل میدهد. استاد فرزانه، با استناد به خطبه همام در نهجالبلاغه، این سبقه را به صفات متقین و خودسازی نفسانی مرتبط میداند. خطبه همام، چونان منشوری نورانی، ویژگیهای سالکان راستین را آشکار میسازد، بیآنکه به ذات یا صفات الهی بپردازد. این خطبه، بر تهذیب نفس و رفع نقصهای وجودی تأکید دارد، که چونان خاکی حاصلخیز، زمینهساز رشد نهال معرفت است.
سبقه حقی: حدیث حقیقت و شهود الهی
سبقه حقی، مرحلهای است متعالی که سالک پس از تهذیب نفس به آن دست مییابد. استاد فرزانه، این سبقه را با حدیث حقیقت پیوند میزند، که به شهود حقیقت الهی و معرفت ذاتی اشاره دارد. این مرحله، چونان قلهای رفیع، تنها پس از پیمودن مسیر خودسازی خلقی دستیافتنی است. حدیث حقیقت، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت الهی را به روی سالک میگشاید.
درنگ: سلوک عرفانی در دو سبقه خلقی (تهذیب نفس) و حقی (شهود الهی) جریان دارد، که هر یک مکمل دیگری است.
پیوند سبقهها و ضرورت ترتیب
استاد فرزانه تأکید میورزد که سبقه حقی، تنها پس از تکمیل سبقه خلقی محقق میشود. سالک، پیش از آنکه به پرسش «ما هو؟» (حقیقت چیست؟) بپردازد، باید نفس خویش را از انکار و تشبیه پالایش کند. این ترتیب، چونان نردبانی است که سالک را پلهپله به سوی قرب الهی بالا میبرد.
بخش سوم: خطبه همام و چالشهای نفسانی
همام: زاهدی در جستوجوی کمال
همام، زاهدی عارف توصیف میشود که در پی کمال بود، اما ظرفیت محدود او در برابر معارف عمیق خطبه، او را به مرگ کشاند. استاد فرزانه، این واقعه را نمونهای از تأثیر چالشهای نفسانی بر سالک غیرآماده میداند. همام، چونان کوزهای شکننده، در برابر فشار معرفت الهی فروپاشید، زیرا نقصهای وجودیاش مانع از تحمل حقیقت شدند.
محتوای خطبه همام
خطبه همام، به جای بحث از ذات یا صفات الهی، بر اوصاف متقین تمرکز دارد. این خطبه، چونان آیینهای صاف، صفات سالکان راستین را بازمیتاباند و بر ضرورت خودسازی تأکید میورزد. استاد فرزانه، این تمرکز را نشانهای از اولویت تهذیب نفس در سلوک عرفانی میداند.
تأثیر خطبه بر همام
خطبه همام، به دلیل وجود چالشهای نفسانی در او، چونان تیغی دو لبه عمل کرد و او را به مرگ کشاند. استاد فرزانه، با استناد به بصیرت حضرت علی علیهالسلام، مرگ همام را اجل معلق میداند، که نه به کلام حضرت، بلکه به ناتوانی همام در تحمل معارف عمیق بازمیگردد.
درنگ: مرگ همام، نتیجه چالشهای نفسانی او بود، نه کلام حضرت، که نشاندهنده حساسیت معارف عرفانی و نیاز به آمادگی نفسانی است.
تفاوت تأثیر خطبه بر مخاطبان
استاد فرزانه تأکید میورزد که خطبه برای دیگران سنگین نبود، اما برای همام، به دلیل چالشهای نفسانیاش، کشنده شد. این تفاوت، چونان شاخههای درختی متنوع، نشاندهنده تنوع ظرفیتهای نفسانی در مواجهه با معارف عرفانی است.
بخش چهارم: چالاکی و چالش در سلوک عرفانی
تمایز چالاکی و چالش
استاد فرزانه، چالاکی را پر بودن وجود سالک از معرفت و کمال، و چالش را نقصها و ریزشهای وجودی او میداند. سالک چالاک، چونان آجری استوار، در برابر فشار معارف عرفانی مقاوم است، اما سالک چالشدار، چونان ریگی ناپایدار، با اندک تکانی فرومیریزد.
تشبیه به آجر و ریگ
استاد فرزانه، با تشبیهی بدیع، سالک را به آجری استوار و چالش را به ریگی سست تشبیه میکند. آجر، هرچند تحت فشار باشد، استحکام خود را حفظ میکند، اما ریگ، با اندک تکانی تعادل خویش را از دست میدهد. این تشبیه، چونان نقشی بر سنگ، تأثیر مخرب چالشهای نفسانی را بر سلوک عرفانی آشکار میسازد.
درنگ: چالاکی، نشانه پر بودن وجود سالک از کمال است، حال آنکه چالش، چونان ریگی سست، مانع از پایداری او در مسیر سلوک میگردد.
محبوبین و محبین
استاد فرزانه، سالکان را به دو گروه محبوبین (چالاک) و محبین (چالشدار) تقسیم میکند. محبوبین، چونان ستارگانی درخشان، در مسیر سلوک بیمانع پیش میروند، اما محبین، به دلیل چالشهای نفسانی، چونان مسافرانی در راهی سنگلاخ، با دشواری مواجه میشوند.
تشبیه به سنگشکنی
چالشهای نفسانی، چونان سنگشکنی هستند که با تکنیکی دقیق، تعادل وجودی سالک را برهم میزنند. استاد فرزانه، این تکنیک را به سرعت و دقت در رفع موانع تشبیه میکند، که بدون آن، سالک در برابر معارف عرفانی فرومیپاشد.
بخش پنجم: نقد نظام آموزشی و ضرورت سلوک از طفولیت
نقد تأخیر در آموزش عرفان
استاد فرزانه، نظام آموزشی حوزههای علمیه را به دلیل تأخیر در آموزش عرفان نقد میکند. این تأخیر، چونان کاشتن بذری در خاکی سخت، مانع از رشد نهال عرفان میگردد. عرفان، چونان گلی لطیف، نیازمند مراقبت از طفولیت است تا در وجود سالک ریشه دواند.
تشبیه به درخت تنومند
طلبهای که دیر به عرفان میرسد، چونان درختی تنومند است که انعطاف خویش را از دست داده است. استاد فرزانه، این تشبیه را چونان آینهای برای نمایش سختی تغییر در نفوس شکلگرفته به کار میبرد.
آغاز عرفان از کودکی
استاد فرزانه، بر ضرورت آغاز آموزش عرفان از کودکی، همزمان با تعلیم قرآن کریم، تأکید میورزد. این دیدگاه، چونان جویباری زلال، نشاندهنده تأثیر طفولیت در شکلگیری شخصیت عرفانی است.
درنگ: آموزش عرفان باید از کودکی آغاز شود تا نفس سالک، چونان نهالی نرم، برای سلوک آماده گردد.
نقد تعلق به دانش
استاد فرزانه، آیةالله العظمیای که به عرفان میرسد را ناتوان از سلوک میداند، زیرا به آزمایش معلومات بسنده میکند. این تعلق، چونان زنجیری بر پای سالک، مانع از پرواز او به سوی حقیقت میگردد.
بخش ششم: معصیت، ناسوت و فلسفه گناه
معصیت و ناسوت
استاد فرزانه، معصیت را خوراک ناسوت میداند، که بدون آن، عالم ناسوت تحقق نمییابد. این دیدگاه، چونان کلیدی فلسفی، به حکمت وجودی معصیت در عالم مادی اشاره دارد.
تمایز فلسفه و عرفان در تبیین گناه
فلسفه، گناه را به کمال در توان گناه کردن میبیند، اما عرفان، به فعلیت این توان مینگرد. استاد فرزانه، این تمایز را چونان دو راه متمایز در تبیین حقیقت گناه معرفی میکند.
شرك و كفر در نفوس
برخی نفوس، چنان به شرك و كفر وابستهاند که بدون آن فرومیپاشند. استاد فرزانه، این وابستگی را چونان خاکی سست میداند که بدون معصیت، ناسوت را بیمعنا میسازد.
درنگ: معصیت، چونان خوراکی برای ناسوت، در برخی نفوس چنان ریشه دوانده که رفع آن، به فروپاشی وجودی منجر میشود.
بخش هفتم: جمعبندی و دعا برای توفیق
درسگفتار شماره ۳۶۰، چونان گوهری درخشان، به تبیین تمایز عرفان از علم و فلسفه میپردازد. با معرفی دو سبقه خلقی و حقی، بر ضرورت تهذیب نفس و رفع چالشهای وجودی تأکید میورزد. خطبه همام، چونان منشوری نورانی، راه خودسازی را روشن میکند، و حدیث حقیقت، دروازه شهود الهی را میگشاید. استاد فرزانه، با نقد نظام آموزشی حوزهها، بر آغاز سلوک از کودکی تأکید میکند، زیرا نفس شکلگرفته، چونان درختی تنومند، انعطاف خویش را از دست میدهد. مرگ همام، هشداری است به سالکان که بدون آمادگی نفسانی، معارف عرفانی چون تیغی دو لبه عمل میکند. عرفان، چونان ورزشی است که نیازمند تمرین و رفع چالشهاست، و گفتار بدون حقیقت، چونان عسلی بیاثر، ناتوان از تأثیرگذاری است.
آیه شریفه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ (الحشر: ۱۸)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و هر کس باید بنگرد که برای فردای خود چه پیش فرستاده است، و از خدا پروا کنید که خدا به آنچه میکنید آگاه است.
استاد فرزانه، در پایان، با دعا برای توفیق در رفع چالشها، سالک را به توکل بر توفیق الهی دعوت میکند. این دعا، چونان نسیمی روحبخش، امید را در دل سالک میدمد تا در مسیر قرب الهی ثابتقدم بماند.
درنگ: سلوک عرفانی، بدون توفیق الهی و رفع چالشهای نفسانی، چونان سفری بیفرجام است که سالک را به مقصد نمیرساند.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۳۶۰ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین عمیق و فلسفی مفهوم قرب و وصول الهی پرداخت. عرفان، چونان جویباری زلال، از علم و فلسفه متمایز است و به تهذیب نفس و تجربه وجودی وابسته است. دو سبقه خلقی و حقی، چونان دو بال، سالک را به سوی حقیقت رهنمون میسازند. خطبه همام، چونان منشوری نورانی، راه خودسازی را روشن میکند، و حدیث حقیقت، دروازه شهود الهی را میگشاید. نقد نظام آموزشی حوزهها، ضرورت آغاز سلوک از کودکی را برجسته میسازد، و مرگ همام، هشداری است به سالکان که بدون آمادگی نفسانی، معارف عرفانی میتواند ویرانگر باشد. عرفان، چونان ورزشی است که نیازمند تمرین و رفع چالشهاست، و توفیق الهی، کلید موفقیت در این مسیر پرفراز و نشیب است.
با نظارت صادق خادمی