متن درس
تحلیل انتقادی مفهوم ماهیت در فلسفه اسلامی با تأکید بر نقد دیدگاه ملاصدرا درباره واجبالوجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۶۵)
مقدمه
فلسفه اسلامی، بهمثابه دریایی ژرف از تأملات عقلی، همواره در پی فهم حقیقت وجود و رابطه آن با مفاهیم بنیادین چون ماهیت و وجوب بوده است. در این میان، حکمت متعالیه ملاصدرا بهعنوان یکی از قلههای بلند این سنت فکری، با ارائه نظریات بدیع درباره واجبالوجود و تمایز آن از ممکنات، توجه فیلسوفان و اندیشمندان را به خود جلب کرده است. بااینحال، دیدگاه ملاصدرا درباره نفی ماهیت از واجبالوجود و اثبات آن برای ممکنات، پرسشها و نقدهای متعددی را برانگیخته است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۳۶۵ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی انتقادی این دیدگاه پرداخته و با نگاهی عمیق و برهانی، به تحلیل تمایز میان وجود واجب و ممکن و رابطه آنها با مفهوم ماهیت مینشیند. هدف، نهتنها نقد استدلالهای ملاصدرا، بلکه ارائه دیدگاهی بدیل است که حقیقت وجود را بهعنوان یگانه واقعیت عالم معرفی میکند، فارغ از تقسیمبندیهای واجب و ممکن یا ماهیتدار و بیماهیت.
بخش اول: دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت و واجبالوجود
تبیین نظریه ملاصدرا
ملاصدرا، در چارچوب حکمت متعالیه، بر این باور است که واجبالوجود، به دلیل بساطت ذاتی و تجرد کامل، از هرگونه ماهیت تهی است، در حالی که ممکنات، بهعنوان موجوداتی وابسته، دارای ماهیتاند. این تمایز، ریشه در سنت فلسفی مشاء دارد که واجبالوجود را مبدأ هستی و ممکنات را معلول آن میداند. ملاصدرا در «اسفار اربعه» (جلد اول، صفحه ۱۰۹، سطر سوم) تأکید میکند که واجبالوجود، بهعنوان مبدأ ممکنات، وجودی مجرد از ماهیت دارد.
درنگ: دیدگاه ملاصدرا، تمایز میان واجبالوجود و ممکنات را بر پایه نفی ماهیت از واجب و اثبات آن برای ممکنات بنا کرده است، اما این تمایز نیازمند استدلال فلسفی محکم است.
تحلیل استدلال ملاصدرا
استدلال ملاصدرا بر این پیشفرض استوار است که واجبالوجود، به دلیل مبدأیت برای ممکنات، نمیتواند مرکب از ماهیت باشد، زیرا هر ترکیب، با بساطت ذاتی واجب ناسازگار است. او وجود واجب را مجرد و بینیاز از ماهیت میداند، در حالی که ممکنات، به دلیل وابستگی وجودی، با ماهیت تعریف میشوند. این دیدگاه، اگرچه در ظاهر منسجم به نظر میرسد، اما از منظر برهانی با چالشهایی مواجه است که در ادامه بررسی خواهد شد.
بخش دوم: نقد دلایل ملاصدرا در نفی ماهیت از واجبالوجود
دلیل نخست: مبدأیت واجب و تجرد وجود
ملاصدرا استدلال میکند که واجبالوجود، بهعنوان مبدأ ممکنات، باید وجودی مجرد از ماهیت داشته باشد. او در اسفار مینویسد: «إن الواجب مبدأ للممکنات، فلو کان وجوداً مرکباً لما کان مبدأً لکل شیء» (واجب مبدأ ممکنات است، پس اگر وجودش مرکب باشد، نمیتواند مبدأ همهچیز باشد). این استدلال، بر این فرض استوار است که تجرد وجود واجب، شرط مبدأیت آن است.
اشکال به دلیل نخست
اگر واجبالوجود به ذات خود مجرد از ماهیت باشد، این ویژگی باید به همه وجودها تسری یابد، زیرا وجود، حقیقتی واحد است. اگر وجود واجب از ماهیت بینیاز است، چرا وجود ممکن نیازمند ماهیت باشد؟ این تناقض، استدلال ملاصدرا را تضعیف میکند. به تعبیر استاد فرزانه، اگر هر وجودی از حیث وجود بودن، فاقد ماهیت باشد، آنگاه هر ممکنی نیز باید علت خود و دیگران باشد، که این امر محال است، زیرا با وابستگی ذاتی ممکنات ناسازگار است.
درنگ: اگر وجود واجب به ذات خود بیماهیت باشد، این ویژگی باید به همه وجودها تعمیم یابد، وگرنه تمایز میان واجب و ممکن فاقد مبنای فلسفی است.
شق دوم دلیل: قید تجرد و ترکیبپذیری
ملاصدرا در شق دوم استدلال خود میگوید اگر واجبالوجود، وجودی با قید تجرد باشد، مرکب میشود، زیرا هر قیدی، ترکیب را به دنبال دارد. او معتقد است که ترکیب، با بساطت واجب ناسازگار است و مبدأیت آن را نفی میکند. حتی اگر این قید، قیدی عدمی (مانند تجرد) باشد، باز هم واجب را از بساطت خارج میکند.
اشکال به شق دوم
این استدلال نیز با چالش مواجه است. اگر تجرد، شرط مبدأیت واجب باشد، هر وجودی که این شرط را داشته باشد، میتواند مبدأ باشد، که این امر با وحدت مبدأ ناسازگار است. به تعبیری، اگر تجرد بهعنوان قید، واجب را از دیگر وجودها متمایز کند، این تمایز، واجب را مرکب میسازد و از مبدأیت محروم میکند. استاد فرزانه این اشکال را چنین تبیین میکنند: یا واجبالوجود از دست میرود، یا همه وجودها مانند واجب میشوند، که هر دو محال است.
درنگ: قید تجرد، واجبالوجود را مرکب میسازد و با بساطت ذاتی آن ناسازگار است، که این امر مبدأیت واجب را زیر سؤال میبرد.
پاسخ ملاصدرا و نقد آن
ملاصدرا در پاسخ به این اشکالات میگوید که مبدأیت واجب، ناشی از وجود خاص آن است که با سایر وجودات مخالف است. او به دیدگاه مشائیان (تجرد) و اشراقیان (غنا و اصالت وجود) استناد میکند. بااینحال، این پاسخ فاقد دلیل فلسفی است. استاد فرزانه میفرمایند: چرا باید دو وجود یا مرتبه وجود فرض کرد؟ چرا وجود خاص واجب، مخالف سایر وجودات است؟ این فرضیات، بدون برهان، صرفاً اصول موضوعیاند که در فلسفه ناب پذیرفتنی نیست.
درنگ: ادعای ملاصدرا درباره وجود خاص واجب، بدون پشتوانه برهانی، نمیتواند تمایز میان واجب و ممکن را توجیه کند.
بخش سوم: نقد تمایز واجب و ممکن از منظر وحدت وجود
دلیل دوم مستشکل: اختلاف لوازم و ملزومات
مستشکل، برای نقد دیدگاه ملاصدرا، استدلال میکند که حقیقت خدا با حقیقت اشیاء مساوی نیست، زیرا حقیقت ماسوا مقتضی امکان است و حقیقت خدا منافی امکان. این استدلال، بر اصل منطقی «اختلاف لوازم، اقتضای اختلاف ملزومات دارد» استوار است. بااینحال، استاد فرزانه این استدلال را نه بهعنوان اشکال، بلکه بهعنوان دفاعی از دیدگاه ملاصدرا میدانند که بهاشتباه در قالب اشکال ارائه شده است.
نقد دلیل دوم
استاد فرزانه میفرمایند: چرا باید فرض کرد که حقیقت خدا با اشیاء متفاوت است؟ چرا یکی مقتضی امکان است و دیگری منافی آن؟ این فرضیات، بدون دلیل فلسفی، قابل پذیرش نیستند. اگر وجود واجب و ممکن در مفهوم وجود مشترکاند، تمایز آنها در ماهیت یا مصداق نیازمند برهان است. به تعبیری، اگر وجود، حقیقتی واحد است، نمیتوان آن را بدون دلیل به واجب و ممکن تقسیم کرد.
درنگ: فرض تمایز میان حقیقت خدا و اشیاء، بدون برهان فلسفی، نمیتواند مبنای نفی ماهیت از واجبالوجود باشد.
اشتراک مفهومی وجود و نقد آن
استاد فرزانه تأکید میکنند که وجود واجب و ممکن، در مفهوم وجود مشترکاند و غیر از ذات، چیز دیگری با وجود نیست. اگر وجود، حقیقتی واحد باشد، یا همه وجودها ماهیت دارند یا هیچکدام ندارند. این اشتراک مفهومی، با پاسخ ملاصدرا که وجود ممکنات را عارضی و وجود واجب را غیرعارضی میداند، منافات ندارد، اما این پاسخ نیز ضعیف است، زیرا تمایز مصداقی نمیتواند اشتراک مفهومی را نفی کند.
به تعبیری، مفهوم واحد از مصادیق مختلف انتزاع نمیشود، مگر با اتحاد یا اشتراک در جهت مصداق. برای مثال، مفهوم «شیء» بر انسان و سنگ اطلاق میشود، اما این اشتراک، لفظی یا معنوی است و نمیتواند وحدت مصداقی را اثبات کند. در مورد وجود، اگر واجب و ممکن در مفهوم وجود مشترکاند، باید در مصداق نیز مشترک باشند، وگرنه تمایز آنها نیازمند دلیل است.
درنگ: اشتراک مفهومی وجود میان واجب و ممکن، یا به وحدت مصداقی منجر میشود یا نیازمند دلیل برای اثبات تمایز است.
بخش چهارم: وحدت وجود و نفی مفاهیم ترکیبی
وحدت حقیقت وجود
استاد فرزانه، با تکیه بر وحدت وجود، تأکید میکنند که حقیقت وجود، واحدی بسیط است که تعدد یا مرتبهبندی ندارد. واجبالوجود، بهعنوان مفهومی ترکیبی، در عالم خارج وجود ندارد. خدا، همان وجود است، نه واجبالوجود با تقسیمبندیهای فلسفی. هستی، ظهورات حقیقت وجود است، نه موجوداتی مستقل با ماهیات جداگانه.
درنگ: حقیقت وجود، واحدی بسیط است و خدا، همان وجود است، نه واجبالوجود با مفاهیم ترکیبی.
این دیدگاه، با معارف اهلبیت علیهمالسلام و عرفان اسلامی همخوانی دارد. قرآن کریم نیز بر وحدت حقیقت الهی تأکید میکند: قُلْ [مطلب حذف شد] : بگو اوست خدای یگانه) (سوره اخلاص، آیه ۱).
نقد فلسفه ترکیبی و فرضیات بیمبنا
استاد فرزانه، فلسفه ملاصدرا را به دلیل اتکا به فرضیات بدون برهان، به کلام نزدیکتر میدانند تا فلسفه. فلسفه ناب، باید از مفاهیم اعتباری مانند واجبالوجود و ماهیت آزاد شود و بر استدلالهای شفاف و جهانی استوار گردد. به تعبیری، فلسفه نباید زبانی خانگی داشته باشد، بلکه باید برای همه جهانیان قابل فهم و پذیرش باشد.
درنگ: فلسفه ناب، باید از فرضیات بیمبنا و مفاهیم اعتباری آزاد شود و بر استدلالهای عقلی و جهانی استوار گردد.
بخش پنجم: نقد نظام فلسفی مشاء و اشراق
مشکل عقل اول و منشأ ماهیت
یکی از اشکالات اساسی به نظام فلسفی مشاء، مسئله منشأ ماهیت در ممکنات است. اگر واجبالوجود فاقد ماهیت باشد، چگونه عقل اول، بهعنوان اولین معلول، دارای ماهیت میشود؟ استاد فرزانه این پرسش را مطرح میکنند که اگر واجب بیماهیت است، منشأ ماهیت در ممکنات چیست؟ این تناقض، نظام فلسفی مشاء را با چالش مواجه میکند.
درنگ: اگر واجبالوجود فاقد ماهیت باشد، منشأ ماهیت در عقل اول و دیگر ممکنات، بدون توضیح فلسفی باقی میماند.
دیدگاه شیخ اشراق
شیخ اشراق، برخلاف ملاصدرا، حقیقت و وجود را یکی میداند و از تمایز میان ماهیت و وجود در واجب پرهیز میکند. این دیدگاه، با وحدت وجود همخوانی دارد و از پیچیدگیهای فلسفی مشاء فاصله میگیرد. استاد فرزانه این دیدگاه را تأیید میکنند و آن را به معارف عرفانی نزدیکتر میدانند.
بخش ششم: جمعبندی و نتیجهگیری
این نوشتار، با تحلیل انتقادی دیدگاه ملاصدرا درباره نفی ماهیت از واجبالوجود و اثبات آن برای ممکنات، نشان داد که این تمایز، فاقد مبنای فلسفی محکم است. دلایل ملاصدرا، از جمله مبدأیت واجب و وجود خاص آن، به دلیل فرضی بودن و فقدان برهان، ناکافیاند. اشکالات مطرحشده، بر وحدت حقیقت وجود تأکید دارند و هرگونه تعدد یا مرتبهبندی در وجود را رد میکنند. حقیقت الهی، بهعنوان وجود بسیط، فراتر از مفاهیم ترکیبی مانند واجبالوجود و ماهیت است.
فلسفه ناب، باید از مفاهیم اعتباری آزاد شود و بر حقیقت وجود و ظهورات آن استوار گردد. این دیدگاه، با وحدت وجود و معارف اهلبیت علیهمالسلام همخوانی دارد و فلسفه را از پیچیدگیهای کلامی و فرضیات ارسطویی رها میکند. نقدهای مطرحشده، فلسفه را به ارائه استدلالهای شفاف و جهانی دعوت میکنند که برای همگان قابل فهم و پذیرش باشد.
در پایان، این تأملات، چون چراغی در شب فلسفه، راه را بهسوی حقیقت وجود روشن میسازد و از فیلسوفان دعوت میکند تا با نگاهی ژرفتر، از بند مفاهیم اعتباری رها شوند و به سوی وحدت وجود گام بردارند. إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ [مطلب حذف شد] : همانا خدا بر هر چیز تواناست) (سوره بقره، آیه ۲۰).
با نظارت صادق خادمی